×
×

آسیب‌شناسی وضعیت موسیقی زیرزمینی

  • کد نوشته: 45247
  • 09 آذر 1392
  • ۰
  • در سه دهه گذشته رشد و اعتلای موسیقی ایرانی به موازات بروز حوادث تلخ و شیرین اجتماعی و همراه با رخدادهای مثبت و منفی فرهنگی در رسانه‌های نوشتاری و تصویری منعکس شده است. اصلی‌ترین گشایش در اجتماع، ظهور سازمان‌های مردم‌نهاد و رشد چشمگیر آنها برای مشارکت اجتماعی مردم بوده و در زمینه موسیقی هرچند ابتذال از لس‌آنجلس توسط امواج ماهواره‌ای به کشور رسید، اما نتوانست از قدرت فرهنگی و اجتماعی موسیقی اصیل ایرانی بکاهد.

    آسیب‌شناسی وضعیت موسیقی زیرزمینی
  • 447868_492مجید ابهری: نشاط اجتماعی نیازمند زیرساخت‌ها و ابزاری است که موسیقی یکی از اصلی‌ترین آنهاست.
    در سه دهه گذشته رشد و اعتلای موسیقی ایرانی به موازات بروز حوادث تلخ و شیرین اجتماعی و همراه با رخدادهای مثبت و منفی فرهنگی در رسانه‌های نوشتاری و تصویری منعکس شده است. اصلی‌ترین گشایش در اجتماع، ظهور سازمان‌های مردم‌نهاد و رشد چشمگیر آنها برای مشارکت اجتماعی مردم بوده و در زمینه موسیقی هرچند ابتذال از لس‌آنجلس توسط امواج ماهواره‌ای به کشور رسید، اما نتوانست از قدرت فرهنگی و اجتماعی موسیقی اصیل ایرانی بکاهد.

    در این میان آنچه قابل توجه است افزایش چشمگیر گروه‌های جوان و نوپا در موسیقی جدید یعنی جاز و پاپ است که به موازات موسیقی اصیل ایرانی اشعار اجتماعی و عاطفی توسط هنرمندان این رشته‌ها برای جوانان و سایرین تهیه و عرضه می‌شود. اما مشکلی که در اینجا وجود دارد روشن نبودن مرزبندی‌ها از نظر محتوای اشعار و وزن و قافیه آنها و ترنم آهنگ‌هاست. هیچگاه نشد متولی معینی در وزارت ارشاد زمینه‌های لازم را برای شناسایی استعدادها، کشف آنها و ایجاد زمینه‌های رشد برای اینگونه افراد فراهم کند.

    سلیقه‌های مخاطبان متفاوت است، برخی به موسیقی اصیل ایرانی و برخی دیگر به انواع دیگری از موسیقی توجه دارند و هیچکس را نمی‌توان به خاطر نوع انتخابش ملامت کرد. در این میان بسیاری از استعدادهای جوانان ایرانی به دلیل عدم مدیریت اصولی اجبار به زیرزمینی شدن پیدا کردند و نوع خاصی از موسیقی زیرزمینی از اینجا شروع شد هرچند اگر یک کارگروه تخصصی همین صاحبان استعدادها را شناسایی و ساماندهی می‌کرد شاید امروز شاهد خروج ده‌ها هنرمند ایرانی از کشور نبودیم.

    بسیاری از آنها عاشقانه وطن خود را دوست دارند و با نظام جمهوری اسلامی ایران نیز هیچگونه زاویه‌ای ندارند. تنها ذوق و سلیقه آنها بر نوع خاصی از هنر متمرکز است. مرگ فجیع سه تن از هموطنان ما در امریکا بار دیگر توجه جهانیان به ویژه هموطنان ما را به مظلومیت برخی از ایرانی‌ها در غربت معطوف داشت. این اولین بار نیست که چند ایرانی در خارج از وطن به طور دلخراش با زندگی وداع کرده‌اند.

    در سفرهای مختلفی که به بعضی از کشورها داشتم هنگام صحبت با ایرانیان رشته‌های مختلف از نویسنده تا استاد دانشگاه، از کارآفرین تا صنعتگر، از هنرمند تا کارگر وقتی صحبت به ایران می‌رسید حتی کوچه‌باغ‌های روستاهای ما و چنارهای خیابان‌های تهران چهره هموطنان را در غم فرو می‌برد و اشک در چشمانشان حلقه می‌زد. غیر از مشتی وطن‌فروش که عقل و منطق خود را در گروی منافقان و دشمنان قرار داده‌اند همه ایرانیان با تمام وجود علاقه به بازگشت دارند و حضور در وطن برای آنها یک رویا و آرزوست.

    سوال اینجاست که اگر برادران فرازمند و ایرانی دیگر هنرمند نبودند چرا در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شدند؟ اگر جواب این است که آنها هنرمند شناخته می‌شوند چرا از کشور خارج شدند؟ آیا انتخاب سگ‌های زرد برای این گروه در امریکا فلسفه خاصی داشت؟ آیا مشابه این افراد هنوز در کشور حضور دارند؟ اگر جواب مثبت است چه سازمان و فردی باید همت به ساماندهی آنها گمارد و تا چه زمانی باید شاهد خروج نخبگان در رشته‌های مختلف باشیم؟

    مهاجرت چه تحت عنوان فرار و چه ریزش، مفهوم یکی است و آن جلای وطن است. جوانانی که در رشته های موسیقی به شکل زیرزمینی فعالیت می‌کنند در صورتی که خود را به کشورهای دیگر برسانند مورد استقبال مجامع هنری آنجا قرار می‌گیرند فقط به خاطر آن که ایران از استعدادهای جوان تهی شود. فرقی نمی‌کند که دانشجوی رشته فیزیک باشد یا گیتاریست یا خواننده و نقاش. موضوع داشتن استعداد و توانایی فوق‌العاده است که در فرزندان ما وجود دارد.

    ایا وقت آن نرسیده که وزارت ارشاد ساماندهی موسیقی زیرزمینی را در دستور کار خود قرار دهد تا از این طریق با یکی از آسیب‌های نوپدید اجتماعی مقابله کند؟

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *