×
×

هفتمین یلدا را بدون حضور او سپری می‌کنیم اما همچنان یادش در ذهن ها جاودانه است.

  • کد نوشته: 45766
  • موسیقی ایرانیان
  • شنبه, ۳۰ام آذر ۱۳۹۲
  • ۰
  • صبح دیروز که خورشید طلوع کرد، هفتمین سال بود که صدای ناصر عبدالهی به گوش نرسیده است. هفتمین یلدا را بدون حضور او سپری می‌کنیم اما همچنان یادش در ذهن ها جاودانه است. چه بی‌ریا و چه ساده صحبت می کرد، با چه گرمای خاصی از جنوب و مردمان میهمان نوازش می‌گفت، چه حالی می‌شد […]

  • صبح دیروز که خورشید طلوع کرد، هفتمین سال بود که صدای ناصر عبدالهی به گوش نرسیده است. هفتمین یلدا را بدون حضور او سپری می‌کنیم اما همچنان یادش در ذهن ها جاودانه است.

    چه بی‌ریا و چه ساده صحبت می کرد، با چه گرمای خاصی از جنوب و مردمان میهمان نوازش می‌گفت، چه حالی می‌شد زمانی که از زادگاهش صحبت می‌شد، چه زیبا می‌شد تبسمش در هنگام ادا کردن گویش محلی. چه باید کرد وقتی به اطراف خود می نگریم اما او دیگر نیست در میانمان.
    دیروز، ۲۹ آذرماه، هفتمین سالروز درگذشت ناصر عبدالهی است. درست هفت سال پیش در چنین روزی بود که در فضای مصلی قدس بندرعباس چیزی جز حزن و اندوه دیده نمی‌شد. مشتاقانی که از گوشه گوشه نقاط کشور برای آخرین وداع با صدای ماندگار جنوب خود را به بندرعباس، دیار همیشگی ناصریا رسانده بودند. از کودک و پیر، از زن و مرد، از دانشجو و کارمند و… در کنار هم با چشمانی خیس از دست دادن ناصر عبداللهی را باور نداشتند.

    این هنرمند، بامداد سوم آذرماه ۸۵ در بیمارستان خلیج فارس بندرعباس به دلیل مشکل کلیوی و از کار افتادن کلیه‌ بستری شد و سپس به کما رفت. بعد از چند روز هم به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس، منتقل و در بخش ICU این بیمارستان بستری شد و سرانجام یک هفته‌ی بعد به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد تهران منتقل شد.

    وی، ظهر روز ۲۹ آذر در حالی‌که تنها ۳۷ سال داشت به دیار باقی شتافت و در زادگاهش بندرعباس به خاک سپرده شد.

    محمد علی بهمنی در پی درگذشت ناصر عبداللهی همان سال درباره‌ی فعالیت هنری این خواننده و آهنگساز به خبرنگار ایسنا گفته بود:«شناخت او روی شعر خوب بود و این واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد.»

    بهمنی خاطرنشان کرده بود: «او انسانی بود که موسیقی را خوب می‌شناخت، صدای خوبی داشت و حیف شد، می‌توانست این صدا رساتر بماند؛ اما دریغ!»

    ناصر عبداللهی، دهم دی‌ماه ۱۳۴۹ در بندرعباس به دنیا آمد و تحصیلات خود را در بندرعباس گذراند و فعالیت‌های هنری خود را از سال‌های نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان آغاز کرد.

    وی، کار حرفه‌ای را به طور جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد. در سال ۱۳۷۵ همراه با همسرش به تهران آمد. محمدعلی بهمنی، شاعر هرمزگانی و دوست نزدیکش، وی را به انتشارات دارینوش معرفی کرد، پس از آن آلبوم‌های ناصر را، این انتشارات ضبط و منتشر کرد.

    او چهاربرادر و یک خواهر دارد. ناصر در هیجده سالگی با “فهیمه غفوری” اهل بندرعباس، ازدواج کرد و حاصل آن سه فرزند (دو پسر و یک دختر) به نامهای نوید، نازنین و نامی است. نینا فرزند چهارم ناصر حاصل ازدواج او با “فاطمه فهیمی” است.

    عبدالهی در ترانه‌های خود از کسی تقلید نمی‌کرد و صدایی منحصر به فرد داشت. بیشتر اشعار ترانه‌های او از سروده‌های محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفته خود، تحت تأثیر سبک موسیقی “ابراهیم منصفی” بود. طوری‌که در سال‌های آغازین کار هنری ترانه‌های منصفی را بازخوانی می‌کرد.

    پس از ارائه ترانه ناصریا منتقدان عبدالهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودی‌های “جیپسی کینگ” برگرفته شده‌است، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده‌ بود، اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده ‌بود، اما عبدالهی این کار را انجام داد.

    ملودی ترانهٔ ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبداللهی، هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده ‌است. بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته‌ باشد پس از تحمل سختی بسیار و دشواری‌های این راه در پایان پیروز خواهد شد.

    او با خوانندن ترانه‌ای به نام «ناصریا» به شهرت دست یافت و از جمله آلبوم‌های او می‌توان به «عشق است»، «دوستت دارم»، «غزلک» و «بوی شرجی» اشاره کرد. این هنرمند همچنین ترانه‌هایی را درباره ائمه اطهار اجرا کرده که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به «یا فاطمه بنت نبی» اشاره کرد.

    شعری با گویش بومی که بر مزار ناصر خودنمایی می‌کند، به خوبی علاقه ناصریا را به بندرعباس و طرفدارانش نشان می‌دهد:

    بی تو ای بود و نبودم عمر یک لحظه بسن پهنه‌ی وسیع عالم بی‌تو بی‌مه قفسن

    ***ناصریا***

    از او لحظه‌ای که قلبم بی خو قابل ایدونست دگه دل به غیر تو دلبسته باطل ایدونست

    ***ناصریا***

    بی مه آواز خونت از تو خوندن آرزون هنرآفرین حضورت به ای عاشق آبرون

    ***ناصریا***

    حنجرم اگیت اگه هزار دونگم بکنی اگه تو صدا ننینی موا گنگم بکنی

    ***ناصریا***

    هرکه طالب صدامن تو صدا دنبال تون(خدا) بی تو از صدا شواتن در پی وصال تون

    ***ناصریا***

    این هنرمند در بخش‌هایی از گفت‌وگویی مفصلی که در سال ۸۰ در «کتاب ستارگان موسیقی پاپ» منتشر شد در ابتدا به تولدش در بندرعباس اشاره کرده و گفته بود: «دهم دی ماه سال ۱۳۴۹، ساعت ۱۰ صبح، درشهر بندرعباس متولد شدم؛ در یک خانواده‌ی ساده، معتقد و هنردوست. یک خواهر و چهار برادر دارم و فرزند سوم خانواده‌ام. پدرم همواره احیا کننده‌ی موسیقی در خانه‌ی ما بود و درکنار تشویق ما برای پرداختن به موسیقی، قرآن را نیز سفارش می‌کرد و آن را با صوتی خوش تلاوت می‌کرد.»

    عبداللهی درباره‌ی سال‌های نوجوانی‌اش هم می‌گفت: «تحصیلات خود را در بندرعباس گذرانده‌ام و از سال‌های نوجوانی در صدا و سیما، در حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان فعالیت‌های هنری خود را با اجرای برنامه‌های هنری و فرهنگی آغاز کردم.

    باید بگویم که در خانواده‌ای هنر دوست زاده شده‌ام و از همین رو تک تک افراد خانواده‌ام همواره در این زمینه حامی و مشوق من بوده‌اند.»

    این هنرمند یادآور شده بود: «از هنگام کودکی تا زمان حاضر، ارتباطم با موسیقی به هیچ وجه قطع نشده است و می‌توانم بگویم که نخستین استادم در این زمینه، برادر بزرگ آقای “محمد طیب عبداللهی” بوده است. او به ساز ملودیکا مسلط بود و آن را به خوبی می‌نواخت. هنگامی که او سرگرم نواختن بود، ‌من با حرص و ولع عجیبی به انگشتانش خیره می‌شدم و با چشم و گوش فواصل موسیقیایی را درک می‌کردم و به خاطر می‌سپردم، از اینجا بود که با یک ساز واقعی آشنا شدم، هر روز که می‌گذشت، تشنگی‌ام بیشتر و عشق من به ساز و موسیقی افزون‌تر می‌شد. »

    ناصر عبداللهی در پاسخ به اینکه چرا پاپ را انتخاب کرده است، گفته بود:«همانگونه که می‌دانید سبک‌های گوناگونی در موسیقی وجود دارد و هر کسی هم به فراخور ویژگی‌های فردی و شخصیتی‌اش به یک یا چند گونه از این سبک‌ها علاقه‌ی بیشتری پیدا می‌کند. من هم از این قاعده مستثنی نبوده‌ام و طبعم بیشتر پذیرای موسیقی پاپ بود.»

    این هنرمند معتقد بود: «موسیقی پاپ ایرانی، حرکت نوین و تازه‌ای است که پویایی دارد و به جرات می‌توان اذعان کرد که روند این حرکت تا بدین جا خوب بوده و توانسته است جایگاه ویژه‌ای میان جوان‌ها ایجاد کند. این حرکت در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موفق بوده است و امیدوارم که سیر صعودی این هنر، خدای ناکرده به حرکتی نزولی بدل نشود.»

    زنده یاد ناصرعبداللهی معتقد بود برای پیشبرد موسیقی پاپ باید موارد زیر را در دستور کار قرارداد:« نظارت دقیق و کارشناسانه‌ در مورد این سبک، تبلیغ گسترده برای شناساندن جایگاه واقعی این سبک به مردم، سرمایه‌گذاری یا اعطای وام به هنرمندان مستعد و کارآمدی که توانایی مالی برای ارائه اثر خوب را ندارند. نقطه ضعف موسیقی پاپ این است که بستر مشخصی ندارد و از هم گسیخته است و نقطه‌ی قوت آن نزدیک بودن به سلیقه و خواسته‌های جوان ایرانی است که بخش عمده‌ای از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد.»

    این هنرمند در توصیه‌اش به هنرمندان جوان هم گفته بود:«جوانهای علاقه‌مند به کار در عرصه‌ی موسیقی پاپ، ابتدا باید مطمئن شوند که آیا واقعا به این نوع موسیقی علاقه‌مند هستند و یا فقط برای رسیدن به شهرت و معروفیت قصد فعالیت در این سبک از موسیقی را دارند. اگر صرفا به مورد دوم (شهرت) علاقه‌مند هستند، بهتر است که به دنبال این کار نیایند، چرا که به بیراهه خواهند رفت. اما اگر واقعا به این نوع موسیقی علاقه دارند، ابتدا باید با پشتکار‌، عزمی قوی و شکیبایی بسیار گام به جلو بگذارند.»

    به گزارش ایسنا، حال که پس از هفت سال به آن روز می‌نگرم، متوجه می‌شوم که برای هیچ یک از ما ناصر از یادها نرفته و فراموش نشده است، زیرا تا ابد صدای او در خانه‌های تمامی ایرانیان شنیده خواهد شد.

    تهیه و تنظیم از امیرحسین طالبی، خبرنگار ایسنای منطقه خلیج فارس

    https://musiceiranian.ir/?p=45766
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *