سعید شفیعی: کیوان ساکت، نوازنده تار و آهنگسازی که به سبب کثرت فعالیتهایش از جمله نوازندگان پرکار موسیقی ایرانی به شمار میرود، در کارنامه کاری خود آثاری متنوع از تکنوازی و کپی آثار موسیقی کلاسیک غرب با تار و سه تار دارد تا آهنگسازی و اجرای کنسرت با ارکسترهای بزرگ. عموم مخاطبان موسیقی او را با اجرای قطعات پرتکنیک مشاهیر موسیقی غرب نظیر: موزارت، برامس، ویوالدی، پگانینی و… با ساز تار میشناسند، کاری که به نوعی تکنیک را در نوازندگی و بیشتر از آن در ارائه سرعت قطعه نوازی به نمایش میگذارد. در جامعه ما باید این پذیرش وجود داشته باشد که وقتی هنرمندی محتوایی به غیر از موسیقی رایج در آن سرزمین را ارائه میدهد به راحتی گوش داده شود و نقد و نظرات مختلف در باب آن نوشته شود.در ابتدای امر، کاور قطعات مشهور رپرتوار موسیقی غرب با پیشینه و سنت موسیقایی متفاوت با یک ساز ایرانی نظیر تار، سوژه جذابی به نظر میرسد که ساکت به خوبی از عهده آن برآمده و مورد توجه عموم نیز قرار گرفته است و با این کار بیشتر در میان توده مردم شناخته میشود. تجربیاتی از این دست – تا آنجا که عنوان فعالیتهای نوآورانه را با خود به یدک نکشد- در حوزه کاور کردن آثار مطرح، امری رایج و مردم پسند و هدف از اجرای این قطعات نشان دادن قدرت تکنیکی این ساز است و موجب آشنایی مردم با ساز ایرانی از طریق موسیقیای که در فرهنگ عامی در جهان رایج است، میشود. کیوان ساکت که متعلق به نسل دهه ۴۰ است با وجود سلیقه و عقیده فکری همنسلانش که تحت تاثیر نوازندگان پرورش یافته در مرکز حفظ و اشاعه و مکتب برومند هستند بیشتر سبک و نوع نگرش خود به نوازندگی و موسیقی را وامدار کلنل علینقی وزیری میداند، مردی که به دلیل داشتن دیدگاه نظری و تئوریک به موسیقی ایرانی و ورود تجدد به آن صاحب اهمیت فراوان در موسیقیدانان معاصر است. علاقه و شیفتگی ساکت به استاد وزیری در تمام وجوه کاریاش از فعالیتهای آموزشی و چاپ تالیفات تا اجرا و نوع پرده بندی ساز و نگاه نظری به موسیقی در کارهای او نمایان است. خرداد ماه امسال تالار وحدت در قالب جشنوارهیی خصوصی به نام «رنگ موسیقی» میزبان کیوان ساکت و گروهش بود. به همین بهانه با این آهنگساز و نوازنده موسیقی گفتوگویی انجام دادیم و درباره علت حضورش در این جشنواره و نظرات او درباره فضای کنونی موسیقی ایرانی پرسیدیم…
- به عنوان سوال اول انگیزه شما از شرکت در این فستیوال خصوصی چه بوده است ؟
همانطور که میدانید تهیه کنندگی این جشنواره بر عهده آقای میرمحمدی است؛ من پیش از این هم سابقه همکاری با ایشان را داشتهام. سال گذشته هم در جشنوارهیی که با عنوان خلیج فارس بود با آقای سالار عقیلی شرکت کردیم که برگزار کننده آن نیز آقای میرمحمدی بودند. طی جلساتی که با جناب میرمحمدی داشتم متوجه شدم دید ایشان برخلاف باور موجود مادی نیست و ارائه کار هنری برایشان در اولویت اول قرار دارد از این خوشفکری و دغدغه هنریشان خوشم آمد؛ افرادی که بدون هیچ جهتگیری سیاسی و عقیدتی تنها به خاطر هنر و نام ایران گروهی از هنرمندان را در قالب فستیوالی هنری گرد هم میآورند تا صدا و نوای ساز آنها را به گوش مردم برسانند، کارشان ستودنی است و همین امر سبب شد که امسال در این جشنواره که به هیچ عنوان حامی دولتی ندارد و هدفش ارائه هنر و موسیقی خوب است، شرکت کنم.
