×
×

خلق موسیقی از نقطه صفر آغاز نمی‌شود

  • کد نوشته: 52754
  • 06 اردیبهشت 1393
  • ۱ دیدگاه
  • «مجید خلج» همانقدر سخت است که بخواهی بدون تسلط بر کلام وارد میدان سخنوری شوی و همانقدر آسان که در ادامه پرسش‌ها، همراهی‌ات می‌کند تا به نقطه‌ای مشترک برسی و کار بداهه و سال‌های نبودن وی را در ایران برای خود بشکافی.
    +بداهه نوازی ما، سبکی نو در همراهی ساز است که من به شخصه خودم ان را دیالوگی بین دو ساز می‌دانم

    خلق موسیقی از نقطه صفر آغاز نمی‌شود
  • مجید خلج

    مجید خلج

    مژده نوروزی: «مجید خلج» همانقدر سخت است که بخواهی بدون تسلط بر کلام وارد میدان سخنوری شوی و همانقدر آسان که در ادامه پرسش‌ها، همراهی‌ات می‌کند تا به نقطه‌ای مشترک برسی و کار بداهه و سال‌های نبودن وی را در ایران برای خود بشکافی. اگرچه سال‌های دوری از وطن دشوار بوده است اما استادان موسیقی ایرانی قلب خود را در ایران گذاشتند و با گوهر موسیقی ایرانی به سرزمین های دور رفتند. خلج می‌گوید:« من احساس میکنم کاری را که در آنجا می‌توانم انجام دهم و پیش ببرم مهم، و ان  را به عنوان وظیفه ای برای خودم پذیرفتم.»

    مجید خلج، (۱۳۴١، قزوین)  نوازنده ایرانی تمبک و زنگ سرانگشتی به عنوان ساز تخصصی و دف و بم دایره به عنوان ساز دوم است. از وی بعنوان صاحب سبک و خالق شیوه جدیدی در بداهه پردازی و همراهی سازو باز گرداننده ” زنگ سرانگشتی ” به موسیقی ایرانی یاد می‌شود.
    کار موسیقی را از هفت سالگی در خانه فرهنگ قزوین شروع کرد. در ٢۵ سالگی با تشویق و معرفی داریوش طلایی به مرکز مطالعات موسیقی شرق دانشگاه سوربن پاریس راه یافت. اشنایی و همکاری وی در سال ١٣٧٠ با حسین علیزاده نقطه عطفی در عرصه هنری وی به حساب می‌اید.
    روزنامه “لوموند” از وی بعنوان یکی از شاخص ترین و خلاق ترین نوازندگان سازهای ضربی ایران در سه ده اخیر یاد کرده است.
     همچنین همکاری ١۵ ساله مجید خلج با دانشکده موسیقی بازل درسوئیس یکی از مهمترین فعالیت های وی در زمینه اکادمیک و ترویج ومعرفی سازهای ضربی ایران در اروپا به حساب می اید.
     وی با اساتیدی همچون حسین علیزاده، داریوش طلائی، محمد رضا شجریان، حسین عمومی، محمد رضا لطفی… همکاری کرده ونتیجه این همکاریها از جمله اثاری همچون، لنسرت همایون و نوا، سایه و روشن، چشمه نوش، سرود گل، نوای نور.. است. خلج، فارغ تحصیل رشته معماری از دانشکده معماری پاریس است.
    گفت و گو با این نوازنده و استاد سازهای ضربی را در ادامه می خوانید.
    برخی می‌گویند تمبک ساز همراه است، اگر بخواهید تعریفی از تمبک و تمبک‌نوازی داشته باشید چگونه آن را معرفی می‌کنید؟
    در ۵۰ سال گذشته تمبک و نوازندگی آن حاصل تغییرات زیادی بوده ، یکی از آنها در زمینه تکنوازی تمبک است و آن هم به خاطر پیشرفت و تغییراتی است که به طور کلی در تکنیک نواختن این ساز به وجود آمده است. در همنوازی تمبک و بداهه نوازی هم، مسایلی هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند به این معنا که اگر ما در جایگاه همراهی ساز هستم باید کاملا واقف باشیم به نقش تمبک در کاری که قرار است ارایه کند. در این صورت وظیفه تمبک نواز این است که به ظرایف اجرائی، نوانسها وجمله بندیهای ساز ملودیک بدقت گوش فرا دهد. برخی مواقع این مشکل پیش می‌آید که نوازندگان تمبک وقتی می خواهند سازی را همراهی کنند می خواهند همزمان تکنیک های نوازندگی و شگردهایی را که در کار تکنوازی لحاظ می‌کنند یک دفعه و به صورت غیرمنتظره در همنوازی ارایه دهند که این کار ، همراهی با ساز دیگر را مختل می‌کند.
    اما در مورد کار مشترکی که با استاد “داریوش طلایی”  در کنسرت “سایه روشن” ارایه می‌دهیم؛ قضیه متفاوت و برمبنای بداهه در لحظه است.
    همانطور که می‌دانید، سال‌هاست کارهای بداهه‌نوازی را با استاد “علیزاده” انجام داده‌ایم، این شیوه همچنین در کار مشترکی که با استاد طلائی داشتیم کاملأ مشهود است. این سبکی نو در همراهی ساز است که من به شخصه خودم ان را دیالوگی بین دو ساز می‌دانم. قبلا در سنت ما تمبک دنباله رو ساز ملودیک بود و قالب‌های ریتمیک را در حین اجرا دنبال می‌کرد در حالیکه در بداهه‌نوازی‌ها و هم‌نوازی‌های این سه دهه اخیر، ما این شیوه را تغییر دادیم.
    که در اصل پایه و اساس ان استوار بر خلق موسیقی در لحظه است. در این روند نوازنده تمبک (یا ساز ضربی حاضر)، در حین همراهی، گاه فضاهایی را ایجاد و پیشنهاد می ‌کند که خود میتوانند پایه و زمینه‌ای نو برای ساز ملودیک تلقی شوند. اینگونه می‌گویم که کنسرت “سایه روشن” بر پایه یک دیالوگ اجرا خواهد شد.
    پس می‌توان نتیجه گرفت که ساز تمبک سازیست با چند بعد اجرائی : همراه، تکنواز و سازی با قابلیت و پالتی وسیع از صدا، تکنیک و تمبر برای بداهه‌نوازی.
     
