آرش امینی (موسیقیدان و رهبرارکستر): به تازگی فراخوانی برای جذب نوازنده ارکستر در سایت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده که ایرادات فاحشی چه از نظر تخصصی و چه از نظر حقوقی بر آن مترتب است؛ بنابراین لازم میدانم به بررسی و تحلیل این فراخوان بپردازم.
در بخش سازهای زهی بهعنوان نمونه آزمون بخش ویولن؛ شامل اجرای دو کنسرتو ویولن ۴ و ۵ موزار بهطور کامل با کادانس و همچنین یک کنسرتو کامل رومانتیک با کادانس است که در ادامه به اخذ آزمون از نتهای قطعات ارکستر منتهی خواهد شد. البته روشن است که حرف واو بین دو کنسرتو موزار در نهایت تعجب جایگزین یا شده است. غلط املایی مذکور در چنین متن مهمی این شبهه را ایجاد میکند که هر دو کنسرتو باید نواخته شوند! از غلط املایی که بگذریم؛ محتوای آزمون به طور نادرستی از آزمونهای ارکسترهای خارجی استخراج شده و این کپی بدون توجه به سطح آموزش موسیقی در کشور به این فراخوان چسبانده شده است. اولا در مورد کنسرتوهای موزار فقط از یک موومان هر کنسرتو با کادانس آن امتحان گرفته میشود نه تمام کنسرتو و ثانیا تصور طراحان از وضعیت آموزش موسیقی در کشور چیست که تصور میکنند عده کثیری ویولنیست قادر به اجرای یک کنسرتو کامل موزار هستند و حالا مشکل فقط انتخاب تعدادی از میان آنهاست! تمام این مسایل در مورد اجرای یک کنسرتو کامل رومانتیک نیز صدق میکند.
از مهمترین ارکان آزمون ورودی که بلااستثنا در ابتدای فهرست موارد امتحانی تقریبا تمامی ارکسترها دیده میشود؛ اجرای یک یا دو بخش از مجموعه سوناتها و پارتیتاهای یوهان سباستین باخ برای ویولن تنهاست. نکات بسیار بسیار مهم و ظریف در آنالیز ساختار این قطعات، رعایت جملهبندیها و دنبالکردن صحیح سیر جملات موسیقایی در کل قطعه (آرتیکولاسیون) و ظرافتها و پیچیدگیهای ویژه تکنیکی آنها؛ این قطعات را همان طور که اشاره شد در صدر قطعات آزمون تمام ارکسترها قرار میدهد که البته در فراخوان دفتر موسیقی اثری از آنها به چشم نمیخورد. همانطور باید اضافه کرد که امروزه؛ با توجه به گستردگی رپرتوار ارکسترها که اجرای قطعات زیادی از آهنگسازان معاصر را شامل میشود و در بین آنها به تعبیر عام؛ قطعات موسیقی مدرن نیز فراوان به چشم میخورد، اجرای یک قطعه موسیقی مدرن به انتخاب داوطلب، فصل مشترک اغلب این آزمونهاست. نکات اشارهشده فوق فقط موارد و اشکالات فراخوان در ساز ویولن است و ادامه این بحث در مورد تمامی سازها در این نوشتار میسر نیست و البته که مشت نمونه خروار است.
ماهیت حقوقی این فراخوان نیز دارای ایرادات خاص خود است. بهعنوان مثال، اصولا یک داوطلب بیآنکه بداند اساسنامه ارکستر بر مبنای چه تعداد مشخصی از نوازندگان، چه تعداد کنسرت در طول سال یا فصل و با چه حقوق و مزایایی، با چند تمرین و چه مدت تمرین در هر جلسه تنظیم شده و چه نوع قرارداد استخدامی را در طول چه مدت و با چه نوع بیمهای برای نوازندگان خود در نظر گرفته، با چه انگیزهای باید با صرف وقت و تمرین مضاعف؛ سختی یک آزمون را تحمل کند. چگونه ممکن است داوطلبی در آزمونی شرکت کند که از شرایط خود در صورت موفقیت کاملا بیاطلاع باشد!
