سال گذشته با وجود بحران کرونا و نوسانات اقتصادی بیش از بیست آلبوم در سبکهای مختلف تولید و منتشر شد. یکی از این آثار آلبوم «ناز نگه» با صدای رضا طیبی است که به آثار ساخته شده توسط زندهیاد همایون خرم اختصاص دارد و بابک شهرکی تنظیمکننده آن است. این اثر شامل چند تصنیف است که البته چند آواز نیز به آنها افزوده شده است.
رضا طیبی، آوازخوان و مدرس موسیقی ایرانی است و نزد استادانی چون محمدرضا شجریان، کریم صالحعظیمی، محسن کرامتی، محمد رضا لطفی و حمیدرضا نوربخش شاگردی کرده. او که علاوه بر خوانندگی با نوازندگی دو ساز سهتار و تنبک آشنایی دارد و شعر میسراید، ضمن همکاری با هنرمندان در چند مجموعه موسیقایی، عضو پیوسته کانون خوانندگان و مدرسان خانه موسیقی ایران است و طی سالهای فعالیتش در رویدادهای مختلفی حضور یافته و عناوینی کسب کرده است.
در ادامه گفتگوی ایلنا با رضا طیبی را بخوانید. این مدرس آواز طی این گفتگو درباره جزییات تولید آلبوم «ناز نگه» توضیحاتی ارائه کرد.
شما آثاری را خواندهاید که متعلق به یکی از استادان بیبدیل موسیقی ایرانی است. زندهیاد همایون خرم را چقدر میشناسید و چطور با آثارشان آشنا شدید؟
من استاد همایون خرم را از نوجوانی میشناختم و در همان شانزده، هفده سالگی میدانستم او کیست و چه آثاری ساخته است. اوائل دهه هشتاد بود که با حضور او یکی، دو برنامه اجرا کردم. استاد خرم به من خیلی محبت داشت و با ارتباطی که میان ما شکل گرفت، من خیلی به او نزدیک شدم. او صدای مرا خیلی دوست داشت و میگفت؛ «بازخوانی برخی آثار من با صدای شما خیلی خوب میشود، اما نمیخواهم خودت هزینه کنی و اسپانسری پیدا کن تا تهیهکننده شود چون نمیخواهم به دردسر بیفتی.» از طرفی او هم باید هزینههای آثارشان را دریافت میکرد.
در ادامه چه اتفاقی افتاد؟
ما در زمان حیات آقای خرم حدود سالهای هشتاد و هشت، یا هشتاد و نه چند اسپانسر و تهیهکننده پیدا کردیم که پای کار آمدند و صحبتها انجام شد. آنها در نهایت دو دوتا چهارتا کردند و گفتند نه تولید آلبوم برایمان صرفی ندارد و در ادامه هم استاد خرم سال نود و یک از دنیا رفتند. ایشان به پسرشان مهندس رضا خرم خیلی تاکید کرده بود که کار رضا طیبی انجام شود. اجازه کارهای استاد هم دست پسرشان است و خیلی هم به من محبت داشتند و حتی گفتند پدر در منزل دو، سه بار تاکید کرده که طیبی کارهایم را بخواند. جالب اینکه استاد خرم قطعه مخالف سهگاهی که در آلبوم میشنوید و «باران غم» نام دارد را به هیچکس نداده بود. خیلیها دنبال این اثر بودند اما ایشان کار را به آنها نداد. استاد خرم میگفت زندهیاد پرویز یاحقی این اثر را خیلی دوست داشته. محبت داشت و نظرش این بود که قطعه مذکور به صدای من میخورد.
از نحوه و چند و چون آلبوم «ناز نگه» بگویید. این مجموعه شامل چند تصنیف است؟
در این مجموعه پنج تصنیف وجود دارد که ترانه دوتای آنها سروده زندهیاد رحیم معینی کرمانشاهی بود. نام یکی از آهنگها «مینای شکسته» بود و دیگری «شراره جاودان» نام داشت. من با استاد معینی کرمانشاهی هم دوستی داشتم و برای کسب اجازه به منزل ایشان رفتم و گفتم لطف کنید و هر قیمتی در نظر دارید بفرمایید که این دو ترانه را از شما بگیریم و من آنها را برای ارائه در آلبوم بخوانم. استاد معینی کرمانشاهی خیلی هم به من محبت داشتند. حتی در ترانه «شراره جاودانی» کلمهای بود که از ایشان خواستم عوضش کنند. مصرعی بود که میگفت «سخن بگو فدای لبهای تو من» که در دستگاه «چهارگاه» است. گفتم استاد کلمهای در این مصرع هست و ممکن است وزارت ارشاد به آن ایراد بگیرد و ایشان همانجا فیالمجلس تغییرش دادند و زیر آن را امضاء کردند. استاد معینی کرمانشاهی بعدش گفت؛ عزیزم من اختیار تصانیفم را به پسرم حسین دادهام و شما باید اثر را از او بگیرید. در ادامه ما به کرج رفتیم و خدمت آقای حسین معینی کرمانشاهی رسیدیم. چند مورد وجود داشت و خلاصه ایشان مخالفت کردند و اشعار را به ما نداد.