    می‌توانیم برای نوازندگی تمبک محدودیت قایل باشیم یا اینکه در نوازندگی این ساز اگر بر مبنای بداهه پیش برویم، محدودیت قابل تصور نیست؟
    اگر از بعد آفرینش و خلاقیت نگاه کنید، محدودیتی وجود ندارد. چون هیچکس در هیچ زمینه ای نمی‌تواند ادعا کند که به جایی که می‌خواسته رسیده است. زیبایی و کشش هنر هم در همین است که لایتناهی است. بنابراین شما می‌توانید با آزادی و خلاقیت تا بی‌نهایت پیش بروید. البته در حین اجرا، همه هنرمندان با محدودیت‌هایی روبرو می‌شوند. محدودیت‌های ما از جمله، ساختمان ردیف، تکنیک‌های اجرائی و چهار‌چوب‌های ریتمیک ما هـستند. ما در حین بداهه‌پردازی در لحظه، سعی می‌کنیم از این محدودیت‌ها عبور کنیم و فضایی شیوا و سلیس ایجاد ‌کنیم که می‌توان ان را همچون فضایی عاطفی تعریف کرد.
    وقتی آن فضای عاطفی ایجاد شد، آن وجدی که ما از هنر انتظار داریم رخ می‌دهد. این وجد را می‌توانیم همچنین از دیدن یک تابلوی نقاشی ، از خواندن یک اثر ادبی یا با شنیدن دیالوگ موسیقایی، تجربه و درک کنیم.
     در عین حال، طبق صحبت‌هایی که قبل از اجرای کنسرت “سایه روشن” در شیراز  با آقای “طلایی” داشتیم، خلق موسیقی در لحظه از یک نقطه صفر شروع نمی‌شود. درست مانند سخنوری که با یک پشتوانه، دانش و فرهنگی سخن بر زبان می‌اورد، در موسیقی نیز به همین گونه است. آن پشتوانه در موسیقی ما همان سنت ها، و همان میراثی است که از گذشتگان به ما رسیده است. ما همه این المنت‌ها را برای خلق در لحظه به کار می‌گیریم.
    در بداهه نوازی‌های این چنینی که ساز تمبک با دیگر سازهایی همچون تار، سه تار و حتی شورانگیز و … همراه شده به نظر می‌رسد که این همراهی با محوریت و راهبری سازهایی غیر از تمبک انجام گرفته ، آیا این چنین بوده است یا اینکه..؟
    من به این شکل نگاه نمی‌کنم.
    چیزی که مهم است ایجاد آن فضای عاطفی است. هدف اصلی از این قبیل بداهه نوازی‌ها ایجاد آن دیالوگ عرفانی است که هرچه زیباتر به گوش مخاطب برسد. در جاهایی ممکن است این فضا توسط ساز ملودیک القا شود و در جاهای دیگر ساز ضربی این وظیفه را برعهده بگیرند.هدف راه و مسیری مشترک است.
    بارها در اجراها اتفاق افتاده ، شما و نوازندگی شما فضا را برای نوازنده تار، سه تار و … ترسیم کرده، چطور این دیالوگ اتفاق می افتد؟
     همانطوری که مطرح شد، در حین دیالوگ وقتی به صحبت‌‌‌‌‌های طرف مقابل خوب گوش می‌کنید دیدگاهی به ذهن‌تان می‌آید؛  همچنین  در حین گوش سپردن، می‌توانید همزمان به مطالبی دیگر نیز فکر ‌کنید . گاهی اوقات صحبت‌های طرف مقابل را با بیان ضرب‌المثل و اشاره به نکات دیگری قطع یا تأئید می‌کنید.
    من در کنسرت‌هایی که اجرا می‌کنم هیچگاه به این مساله فکر نمی‌کنم که چه کسی کار را پیش می‌برد؟ اما اهمیت می دهم به اینکه هرکسی یک نقشی دارد و باید بتواند به خوبی از عهده آن برآید. آن نقش‌هاست که برایم مهم هستند . آن لحظات ، باید لحظاتی باشند پر از خلاقیت و آفرینش.
     البته هرچه طرفین باتجربه‌تر و صحبت‌هایشان بر اساس دانش، تجربه، فرهنگ و تسلط به فنون  باشد مخاطب هم راحت‌تر موضوع را درک می‌کند. این دیالوگ موسیقایی ما نیز به همین نحو انجام می‌شود.
     
