محمدرضا گلزار در گفتگوی نوروزیاش با نشریه «نسیم هراز» از برگزاری کنسرتی با حضور خوانندگانی که چهره نیستند در سال جدید خبر داد.
محمدرضا گلزار از آن دسته چهرههایی است که به فعالیت در یک یا دو رشته قانع نیست؛ بازیگر است، نوازنده است و سر تمرین کنسرتش میرود، والیبال و اسکی را هم به طور حرفهای دنبال میکند، اگر فعالیتهای تبلیغاتی برای ستارگان هم در کشورمان ممنوع نشده بود همچنان یکی از مدلهای پرطرفدار بود. البته تازگیها به بازیگری تئاتر هم فکر میکند.
وقتی از او میپرسی تصمیمات برای سال جدید چیست، میگوید: «تصمیم که زیاد دارم. فقط صبر کنید هر سال یکی، دوتاش را رو میکنم. من هنوز برای ۷-۸ سال دیگر سورپرایز دارم! گذاشتهام سالی یکی، دوتاش را رو کنم.»
یکی از این سورپرایزهای گلزار کنسرتی است که قرار است در سال جدید برگزار کند. او قرار است نوازنده درامز این کنسرت باشد. گلزار از حکایت کنسرتاش چنین میگوید: «من گیتار را یاد گرفتم در این حد که گروهی را تشکیل دادیم، آنجا بالاخره گروهی بود که باید حرفهای کار میکردیم.
تا رسید به این که یک پرکاشن بند را تشکیل دادیم و کنسرتی را در دوبی برگزار کردیم. برای درامز هم من یک V-Drums از دوبی آوردم. آنقدر نشستم پشتش و باهاش سر و کله زدم تا توانستم یک صدایی از آن دربیاورم. بعد تصمیم گرفتم جدیتر درامز را دنبال کنم و به این جا رسیدم که کنسرتی را خودم برگزار کنم و خوانندههایی را بیاورم که مردم آهنگهایشان را دوست دارند ولی به اسم یا چهره نشناسندشان. مثل امیر، سهراب، بابک جهانبخش و مازیار فلاحی؛ از هر خواننده ۲-۳ آهنگ انتخاب کردم.»
به این ترتیب گروه «ریزار» REZZAR تشکیل شد.
اما برگزاری کنسرت در ایران همیشه سختیهایی دارد که حتی برای چهرهای مثل گلزار هم خستهکننده میشود: «برگزاری کنسرت خیلی سختتر از آن چیزی است که در ذهن من و شماست. به هر حال موسیقی هم مافیای خاص خودش را دارد. من تمام سالنها را رفتم. بعضی از آنها قوانین عجیب و غریبی دارند که من اصلا از آنها سر در نمیآورم! میروم برج میلاد را بگیرم، اما میبینم این سالن را فقط به یک عده خواننده به خصوص میدهند. این یعنی چه؟ وقتی من تمام مجوزهای وزارت ارشاد را دارم، برای چه باید بروم قسمت صدور مجوز برج؟ آنها میخواستند قطعات کنسرت را بشنوند و تأیید کنند.»
اگر قرار باشد در بین تمام فعالیتهایش در یکی بیشتر شناخته شود او نوازندگی را ترجیح میدهد: «چون من همه این فعالیتها را دوست دارم و همه را موازی با هم پیش بردهام، نمیتوانم بگویم کدام را ترجیح میدهم. اما نوازندگی لذتهای دیگری دارد، نسبت به سینما. سینما یک کار سخت است که باید در روز ۱۲ ساعت جلوی دوربین باشی، یک ساعت قبلش گریم شوی، یک ساعت در راهی، یک ساعت اصلاح کنی و آماده شوی، میشود ۱۵ ساعت! یعنی ۹ ساعت میماند برای استراحت و باقی چیزها. کسی هم که نقش اول باشد ۲ ماه تمام درگیر است. در هر حال زندگی سختی است. اما موسیقی؛ تمریناش، اجرایش و … لذت بیشتری از سینما دارد.»
متن کامل این گفتگو را در نشریه «نسیم هراز» بخوانید.
دیدگاهتان را بنویسید