همایون خرم یکی از شاگردان ابولحسن صباست،او که از سنسن نوجوانی به رادیو رفته و تکنوازی کرده ،معتقد است:«آثار درخشانی که در برنامه گلها اجرا و ضبط شده حالا جزو گنجینه موسیقی ایرانی به شمار میرود.»
مریم آموسا: بیش از یک دهه از آخرین حضور همایون خرم در مقابل مردم و اجرای زنده اش میگذرد. در این سالها او کارهای مختلفی انجام داده، اما کمتر به حضور روی صحنه فکر کرده است.او که از شاگردان ابوالحسن خان صبا است،حالا تصمیم گرفته بعد از این همه سال دوباره کنسرت برگزار کند،آن هم به همراه گروه نوازندههایش،این برنامه دو شب پیایی(۱۰و۱۲ آذر) در برج میلاد اجرا میشود.این طور که خرم میگوید؛قرار است در این کنسرت یاد وخاطره برنامه گلها را زنده شود.
چطور شد پس از این همه سال تصمیم گرفتید کنسرت برگزار کنید؟
تا به حال بیشتر کارهای هنری که انجام دادهام، به نوعی خود به خود امکان انجامش، برایم فراهم شده است. طبیعتا این کنسرت هم یکی ازاین کارهاست. برنامهای هم که ۱۱ سال پیش برگزار کردم، به همین شکل بود. یک دفعه به خودم آمدم و دیدم دارم برای مردم کنسرت میدهم.
درواقع من هرگز برای برگزاری کنسرت یا ضبط آلبوم تلاشی نکردهام. در تمام این سالها دوستان و به ویژه دوستان جوانم خیلی اصرار داشتند که کنسرت برگزار کنم، حتی برخی ازدوستانم تصور میکردند که به خاطر ترس از استقبال نکردن مردم ، تلاشی برای برگزاری کنسرت نمیکنم. به همین دلیل بارها من را به کنسرت هایی که برگزار می شد، دعوت می کردند تا من تحت تاثیرقراربگیرم.
این موضوع ،یعنی اتفاقی بودن کارهایتان در مورد ورودتان به رادیو و بعدها برنامه گلها هم صدق میکند؟
دقیقا همین طوراست؛ زمانی که ۱۵ سالم بود، استاد صبا به من گفت:« بابا جون پا شو برو رادیو» آن زمان اگر کسی میخواست کارموسیقی بکند یا باید میرفت ارکستر امتحان میداد یا میرفت رادیو. من هم رفتم رادیو امتحان دادم. وقتی جواب ها آمد به من گفتند تو نمیخواهد برای ارکسترساز بزنی، شما باید به تنهایی ساز بزنی . همین طوری شد که من پایم به رادیو وبعدها برنامه گل ها بازشد.
شما نخستین کنسرتتان را درسال ۱۳۴۰ درآبادان برگزار کردید، آیا پس از این همه سال بازهم اشتیاق گذشته را دارید؟
من هرگز اشتیاقم را برای برگزاری کنسرت از دست ندادهام، من همیشه نسبت به دشتی، بیات ترک و همایون اشتیاق دارم.در واقع من تا زمانی که بتوانم سه گاه را خوب اجرا کنم،برای مردم کنسرت میدهم.
سازبندهای این کنسرت به چه شکل خواهد بود و چه قطعاتی را اجرا خواهید کرد؟
من با سازبندی این اجرا تصمیم گرفتم که خاطره برنامه گلها را زنده کنم. البته دربرنامه گلها مثلا «توای پری کجایی» را «قوامی» اجرا می کرد و ساز و آواز با هم بود، درآن برنامه من کنار فرهنگ شریف، جلیل شهناز، منصورصارمی و …ساز میزدم.الان البته آنها در این برنامه نیستند.
من برای اجرای جدید قطعاتی که قبلا برای برنامه گلها ساخته بودم، ساز تار را هم به سازهای این کنسرت اضافه کردم تا اگر قرار شد که شعرعاشقانه و احساسی هم دراین اجرا دکلمه شود، به واقع بتواند تاثیر گذار باشد.به عقیده من وقتی موسیقی با شعر توام میشود، برداشتها هم ازموسیقی و شعر چندین برابر می شود ، این تلفیق موسیقی و شعر حال خوبی برای مخاطب بوجود میآورد.
در این برنامه، یک گوینده برای نخستین بار شعرها را درکنسرت شما دکلمه میکند، فکر میکنید از این کاراستقبال شود؟
من تاکنون چنین تجربه ای را نداشتم، اما به یک باره به این فکر رسیدم که چنین حرکتی را می شود در این کنسرت تجربه کرد. به نظرم میتواند اتفاق خوش آیندی باشد ومورد استقبال مخاطبان نیز قرار بگیرد. ژاله صادقیان گوینده بسیارخوبی است و بر زیر و بم شعر تسلط خوبی دارد و در این کنسرت مسوولیت دکلمه شعرها را برعهده دارد.
چرا دراین کنسرت از خواننده استفاده نمیکنید؟
من از ۱۲ سال پیش تصمیم گرفتم که در کنسرتهای بعدی ام از خواننده استفاده نکنم؛ چرا که معتقدم خود موسیقی این قابلیت را دارد که گاه بدون خواننده اجرا شود و تاثیر گذار باشد.
شما دراین کنسرت قصد دارید یاد وخاطره برنامه گلها را زنده کنید، برنامه گلها چه ویژگیهایی داشت که هنوز هم از آن به عنوان یکی از مهم ترین اتفاقات موسیقی ایرانی نام برده می شود؟
من،علی اکبر تجویدی و منوچهر بدیعی همه ازشاگردان استاد ابوالحسن خان صبا بودیم و ازهمان آغاز که برنامه گلها تاسیس شد به این برنامه دعوت شدیم و به مرور همه ما ساخته های مان دربرنامه گلها اجرا میشد .این برنامه چند دهه توانست به حیات خود ادامه دهد و آثار درخشانی که دراین برنامه اجرا و ضبط شده حالا جزو گنجینه موسیقی ایرانی به شمار میرود.
شما شاگرد استاد صبا بودید، ایشان ویلن را در موسیقی ایرانی به چه شکلی به کار می گرفت؟
ساز ویلون، حدود ۷۰ سال پیش به ایران آورده شد، استاد صبا با کاری که برای اجرای سه گاه روی ویلن کرد، این ساز را ایرانی کرد. من فکر میکنم که اگر در چین هم سازی باشد که بشود با آن بیات ترک را زد، باید ازچنین پشتوانهای برای موسیقی ایرانی استفاده کرد تا رنگ موسیقی ایرانی را بهترکنیم، اگرچنین کاری را نکنیم بی شک به موسیقی ایرانی جفا کرده ایم.
ابوالحسن خان صبا خیلی خوب این موضوع را فهمید و با ویلن کاری کرد که امروزه این ساز ایرانی شده و ردیف موسیقی نیز برایش نوشته شده و درهمه دستگاهها نیز ازاین سازمیشود، استفاده کرد.
تفاوت ردیفی که ابواحسن خان صبا برای ویلن نوشت با ردیفی که شما نوشتید درچیست؟
صبا بهترین شاگرد آمیزعبدالله بود و تمام سازها را به خوبی مینواخت. او ردیف را ازآمیزعبدالله آموخته بود. او سعی کرد که برای ویلن براساس شرایط زمان ردیفی را بنویسد که نسبت به زمان خودش بسیارپیشرفته بود. من هم ردیف استاد صبا را برای نوشتن ردیف پایه کارم قراردادم و ردیفی را نوشتم که مخصوص بداهه نوازی است . درواقع من به شاگردانم پس ازاینکه ردیف استاد صبا را آموزش می دهم، ردیف خودم را می آموزم تا بتوانند به سمت بداهه نوازی بروند.
با توجه به اینکه استاد صبا در ردیف نویسی خود به موسیقی محلی ایران به ویژه موسیقی گیلکی توجه داشت، آیا شما نیزبرای ردیف نویسی ازامکانات این موسیقی بهره بردهاید؟
بله من نیز راه استادم را پیش گرفتم. صبا با این کار خود خواست به ما بگوید که تمام موسیقی ایرانی بهم مرتبط است و اگربشود که گوشه عشاق را دردستگاه دشتی بزنیم، چرا این کار را نکنیم.
دردوره ای ویلن درموسیقی سنتی توانست جای کمانچه را بگیرد و دربیشتر کنسرتها به صدا دربیاید، چرا درکنسرتهایی که این روزها برگزارمی شود، حضورسازویلن کمرنگ است؟
به نظرم کمانچه و ویلون هر دو درکنارهم موسیقی زیبای را بوجود میآورند وهمراهی خوبی میتواند با هم داشته باشند و من فکر نمیکنم حضور ویلون یا کمانچه موجب شود که جای سازی تنگ یا گشاد تر شود.
به نظر من، حضور ویلن درسالهای اخیر درکنسرتها کمرنگ نشده، من فکر میکنم هر وقت که ویلن به خوبی نواخته شود، میتواند غوغایی در موسیقی ما بپا کند.
آیا اثرنیمه کاره ای دارید که قصد داشته باشید آن را کامل کنید؟
من کارهای نیمه کاره بسیاری دارم که اتفاقا بالای هرکدام ازآنها نوشته ام« توجه توجه خیلی عالی ست ادامه داده شود» اما معلوم نیست کی چنین فرصتی فراهم شود، من ازقدیم عاشق ساختن هستم. هروقت که باران نت ببارد، من هر کاری که دستم باشد، کنارمیگذارم و قطعه میسازم. وقتی نت میآید، میگوید همه چیز را کنار بگذار، چون من دارم میآیم.
دیدگاهتان را بنویسید