    با خبر شدیم در خارج از کشور کارهایی انجام دادید و هنوز منتشر نشده است آیا قرار است این کارها ضبط شوند؟
    بله در سال آینده چندین لوح فشرده از کارهای من در ایران منتشر می‌شود که بخشی از آن مختص به سازهای ضربی است. بخشی از آن انجام شده و بخش دیگر آن نیز در ایران انجام خواهد شد.
    لوح فشرده دیگری نیز به زودی منتشر خواهد شد که مربوط به بداهه نوازی‌های من با نوازندگان خارجی سازهای غربی است. نوازندگان مطرحی در سازهای پیانو، ساکسیفون، ویلونسل و … و این لوح فشرده حاصل تجربیات من در طی سالیانی است که در خارج از ایران بوده‌ام. خیلی خوب است که نوازندگان و علاقمندان موسیقی اینها را بشنوند تا به کارهای تلفیقی که بر مبنای همین بداهه نوازی بنا شده نیز اشراف پیدا کنند. همه کارهایی که تولید می کنیم همه در چهارچوب دونوازی است.
    همچنین کارهای دیگری هم داریم با استاد داریوش طلایی و استاد علیزاده که به زودی منتشر می‌شوند.
    کار با داریوش طلایی چقدر سخت و چقدر آسان بود!؟
    اشنائی من با استاد طلائی به ٢۵ سال پیش بر می گردد.
    به توصیه و معرفی ایشان بود که من وارد مرکز مطالعات موسیقی شرق دانشگاه سوربون پاریس شدم .از  همان سال ها همکاری و کنسرت های ما در کشورهای مختلف شروع شد. یکی از کنسرت هایی که من خاطره‌ای  فراموش نشدنی از آن دارم، همکاری سه نفره ما با زنده یاد استاد رضوی سروستانی بود. کار “سایه روشن” نیز کاری است که ما ١٨ سال پیش در شهر “اوترخت” هلند تجربه کردیم. بنابراین ما یک دوستی و آشنایی ٢۵ساله داریم و هر همکاری با ایشان فرصت و تجربه ای مغتنم برای من است.
    وی به معنای واقعی کلمه، علاوه بر مهارت درهنر بداهه نوازی، “حافظ” موسیقی ردیفی ایران است.
    مدتهاست در ایران نبوده اید و نگرانی از نبودن شما و آموزش های تمبک نوازی شما وجود دارد، نبودن خود را در کشور چطور توجیه می کنید؟
    قلب من همیشه در ایران بوده است چون سرو کار و مشغله فکری شبانه‌روزی من با گوهری همچون موسیقی ایرانی امیخته است که بخش زیبائی از فرهنگ ماست و همیشه سعی کردم با پشتکار واستمرار در خارج از ایران نیز این گنجینه را حفظ کنم . بدون تعارف بگویم…من احساس میکنم کاری را که در آنجا می توانم انجام دهم و پیش ببرم مهم، و ان  را به عنوان وظیفه ای برای خودم پذیرفتم.
     برای مثال، حضور ١۵ ساله ام در “دانشکده موسیقی بازل” در “سوییس” ، از بار فرهنگی و معنوی بزرگی برخوردار بوده زیرا این فرصت را فراهم اورده که دانشجویان غربی که بیشتر آنها نیز موسیقیدانًان حرفه ای هستند با سازهای ضربی ایران و بخشی از فرهنگ ما آشنا شوند.
    همچنین در سال ٢٠٠۴،افتخارارایه اولین دیویدی تاریخ تمبک را به زبان فرانسه با زیر نویس انگلیسی و اسپانیائی داشته‌ام که توسط یک کمپانی فرانسوی منتشر و با فروش بیش از ٣٠ هزار نسخه در تمام دنیا پخش شد.
     البته قصد دارم که در آینده نزدیک کارگاه‌هایی هم در ایران، هم برای زنگ سرانگشتی و هم در زمینه تجربیات‌ام درارتباط با ساز تمبک و ارتباط دنیای غرب با سازهای ضربی ایران برگزار کنم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *