×
×

اکثر آثار امروزی، برداشت‌هایی سطحی و یا تکراری از ردیف موسیقی ایرانی دارند

  • کد نوشته: 44954
  • 28 آبان 1392
  • ۱ دیدگاه
  • محمدرضا عموجوادی دارای کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه هنر تهران و مدرس دانشگاه می باشد و یک سالی هم می شود گروهی جوان و پویا با عنوان «نُوان» تشکیل داده، با وی درباره فعالیت های آتی این گروه و وضعیت فعلی موسیقی ایران به گفتگو نشسته ایم که در ادامه می توانید دنبال کنید.
    +مقوله‌ی سنت گرایی و تجربه‌گرایی همیشه در هنر متداول بوده و طرفداران خاص خود را داشته است
    +موسیقی همواره با بی اعتنایی زیاد مسئولین روبرو بوده است
    +لازمه ی روشن ماندن چراغ موسیقی، حفاظت و حمایت از موزیسین می باشد

    اکثر آثار امروزی، برداشت‌هایی سطحی و یا تکراری از ردیف موسیقی ایرانی دارند
  • محمدرضا عموجوادی

    محمدرضا عموجوادی

    موسیقی ایرانیان – سودا مولائی: محمدرضا عموجوادی دارای کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه هنر تهران و مدرس دانشگاه می باشد. سمفونی بهار، پایکوبی دهقان برای ارکستر سمفونیک، مجموعه سوئیت‌های ایرانی برای پیانو، شب‌کوک برای سازهای‌زهی و آنسامبل ایرانی از جمله آثار وی است. عموجوادی یک سالی هم می شود گروهی جوان و پویا با عنوان «نُوان» تشکیل داده که این گروه قبل از ماه محرم نیز اجراهای موفقی در چند شهر شمالی کشور داشته است که بعد از سپری شدن ایام سوگواری محرم و صفر نیز اجراهایی در تهران و دیگر شهرهای ایران به روی صحنه خواهد برد.

    محمدرضا عموجوادی در این یک سال با گروه «نُوان» موفق به کسب تجربه‌هایی جدید و نوآوری هایی در زمینه‌ی گروه نوازی و آهنگسازی شده و اجراهایی هم در خارج از کشور داشته که کسب مقام سوم فستیوال بین المللی رنسانس یکی از موفقیت های این گروه در آغاز کار خود است.

    با محمدرضا عموجوادی به همین بهانه به گفتگو نشسته ایم که در ادامه می توانید دنبال کنید.

    درباره آهنگسازی ایرانی چه دیدگاهی دارید؟

    متأسفانه به دلیل آثار زیادی که امروزه در حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی تولید می‌شوند، به نظر می رسد اکثر آنها، برداشت‌هایی سطحی و یا تکراری از ردیف موسیقی ایرانی دارند در حالیکه به نظر من در آهنگسازی، از ردیف موسیقی ایرانی که در برگیرنده‌ی نغمات و تعدادی اوزان عروضی است و ضمناً بسیار هم زیبا هستند می توان نه به عنوان تنها راه ممکن، که به عنوان یکی از ابزارهای موجود برای پردازش ایده های گوناگون بهره گرفت.

    شما در اجراهایی که داشتید، اعلام کردید نو آوری هایی انجام داده اید، در این زمینه توضیحی بیشتر بفرمایید.

    به نظر من چنین می رسد که در آهنگسازی ایرانی دو نگاه متفاوت وجود دارد. نگاه اول، نگاهی تماماً سنت گراست و ایدۀ آهنگ سازی در این نوع نگاه بحث معتبری نیست، زیرا اساس کار برگرفته از ردیف های موسیقی و یا ایده ای الهام گرفته از آنهاست. در این نوع آهنگ سازی، موسیقی غالباً تک صدایی بوده و در آن بیشتر ملودی پردازی و ذوق و قریحه‌ی شخصی مطرح است. در نگاه دوم که نشانه هایش را در آثار معدودی از آهنگسازان می بینم و امروزه تعدادی از آهنگسازان جوان از جمله خود من نیز در آن حوزه فعالیت می کنم، از ردیف و یا تم‌های فولکلوریک به عنوان یکی از منابع مهم طرح ایده و الهام موسیقیایی استفاده می شود و اساس کار مبتنی بر بسط و گسترش آن طرح یا ایده و استفاده از تکنیک های رایج آهنگسازی مثل فرم، کنترپوآن، ارکستراسیون و … است که رد پای آن را در گذشته، می توان در آثاری نظیر «باله‌ی عیارانِ احمد پژمان» و «باله ی سیمرغِ لوریس چکناواریان» جست و جو کرد.

    پس از نظر شما، آهنگسازی ایرانی به دو دسته‌ی سنت گرایانه و مدرن تقسیم شده است؟

    واژۀ  مدرن را می شود تجربه‌گرایانه هم نامید، و یکی از مشکلات عمدۀ این نوع آفرینش که با برداشت هایی آزاد و کُلاژ گونه درحوزۀ موسیقی ایرانی همراه است مواجهه اش با بحران مشروعیت و دست و پنجه نرم کردن با اتهاماتی نظیر بی قیدی و عدم رعایت چهارچوب موسیقی ایرانی می باشد.

    به نظر شما کدام دیدگاه بهتر است؟

    به اعتقاد من نباید در هیچ یک از این دو منظر تعصب و غرض ورزی وجود داشته باشد. بحث مقوله‌ی سنت گرایی و تجربه‌گرایی همیشه در هنر متداول بوده و طرفداران خاص خود را داشته است. و اساساً همزیستی این دو مقوله در کنار هم که توأم با چالش‌های دو دیدگاه متفاوت بوده، توانسته دوره‌های مختلف موسیقی مثل نئوکلاسیسم و نئو رُمانتیسیسم و یا روی کار آمدن سیستم‌های دودکافونیک و آتُنال در موسیقی اروپا را بوجود آورد.

    از این بحث بگذریم، شما با گروه نُوان مقام سوم فستیوال بین المللی رنسانس ارمنستان را کسب کردید، در این زمینه توضیح می دهید؟

    این فستیوال در اواخر فروردین ماه امسال برگزار شده بود و گروه نُوان از میان گروه‌ های زیاد شرکت کننده که فکر می کنم حدود ۴۵۰ گروه بودند، در شاخه‌ی آنسامبل ملی موفق به کسب مقام سوم شد. بافت کار و نحوه‌ی اجرای آن به گونه‌ای بود که هیئت داوران فستیوال از گروه درخواست کردن که چند قطعه‌ی دیگر علاوه بر قطعات اجرا شده را برای حضار اجرا کنند که با تشویق و استقبال بسیار گرم داوران و حضار مواجه شد.

    لزومی برای شکل‌گیری جشنواره‌های این چنینی در کشور می بینید؟

    متأسفانه موسیقی همواره با بی اعتنایی زیاد مسئولین روبرو بوده است. بخصوص در این چند سال اخیر که منجر به تعطیلی ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی شده است. ارکسترهای دیگری هم که نه با حمایت دولت بلکه با تلاش‌ و هزینه‌های شخصی شکل می گیرند به سختی می‌توانند ادامه حیات دهند. پس لازمه شکل‌گیری جشنواره‌های مختلف موسیقی، حمایت از ارکستر و به طبع آن حمایت از نوازندگان و آهنگسازان و وجود جَوی پویا می‌باشد. در این چند سال تنها جشنواره‌ی رسمی، جشنواره‌ی فجر بوده است که فکر می‌کنم متولیان امر بیشتر از محتوای جشنواره، اهم توجهشان معطوف به ایام فجر و نام این جشنواره باشد.

    وضعیت اقتصاد موسیقی را چطور ارزیابی می کنید؟

    در زمینه ی نشر آلبوم، فکر نمی کنم چنین عبارتی وجود داشته باشد!!! و بهتر است بگوییم وضعیت غیر اقتصادی موسیقی!!! طبیعتاً وقتی مسئله ای به عنوان قانون کپی رایت وجود نداشته باشد، بعد از انتشار یک آلبوم بلافاصله می توان آن را در فضای مجازی کپی کرده و در اختیار دیگران قرار داد. پس دیگر اقتصادی باقی نمی ماند.

    همانطور که خود نیز میدانید وجود یکسری محدودیتها باعث گردیده اند تا موسیقی ایرانی آنطور که باید نتواند جایگاه خود را در بین مردم پیدا کند. آینده موسیقی ایرانی را با توجه به شرایط کنونی موسیقی چگونه ارزیابی میکنید ؟

    _به نظرم در پاسخ به این سوال ابتدا باید معلوم شود منظور از محدودیت در چه زمینه هایی است و شامل چه اِلِمان هایی می شود. این محدودیت ها می تواند شامل فقر آموزش موسیقی، نداشتن محیط های آکادمیک کافی و تخصصی برای پرورش موزیسین باشد و نیز می تواند شامل محدودیت هایی نظیر صدور مجوز کنسرت و آلبوم و یا محدودیت های اجرایی مثل (کمبود سالن های استاندارد) باشد. طبیعتاً وجود موانع بالا بطور طبیعی اجازۀ بروز موسیقی خوب با سبک های متنوعی که می تواند بطور معمول در اجتماع جاری و ساری باشد را نمی دهد. و شناخت مردم از موسیقی را در سطحی ابتدایی نگاه میدارد. بنابر این من خود به عنوان یک موزیسین هیچ تصوری از آینده ی موسیقی در ایران ندارم چون هر چقدر به عقب و گذشته رجوع می کنم، می بینم هیچ بستر و زمینه سازی ای در این حوزه انجام نگرفته و حتی اندک فضاهای دانشگاهی موسیقی نیز با خطر حذف بعضی رشته ها مثل نوازندگی ساز های غربی و نظایر اینها مواجه است..

    به نظر شما با این وضعیت آیا چراغ موسیقی ایرانی روشن خواهد ماند یا خیر ؟

    لازمه ی روشن ماندن این چراغ، حفاظت و حمایت از موزیسین می باشد. در این چند سال تعداد زیادی از دوستانم برای ادامه ی فعالیت های هنری خود در زمینه ی اجرا و تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده اند و علیرغم میل باطنی خود مبنی بر ادامۀ کار خود در داخل کشور به دلیل فراهم نبودن فضاهایی مناسب ناگزیر از اقامت در آن کشور ها شده اند. درست است که موسیقی در ایران در سخت ترین شرایط هم به حیات خود ادامه داده ولی کم شدن تعداد موزیسین های خوب و کار بلد در کشور می تواند شعله ی این چراغ را کم سو تر بکند.

    موسیقی الان بیشتر تکرار شده است به نظر شما دلیل این تکرار چیست؟ چرا در موسیقی نوآوری نداریم؟

    یکی از دلایل آن عادت های شنیداری می باشد که در آهنگسازان موسیقی ایرانی وجود دارد. سنت همیشه می گوید «باید مرا تکرار کنی» و گسستن از این وضعیت تا اندازه ای شبیه به ترک عادات خوب یا بد است که ترک نکردنشان برای ما آسایش بخش شده است. پس اساساً نوآوری همواره به جهت منطبق نبودن با عادات و شرایط قبلی، همواره با هجمه ای انتقاد همراه است. (البته خود نوآوری نیز در گذر زمان و حضور یکنواختش بعد از مدتی به بدنه سنت و تاریخ اضافه شده و خودش بخشی از سنت می شود)؛ پس یک دلیل مهم برای عدم نوآوری را می توان در قدرت زیاد سنت دانست که معمولاً از اظهار نظر درباره ارزش چیزهای جدید خودداری کرده و در نهایت پذیرش و مقبولیت آنها را با تأخیر و به شکلی پراکنده بیان می کند. دومین نکته را می توان عدم توانمندی آهنگساز در این حوزه عنوان کرد که به دلیل عدم شناخت از مباحث اولیه آهنگسازی و ابزارهای لازم در این زمینه در نهایت بار دیگر موسیقی با بافت تکراری و پیش بینی شده ارائه داده می شود.

    به عنوان مدرس دانشگاه و مشخصاً رشته ی آهنگسازی، وضعیت دانشکده های موسیقی را در تربیت آهنگساز چطور ارزیابی می کنید؟

    به نظرم وفور دانشکده های موسیقی به عنوان مهمترین متصدی آموزش مهارت فنی می تواند تأثیر بسزایی در شکل گیری تفکر هنری و حداقل یادگیری اصول اولیه و نحوه ی شکل گیری آنها داشته باشد، هر چند در این سالها عده ای همواره در صدد کوچک نشان دادن نقش دانشگاه ها بوده اند و برخی از هنرجویان این تعبیر را دارند که یادگیری تکنیک ها و فرم در آهنگسازی سبب از بین رفتن خلاقیت و تربیت تکنیسین شده که به نظرم این نگاه به دانشگاه غلط بوده و دانشگاه همواره تلاش خود را فارغ از ارتقای سطح علمی و عملی دانشجویان موسیقی انجام می دهد.

    برای آینده کاری که در پیشرو دارید چه برنامه ریزی ای انجام داده اید؟

    هم اکنون مشغول جمع کردن دو آلبوم هستم که اولی با نام‌ «مِه» (برای تار، کمانچه و سازهای کوبه‌ای) است که بخش زیادی از آن ضبط و انجام شده و نام آلبوم دوم «شب کوک» (برای آنسامبل ایرانی به همراه اشعاری از نیما یوشیج) است که امیدورام تا پایان امسال به مرحله‌ی انتشار برسد.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *