محمد محبیبان فرزند حبیب در نامهای توضیحات مفصلی پیرامون حضور پدرش در ایران داده است. وی همچنین به سئوالها و شایعاتی که اخیرا درباره سلامتی و خانواده حبیب به وجود آمده، پاسخ داده است. متن این نامه را اینجا بخوانید:
درود به همه ایرانیان عزیز، من محمّد پسر حبیب محبیان هستم . در مدتی که پدرم به وطن بازگشته شایعات و تصورات نادرستی پیرامون حضورش در ایران بر سر زبان ها افتاده که در ادامه به شرح آن ها خواهم پرداخت . قصد من از نوشتن این مطالب تنها روشن ساختن حقایق و پاسخ گویی به سوالات کسانی است که اطلاعات غلط از گوشه و کنار گمراهشان ساخته و صادقانه به دنبال دانستن حقیقت اند و نه مقاصد دیگر و ساختن شایعات بیشتر . امیدوارم بتوانم به گروهی از این شایعات پایان دهم و خداوند را گواه می گیرم که هر آنچه خواهم نوشت چیزی جز حقیقت نیست
اوّل از همه لازم می بینم که دلیل رفتن خانواده ام از ایران در اواسط جنگ ایران و عراق را ذکر کنم. این ترک دیار نه به خاطر جنگ و نه به خاطر انقلاب بود بلکه تنها دلیلش ممنوعیت پدرم برای خواندن بود. موسیقی تنها عشق و مهارت او بوده و هست و محرومیت از آن ضربه زیان باری بود که او را بسیار تحت تاثیر قرار داد . پدرم همیشه می گفت که اگر زمان به عقب برگردد تا زمانی که مجبور به رفتنش نکنند ایران را ترک نخواهد کرد امّا در آن زمان او انتخاب دیگری پیش رو نمی دید. پس از ترک ایران و مشکلات بسیار سرانجام در سال ۱۹۸۵ میلادی ( ۱۳۶۴ ) در شهر لس آنجلس امریکا ساکن شدیم . در همه سال هایی که در امریکا گذشت پدرم همواره به فکر بازگشت و آرزویش خواندن دوباره در وطن بود
در ادامه باید درباره دو آهنگی که پدرم ساخته و ضبط کرده توضیحاتی بدهم . یکی از آن ها آهنگ ” عشق های خدایی ” و دیگری هنوز منتشر نشده است. هر دو آهنگ به قهرمانان جنگ و کسانی که در راه دفاع از وطن جان خود را فدا کردند تقدیم شده و برای تجلیل و قدردانی از آن ها بوده است. برخلاف تصور بسیاری از مردم هر دوی این آهنگ ها سه سال پیش ساخته شده اند. آهنگی که هنوز پخش نشده به پیشنهاد آقای رضایی (تاجر خوشنام و سرشناس در دبی) ضبط شد. پدرم پس از ضبط این آهنگ در استودیوی آهنگساز خوب و دوست عزیزش اندی جی برای فیلم برداری ویدیوی آن به بیروت (لبنان) سفر کرد و ضبط این ویدیو با حمایت آقای رضایی به پایان رسید. پس از آن پدرم تصمیم گرفت دومین آهنگش را برای حمایت و تقدیر از شهدا به اسم ” عشق های خدایی ” با همراهی مهرزاد جاوید در سوئد ضبط کند . البته می توانم حدس هایی درباره دلایل پخش نشدن آهنگ اوّل به تهیه کنندگی آقای رضایی که به شهدا تقدیم شد بزنم
مدتی پس از بازگشت به لس آنجلس حبیب این دو آهنگ را برای چند نفر پخش کرد که از بین آن ها می توانم به مدیر و تهیه کننده یکی از تلویزیون ها کسی که قبلاً با او کار کرده بودیم و همه می شناسیم اشاره کنم. متاسفانه واکنش او به این آهنگ ها به هر دلیلی که داشت مثبت نبود. به تازگی او هم به صورت عمومی صحبت هایی در این رابطه کرده و جالب اینجاست که نه تنها اشاره ای به این که حبیب این آهنگ ها را سه سال پیش به او نشان داده نکرده بلکه تلاش پیوسته حبیب برای بازگشت به ایران را هم نادیده گرفته است ! شاید همه را از یاد برده باشد ؟! من که اینگونه فکر نمی کنم . همان طور که بسیاری درباره ضبط این دو آهنگ ( که سه سال پیش صورت گرفته است ) اطلاع داشتند واز آن جمله تهیه کننده ای که اشاره کردم ، شاید اگر این دوست عزیز حقیقت را در این باره بیان می کرد دیگر دلایلی مبنی بر اینکه این آهنگ ها برای بازگشت پدرم به ایران و گرفتن مجوز او تهیه شده باشند پیدا نمی شد و برخی استنباط های اشتباه به وجود نمی آمد
شاید برخی از شما سوالتان این باشد که چرا پدرم حالا و در دولت اخیر تصمیم به بازگشت گرفت به جای اینکه در زمان خاتمی و یا زمان های دیگر این کار را انجام بدهد؟ در جواب باید یادآور شوم که حبیب بارها در فرصت های مختلف برای برگشتن تلاش کرد (همانند بسیاری از خواننده های دیگر که هم اکنون سکوت اختیار کرده اند) امّا مقدمات و فرصت تا کنون فراهم نشده بود. دلیل این را باید از دولت های قبل پرسید و نه از حبیب!