چرا آن دو اثر را به شما نداد، در حالی که زندهیاد رحیم معینیکرمانشاهی با این کار مخالفتی نداشت؟
او شرایط پیچیدهای پیش روی ما قرار داد و عدد و رقم بالایی را در نظر گرفت. گفت اصلا نباید دو شعر باشد و باید پنجتا باشد. که من در پاسخ گفتم این پنج تصنیف متعلق به استاد خرم است و شعر دوتای آنها سروده پدر شماست. کلا نمیخواستند کار انجام شود و اشعار را به ما بدهند. به هر صورت با آقای رضا خرم صحبت کردیم. من در زمینه سرایش شعر و غزل هم فعال هستم و او آثار مرا خوانده بود و در ادامه گفت خودت این کار را انجام بده و از آثار خودت استفاده کن. من تمایلی به این کار نداشتم و نمیخواستم در یک آلبوم هم خواننده باشم و هم شاعر، اما مهندس رضا خرم گفت اشکالی ندارد و شما این توانایی را داری و در نهایت این اتفاق افتاد. اگر به آلبوم دقت کنید ترانه ترک یک و چهار یعنی «راز جاودان» و «ناز نگه» سروده خودم است که اسم آلبوم هم «ناز نگه» نام گرفت.
درباره آوازها هم توضیح دهید. همانطور که میدانید تولید آواز و گنجاندن آواز در یک آلبوم اتفاقی است که در دنیای امروز کمتر رخ میدهد.
من آوازها را برای سهتا از تصنیفها و بر اساس حال و هوایی که داشتند، طراحی کردم. یکی از آنها «ساز و آواز ماهور» با ویلون آقای بابک شهرکی است که از شاگردان برجسته استاد همایون خرم محسوب میشود و تنظیم قطعات هم به عهده او بوده است. آواز «اصفهان» را هم برای پیانو طراحی کردم که آقای سامان احتشامی نوازنده بودند و جواب آواز دادند. مخالف سهگاهی هم خواندم که آقای امیرحسین رضا تار آن را نواخت. همه این عزیزان با استاد همایون خرم انس و الفتی دیرینه داشتهاند، یا او را در کنسرت همراهی کردهاند یا شاگردش بودهاند. ما فرهنگ تعامل را در آلبوم «ناز نگه» خیلی رعایت کردیم. من به عنوان خواننده، آقای رضا خرم به عنوان صاحب اثر و بابک شهرکی به عنوان تنظیمکننده جلسات سه نفره برگزار میکردیم و درباره هرکدام از تصانیف صحبت میکردیم و پیشهادیمان را مطرح مینمودیم. محور اصلی ما در آلبوم «ناز نگه» عشق به استاد خرم بوده و جابجاییهایی هم ایجاد کردیم که مجموعه اثر به روزتر شود.
چرا اشعار همه آوازها از حافظ انتخاب شده است؟
اشعار را مخصوصا از آثار حافظ انتخاب کردم، به دلیل سنخیتی که استاد خرم با حافظ داشتند و با توجه به شناختی که از او داشتم، میدانستم حافظ را دوست دارد و اصطلاحا «حافظ باز» بود. من میتوانستم غزلهای امروزیتر انتخاب کنم؛ مثلا میتوانستم اشعاری از حسین منزوی یا هوشنگ ابتهاج انتخاب کنم اما به چند دلیل این کار را نکردم. یکی اینکه بعضی دوستان ادعا میکنند حافظ تمام شده و چرا باید اشعار را از میان آثار ایشان انتخاب کنیم! من سه غزل انتخاب کردم و دوستانی که اهل ادبیات هستند، میگویند این انتخاب و طرحی که در آوازهای مختلف روی آنها زدهای، چقدر برای ما شنیدنی است. موضوع دیگر (که البته خیلی مهم نبود و ارجحیت نداشت) این بود که با اشعار حافظ برای مجوز گرفتن با مشکلی مواجه نمیشدم. مورد دیگر اینکه میخواستم غزلها به لحاظ معنایی و مضمون با تصیفها و ترانههای آنها همخوانی داشته باشد. مثلا اگر تصنیف از بیوفایی میگوید تلاشم این بوده شعر انتخابی هم در این رابطه باشد.
به همین دلیل است که اثر یک دست است. و میتوان گفت کلیتی به هم پیوسته است.
دقیقا. کلا آلبوم را یک کلیت دیدم و آن را قطعه به قطعه یا ترک، ترک ندیدم. اتفاقا آقای میرعلینقی هم که روی اثر مطلبی نوشته بود کمی پس از انتشار آلبوم با من تماس گرفت و گفت من اصلا حوصله این را ندارم که بنشینم و چند قطعه از یک آلبوم را پشت سر هم گوش کنم اما آلبوم «ناز نگه» را یک هفته است که پیوسته و چند باره گوش میدهم.
تولید و ارائه آثاری چون «ناز نگه» و آلبومهایی در این سبک و سیاق در آینده کاریتان ادامه خواهد داشت؟
علاقمندیهای من طبقهبندی دارد. مثلا شیوه کار استاد محمدرضا لطفی و استاد حسین علیزاده را هم دوست دارم و مدل آهنگسازی دوستان جدیدتر را هم میپسندم. آنچه برایم اهمیت دارد این است که کار دارای ریشه باشد و این هویت داشتنش برایم مهم است. مثلا اگر تنظیم اثر جدید است مشکلی نیست اما ملودی مهم است. این ملودی چیست و گردش ملودی از کجا آمده و جریانش چیست؟ این موارد برایم مهم است. از آنجایی که خودم شعر مینویسم و غزل میسرایم، پیوند شعر و موسیقی در اثر برایم خیلی اهمیت دارد. موسیقی آلبوم «نازنگه» به اصطلاح «گلهایی» بود. در کل با آثار نو و آوانگارد مشکلی ندارم به شرطی که ریشه داشته باشند. برخی دوستان به من خرده میگیرند که تو چرا کار پاپ انجام نمیدهی؟ اتفاقا من عاشق موسیقی پاپ هستم، اما پاپی که ایرانی است. یعنی مثلا برگرفته از دستگاه «شور» یا «ماهور» و «همایون» و «شوشتری» باشد.
برای تولید و خواندن آثار پاپ پیشنهادهایی داشتهاید؟
بله پیشنهاد زیاد است، اما نمیپذیرم. یا مثلا در زمینه خواندن تیتراژ هم پیشنهادهایی بوده، اما قبول نکردهام به این دلیل که موسیقیاش به درد من نمیخورده. من معتقدم که پاپ ایرانی، پاپی است که دقیقا برگرفته از موسیقی دستگاهی باشد. این شعور و دانش آهنگساز است که از این خمیر مایه استفاده کند. آثار پاپ قبل از انقلاب که در ذهن مخاطبان نسلهای مختلف مانده اکثرا برگرفته از موسیقی ایرانی است. اگر تحلیل و آنالیز کنید متوجه این موضوع میشوید و من این کار را برای شاگردانم انجام میدهم و میبینیم که اثر فلان خواننده در ابوعطاست. پشت چنین کارهایی آهنگساز قرار دارد. این آهنگساز است که توانسته از موسیقی دستگاهی درآثار پاپ بهره ببرد. مثلا آثار آقای پازوکی چنین حالتی دارند و این یعنی درکشان از موسیقی دستگاهی بالاست. محمد حیدری هم چنین هنرمندی است و بر موسیقی دستگاهی ایران اشراف دارند.
شعر و ترانه هم مقولات با اهمیتی هستند به عنوان سوال آخر درباره اهمیت آنها هم توضیح دهید.
درست است. یکی دیگر از مولفههای مهم شعر است. ایرادی ندارد شعر به روز و امروزی باشد اما کلامش باید فاخر باشد. پاپهای قدیمی چنین حالتی دارند و کلام اغلب آنها فاخر است. حتی آنهایی که غیر عاشقانهاند و از کوچه و پس کوچه هم میگویند کلام فاخر و با مفهومی دارند و مملو از تشبیهات زیبا هستند.
اگر ناگفتهای مانده درباره آن توضیح دهید.
به امید آنکه موسیقی ایرانی و تولید آلبوم وضعیت بهتری پیدا کند.
دیدگاهتان را بنویسید