از طرفی هنوز نه به دار است و نه به بار؛ داوطلبان فرضی تهدید شدهاند که حق نوازندگی در ارکسترهای دیگر را ندارند. اولا که از پایه و اساس در سالهای اخیر چه کسی این قانون بیمنطق نانوشته را مرسوم کرده که نوازنده ارکسترش حق نوازندگی در ارکسترهای دیگر را ندارد؟ نوازندگی شغل یک نوازنده است و در صورتی که او به تعهدات خود به طور کامل در برابر کارفرمایان خود عمل کند، نه به لحاظ هنری و نه به لحاظ حقوقی هیچ مقامی حق سلب این حق را از وی ندارد. گرچه خود من روی عبارت «هیچ جای دنیا این طوری نیست» حساسیت دارم؛ اما ناگزیرم بگویم اتفاقا در کشورهای دیگر، داشتن تعداد ساعات بیشتر قرارداد کاری، چه تمرین و چه اجرا برای یک نوازنده، ایجاد حقوق و مزایای بیشتری میکند! نه اینکه کاملا بر عکس در قرارداد یک نوازنده او را از کاری که باعث مهارت بیشتر وی نیز میشود؛ منع کنند.
به هر ترتیب با توجه به اینکه مدیر کل محترم دفتر موسیقی در فرصت کوتاه دیداری که دست داد به داشتن مشاوران کارکشتهای در سطح بینالمللی اشاره فرمودند، تصور من این است که این مشاوران که البته نامشان به زعم ایشان محرمانه است، به دلیل ناآشنایی با مشکلات بومی که گریبانگیر ارکستر سمفونیک تهران بوده و هست؛ ناخواسته قادر به دادن مشاوره صحیح نیستند. اضافهکردن تعدادی از نوازندگان با تجربه ارکستر که سالها باوجود ناملایمات و کاستی در این ارکستر ماندند و کار کردند؛ به مخفیگاه مشاوران مذکور، به طور منطقی کارسازتر خواهد بود. همان طور که سه سال پیش بر اساس تجربه و داشتههایم تعطیلی کامل ارکستر سمفونیک تهران را پیشبینی میکردم؛ اکنون نیز اعلام میکنم با کپیکردن و چسباندن چند سطر مبهم و نادرست بهعنوان فراخوان آزمون، ارکستری پا نخواهد گرفت که اگر چنین بود تشکیل و اداره یک ارکستر برای مسوولان فرهنگی هر کشور تا به این حد حایزاهمیت نبود و اداره سازمان و تشکیلاتی به نام یک ارکستر سمفونیک بهعنوان رشتهای مهم و مستقل در دانشگاهها تدریس نمیشد. بر اساس آنچه از روش سیاستگذاری در دفتر موسیقی بر میآید؛ مسوولان از روش دنده عقب برای بازگشایی ارکستر استفاده میکنند. یعنی اول شخصی را بهعنوان رهبر ارکستری که وجود ندارد معرفی کردند، اینک برای این رهبر که هنوز رسما دارای حکم و قرارداد نیست؛ قصد جمعآوری ارکستر دارند و احتمالا در قدم بعدی نیز اساسنامه حقوقی و اداری ارکستر را ارایه خواهند کرد. با توجه به نکاتی که بسیار خلاصه بیان شد؛ چرایی و چگونگی انتشار چنین فراخوانی با این روش ابتدایی برای ارکستری در سطح ارکستر سمفونیک یک کشور پهناور، جای سوال فراوان دارد. دفتر موسیقی باید پاسخگوی من و موسیقیدانان دیگر باشد که چنین فراخوانی در چه شرایطی تهیه و تنظیم شده است؟ آیا نتیجه صدها ساعت کار کارشناسی به مدد مشاوران سری خارجی پس از مدت هشت ماه این متن است؟
دیدگاهتان را بنویسید