نکته دیگر این که پدرم آهنگی تحت عنوان ” ایران بانو ” خوانده است؛ ” ایران بانو” آهنگی است برای سرزمین مادریش و عشق به وطن و نه برای مادرش چنانکه بعضی از مردم به اشتباه فکر می کنند (او برای مادر خود آهنگ دیگری در گذشته خوانده است). البته از موزیک ویدیوی این آهنگ کاملاً مشخص است
دلیلی که باعث شد حبیب آهنگ هایی برای شهدا بسازد و بخواند این بود که او به عنوان یک ایرانی در قبال آن ها مسئولیتی را بر دوش خود حس می کرد و تصمیم داشت قدردانی خود را از قهرمانان جنگ ایران و عراق اینگونه بیان کند. این دوران (دفاع مقدّس) قسمتی از گذشته ماست، قسمتی که همه با آن سروکار داریم و امیدوارم دلیلی برای وحدتمان باشد. آهنگ هایی مثل ” عشق های خدایی ” سیاسی نیستند بلکه آهنگ هایی ملّی برای ترویج و توسعه وحدت اند. وحدت ملّی، وحدتی که ردپای آن همواره در تاریخ ایران و دفاع از آن در بدترین لحظات تاریخی اش به چشم می خورد. این ها آهنگ هایی هستند که از احساسات قلبی برآمده اند. از احساسات قلبی خواننده ای که بیشتر دوران بزرگسالی اش را دور از مملکتش گذراند و بیانگر آنند که در همه این سال ها جسمش در غربت و روحش در وطن بوده است. قلبش همواره به عشق وطن می تپید، بدون اینکه از گروه یا حزب سیاسی خاصی حمایت کند و یا به مخالفت با آن ها بپردازد. همه آهنگ های ” سیاسی-اجتماعی ” که او تا به حال خوانده از همین دسته اند و کاملاً کلی هستند و نه این که گروه خاصی را مخاطب قرار دهند.
ما ایرانیان مردمانی حساس واحساساتی هستیم و زود تحت تاثیر قرار می گیریم . برخی از افراد جامعه مان عادت به انتشار نظریات مبتنی بر خیانت و توطئه و یا به جریان انداختن شایعات دارند؛شاید گاهی بدون سوءنیت و از روی ندانستن باشد و یا به خاطر تفکراتی که از پیش داشته اند و گاه اصرار دارند بسیاری از مسائل را به هم مرتبط بدانند. به نظر من مردمانی از این دست به جای آنکه به حل مسائل جامعه کمک کنند خود به مشکلات جامعه می افزایند و قسمتی از این مشکلات خواهند شد به جای آنکه راه حلی برای آن ها باشند. فکر می کنم نوشتن این مطالب مسئولیتی بود که بر دوشم نهاده شده بود؛ نه به عنوان پسر حبیب بلکه به عنوان یک ایرانی که وظیفه اش گفتن حقیقت است . گفتن حقیقت برای همه کسانی که حبیب را دوست دارند و به کشور خود عشق می ورزند
برای پاسخگویی به همه کسانی که نگران سلامتی حبیب بودند نیز باید اضافه کنم که شکر خدا پدرم در سلامتی کامل در ایران به سرمی برند و همه شایعاتی که درباره سرطان او منتشر شده اند کاملاً نادرستند
در پایان می خواهم چند سطر دیگر اضافه کنم که البته هیچ ارتباطی با مطالب بالا ندارند امّا نمونه های بیشتری از شایعاتی هستند که درباره پدرم وجود داشته است
–
پدرم اهل رضاییه و یا ارومیّه نیست و بعضی از مردم او را اشتباهاً آذری می دانند در حالی که پدرم در شمران (تهران) متولّد شده است و البته مادرم اهل تبریز و آذری است.
–
مادر حبیب و همسر سابق او در حادثه رانندگی کشته نشدند. مادرش بر اثر حمله قلبی و همسرش به دلیل حساسیت به آمپول پنیسیلین هر دو در یک سال از دنیا رفتند. حوادثی که باعث شدند حبیب به خواندن آهنگ های غمگین گرایش پیدا کند.
با تشکر
محمّد محبیان
دیدگاهتان را بنویسید