- وجود و وجوب چنین جشنوارههای خصوصی را با توجه به امکانات محدود بخش خصوصی در فضای موسیقی کشور چقدر ضروری میدانید؟ و کیفیت آن را در مقابل جشنوارههای دولتی چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میتوان کیفیت لازم را در این نوع جشنوارهها دید؟
وجود چنین جشنوارههایی بسیار مفید است تا آنجا که من اطلاع دارم هرچند حامی دولتی ندارد ولیکن چون جشنواره هدفش فقط و فقط موسیقی است از این جهت قابل احترام است و اینکه عدهیی هستند دلشان برای هنر و فرهنگ میسوزد خودش خیلی قابل ارزش است.
-
گویا در این اجرا چهار خواننده در گروه شما حضور داشتند، هدف شما از به کارگیری چند خواننده در این کنسرت چه بود؟
بله درست است؛ در این کنسرت قطعات محلی و کردی وجود داشت که نیاز بود تا خواننده محلی آن را اجرا کند. برنامههای من اصولا برنامهیی نیست که خواننده محور باشد. اینجا نوشتند کنسرت کیوان ساکت، این یعنی اینکه مردم میآیند تا موسیقیای را بشنوند که حاصل تجربیات من در طول این سالها بوده است. من حتی وقتی کارهای قدیمی را میخواهم اجرا کنم آنها را دوباره تنظیم میکنم که سلیقه خودم در آن نمود داشته باشد هرچند که خیلی آسانتر است که پارتیتور اصل قطعه را به نوازندهها بدهم و آن را اجرا کنند.
- البته تنظیم دوباره در تمام دنیا خیلی معمول است…
بله اما خیلی سخت است چرا که تنظیم آن برای اینکه متفاوتتر به گوش برسد، کار زمانبری است به نسبت اینکه نت همان قطعه را فقط اجرا کنیم.
- منظور من این بود که ضرورتی برای استفاده از دو خواننده کلاسیک ایرانی مثل وحید تاج و مجتبی عسگری در این اجرا وجود داشت؟آیا شاخصههای رنگ صدا و وسعت صدا را در نظر گرفتید؟
آقای تاج و عسگری خوانندههای خوبی هستند. با آقای عسگری من همچنان کار خواهم کرد اما قرار نیست برای این برنامه، چون در برنامه قبلی با خوانندهیی کار کردیم در این اجرا هم با همان کار کنیم.
وحید تاج، شاهو حسینی، رضا فلاحی کوچکسرایی به عنوان خواننده به ترتیب در بخشهای فارسی، کردی و گیلکی در این اجرا حضور داشتند ولی من هیچگاه خواننده محور نبودهام. همه خوانندهها برای من قابل احترام هستند اما از آنجایی که من خودم حرفهای زیادی دارم، دوست دارم نگاهها و تجربیات خود را که درطول این سالها کسب کردهام به گوش مردم برسانم. علاقهمندان برای دیدن و شنیدن کنسرت کیوان ساکت به سالن میآیند نه برای شنیدن صدای خوانندهیی خاص. اما تاجایی که قطعات وفضای کار ایجاب میکرد از دوستان خواننده دعوت به کار شد.
- بازخورد چنین جشنوارهیی را در سطح جامعه چگونه پیش بینی میکنید با توجه به اینکه تبلیغات و پوشش رسانهیی آن هم به نوعی ضعیف بوده است؟
با توجه به اینکه جشنوارههای خصوصی باید بسیار تقویت وحمایت شوند و من معتقدم که چنین جشنوارههایی بسیار مهمتر از جشنوارههای دولتی هستند. ممکن است در جشنوارههای دولتی به دلیل پارهیی از مسائل خیلی از هنرمندان ذی صلاح و سرشناس شرکت نکنند که در چنین جشنوارههایی این امکان فراهم است.
