وحید استرون:
اکبر گلپایگانی هنرمندی است سهل وممتنع مانند آوازهایش، صدای رسای او هم در نسل قبل محبوب بود وهم نسل جدید به کارهای گلپایگانی ارتباط برقرار میکند، هنرمند همیشه خوشروی ایران با کارنامهای در خشان در برنامه گلهای جاویدان توانسته مدرک پروفسوری موسیقی را از کشور فرانسه به خود اختصاص دهد و حال با انتشار مجموعه فرود و فراز توانسته گام مهمی در آموزش آوازی ایرانی بردارد. اکبر گلپایگانی در ۱۰ بهمن ۱۳۱۲ در محله تکیه زرگرهای تهران به دنیا آمد. خانواده وی هنرمند بودند به طوری که برادر ایشان استاد حسن گلپایگانی یکی از نوابغ موسیقی ایران محسوب میشوند و مجموعه گوشههای موسیقی ایرانی که با صدای ایشان ضبط شدهاست یکی از کاملترین مجموعههای گوشههای اصیل ایرانی است و تدریس آواز ایشان از سال ۱۳۴۸ در آموزشگاه برادران معارفی تاکنون با جدیتی مثال زدنی در حال انجام است. اولین آواز رسمی وی آوازی در مایه ابوعطا در سال ۱۳۲۸ (در سن ۱۶ سالگی) در یک محفل خصوصی و در منزل استاد مرتضی خان محجوبی و با همکاری استادان بزرگی همچون مرتضی خان محجوبی، بانو قمرالملوک وزیری، سعادتمند قمی، علی تجویدی
و حسین تهرانی. نوازندگانی که با استاد همکاری کردهاند: استادان مرتضی خان محجوبی، نور علی خان برومند، ابوالحسن صبا، اسماعیل قهرمانی، احمد عبادی، علی اصغر بهاری، مهدی خالدی، یوسف فروتن، حسین یاحقی، رضا ورزنده، جلیل شهناز، علی تجویدی، حسین تهرانی، مجید وفادار، پرویز یاحقی، حسن کسایی، لطف ا… مجد، جواد معروفی، همایون خرم، حبیب ا… بدیعی، فرهنگ شریف، مجید نجاهی، فرامرز پایور، منصور صارمی، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، سلیم فرزان، فریدون حافظی، حسین همدانیان، اسدا… ملک، فضلا… توکل، انوشیروان روحانی، بهرام شمس، حسن ناهید، کیومرث حقیقی، محمد حیدری، منصور نریمان، محمود رحمانی پور، عماد رام، سیاوش زندگانی، میلاد کیایی، امیر بیداریان و…
با این هنرمند گفت وگویی داشتهایم که در ذیل میخوانید.
اکبرگلپایگانی چگونه گلپا یگانی شد.هنرمندی که پس از سی سال هنوز کارهایش مورد توجه قرار میگیرد؟
من همیشه یاد گرفتهام با آمدن کس دیگر جایگاه هنرمند قبلی از بین نمیرود. در موسیقی ایرانی به دلیل پایههای بداهه طبعا هر کاری آب و رنگ خودش را داراست و هنرمند باید با تحولات وپیشرفت موسیقی روند روبه جلویی داشته باشد این به سن وسال برنمیگردد بلکه به سلامتی جسم و روح بازمیگردد اگر یک جوان مراقب دندانهایش نباشد در سن ۳۰ سالگی صدای او از بین میرود و مانند پیرمردها حرف میزند در کنار فن موسیقی بسیار مهم دیگر کسی راست پنج گاه ۴۵ دقیقهای راگوش نمیدهد یعنی حوصله و وقتش را ندارد پس باید با زمان پیش رفت البته این تحولات نباید به قیمت از دست رفتن اصالتها باشد. اما متاسفانه امروزه دیگر کسی گوشش به این حرفها بدهکار نیست و هنر جایش را به ادعا داده است متاسفانه همه استاد شدهاند، نوازندگی شهنازی و نی کسایی جایش را داده به صحبت و مصاحبه کردن. استاد من فلانی بود و من شاگرد استاد ابن استاد بودم که نشد حرف و هنر، گیرم پدرت بود فاضل از بحر پدر تو را چه حاصل. شما به دانشگاه بروید و ببینید صدنفر ویلن میزنند شاید دو نفر از آنها سازشان قابل شنیدن است و بقیه به قولی اره به اعصاب مردم میکشند و آنها آدمهای عادی نمیتوانند باشند.
