اشتباه بعدی من وقتی بود که مطلبی با عنوان «اعضای «آریان» فعالیتهای گروه را به حالت تعلیق در آوردند» در موسیقی ما منتشر شد. تصور من این بود که رجب پور مثل ماجرای بنیامین رفتار کرده و آریان را به خود گروه واگذار و استفاده از تولیدات قبلی ترانه شرقی را هم به آنها واگذار می کند. نمی دانم چرا اما باور کرده بودم که او برای اینکه باز هم با آریان ادامه بدهد و شاهد تکرار سال هایی که گذشت باشد، وقت ندارد و به آریان هم اجازه می دهد که کار را خودشان ادامه بدهند و وقتی از اشتباه درآمدم که گفتگو با مجیدروغنی با عنوان «چه کسی «آریان» را به سمت یک بنبست تاریک میبرد؟» در موسیقی ما منتشر شد و در آن از قول روغنی آمده بود که «رجب پور آریان را مثل فرزند خود می داند».
این جمله را که خواندم و در همان گفتگو ماجرای کنسرت ورزشگاه انقلاب و ۲۰۰ میلیون ضرر آن سالهای ترانه شرقی را، رفتم به همان سالها. آن شب من آنجا بودم. نمی دانم برای کجا اما می دانم که رفته بودم با محسن مصاحبه کنم و گزارش بگیرم. شور و شوق بسیار داشت. ساعت از نیمه شب گذشته بود که مجال پیدا کردیم با هم حرف بزنیم. همه چیز منظم و مرتب بود و این فراتر از استاندارد آن زمان کنسرت های داخل ایران بود. چنان انرژی داشت و بال بال می زد که انگار الان شش صبح است . شخصا باور نمی کردم بعد از تعطیلی آن کنسرت و آن ضرر کلان آن سالها او باز هم ادامه بدهد اما هم آریان را از آن مشکلات در آورد و هم خودش مطرح و مطرح تر شد. آن نگاهها و تلاش ها و همدلی و همراهی آریانی ها بود که نتیجه داد و هم آریان هم بعدا، هم بعدا بنیامین و هم خود محسن رجب پور به موفقیت های بزرگ رسیدند. بگذریم از حرف هایی که آن شب بین ما رد و بدل شد. الان البته نمی دانم آیا حالا او همان محسن رجب پور هست یا نه.
***
بعدا گفتگوی محسن رجب پور با مجید رئوفی را در همین موسیقی ما خواندم. پازل را کامل کرد. حدس های من تقریبا درست بود و وقتی همه شواهد را کنار هم بگذارید متوجه خواهید شد. رجب پور در این گفتگو گفت: «همه این اتفاقات بعد از صحبتهای پیام صالحی و به دنبال آن مصاحبه «مجید روغنی» همکار ما در «ترانه شرقی» ایجاد شد.» که البته ظاهر ماجراست و قطعا قبل از آن ماجراها آغاز شده بود. لابد حرف ها و حدیث هایی بود حتی اگر برنامه «خوشا شیراز»ی نبوده باشد که پیام صالحی در آن حضور پیدا کند و آن حرف ها را بزند و ماجراها شروع شود. آریانی ها خسته شده بودند و علت آن چند سال نبودن روی صحنه بود و شاید بتوان گفت بخشی از آن مرتبط با محسن رجب پور و دفتر ترانه شرقی ست که کار گرفتن مجوز را پیگیری نکرده است. البته رجب پور در همین مصاحبه جواب این سوال را داده که توضیحاتی که او داده هم قانع کننده به نظر می رسد اما شاید آریانی ها از او توقع داشتند که با توجه به روابط و نفوذی که در مرکز موسیقی داشت این مشکلات را با مدیریت و پیگیری بهتر و بیشتر حل کند. موضوع و مشکل به ظاهر همین است اما به غیر از این، اختلافات به جاهای دیگری هم مربوط می شود.
به نظرم موضوع اصلی که باید در این دعوا مورد توجه قرار گیرد این است که پیام صالحی نماد آریان نیست. محمدرضا گلزار از گروه رفت مشکلی پیش نیامد و گروه به راه خود ادامه داد، نینف امیرخاص در مقاطعی نبود و نیست، گروه ادامه داد، پیام صالحی اگر خیلی وقت پیش تر می رفت یا همین الان برود و یک خواننده خوش صدای جوان بیاید هیچ اتفاقی نمی افتد، آنچه که نمی توان تصور کرد آریان بدون علی پهلوان است. فراموش نکنید ویژگی مهم گروه آریان موسیقی جوان پسند و شاد با اشعار و ترانه های نرم و عاشقانه های لطیف است و همه این ویژگی ها تنها در علی پهلوان هست. صدای علی-خوب یا ید-یک صدای خاص مهربان و جوان است و با آن چهره بیبی فیس، تا ابد می تواند جوان و خواننده این گروه بماند و پیام صالحی، هر ویژگی که داشته باشد، این ویزگی را ندارد. نکته دیگر اینکه از بین جمع آریانی ها، دکتر پیام صالحی بیزنس من و صاحب شرکت و امکانات گسترده مالی ست، و حالا خود را از این لحاظ موازی با رجب پور می داند نه فردی زیرمجموعه گروهی که او مدیر آن است. او می خواهد خود را در آن جایگاه ببیند و این موضوع فراتر از منافع مالی ست. او چندین بار تک تراک و به صورت انفرادی آلبوم و کنسرت داده و موفق نشده و ظاهرا حالا تنها راه بازگشتش به شهرت گذشته بازگشت به آریان است. البته او اگر مشاور خوبی داشته باشد، باید به این نکته توجه کند که در نهایت بهترین شکل برای مطرح شدن مجدد، بودن در گروه آریان، اتحاد آن و حفظ شکل اولیه و اصلی آن است و او که تجربه ناموفق تکروی را از سر گذرانده بیشتر باید به این نکته مهم رسیده باشد.
رجب پور در این گفتگو اعلام کرده : «این که میگویم یک مدرک است که همه میتوانند به آن استناد کنند. همین حالا اعلام میکنم اگر همه اعضای آریان جمع شوند و تصمیم بگیرند که در قالب نام آریان با هم و جدا از مجموعه ترانه شرقی فعالیت کنند، ما هیچ مانعی نداریم و نخواهیم نداشت.» و در بخش دیگری گفته: «قرارداد موظفی آریانیها با ترانه شرقی ۳ آلبوم بوده است. اما آلبوم چهارم و پنجم را هم چند سال پیش تولید کردیم. اگر آریانیها از عملکرد ترانه شرقی ناراضی بودند یا احساس میکردند که ترانه شرقی حقوق آنها را تضییع میکند، چگونه طی همه این سالها با ما همکاری کردهاند؟ مگر میتوان با یک جمع ۱۰نفره که متوسط سنشان در آخرین آلبوم آریان بالای ۳۰سال بوده، به زور همکاری کرد؟ مگر اعضای آریان تمام رفتارها و تفاوت نوع توجه شرکت ترانه شرقی به گروه را با نوع عملکرد دیگر شرکتهای همکار رصد نمیکردند؟ این حرف که ترانه شرقی اعضای آریان را به زور مجبور به ادامه همکاری کرده، کذب محض است. امروز ۶ اردیبهشت اعلام میکنم که بخش اعظمی از گروه آریان اعتقادی به قطع همکاری با ترانه شرقی ندارند.»
فراموش نکنید که تک تک اعضا می توانند نظرات شان را به او گفته باشند و تصور آن هم سخت نیست. علی پهلوان در استرالیاست و حضورش موثر است و حضور مثبت پیام صالحی هم به عنوان یکی از قدیمی های گروه می تواند موثر باشد و این موضوع مشخص است که در شرایط فعلی، دکتر صالحی بیشتر از آریان از این همکاری سود می برد. رجب پور در مصاحبه فوق الذکر راه حل هایی اراده داده که نشان داده اهل مذاکره است.
***
تیتر آن مصاحبه که در ابتدای یادداشت درباره آن گفتم این بود: «ما آریان ها هستیم»
آیا آنها هنوز «آریان ها» باقی می مانند؟
دیدگاهتان را بنویسید