آمن خادمی: وقتی با محمود فرهمند صحبت میشود و از ساختن ساز، انگار از بچهاش گفتوگو میکنیم، بدون رودبایستی صحبت میکند و برخلاف محافظه کاری بسیاری از هنرمندان به راحتی مسائل مالی را به زبان میآورد. به گفته خودش سالی سه- الی چهار ساز بیشتر نمیتواند بسازد،البته خنده کنان میگوید که دست تنها هم نیست و شاگردانش نیز هستند وبه وی کمک میکنند.قیمت هر کدام از سازهای این هنرمند ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان است.وقتی از گران بودن سازها میگوییم به راحتی از دلالانی سخن به میان میآورد که سازها را باقیمت پایین از وی و همکارانش خریداری میکنند و آنها را با قیمتی گزاف در بازار میفروشند.وی میگوید:چرا این سود نباید به جیب خود سازندههای ساز برود که اغلب در کارگاهها دچار مشکل ریوی میشوند؟!محمود فرهمند، سازنده ساز تار و از بنیانگذاران مرکز سازسازی چاووش در سال ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمد.بعد از طی دوره ابتدایی به هنرستان موسیقی رفت. ورود وی به هنرستان موسیقی با نخستین سال ریاست استاد حسین دهلوی بر هنرستان همزمان شد.فرهمند در هنرستان به آموختن تار روی آورد و در ادامه این مسیر از محضر بزرگان تار نوازی چون هوشنگ ظریف، استاد صالحی و علی اکبرخان شهنازی بهرهها برد.پس از طی این دوره وی وارد دانشکده موسیقی شد و در آنجا ضمن بهره بردن از محضر دکتر داریوش صفوت، از آموزشهای نورعلی خان برومند هم بهره برد.وی از سال ۱۳۵۷ ساخت ساز تار را آغاز کرد و سپس به شکل حرفهای از سال ۵۹ این کار را پیشه خود ساخت.در سال ۱۳۶۳ بود که وی با پیشنهاد محمد رضا لطفی کارگاه سازسازی چاووش را راهاندازی کرد که بهرغم عمر کوتاه یک سالهاش، پایهگذار آموزش و پروراندن استعدادهای سازسازی در ایران شد. محمود فرهمند در سه دوره متوالی عضو هیات مدیره کانون سازسازان خانه
موسیقی بود.
ورود سازهای چینی که کیفیت ندارند،صدای سازندگان ساز را درآورده است و اغلب از این رویه گله مند هستند…
اکنون کشور چین تبدیل به یک قطب تولید کننده وسیع شده است که به گفته اقتصاددانان بزرگ حتی کشورهای جهان اولی مثل آمریکا و آلمان نیز تولیدات خود را به این کشور سپردهاند و فقط علامت تجاری خود را بر آن نصب میکنند. اما در حوزه ورود ساز به نظرم سازنده سازهای داخلی نباید مشکلی داشته باشند؛ چراکه وضعیت آنها در مقایسه با گذشته چندان تغییر نکرده است البته خرید و فروش ساز به دلیل پایین آمدن توانایی خرید مردم کم شده است. این روزها برای خرید یک ساز حتی از دست سازندههای درجه سه نیز باید چند ماه در نوبت ماند. حال این رویه برای هنرمندان درجه یک که حداقل یکی – دو سال انتظار است.در گذشته سازهایی چون پیانو، ویلن، گیتار از خارج وارد میشد و اکنون نیز وضعیت به همین منوال است. امروزه کشور چین نه تنها در حوزه موسیقی تبدیل به یک صادرکننده بزرگ شده است بلکه دیگر حوزهها را نیز پوشش میدهد..
شنیدهام که قیمت برخی از سازها تا ۲۰ میلیون تومان نیز میرسد، نحوه قیمتگذاری روی سازها به چه صورت است؟
قیمت ساز یحیی اکنون نزدیک ۱۵۰ میلیون است. اگر قرار باشد سازی همان صدا (صدای ساز یحیی) را بدهد در حال حاضر قیمتش ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان است که به اعتقادم قیمت آن زیاد نیست و مناسب است؛ زیرا هنرمند میتواند با این ساز به صحنه برود، کنسرت دهد و همچنین میتوان با آن قطعاتش را ضبط کند. این روزها مد شده است وقتی هنرمندی فوت میکند قیمت ساز آن را بالا میبرند؛ این در حالی است که بسیاری از سازندههای ساز کشورمان در دوران حیات خود در وضعیت خوبی از نظر مالی به سر نمیبردند. ساز یحیی در زمان حیاتش دو ریال یا ۲۰ ریال بود و در سال ۱۳۴۸، هر عدد از آن را هزار تومان میفروختند. متاسفانه این روزها دلالان قیمت سازها را گران کردهاند. به فرض مثال من سازی را دو- سه سال پیش به شخصی به قیمت دو میلیون تومان فروختم. بعد فهمیدم همین ساز به قیمت ۸ میلیون تومان به فروش رسیده است. در همین راستا اگر قرار است کسی استفاده مالی این کار را ببرد چرا آن شخص خود سازنده نباشد و چرا باید دلال استفاده آن را ببرد؟!
شنیدهام سازندههای ساز از نظر سلامتی نیز در وضعیت مناسبی به سر نمیبرند؟
متاسفانه همین طور است. مرحومهاشمی (سازنده سهتار) به دلیل سرطان جان خود را از دست دادند. اغلب سازندگان ساز به بیماریهای ریوی دچار میشوند. چوب توت که اغلب سازندههای تار و سهتار با آن سروکار دارند،حاوی سیانور است که به مرور ریهها را نابود میکند؛ البته چوب گردو یا چوبهای دیگر اینگونه نیستند.
از کارتان راضی هستید؟
از نظر مالی نه! ولی از آنجا که به کار عشق دارم و روحیهام خوب است، از کارم لذت میبرم. شاید اگر یک کار اجباری داشتم که ماهی ۱۰ میلیون تومان در ازای آن به من پرداخت میکردند، حاضر نبودم با این سختی و حساسیتی که دارم آن شغل را ادامه دهم. ولی اکنون با تمام سختیها بعد ازاینکه چند روز به کارگاه نروم به مشکل روحی برمیخورم. به نظرم انسان باید کارهای خود را از روی علاقه دنبال کند زیرا بعد از یک مدتی اگر عشق و علاقه کافی نباشد دیگر ادامه دادن آن مشکل است و ذره ذره آدم را از درون نابود میکند
شما دانشجوی نوازندگی ساز در هنرستان موسیقی بودید چگونه شد که به سمت سازندگی ساز رفتید؟
۱۴ساله بودم که به هنرستان موسیقی رفتم و شاگرد استاد هوشنگ ظریف، مرحوم صالحی، علیاکبر شهنازی و… بودم. همزمان با یادگیری ساز تار، در کلاسهای آقای صنعتی که پنجشنبه از اداره فرهنگ و هنر مسئول بود تا ما را با کارهایی نظیر کشیدن پوست روی ساز، درست کردن خرک و… آشنا کند- شرکت میکردم و به این کار علاقهمند شدم. در آن کارگاه همه ابزار کار دستمان بود و با خیال راحت تمرین کردم و توانستم در این کار نیز خبره شوم. آن زمان توانستم یک تار هم بسازم. بعد از اینکه توانستم مدرک موسیقی خود را بگیرم به استخدام اداره رادیو، تلویزیون درآمدم و در اوایل انقلاب یعنی سالهای ۵۶، ۵۷ برای ماموریت و آموزش موسیقی در شهر کرمانشاه مشغول به کار شدم. در همان زمان داریوش طلایی به همراه یکی از دوستان به دیدن من آمدند و درخواست کردند که به کارم در حوزه ساختن ساز ادامه دهم. من هم شروع به ساختن ساز کردم و توانستم دو ساز بسازم تا اینکه در سال ۶۰ به تهران آمدم و مسیر کارم در این حوزه دگرگون شد و به صورت رسمی در این کار فعالیت خود را آغاز کردم.
اولین ساز خود را به چه کسی دادید؟
یادم هست در مدتی که در شهر کرمانشاه بودم دو ساز تار ساختم که آنها را به شاگردانم هدیه کردم. بعد از آن آقای محمدرضا لطفی سومین سازم را با قیمت ۲۵ هزار تومان از من خریداری کرد که به گفته خودشان کنسرتهای کشور ایتالیا را با این ساز به صحنه رفتند. هنرمندان دیگری نیز مثل حسین علیزاده، داریوش طلایی و… جزو کسانی هستند که با ساز من به صحنه رفتهاند.
با توجه به اینکه شما فارغالتحصیل رشته موسیقی از هنرستان موسیقی هستید،این روزها حتی اساتید بزرگی چون هوشنگ ظریف از وضعیت هنرستانهای موسیقی راضی نیستند،چرا وضعیت هنرستانهای موسیقی به این منوال شده است؟
این سوال را باید از مسئولان سازمان فرهنگ و هنر پرسید. اکنون علاقهمندان به موسیقی بسیار زیاد هستند و پدر و مادرها خواهان تحصیل فرزندان خود در رشتههای موسیقی هستند و مانند قبل نیست که تحصیل در موسیقی یک پدیده بیهوده تلقی شود. اما در شرایطی که این همه علاقهمند وجود دارد چرا دو هنرستان موسیقی داریم؟ در این شرایط باید در همه شهرستانها، هنرستان موسیقی داشته باشیم تا نسل علاقهمند برای یادگیری ساز راهی پایتخت و گرفتار بلاهای آن نشود. یک زمانی تعداد مسئولان علاقهمند به پیشرفت موسیقی و فرهنگ زیاد بود و نسل تاثیرگذاری روانه جامعه موسیقی شدند اما اکنون وضعیت به چه صورت است؟ آیا توانستهایم به نسبت علاقهای که در جوانان وجود دارد راه را برای کار کردن آنها فراهم کنیم؟ آیا توانستهایم امکانات مناسب را به آنها ارائه دهیم؟ آیا غیر ازاین است که یک هنرمند جوان برای انتشار یک اثر موسیقی یا به صحنه رفتن باید هفت خوان رستم را طی کند؟!
شنیدهام که صنف سازندگان ساز در خانه موسیقی از بین رفته است؟
متأسفانه وضعیت به همین منوال است و من به خاطر همین موضوع چند سالی است که پایم را در خانه موسیقی نگذاشتهام. خانه موسیقی و مسئولان آن همه چیز را بلوکه کردهاند و به صورت غیرقانونی کانون سازندگان خانه موسیقی را تعطیل کردهاند. این در حالی است که اعضای هیاتمدیره این کانون را اعضای انتخاب کرده و هیاتمدیره خانه موسیقی نمیتواند اقدام به تعطیلی یک کانون کند. متاسفانه اعتراضات ما نیز به جایی نرسید و همچنان بدون صنف هستیم.
نظرتان درباره سازهای جدید یا نوآوری در سازها چیست؟
به نظرم بشر نیاز به تنوع دارد. در همین راستا یک هنرمند برای جذب مخاطب میتواند کارهای متفاوتی انجام دهد. از طرف دیگر هنرمندان بزرگی مانند آقای علیزاده یا آقای شجریان که ساز طراحی کردهاند، اینگونه نبود که در سازهای موجود مشکلی ببینند که اقدام به طراحی ساز کنند بلکه آنها دنبال صدایی خاص و ملودیهای خاص بودند یا اینکه میخواستند از این سازها به عنوان سازهایی که در ارکستر جواب میدهد، استفاده کنند. ساز و سازسازی در کنار و در سایه موسیقی و موسیقیدان حرکت میکند، هر زمان که موسیقی متعالی شده و اوج بگیرد سازسازی هم به اوج میرود و با افول آن افول میکند.موسیقی و ساز ایرانی دو خط موازی هستند که همواره با یکدیگر حرکت و رشد کردهاند. ساز همیشه یک پله پایینتر از موسیقی در حال تکامل بوده و هست.اگر در سالهای اخیر ساز سازی ما نو آوری نداشته به خاطر این بوده که حرکتی در موسیقی به وجود نیامده است؛ اگر موسیقی ما حرکتی میکرد و احساس نیازی به وجود میآمد آن وقت در سازسازی هم این حرکت دنبال میشد.
یعنی به اعتقاد شما سازهای ما هیچ مشکلی ندارند و داستانهایی نظیر اینکه سازهای ایرانی قابلیت جهانیشدن ندارند و… محلی از اعراب ندارند؟
به نظرم یک ساز اگر در دست نوازندهای قدرتمند باشد میتواند خارقالعاده باشد. یعنی قدرت نوازنده است که قابلیت یک ساز را نشان میدهد. به فرض مثال مگر استاد علیزاده در قطعه ترکمن از ساز سهتار استفاده نمیکند، آیا باید بگوییم که ساز سه تار آن قابلیت را داشت یا قدرت نوازندگی حسین علیزاده در اجرای این قطعه مشهود است؟ !از نگاه من سازهایی مثل سنتور، تار، نی، سهتار و کمانچه که شاکله اصلی موسیقی ایرانی را تشکیل میدهند به تکامل رسیدهاند. زیرا موسیقی ماسولیستی است و این سازها به خوبی از عهده این کار برمیآیند. اجرا در ارکستر ماجرای دیگری است که نیاز دارد متخصصان مشکلات موجود در صداها را تشخیص دهند تا بتوان مشکلات را برطرف کرد.
دیدگاهتان را بنویسید