- در سالهای اخیر به نسبت دهههای گذشته کارهای درخشان در موسیقی ما کمتر دیده میشود و به نظر موسیقی ایران با ورود نسل جدید و تجربیات متفاوت در حوزههای مختلف سنتی و تلفیقی در مسیر و حالت گذاری قرار دارد. نظر شما راجع به کیفیت موسیقی ارائه شده در این سالها چیست؟
باید بدانیم که موسیقی پدیدهیی اجتماعی است و انسان خود موجودی اجتماعی است و این دو به هیچ عنوان جدا از یکدیگر نیستند و هر شرایطی که موجب شکلگیری امری خاص در جامعه شود به تبع آن در هنر آن جامعه نمود پیدا میکند به ویژه هنر موسیقی که نسبت به هنرهای دیگر در جامعه جاریتر و دردسترستر است. یک آلبوم موسیقی صدها هزار بار دانلود میشود، دهها هزار بار خریداری و بارها و بارها از رادیو و تلویزیون پخش میشود، پس موسیقی نسبت به بقیه هنرها مثل نقاشی و ادبیات همگانیتر است بنابراین روند شکلگیری آثار هنری در زمینه موسیقی جدا از تحولات و تغییرات دیگر عرصههای اجتماعی جامعه نبوده و نیست. اینکه کیفیت در این سالها افت داشته به این دلیل است که متاسقانه امروزه درجامعه ما جوانان بهشدت دچار بههمریختگی شدهاند. این قضیه در رانندگی شکل خودش را دارد، در روابط اجتماعی و عاطفی، در اقتصاد که شاید بدترین نوع آن را داشتیم و فسادهای اقتصادی در آن مشاهده شد نیز شکل خود را دارد. این مسائل در روبنای یک جامعه که مسائل فرهنگی است و بازتاب و آینه تفکرات و هنجارها و نا به هنجاریهای یک جامعه است، شکل خود را پیدا میکنند.
شما اگر آثار هنرمندان در دهههای ۳۰ تا ۵۰ در برنامه گلها را مورد توجه و نقد قرار دهید متوجه میشوید که چقدر این آثار آرامشبخش هستند واین حاکی از آن است که مردم در جامعهیی زندگی میکردند که دارای آرامش فکری بود و در آن زمان دستخوش این تلاطمها نبودند. افراد مثل امروز دو شغله و سه شغله نبودند، این همه ناهنجاری و ناامنی را شاهد نبودیم. این خصوصیات را در آثار وزیری، خالقی، قوامی، بنان، محجوبی، برادران یوسف زمانی، معروفی، شهبازیان، فخرالدینی، دهلوی و پژمان میتوان دید. غیر از آرامش در موسیقی، هنرمندان آن دوره سه عنصر اصلی تقدس، نجابت و شرافت در آثارشان موج میزد. اگر موسیقی ما راه موسیقی غرب را نرفت یعنی اینکه هارمونی و موسیقی پلیفونیک و ارکسترهای وسیع را به آن شکل تجربه نکرد در عوض به این سه عنصر دست پیدا کرد. این خصوصیاتی است که در موسیقی بزرگان ما بوده اما در سالهای اخیر این ناهنجاریها که در تمام شوون رخ داده، در موسیقی بازتاب یافته و بازتاب آن نیز هنر بی هویت است که نسل جوان به آن دامن میزند. به نظر من موسیقی فاخر و با شکوه علاوه بر دادن لذت و آرامش، مهمترین وظیفهاش انسان سازی است. به قول زنده یاد مشکاتیان ما از همین مردم هستیم و وظیفه ما این است که شادیهای مردم، دردها و آمال و آرزوهای آنها را به زبان هنر بیان کنیم و ذوق شنیداری آنها را ارتقا دهیم. وقتی که ذوق مردم ارتقا یافت، بزه نیز در جامعه کمتر میشود. وقتی فردی به هنر علاقهمند شد دیگر گرایش به بزه نیز در آن کمتر خواهدبود.
شما بی هویتی را در چه میبینید؟
بی هویتی از خیلی مسائل نشات میگیرد. باز هم ریشهاش در همین جامعه و تفکر موجود در آن است. از این بی ثباتیها که در تمام وجوه زندگی است.
- اما ما این بی ثباتیها را در دوره جنگ نیز داشتیم ولی آثار خوبی در آن دوره میبینیم؟
نه آن، چیز دیگری است، دلایل دیگر این است که رسانههای ما به هنر موسیقی بیاعتنا هستند. صدا و سیمای ما ساز را نشان نمیدهد، صدای هنرمندانی که مردم با صدایشان زندگی کردهاند را ممنوع الصدا کرده است در نتیجه نسل جوان مجبور میشود خوراک خود را از رسانههای دیگر که چندان هم معتبر نیست، بگیرد و اینجا است که ما نگران تهاجم فرهنگی میشویم. باید فرهنگ خود را گسترش دهیم نه اینکه جلوی اشاعه آن را بگیریم.
- جدا از دلایل ذکر شده این نابههنجاری و کیفیت پایین آثار و در جازدن را در خود عوامل فنی موسیقی و سیستم آهنگسازی و ارکستراسیون و… میبینیم. به نظر شما دلیل این درجا زدن چیست؟
باز من تاکید میکنم مشکل ما در همان شرایط کلی حاکم بر جامعه است. مگر آهنگساز، نوازنده و خواننده ما جدای از روح جامعه است؟این هنجارگسیختگی در تمام سطوح است.
- علاقه و شیفتگیای که شما به کلنل علینقی وزیری دارید در صحبتها و کارهایتان مشهود است. با توجه به اینکه وزیری از تاثیرگذاران و پرچمداران تغییر و تحول در موسیقی ایران چه در زمینه نظری و عملی و چه در زمینه جایگاه اجتماعی موسیقی و موسیقیدانان بوده است، دلیل این علاقه شما به این شخصیت و تفکر موسیقاییاش چیست؟
به نظر من و نظر بسیاری از افراد که واقعگرا هستند و بدون تعصب به موسیقی نگاه میکنند. کلنل وزیری یکی از نوابغ موسیقی در ایران بود و موسیقی ما همواره مدیون کسی مثل او است. کسی مثل صبا شاگرد مستقیم وزیری بوده است. خالقیها، سنجریها، سپانلوها و… همه از شاگردان او بودند. به نظر من همین صبا و خالقی برای یک جامعه و چندین نسل کافی هستند که بتوانند هنر را گسترش دهند.
- وزیری در آن دوره که همه مسائل در جامعه دستخوش تغییرات اساسی شد، از بانیان تجدد در موسیقی ایران بود چنانکه دیدگاهها و نظریات او نشاندهنده این امر است، شما که نوع نگاهتان به موسیقی ایران از تئوری وزیری است نظرتان راجع به انتقادات به این نظریه و رویکرد وزیری با یکسان دیدن موسیقی غرب چیست؟
اولا دیکته ننوشته غلط ندارد. من نمیگویم هر آنچه استاد بزرگ وزیری گفته هیچ خردهیی نمیتوان به آن گرفت. وزیری آنقدر زحمت کشیده که از حد و اندازه فکر ما خارج است. او اولین کسی است که کلوب موزیکال درست کرد، کلوب سینمای زنان را درست کرد، کتابهای زیباییشناسی را ترجمه کرد. او اولین کسی است که دستور آموزش برای تار و سهتار را نوشته، او اولین کسی است که موسیقی توصیفی ساخت.
موسیقی ردیف ماروایی است و حالت توصیفی ندارد. اولین کسی که مدرسه موسیقی ساخت، اولین کسی که راجع به تئوری موسیقی کتاب جامع نوشت؛ همچنین اولین فردی که نام ربع پردهها را گذاشت و ردیف میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله را مکتوب کرد علینقیخان وزیری بود. تمام کسانی که امروز علیه وزیری شمشیر کشیدهاند و پرچمدار ضد تفکر وزیری هستند از تمام اصطلاحات او استفاده میکنند.
- بحث تعدیل در نظام فواصل هم که توسط او مطرح شد عملا در دورههای بعد و حتی توسط شاگردان او نیز اجرا نشد، نظر شما در رابطه با آن چیست؟
من با مساله تعدیل موافقم، یکی از دلایل اصلی که ارکسترها بد و کدر صدا میدهند همین بحث اختلاف کوکهاست. چون آموزشها متفاوت است. اگر موسیقی و فواصل در یک آکادمی و به صورت یکسان به همه آموزش داده شود، همه با هم هماهنگ خواهند بود و ارکسترها خوشتر صدا میدهند.
اما این تغییر در فواصل به عنوان یک ویژگی و سلیقه، امری است که حداقل در تکنوازی هر نوازنده نسبت به دیگری متفاوت است…
نه؛ این ویژگی نیست و در اثر تسامح به وجود آمده است و میتوان همه را نوعی آموزش داد که این اختلاف از بین برود و همه سازها یکدست صدا دهد. کوک فواصل امری عادتکردنی است و با آموزش با یک متد مدون و یکسان، سازها به لحاظ کوک یکسان میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید