×
×

نظر: فکری برای موسیقی کودکان زیر ۱۵ سال نشده است

  • کد نوشته: 44686
  • 16 آبان 1392
  • ۱ دیدگاه
  • «ناصر نظر» حدودا ۳۴سال است که با آموزش موسیقی به کودکان به روش علمی «ارف» باعث جدی‌شدن نگاه‌ها به این نوع موسیقی شده. او با بیش از سه‌دهه فعالیت در آموزشگاه خود در خیابان ملاصدرا، توانسته علاوه بر تربیت مربیان موسیقی، مردم را هم با موسیقی کودکان به شکلی جدی و قابل احترام آشنا کند.
    + ناصر نظر: چرا مسوولان به مبحث آموزش موسیقی به کودکان در مدرسه توجه نکردند!؟

    نظر: فکری برای موسیقی کودکان زیر ۱۵ سال نشده است
  •  ناصر نظر/ عکس: عباس کوثری

    ناصر نظر/ عکس: عباس کوثری

    مرجان صائبی: «ناصر نظر» حدودا ۳۴سال است که با آموزش موسیقی به کودکان به روش علمی «ارف» باعث جدی‌شدن نگاه‌ها به این نوع موسیقی شده. او با بیش از سه‌دهه فعالیت در آموزشگاه خود در خیابان ملاصدرا، توانسته علاوه بر تربیت مربیان موسیقی، مردم را هم با موسیقی کودکان به شکلی جدی و قابل احترام آشنا کند. خروجی این تلاش‌ها، در بیش از یک دهه اجرای کنسرت کودکان قابل رویت است. همسو با چنین جریانی، آموزش موسیقی به کودکان در میان قشرهای متوسط و البته مرفه جامعه به یک پز فرهنگی هم بدل شده اما آموزش اگر با بنیه علمی همراه باشد، هنوز مشتاقان خاص خودش را دارد و این موضوع را می‌توان در استقبال خانواده‌ها از کنسرت‌های کودکان یا به قول نظر، «ناجیان کوچک زمین» دید. بهانه این مصاحبه هم برگزاری یکی از همین کنسرت‌هاست که همزمان با روز جهانی کودک در تهران اجرا شد و اجرای کودکان تحت آموزش «نظر»، مخاطبان را تا حدود زیادی راضی از سالن بیرون آورد.

    شما فعالیت‌های گسترده‌ای در آموزش موسیقی کودکان دارید که مبنای آن آموزش روش «اُرف» است. این روش چه ویژگی‌هایی نسبت به روش‌های دیگر در آموزش موسیقی کودکان دارد؟
    زمانی که «ارف» بحث آموزش موسیقی برای کودکان را مطرح کرد، روش‌های مدون و خاص دیگری وجود نداشت. «دال کروز» سوییسی، «کودای» در مجارستان و سوزوکی نیز به جمع آموزش‌دهندگان و مبتکران آموزش موسیقی کودک پیوستند. ارف سازهایی را اختراع کرد که به‌علت سادگی نواختن، به‌زودی مورد توجه کودکان و نوجوانان و نیز آموزگاران موسیقی قرار گرفت. شاید چون سال‌هاست این روش را کار می‌کنیم به آن عادت کرده‌ایم اما این نوع آموزش در تمام کشورهای دنیا نتیجه داده است. از سال ۱۹۳۰ که این روش مطرح شد، تمام مهدکودک‌های آلمان از آن تبعیت کردند؛ ساده‌بودن، گروهی‌بودن و خلاقیت از ویژگی‌های مهم این روش است.

    «سوزوکی» در زمینه آموزش سازهای تخصصی به کودکان متدهایی را تدوین کرده یا «بارتوک» برای کودکان قطعات مدرن پیانو نوشته و بچه‌ها را با موسیقی قرن بیستم آشنا کرده و«کودای» سیستم آموزش موسیقی مجارستان را متحول کرد ولی باز هم اینها نتوانستند به اندازه سیستم ارف تا این اندازه همه‌گیر شوند.

     به‌نظرم سادگی سازها برای کودکان و اینکه می‌توانند در یکی، دو جلسه اول قطعه‌ای را بنوازند، خیلی در جذب آنها به این روش موثر است…

    «کودای» معتقد است ابتدا باید اول بچه‌ها خوب بخوانند بعد ساز بزنند، اما «ارف» از همان ابتدا از عنصر ریتم و اعضای بدن Body Percussion استفاده می‌کند. یعنی شما با بشکن یا دست‌زدن می‌توانید صداهای متفاوتی ایجاد کنید و ریتم به‌وجود بیاورید. از نکات مورد توجه دیگر ارف این است که از گام پنتاتونیک به‌عنوان مبنایی برای آموزش موسیقی استفاده می‌کند (گام مورد استفاده در کشور‌های آسیای جنوب شرقی) و اگر تعداد زیادی از بچه‌ها این سازها را با هم بزنند، صدای به‌وجودآمده ناخوشایند نخواهد بود.

    کار موسیقی به‌صورت گروهی چقدر در هوش و شخصیت بچه‌ها تاثیرگذار است؟
    هدف آموزش موسیقی به کودکان در تمام دنیا فقط خود موسیقی نیست. این نوع آموزش رفته‌رفته به صورت یک عنصر خلاق در کمک به آموزش سایر علوم و فنون نیز برآمده و این خیلی بالاتر از نقش خود موسیقی است. بچه‌ها در گروه، مسوولیت خاصی را بر عهده‌ دارند و به همین خاطر یاد می‌گیرند اگر نباشند کار گروه به هم می‌ریزد. بچه‌ها با این روش مهارت‌های فردی و گروهی را می‌آموزند و به هم کمک می‌کنند. این کمک‌کردن در موسیقی خیلی متداول است چون با هماهنگی هم یک اثر را خلق می‌کنند. مورد دیگر اینکه ارف از عنصر بازی و حرکت در آموزش موسیقی استفاده کرد اکثر قطعات ارف جنبه بداهه‌نوازی دارد؛ یعنی همان عنصر خلاقیت. روش ارف به بچه‌ها امکان بداهه‌نوازی می‌دهد تا خودشان موسیقی را خلق کنند و این مساله برای ما خیلی مهم است. احساسی که از به‌وجودآوردن یک ملودی ساده برای بچه‌ها به وجود می‌آید، از هر چیزی بالاتر است. ارف همواره به مربیان موسیقی توصیه می‌کرد: اگر شما بخواهید کارهای من را عینا و بدون کم‌وکاست اجرا کنید، کار بزرگی انجام نداده‌اید. او معتقد بود یک معلم موسیقی خوب و خلاق باید از همه امکانات محیطی خود جهت شناسایی موسیقی به کودکان استفاده کند.

     ارف یک روش آموزشی مبتنی بر موسیقی غربی است. آیا می‌تواند به‌عنوان پایه موسیقی ایرانی هم تلقی شود؟
    بله. همیشه فکر می‌کردم چطور می‌شود این سازها را با موسیقی ایرانی تلفیق کرد. چون ما قبل از انقلاب در ارکستر ارف، تار و سنتور و تنبک داشتیم و آنها را با سازهای ارف ترکیب می‌کردیم اما باز هم در آخر خود سازهای ارف غربی بودند و امکان نواختن ربع‌پرده در آنها وجود نداشت. در چندین سال آموزش به این نتیجه رسیدم که با کمک دوستانی که امکانات فنی ساختن ساز دارند، تیغه‌هایی با فواصل ایرانی ساخته شود و این کار انجام شد. خصوصا در کارخانه ارف در شهر مونیخ این تیغه‌ها تایید شد و در حال حاضر در ایران ساخته می‌شود. الان بچه‌های ما می‌توانند با استفاده از این تیغه‌ها در دستگاه‌های موسیقی ایرانی قطعه بنوازند.

    آیا این تیغه‌ها تمام دستگاه‌های موسیقی ایرانی را دربر می‌گیرد؟
    در حال حاضر می‌توان با جابه‌جایی تیغه‌های قبلی و جایگزین‌کردن تیغه‌های ایرانی اکثر دستگاه‌های موسیقی ایرانی را نواخت. بچه‌هایی که وارد کلاس ارف می‌شوند در پایان دوره باید با سازهای گوناگون آشنا شوند. ما می‌خواهیم در همین حین هنرجویان قطعاتی را بنوازند که در دستگاه‌های موسیقی ایرانی باشد. آمار جدید نشان می‌دهد تعداد قابل توجهی از بچه‌های هفت، هشت‌ساله در حال نواختن سازهایی هستند که در میان آنها خیلی هم رایج نیست، مثل عود و کمانچه و قانون. در عین حال ما نمی‌توانیم از موسیقی بین‌المللی و علمی دور شویم. من تعصبی روی نوع موسیقی خاص ندارم اما به‌نظرم بچه‌ها باید همزمان موسیقی غربی و ایرانی را بشناسند. روش ارف از غرب آمده ولیکن بچه‌ها می‌توانند آن را با موسیقی ایرانی تلفیق کنند.

     مشکلی که الان در موسیقی ما وجود دارد این است که برخی از موسیقیدانان یا بهتر بگوییم مربیان ما درک درست و همزمانی از موسیقی غرب و شرق ندارند. آیا این شناخت هردو فضای موسیقی در کلاس‌های شما منوط به قبل از انتخاب ساز می‌شود، یعنی صرفا جهت آشنایی با فضای موسیقی ایرانی است؟
    ما از همین سازها استفاده کرده و فقط تیغه‌ها را جایگزین می‌کنیم، مثلا در نواختن دستگاه چهارگاه به جای «ر» و «لا» معمولی که روی سازهای ارف است. آنها را با تیغه‌های کرون جایگزین می‌کنیم و این باعث می‌شود تا بچه‌ها اصواتی را که می‌شنوند برایشان غریب نباشد و با چند بار نواختن متوجه تفاوت این تیغه‌ها با نت‌های قبل می‌شوند.

    دوستانی که نسبت به آموزش موسیقی ایرانی تعصب دارند، معتقدند امثال من باعث می‌شویم بچه‌ها از مسیر موسیقی ایرانی منحرف شوند، اما اینطور نیست. نزدیک به یک قرن از به‌وجودآمدن روش آموزشی ارف گذشته و به‌صراحت می‌توان گفت بسیار کامل و جامع است.

    این پتانسیل را دارد که موسیقی ایرانی و هر نوع موسیقی دیگری با آن تلفیق شود. کسانی که مخالف آموزش سازهای ارف هستند خودشان در نوشتن متد برای بچه‌ها در موسیقی ایرانی کاری انجام نداده‌اند و این در حالی است که برای پیانو و سازهای غربی مرتبا کتاب‌ها و متدهای جدید منتشر می‌شود اما در ایران برای سازهای ایرانی متدهای انگشت‌شماری موجود است. از مجموع متدهای آموزشی کودکان کتاب دستور سنتور و تار و تنبک فقط یکی موجود است و اساسا در کشور ما برای کودکان کمتر از ۱۵سال در زمینه موسیقی فکری نشده است!

     به نظر بهترین بستر آموزش موسیقی برای بچه‌ها مدرسه است…
    بله، وقتی موسیقی برای بچه‌ها به‌عنوان یک درس جا بیفتد هم یک فعالیت گروهی و بانشاط و هم یک کار ذهنی خلاق انجام می‌شود. به‌نظرم ساده‌ترین فعالیت موسیقی در مدرسه کر (آواز گروهی) است. بچه‌های کر مدارس معمولا فریاد می‌زنند و کسی نیست به آنها تعلیم بدهد. اوایل دهه۷۰ اشعار کتاب فارسی مقطع دبستان به نت موسیقی تبدیل شد و دوستانی برای آن، آهنگسازی کردند اما متاسفانه این کار متوقف شد. وقتی بچه‌ها شعر را با موزیک یاد می‌گیرند همیشه در ذهنشان باقی می‌ماند. اگر شعر با ریتم و ملودی به بچه‌ها یاد داده شود سرعت فراگیری بیشتری دارد و در نتیجه همیشه به خاطر سپرده می‌شود.

     به‌جز شعر، تاثیر موسیقی در یادگیری بقیه دروس هم محسوس است… .
    به‌هرحال انسان به نشاط نیاز دارد. نشاط برای بچه‌های دبستانی و نوجوانان که در حال انتخاب و تصمیم‌گیری هستند مهم است. این نشاط با موسیقی به دست می‌آید. موسیقی یک فعالیت ذهنی است که باعث بالابردن قوه تمرکز می‌شود وقتی شما یک چیزی را خوب بشنوید خوب هم استنتاج می‌کنید و جواب می‌دهید. بچه‌ای که در حال خواندن شعر و همزمان ساززدن است از دو نیمکره مغزش در یک زمان استفاده می‌کند و این فرآیند، تاثیر زیادی در فراگیری دروس ریاضی هم دارد.

     به خاطر عدم آموزش موسیقی در مدرسه‌ها، پرداختن به موسیقی، مختص کسانی شده که اوضاع مالی بهتری دارند و بعضی خانواده‌ها فکر می‌کنند آموزش موسیقی برای فرزندانشان بیشتر کلاس اجتماعی دارد. به نظرتان این فاصله طبقاتی و در دسترس‌نبودن امکان آموزش موسیقی چه آسیبی به بچه‌ها می‌رساند؟
    البته از گذشته موسیقی در جامعه ما مختص طبقات خاصی بوده. اگر قرار باشد کسانی از آموزش موسیقی بهره‌مند باشند که فقط از امکانات مالی خوب برخوردارند بی‌فایده است. اگر بخواهیم موسیقی را به همه یاد بدهیم همانطور که قبلا اشاره کردم جایگاه آن در مدرسه است. یونیسف از سال ۲۰۰۲ مقرر کرد که در تمام مدارس دنیا باید موسیقی به بچه‌ها آموزش داده شود. ایران هم آن را قبول کرد ولی نمی‌دانم چرا این کار انجام نشد. این مساله باید در جایی انعکاس داده شود که چرا مسوولان به این مبحث توجه نکردند، خصوصا مربیان هنر مدارس. نقاشی، فیلم، موسیقی و… مجموعه‌ای هستند که همگی می‌توانند فرهنگ یک ملت را بسازند. فقط صنعت و تکنولوژی نمی‌تواند کارساز باشد. در پیشرفته‌ترین کشورها هنر و فرهنگ همپای تکنولوژی در حال پیشرفت است. موسیقی برای بشر مانند غذاست. هنرمندان، به نوعی، پیک پیروزی هر ملتی هستند.

    به یاد می‌آورم دورانی که تازه مقطع راهنمایی به وجود آمده بود. جلسات مشاوره گذاشته بودند که هرکسی می‌خواهد چه‌کاره شود، اکثر همکلاسی‌های من می‌گفتند: می‌خواهیم مهندس و دکتر شویم و من گفتم: دوست دارم معلم موسیقی باشم و شدم. آن مشاور تحصیلی خیلی تعجب کرد. شاید اگر حتی می‌گفتم می‌خواهم ساز بزنم عجیب نبود. جالب است بدانیم که در حال حاضر هم نسبت به موسیقی در جامعه سطحی‌نگری وجود دارد و به آن به‌عنوان یک حرفه نگاه نمی‌شود. در دانشگاه‌ها باید مبحثی به‌عنوان معلم موسیقی و تربیت معلم موسیقی داشته باشیم. فارغ‌التحصیلان موسیقی ما در نهایت بیکار می‌شوند چون ارکستری نداریم که آنها را جذب کند و از آنجایی که نیاز به مربیان خوب جهت آموزش به بچه‌ها حس می‌شود بهتر است تعداد مربیان موسیقی را افزایش دهیم.

     اجرای کنسرت موسیقی در روز جهانی کودک طی این سال‌ها چه تاثیراتی داشته. آیا توانسته غیر از هنرجویان کلاس‌های خودتان جریانی در موسیقی کودکان به وجود بیاورد؟
    اولین اجرای گروه پارس به‌مناسبت روز جهانی کودک ۱۲سال پیش بود و از آن پس گروه‌های دیگر هم تشویق به اجرای برنامه در روز جهانی کودک شدند. موسیقی هنر گرانی است و خرید ساز حتی نوع ایرانی آن برای یک خانواده کارمند خیلی ساده نیست. در نتیجه کلاس موسیقی از سبد بعضی از خانواده‌ها حذف می‌شود. اما اگر این کار در مدارس انجام شود، همه از این نعمت برخوردار می‌شوند. اگر مربیان موسیقی در مدارس کار کنند در چنین مناسبت‌هایی مثل روز جهانی کودک خود بچه‌ها می‌توانند در مدرسه موسیقی اجرا کنند. با این حال تعداد کثیری از خانواده‌ها بعد از دیدن برنامه ما، مایل به فراگیری موسیقی فرزندانشان می‌شوند.

     کنسرت امسال چه ویژگی‌هایی نسبت به سال‌های قبل داشت؟
    امسال سه ژانر مختلف موسیقی را روی صحنه بردیم که کار سختی بود. موسیقی ایرانی و کوبه‌ای. بازی و حرکت و ارکستر بزرگ مشتمل بر۲۵۰نفر؛ حدود ۶۰ نفر ساز زهی مانند ویولن، ویولنسل و… می‌نوازند و گروه بزرگی از کر و ارکستر ریکوردر، در مجموع اجرا‌کنندگان ۳۹۱نفر بودند.

     گفته بودید که مدارس همکاری لازم را برای اجرای کنسرت هنرجویان با شما ندارند…
    یکی از مشکلات ما برای اجرای کنسرت با بچه‌ها این است که بچه‌ها در حال درس‌خواندن هستند. اجازه‌گرفتن از مدیر و معلم مدرسه برای تمرین بچه‌ها خیلی سخت است و اغلب مسوولان با این کار مخالفت می‌کنند و شاید هم تصور این است که بچه‌ها با شرکت در چنین مراسمی از درس‌خواندن عقب می‌مانند. نام برنامه ما «ناجیان کوچک زمین» است. در این برنامه سعی کردیم تا با اجرای قطعاتی بر لزوم حفظ و نگهداری از این کره خاکی تاکید کنیم و اینکه حفظ طبیعت چه تاثیری بر آینده زمین دارد. فکر می‌کنم این نکات آموزنده پیام‌های خوبی را برای بچه‌ها به‌همراه داشته و معلمان و مسوولان مدارس باید به این مساله توجه کنند.

    در بخش دیگری موضوع صلح و آشتی بین مردم و نژادهای مختلف مطرح می‌شد…
    بله، در قطعه مهرگان با لباس و گریم مخصوص هر نژاد و نواختن موسیقی آن سرزمین هدف دقیقا القای همین پیام بود. آخرین قطعه هم «چهارفصل» بود که به بچه‌ها پیام صلح را با موسیقی می‌رساند. بچه‌های بازی و حرکت ما چهار فصل را تصویر کردند و سعی کردیم این سه قطعه به نحوی اجرا شود که تاثیر خوبی روی تماشاچیان بگذارد.

    در مورد قسمت ساز‌های کوبه‌ای که با اشعار شاهنامه تلفیق شده بود هم ایده آشنایی بچه‌ها با ادبیات و اشعار فارسی مدنظرتان بود؟
    یکی از منظومه‌هایی که خیلی جنبه نمایشی و حماسی دارد شاهنامه فردوسی است. در این بخش بچه‌ها کار نقالی را همراه با سازهای دف و تنبک و سازهای کوبه‌ای ایرانی تلفیق کردند که البته با دقت نظر مربی آنها به‌خوبی به اجرا درآمد.

    در آینده این بخش گسترش خواهد یافت؟
    این نخستین حرکت‌های ما برای آشنایی با فرهنگ و ادبیات فارسی است و بچه‌ها می‌بینند که می‌شود روی صحنه با اشعار شاهنامه فضاهایی را مجسم کرد و پیامی را رساند. (ایران سرزمین من ساخته جناب آقای صمدی مربی و سرپرست هنرجویان) سازهای کوبه‌ای عمدتا بخش تنبک و دف را شامل می‌شوند و سازهایی مثل نقاره و ضرب زورخانه و زنگ زورخانه برای نقالی لازم داشتیم که به گروه اضافه شد. نواختن ضرب زورخانه را بر عهده بچه‌های بزرگ‌تر گذاشتیم.

    نمایش چه تاثیر و نقشی در آموزش موسیقی به کودکان دارد؟
    از آنجایی که بچه‌ها به کارهای نمایشی خصوصا کارتون‌ها علاقه خاصی دارند استفاده از شخصیت‌های مورد علاقه آنها و تلفیق با حرکات نمایشی می‌تواند تاثیر خوبی داشته باشد. در این برنامه بخشی از داستان سفیدبرفی و هفت‌کوتوله به‌همراه موسیقی به‌یادماندنی آن با حرکات نمایشی به اجرا گذاشته شد.

    استقبال چطور بود؟
    خیلی‌ها برای دیدن برنامه آمدند. با توجه به تعداد زیاد بچه‌های اجراکننده، اولین مساله محدودیت جاست. برج میلاد برای یکسری کارهای خاص است و موسیقی پاپ به‌راحتی در آنجا انجام می‌شود و بچه‌ها در این‌جور صحنه‌ها گم می‌شوند. تالار وحدت برای چنین کارهایی بسیار مناسب است و با بودن امکانات ویژه می‌توان در یک اجرا از صحنه‌های مختلف استفاده کرد.

    به‌نظرم این کار شما باید به‌صورت کلیپی کار شود که در اختیار کودکانی که توانایی مالی ندارند قرار بگیرد؟
    من برای همه این کارها آمادگی دارم و دوست دارم کنسرت ما چه به شکل زنده و چه به‌صورت ضبط‌شده در اختیار همه علاقه‌مندان قرار گیرد.

    مرجان صائبیچه مشکلات دیگری در برگزاری کنسرت داشتید؟
    خیلی مهم است اگر درخواستی برای اجرای موسیقی داریم به ما کمک کنند و مجوز آن زود صادر شود، البته در حال حاضر خیلی بهتر شده. امیدوارم اجرای چنین برنامه‌هایی راهی باشد به‌سوی ترویج موسیقی خوب و پویا برای بچه‌های ایران‌زمین.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *