×
×

یک پدیده‌ی پایدار

  • کد نوشته: 45590
  • موسیقی ایرانیان
  • شنبه, ۲۳ام آذر ۱۳۹۲
  • ۱ دیدگاه
  • [ آرش افشار ] منتقد موسیقی  پدیده‌های موسیقی ما اغلب شهاب‌وارند. درخششی ناگهان و نظرگیر و بعد خاموشی و فراموشی. به‌ویژه در دورانِ مصرف‌گرایی و تنوع‌خواهی، این ناگهانگی و افول بیشتر هم اتفاق می‌افتد. نیازی به شمارش و نام بردن نیست؛ مروری بر چهره‌های درخشانِ همین چند ساله‌ی گذشته، به خوبی گویای این واقعیت است.اما […]

  • [ آرش افشار ]
    منتقد موسیقی
    chavoshi پدیده‌های موسیقی ما اغلب شهاب‌وارند. درخششی ناگهان و نظرگیر و بعد خاموشی و فراموشی. به‌ویژه در دورانِ مصرف‌گرایی و تنوع‌خواهی، این ناگهانگی و افول بیشتر هم اتفاق می‌افتد. نیازی به شمارش و نام بردن نیست؛ مروری بر چهره‌های درخشانِ همین چند ساله‌ی گذشته، به خوبی گویای این واقعیت است.اما در میان این آمدگان و رفتگان، صدایی هست که مانا بوده و شنیدنی‌تر هم شده است. به عکسِ پدیده‌های دیگر که عموماً به طیفی خاص از مخاطبان محدود بوده‌اند، گستره‌ی وسیعی از شنوندگان موسیقی را با خود همراه کرده و با خطر کردن و پرهیز از تکرارِ تجربه‌های موفق، همواره دریچه‌هایی تازه رو به مخاطبان گشوده است….

    خواننده‌ای که زمانی بوی تقلید از کارش شنیده می‌شد، حالا از الگوی آن زمان‌اش پیشی گرفته و هرچند مَرکبِ ملودی‌سازی‌اش سر در همان آبشخور دارد و شعرمحوری را هم از آنجا به یادگار نگه داشته، اما تجربه‌هایی نو در گونه‌های موسیقیایی و پیشروی در شعر و بیان، امروز خواننده‌ای متفاوت را پیشِ روی ما می‌گذارد. خواننده‌ای که وقتی «بازارِ خرمشهر» و «غیرِمعمولی» را هم می‌خواند، تألیفِ خودش را دارد.

    میزان و گستردگی شنوندگانِ «محسن چاوشی» و اثرگذاری‌اش در اجرا، تنها با یکی از خوانندگانِ ایرانی قابلِ مقایسه است که اتفاقاً او هم صدایی استاندارد (با معیارهای کلاسیک) ندارد و بخشِ بزرگی از شهرت‌اش به ویژگی‌های کلامی آثارش برمی‌گردد. تنها همین دو خواننده (در موسیقی پاپ) هستند که از مرزهای طبقاتِ فرهنگی و اقتصادی گذشته‌اند و مخاطبان‌شان طیفی گسترده از روشنفکرانِ جامعه تا پایین‌ترین سطوحِ اجتماع را در بر‌می‌گیرد. جایگاهی حساس که حفظِ آن در جامعه‌های نامتوازن و طبقاتی، بسیار دشوار می‌نماید و البته مسئولیت‌هایی را نیز به همراه دارد.

    اما «چاوشی» علاوه بر توجه به کلام، اخیراً نگاهِ نوجوتری نیز به موسیقی پیدا کرده و سعی می‌کند قالب‌ها و سبک‌های تازه‌تر و کمتر تجربه شده را نیز با ملودی‌هایش بیامیزد. در کارهای اخیرِ او، به‌خصوص رنگ‌و‌بوی موسیقی راک و الکترونیک بیشتر شده و این گستردگی تا تجربه‌ی داب‌ستپ در تلفیق با شعرِ کلاسیکِ فارسی پیش می‌رود (قطعه‌ی «غلط کردم» از آلبومِ «من خود آن سیزدهم»).

    «محسن چاوشی» به تازگی تک‌آهنگی به نامِ «همسایه» را منتشر کرده است. اثری که به لحاظ شعری، ادامه‌ی منطقیِ «قطار» (کارِ دیگر «حسین صفا») است و در موسیقی به سبکِ رِگه نزدیک شده است. «قطار» برای بسیاری از مخاطبانِ شعرشناس و اهلِ موسیقی، نقطه عطفی در کارنامه‌ی چاوشی محسوب می‌شود و جالب اینکه در عینِ حال توانسته شنوندگانِ عام‌تر را هم درگیرِ خود کند. به نظر می‌رسد موفقیت این تجربه، خواننده را به بازآفرینیِ چنین فضایی ترغیب کرده است؛ هرچند «همسایه» نقاطِ ضعفی دارد که آن را کمی پایین‌تر از «قطار» نگه می‌دارد. شاید مهم‌ترین مشکلِ «همسایه» عدمِ تطابقِ کاملِ شعر با موسیقی (به‌خصوص تنظیم) باشد. هر چه‌قدر که شعرِ کم‌و‌بیش سوررئالِ «قطار» با موسیقی امبینت الکترونیکِ «کوشان حداد» متقارن و مأنوس است، ترانه‌ی «همسایه» که حال‌و‌هوایی مشابه دارد، به قالبِ رِگه نمی‌چسبد. اصولاً موسیقیِ رِگه، شعرهایی آسان‌فهم‌تر (حول‌و‌حوشِ زندگیِ روزمره و اغلب انتقادی و اعتراضی) را طلب می‌کند و انگار تابِ سنگینی و پیچیدگی کلامی را ندارد. شاید توجه بیشتر به کلامِ نمونه‌های اصیلِ رِگه (و حتی کارهای «سینا حجازی» که اتفاقاً به «چاوشی» نزدیک هم هست) به انتخابِ فضایی بهتر برای این شعر و کلامی مناسب‌تر برای این نوع موسیقی منجر می‌شد. اما در هرحال تلاش‌هایی از این دست، هرچند که آزمون و خطاهایی این‌گونه را همراه داشته باشد، در محدوده‌ی به تکرار و اشباع رسیده‌ی موسیقی ما، قابلِ تقدیر و نویدبخش است.

    بی‌تردید حضورِ «حسین صفا» که در میانِ ترانه‌سرایانِ امروزی اگر نه برترین، حتماً یکی از سه‌تای نخست است، تأثیری جدی در این نوآوری‌ها دارد. «صفا» این قابلیت را دارد که در عینِ حفظِ شاعرانگی و استفاده از عناصرِ موردِ پسندِ مخاطبِ ایرانی، نوآفرینی کند و به‌سوی گوشه‌های دیده‌نشده و فضاهای مغفول مانده سرک بکشد. در واقع این ویژگی، تکمیل‌کننده‌ی نوگرایی‌های «چاوشی» و عنصری ضروری برای وارد شدن به ساخت‌ها و گونه‌های تازه و امروزی است. در کنارِ این ترکیبِ درست (ترانه‌سرا و ملودی‌ساز-خواننده) نیاز به یک موسیقیدانِ کاربلد هم احساس می‌شود. برخی از تنظیم‌های اخیرِ «چاوشی» نشان می‌دهد که خودِ او هم تا حدودی می‌تواند این جای خالی را پُر کند، اما پیرویِ او از بازارِ موسیقی، در انتخابِ تنظیم‌کننده‌های مختلف (هرچند باعثِ تنوعِ موسقیایی در کارهای او شده)، مانعِ انسجام و رسیدنِ به یک سبک و رویکردِ قابلِ تشخیص می‌شود. چیزی که شاید در آشفته‌بازارِ موسیقیِ پاپِ ایران، چندان ضروری به نظر نرسد؛ اما برای خواننده‌ای در این جایگاه، کامل‌کننده و ارتقاءدهنده است.

    https://musiceiranian.ir/?p=45590
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *