کامیار صلواتی: «سرو آزاد» فقط یک قطعه ی موسیقی نیست. مردی به گوشه کزیده، که حتی رمق ندارد سنتورش را کوک کند، سه تار بر می دارد و با صدای سازی که همواره تک گو بوده و تنها، با صدای گرفته و خسته می خواند. یک نفر، که هم خواننده است و هم نوازنده و آهنگساز. انزوای مطلق و سیاهی محض… باور این که «مشکاتیان» سرو آزاد، همان مشکاتیان «رزم مشترک» است (اگر شناسنامه ی اثر نباشد) غیرممکن است.
سرو آزاد نماد تمام عیار دوره ای است که بزرگانش پراکنده شده اند و «نهان گشته آیین فرزانگان». لطفی راه جنگل های آریزونا را پیش گرفته، و علیزاده از ناچاری به آلمان مهاجرت کرده… آن همراهی، آن شور و ولوله و آن هیاهوی انقلابی ِ بنیان فکن و سازنده ی چاووش و سه تفنگدارش، رسیده به «سرو آزاد»: ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین، ای چون دل من، ای خموش گریه آگین!
تجربه ی شنیدن سرو آزاد به شدت تاثیرگذار است. نه در نوازندگی چیره دستی خاصی هست و نه دشتی، دشتی ِ جدیدی. کلیشه ها، همان همیشگی ها هستند؛ اما آنچه تغییر کرده، شخصیت مجری ست. یک خواننده ی غیرحرفه ای که برای خود ساخته و می خواند؛ در تنهایی و انزوای خود؛ بیانی رسا از شخصیت درونی قطعه و شعر. و احتمالاَ به همین دلیل است که اجرای دوباره ی آن با آن گروه عریض و طویل و آواز خواننده ای حرفه ای به نام «شهرام ناظری»، به هیچ روی نشانی از آن بغض اصل قطعه ندارد… «سرو آزاد» روایتی ست پرغم از یک مرد و سه تارش، در برهوت نا امیدی و انزوا از شکست های پی در پی.
* * *
امشب همه غمهای عالم را خبر کن
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین
ای میهن، ای داد
از آشیانت بوی خون می آورد باد
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای میهن، ای غم
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق؟
مرغی که میخواند
مرغی که میخواست
پرواز باشد …
ای میهن! ای پیر
بالنده ی افتاده، آزاد زمینگیر
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها
ای میهن! در اینجا سینهی من چون تو زخمی است
در اینجا دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد
دمادم…
سایه
خواننده و آهنگساز: زنده یاد پرویز مشکاتیان
+ دانلود قطعه «سرو آزاد» از پرویز مشکاتیان
«سرو آزاد» را آنلاین ببینید:
دیدگاهتان را بنویسید