به گذشته بازگردیم جایی که گلپایگانی جوان در میان بزرگان به اجرای کمتر ازبرنامه گلهای جاویدان قانع نشد، برنامهای که جایگاه سلاطین موسیقی ما مانند بنان، خوانساری و… بود،آن زمان چه احساسی داشتید؟
بله کاملا درست است جوانترین خواننده برنامه گلهای جاویدان شاگرد نورعلی خان برومند بود که با سن کم در کنار بزرگانی مانند بنان، فاختهای، ادیب، عبدالوهاب شهیدی، عبدالعلی وزیری و سیدحسین طاهرزاده حضور داشتم. در آن زمان خوانندگان جوان و در سطح پایینتر به برنامههای دیگر در گلهای رنگارنگ و شاخه گل و… میرفتند .
در آن زمان با دعوت شما برخی از هنرمندان از رادیو جدا شدند و به کافهها رفتند، دلیل این اتفاق در روزگاری که پول خوبی به هنرمندان میدادند چه بود؟
ببینید راحت وخوب زندگی کردن حق ما هنرمندان است ما تا پول نداشته باشیم نمیتوانیم زن و فرزندان خوب تحویل جامعه بدهیم شما میدانید دختران من هر دو در بهترین شرایط وبا تحصیلات عالی در آمریکا زندگی میکنند اما ما به خاطر پول به کافه نرفتیم.در آن زمان شما میدانید که پس از مدتی برگشتیم اما دلیل بارز این اتفاق این بود پس از مرحوم پیرنیا یک شاعری آمد و یک عدهای را جمع کرد و خواستند یک کار نو و خلاقیتی در برنامه عظیم گلها ایجاد کنند!شاهکار آنها عوض کردن نام گلها به چاووش بود ولی با مخالفت مردم روبهرو شدند. سپس دوباره آمدند خلاقیت نشان دادند و نام گلها را به گلهای تازه تغییر دادند! مگر میشود؟ گل اگر تازه نباشد که گل نیست و بدتر شد و بعد گفتند که گلپا در گلها نباشد و نهتنها من بلکه آقایان یاحقی، کسایی، جلیل شهناز و … را کنار گذاشتند که خودشان را نشان دهند مثلاً نی کسایی را حذف و دف وارد برنامه گلها کردند یا تار شهناز را برداشتند و به جای آن کمانچه آوردند و خوشبختانه دوباره با مخالفت مردم روبهرو شدند و دیدند که کینه راهی برای موفقیت نیست.عدهای از هنرمندان برگشتند ولی روح من آزرده شده بود و حالا به تربیت شاگردان مشغولم.
شما با کاست مست عشق وعقیق خود را به جوانان و نسل جدید ایران معرفی کردید آیا استرس نداشتید که سابقه هنری شما تحت الشعاع قرار بگیرد؟
اصلا اینطور نبود من با سابقه هنریم بازی نکردم. برعکس من کاری را به نسل جدید ارائه دادم که گل کرد. آهنگها ساخته فضلا… توکل بود ومن با بهره گرفتن از تخصص چندین سالهام در آوازخوانی استفاده کردم. این تخصص از ملودی آهنگین سرچشمه میگرفت که خودم میساختم. در این اثر از شعر سعدی مانند کاروان در دستگاه سه گاه استفاده کردم و خوشبختانه به دل مردم نشست و رکورد شکست. البته جواب دوستان را دادم.
برخی معتقد بودند که اکبر گلپا دیگر تمام شده است و آثار او تنها در قالب کنسرتهایی برای آن طرف مرزهاست اما شما نشان دادید که اینطور نیست؟
توکل من همیشه بر کینه توزی غلبه کرده است. این کینه توزی در زمان قبل از انقلاب وجود داشت شما در فیلم مرد حنجره طلایی شاهد بودید که آن افراد صدای من را گرفتند و نگذاشتند من بخوانم اما من در کافه جواب آنها را که مسخره میکردند دادم .پس همیشه توکل من بر کینهها وعقده گشاییها چیره شده است و من آنچه مردم میخواستند انجام دادم به قول حضرت سعدی که میفرمایند: صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را/ نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی.من با توجه به علم استادم زحمت بسیاری روی ردیف کشیدم ولی فقط روی آن تکیه نکردم. قبلاً گفتم که ردیف همان چهار عمل اصلی ریاضی است. شما فقط آنها را یاد میگیرید ولی نمیتوانید روی آنها مانوری دهید و یک اثر خلق کنید. شما همینطور بگویید دودوتا، تا کی؟ آدم خسته میشود. موسیقی ما حالا یک شکل شده و همه شبیه همدیگر میخوانند. شعرها جدید است و طراوت و واضحی گذشته را ندارد.
این اکتفا نکردن بر نت باعث شد که سالها بعد شما مجموعه فراز و فرود را منتشر کنید؟
همواره همه به من میگفتند که کتاب چاپ کنم،من چه کتابی چاپ کنم زمانی که هنر موسیقی دارم با این حال از مدتها قبل به این فکر افتادیم که ردیفهای موسیقی را آنچه از آقایان نورعلی خان برومند، حاجآقا محمد ایرانی و اساتید دیگر که با آنها کار کردهایم آثار باارزششان را جمعآوری کنیم و برای دانشجویانی که در این زمینه تحصیل میکنند به طور قطع این مجموعه گنجینهای گرانبهایی است با تلاشهای شبانهروزی که در طول ۱۱ سال توسط برادرم حسن گلپایگانی جمعآوری شده است ما در این مجموعه کارها را نقد کردیم و اشتباه آثار را حذف یا اصلاح و به صورت درست اجرا کردهایم. البته این کارها زیر نظر مستقیم خود من انجام گرفت. باید گفت که فراز و فرود حاصل ۱۱ سال کار تیمی است که ما در اختیار جوانها گذاشتیم و به شما این را یادآور میشویم که با تمرین این مجموعه، هنرمند طی دو سال چه نوازنده یا خواننده با زحمت به موسیقیدان خوبی تبدیل خواهد شد. البته نباید وجود خلاقیت را در فرد که شرط اول است، نادیده گرفت.
به نظر شما کاری که ۱۱ سال توسط اساتید ایران جمعآوری شده (فراز و فرود) چقدر در آینده موسیقی مؤثر خواهد بود؟
از نظر من بینظیر است اما چون خود من دخالت و نظارت مستقیم بر آن داشتهام، نمیتوانم اظهارنظر مستقیم بر آن داشته باشم و بگویم این کار بهترین است اما به طور قطع کسان دیگری در نوشتن ردیف مانند محمود کریمی، موسی خان معروفی و اساتید دیگر زحمات بسیاری کشیدهاند اما فراز و فرود چراغ راهی برای جوانهایی است که بخواهند با موسیقی آشنا شوند و راه خود را گم نکنند. موسیقی همانند یک ساختمان است. اگر این ساختمان بدون فونداسیون و زیرسازی باشد،به طور قطع عمری نخواهد داشت و خراب خواهد شد، پایه و اساس موسیقی و آواز همین ردیف است.
همیشه آثار و ردیفهای ما در طول تاریخ به صورت سینه به سینه بوده، مکتوب شدن و ثبت و ضبط شدن آنها تأثیر مثبتی بر روند آموزش موسیقی خواهد گذاشت؟
پایه و اساس موسیقی ما بر مبنای آموزش سینه به سینه است. نمیشود که موسیقی را به حالت نت درآورد و جلوی شاگرد گذاشت. در طول تاریخ همیشه آثار موفق از استاد به شاگرد رسیده است. در مورد فراز و فرود نیز اینگونه خواهد بود. یعنی همان زمان که در کلاس تمرین میکنند باید حتما استاد بالای سر شاگرد باشد. استاد بخواند و او نیز تمرین کند. اگر این امر به حال نت باشد، موضوع از نظر من رد خواهد شد. ذات موسیقی اصیل ما بر پایه فیالبداهه و سینه به سینه است. مکتوب شدن آن همانند ارکستر سمفونیکی است که نت جلوی نوازندهها میگذارند و هر کجایی که یادشان رفت به نت نگاهی بیندازند. خود ما یک زمان ۶ تا ۸ ساعت سر کلاس بودیم و استاد با ما کار میکرد.
شما در مصاحبهای اعلام کردهاید که حاضرید یک کنسرت در مناطق زلزله زده بوشهر اجرا کنید آیا درست است؟
ما ایرانی هستیم و به همین مناسبت ایران را دوست دارم و هیچگاه مملکتم را تنها نمیگذارم. من کنسرت در خارج از کشور برگزار میکنم، اما خانه من اینجاست. با این وجود درست است که آنها از ۵ کشور بزرگ دنیا به من مدرک دکترا دادند.جایزه رز طلایی را من گرفتم، من مدرک دکترای موسیقی در سال ۱۹۶۱ از دانشگاه نیویورک گرفتم که به همراه استاد فرهنگ شریف در آنجا تحصیل میکردیم.از طرف دیگر تندیس شیرطلایی را از ژاک شیراک رئیسجمهور اسبق فرانسه دریافت کردم و البته من در یونسکو نیز مدتی تدریس کردهام. در آن زمان دکتر دانیلا رئیس آنجا بود و به همراه استاد «نورعلیخان برومند» (که استاد خود من بود)، فرامرز پایور و علیاصغر بهاری در قالب یک گروه برای تدریس به یونسکو دعوت شدیم. اینها نمونههایی از فعالیتهای من است اما من به ایرانی بودنم افتخار میکنم. ما به این کشور دین داریم و همه چیز هم که پول نیست. با دعوت من یکسری از شاگردان من جمع شدهاند اگر به ما اجازه دهند در همان شهرستان که محل زلزله بوده خرابی زیادی برجای مانده است من موظفم به عنوان یک ایرانی حتی محل آب و برق و امکانات را تقبل میکنم تا این کنسرت برگزار شود و پول آن با نظر خود وزارت ارشاد اسلامی و دستاندرکاران میان دیگر نیازمندان تقسیم شود. ما اولین نفر هستیم و هرکس هم اعلام آمادگی کند که در گروه ما باشد دستش را میفشاریم و میگوییم یا علی مدد.
چه عاملی باعث میشود که یک هنرمند از پول بگذرد و به کمک همنوع برود؟
من فکر میکنم یکی از چیزهای مهم استغنای هنرمند است. ما در زمانهای گذشته هنرمندان بسیاری را داشتیم که این کار را میکردند حالا به هر شکل دیگر. مرحوم قمر نیز در جاهایی که اجرا داشت میخواند تمام پول خود را به مردم کمک میکرد و آخر در فقر درگذشت. چون او پولهای زیادی را که به دست میآورد بین مردم تقسیم میکرد. ما نیز با کمک پرویز یاحقی، فرهنگ شریف، جلیل شهناز، افتتاح با رفتن روی سن پول درآوردیم و به مردم فقیر کمک میکردیم و بعد به همراه گروه خیریه که من به همراه فرهنگ شریف، علی تابش و… رفتیم به اروپا و کمک خیرخواهانه کردیم پس با جهانیکردن آواز و اجرا روی سنهای دنیا پول زیادی به دست آوردیم و این شد پایهگذار کمک به هموطن، در کشورهای دیگر خوانندگان از کشورهای ترکیه، آمریکا، مصر و… شما میبینید که با رفتن و درخشیدن روی سن به مردم کمک میکنند و بچههای تیمم را تحت پوشش قرار میدهند پس این مساله در هنر چیز جدید و مخصوصی نیست. این هنرمندان تا ساعت ۳ نیمهشب آواز میخواندند ولی پولهایشان را مخفی نمیکردند. هدف ما این است که هر کاری میکنیم برای مردم است.
به عنوان سوال پایانی آیا این عوامل از دوستی با جهان پهلوان تختی سرچشمه میگیرد؟
در زلزله بوئینزهرا من در کنار تختی بودم، تختی مرد بزرگی بود، او برای مدال طلای المپیک تختی نشد، تختی با مردم بود. روزی هم که رفت چیزی را با خودش نبرد اصلا کفن تختی جیب نداشت. اما هنر تاج سر آفرینش است و جایگاه بزرگی دارد. آقای تهرانی همیشه میگفت اول آدم باشید بعد هنرمند.پس ما هنرمندان برای مردم کار میکنیم. کمک نیز جز هنرهای ماست. همه ما باید کمک کنیم و بگذارند این کار به سامان برسد که نمیتوانیم آجر به آسمان بیندازیم و دیوار درست کنیم تنها کمک ما این است که با صدایی که خدا به ما ودیعه داده به هموطنان یاری برسانیم. این بهترین امتحان است برای آدم بودن.
دیدگاهتان را بنویسید