عدم وجود قوانین مشخص در حوزه موسیقی در دهه هفتاد و هشتاد به تاسیس گروههای زیرزمینی منجر و باعث شد برخی از اهالی موسیقی فعالیت غیر قانونی در پیش گیرند. در این میان، سبکهایی چون پاپ، راک، رپ و زیر شاخههای آنها بیش از دیگر گونهها زمینه فعالیتهای زیر زمینی را داشتهاند. کم نیستند گروههایی که کار خود را از زیر زمینها آغاز کردهاند اما امروز برخی فعالیت قانونی دارند. کیان پورتراب (ترانهسرا، نوازنده، آهنگساز و خواننده) یکی از همین افراد است. او مانند بسیاری از همنسلانش فعالیت هنری خود را در دهههای قبل با موسیقی زیرزمینی آغاز کرد. او سال ۱۳۸۶ با همراهی نیما رمضان گروه «کامنت» را تاسیس کرد که اشکان آبرون، آرین کشیشی و بردیا امیری دیگر اعضای آن بودند. گروه «کامنت» در زمان فعالیت موسیقی «راک» یکی از پرطرفدارترین سبکهای آن دوران را مدنظر داشت و آلبومهای «میرم بالاتر»، «دایرهها» و «رفته از دست» حاصل تلاشهای اعضای آن است. گروه «کامنت» پس از چند سال منحل شد و حال هر کدام از اعضای آن طی همکاری با افراد و گروهها به فعالیت مشفول هستند.
کیان پورتراب چند سالی است فعالیتهای مستقلی را پیش گرفته و حاصل تلاش او تکآهنگها و دو آلبومی است که یکی از آنها با عنوان «شبگرد» به تازگی منتشر شده و از طریق پلتفرمهای فروش قابل تهیه است. پورتراب همچین در اوائل بحران کرونا آلبومی را با همین موضوع منتشر کرد که شش قطعه بود و «کیو» نام داشت. وی در گفتگو با ایلنا درباره جزییات آلبوم «شبگرد» توضیحاتی داد.
شما یکی از پایهگذاران گروه کامنت بودید. این گروه در نهایت چه سرنوشتی پیدا کرد و چرا منحل شد.
بله گروه «کامنت» فعالیتهای خوبی داشت. شعرهایی که مینوشتم و آهنگهایی که میساختم و اجراهایی که داشتیم باعث شد دوره موفقی را سپری کنیم. اما از جایی به بعد زمانی که رشد میکنید، قاعدتا آن شناختی که از خودتان پیدا کردهاید، شما را به مسیری دیگر هدایت میکند؛ که یا ادامه همان مسیر قبلی است یا اینکه رویه و مسیری جدید. با توجه به اینکه من در همه بخشها و مسائل مربوط به موزیک دخیل هستم، بر اساس آنچه از بچهها میدیدم، متوجه شدم امکان ورود من وجود ندارد. میدیدم در هر بخش پر از ایده هستم به همین دلیل بهتر دیدم تنها کار کنم و این روند همچنان برایم وجود دارد.
شما در چند بخش فعال هستید، ترانهسرایی و خوانندگی، چند ساز میزنید، آهنگسازی میکنید، تنظیم هم میکنید. نقطه تلاقی همه این موارد چیست و کدام برای شما اهمیت دارد؟
اصل کار من ساخت ملودی است و فکر میکنم روانترین کاری که انجام میدهم همین است. در کنار این کار انجام امور دیگر مستلزم این است که ابزار تبدیل آن ایده اولیه و ملودی را به یک خروجی (که مردم به واسطه آن امکان شنیدن اثر را داشته باشند)، به دست آوریم. مخصوصا در کشور ما که برنامه سیستماتیکی برای موسیقی وجود ندارد و همه چیز شخصی است. در چنین فضایی اگر کم کاری کنیم موقعیت را از دست خواهیم داد. در حالی که در کشورهای دیگر از موزیسین تنها یک توانایی داشته باشد، تیم در کنارش شکل میگیرد و آن فرد تا آخر روی همان توانایی که دارد تمرکز خواهد کرد. در ایران چنین رویهای وجود ندارد و فرد مجبور است خارج از این قاعده عمل کند و بر چند بخش تمرکز داشته باشد. من هم مجاب شدم مانند همان آهنگسازی که آن را نقطه قوت خودم میدانم، در باقی بخشها هم قوی شوم. به نظرم این اتفاق رخ داده است.
شما در مقاطعی بر موسیقی «راک» تمرکز داشتید و با توجه به آثار تولیدیتان طی سالهای اخیر میتوان گفت موسیقی الکترونیک هم یکی از علاقمندیهای شماست. تا چه حد از ویژگیهای آنها بهره میبرید؟
هم موسیقی «راک» و هم موسیقی الکترونیک هر کدام حال و هوایی دارند. برای من موسیقی راک (که بر اعتراضی بودنش تاکید ندارم) طوری است که مثلا انگار از قلب بیرون میزند و خیلی وجودم را درگیر میکند. موسیقی الکترونیک هم فضا و حال و هوایی دارد که مخاطب را با خود همراه میکند. احساس میکنم این دو سبک هرکدام ویژگیهای خود را دارند.
چرا موسیقی «راک» از مقطعی به بعد در ایران به حاشیه رفت؟ جوانان در دهه هشتاد خیلی بیش از نسلهای بعدی به موسیقی «راک» توجه داشتند.
مسیر موزیک در دنیا طوری است که اگر سبک «راک» مورد توجه باشد هم، بیشتر از طیف آن استفاده میشود. شما دیگر آن ساختار اصلی «راک» و چینش اصلی سازها را نمیبینید یا کمتر شاهدش هستید.
موسیقی «راک» دیگر به معنا و مفهوم کلاسیکش مورد توجه نیست. «راک» زیر شاخههای بسیار دارد که از این سبک منشعب میشوند و قواعد و ویژگیهای خود را دارند؛ اما در دنیای امروز کمتر به آنها پرداخته میشود. انگار این رویه جهانی است.
بله سبک «راک» دیگر آنطور نیست که در ویترین موزیک خیلی شاهدش باشیم؛ اما به هر حال میبینیم به موازات سبکهای دیگر وجود دارد و تاثیر آن را در موزیکهای امروزی میبینیم. من بر اساس علاقهام به «راک» موسیقی را شروع کردم، این سبک همچنان با من هست و آن را رها نکردهام. همیشه سعی میکنم در آثارم برای آن اوجی که در ذهن دارم، «راک» را مد نظر داشته باشم و جای ورودی برای بهرهگیری از این نوع موسیقی قرار دهم.
چه اتفاقی رخ میدهد که «راک» به مرور برای متخصصان این عرصه به حاشیه میرود و حالتی آلترناتیو به خود میگیرد؟
بخشی از موضوع عشق هنرمند به کارش است و بخش دیگر همراهی جامعه و مخاطبان است. سیستم موجود هم باید همراه باشد و هنرمند و آثارش را در هر سبک، به تفکیک و درستی معرفی کند و بگوید این هم بخشی از جامعه است. این معرفی باید دقیق و به درستی صورت گیرد؛ نه اینکه فقط بگویند موسیقی «راک» خشن است. این اتفاق نوعی واپسزدگی هم در مخاطب ایجاد میکند. آن آدمی که در دهه هشتاد شروع به کار کردن کرده از جایی به بعد باید نیازهای زندگیاش را تامین کند و بر روز به روز مخارج او افزوده میشود. این رویه مسیر فرد را به جایی دیگر سوق میدهد.
خودتان هم در دهه هشتاد «راک» را خیلی جدی دنبال میکردید. تعداد هم نسلان شما در آن دوران کم نیست. حال اغلب آن افراد مشغول فعالیت در سبکهای دیگر هستند که در میان آنها پاپ از بقیه جدیتر است.
بله من هم یکی از فعالان «راک» در دهه هشتاد بودم. مثلا گروه «بالگرد» را داشتیم که دوستم حامد حمیدزاده این گروه را نگه داشته است. یا گروه «اوهام»، چنین گروههای توقعی ندارند و صرفا با عشقشان در فضای هنری ادامه حیات میدهند.
نباید نادیده گرفت که همواره نسبت به سبکهایی چون «راک» موضع بوده است.
ما در تقسیمبندیها اشتباهی میکنیم و میگوییم موزیک «پاپ مارکتی» و «موسیقی سنتی»! بعد همه موسیقیهای دیگر را (مانند خانه کثیف و به هم ریختهای که با مهمان مواجه شده) در کمد میریزیم و میگوییم اینها موسیقی تلفیقی هستند. در حالی که اگر آن موسیقیها و سبکها را درست معرفی کنیم، مخاطب آنها را درک میکند و نسبت به یک سری موسیقیهای جدید شناخت بهتر و بیشتری مییابد، و هم اینکه آن فرد یا افراد مولف هم جایگاه خودشان را محکمتر خواهند دید. وجود چنین روندی باعث میشود فعالان عرصه موسیقی در جایگاهی که هستند، بمانند. ما چنین کاری نمیکنیم و این عدم توجه باعث میشود هنرمندان ژانر اصلی خود را رها کنند و به سراغ کارهای دیگر بروند.
به نظرتان موسیقی دنیا در همه سبکها به چه سمت و سویی میرود و در این میان تکلیف سلایق مخاطبان چیست؟
من خودم ترجیح میدهم پلی لیستی را در پلتفرمی چون «اسپاتیفای» گوش دهم تا اینکه به سراغ پلی لیستی از آثار راک بروم. سلیقهها دچار تغییرات میشوند و دنیا به این سمت و سو میرود که مردم کمی آرام شوند.
پس این تغییر و تفکر یا نگرش طی مسیری جمعی است.
بله همه ما میخواهیم در این برهه از تاریخ آرام شویم و آرام باشیم.
نفس هنر و بخصوص موسیقی هم ایجاد آرامش است.
همینطور است.
در آلبوم «شبگرد» محتوای اثر و خط و ربط بین آثار بر چه اساس شکل گرفته و نقطه مشترک قطعات چیست؟
اگر سوالتان را درست متوجه شده باشم باید بگویم از روی همین اسم شبگرد ما قشری را تعریف کردهایم که به یک تفکر وابستگی دارند. مثلا میگویند ما شب را ترجیح میدهیم که این ارجحیت هم قبل تقسیمبندی است. زمانی هست که مثلا فرد شب را زمانی برای شادی و وقت گذرانی با دوستان میبییند که مثلا قطعه «شب» در آلبوم، درباره این موضوع حرف میزند. یا اینکه ممکن است یک فرد آرامش شب مورد توجهش باشد، چون آن را در طول روز و هیاهویهای آن دریافت نمیکند. چنین فردی ترجیح میدهد بیشتر در سکوت شب غرق شود؛ لذا این مقطع را برمیگزیند. آنچه در سوالتان مطرح کردید بیشتر حول همین محورهاست. البته همه چیز محدود به این موارد نیست و حرفهای دیگری هم در آلبوم مطرح میشود؛ اما اصل ماجرا حول آرامش است.
کدام هنرمندان در تولید آلبوم با شما همکاری کردهاند و چقدر از این همکاریها رضایت دارید؟
آلبومم روی تیمی خیلی کوچک متمرکز بوده است. اصلا نمیخواهم خودم را نفر اول و آخر بدانم، اما مسیر جدیدم بیشتر شخصی است. در رابطه با آلبوم «شبگرد» هم با دوستان خوبی همکاری داشتم و از آنها بابت حضور و همکاریشان ممنونم. مانند آلبوم قبلی، دوستم علیرضا ریاضی کنارم بود و قطعات را با هم تنظیم میکردیم. آرش پاکزاد هم میکس و مستر قطعاتی از آلبوم را به عهده داشت و چهار قطعه را هم محمد فلاحی میکس کرد. دوستان دیگر هم بسته به نیاز قطعات با من همکاری داشتهاند. مثلا جایی ساکسیفون میخواستیم که هومن نامداری نوازندگی آن را انجام داد.
یکی از راههای همکاری بهره بردن از وجود نسلهای بعدی است.
حرفتان درست است و علیرضا ریاضی که تقریبا ۹ سال با من اختلاف سن دارد و شاید جزو نسلهای جدید محسوب شود، نماینده نسلش است و نیازهای هم نسلانش را به طور ناخودآگاه در پروداکشنش قرار میدهد. با اینکه شخصی کار میکنم اما داشتن یکی دو نفر مورد اطمینان از نسلهای پس از خودم را لازم میدانم. به هرحال ممکن است من به عنوان سازنده اثر غرق خودم شوم بنابراین وجود چنین افرادی لازم و کمک کننده است تا به نیازهای و سلایق نسلهای پس ازخودم هم بپردازم.
یکی از مولفههای مهم در تولید و انتشار تکآهنگها و آلبومها مقوله تنظیم است. این مقوله تا چه حد اهمیت دارد؟
ارزشگذاری پرداخت اثر (که در موسیقی به آن تنظیم میگوییم) معادل حس اولیه آهنگساز است. یعنی اگر شما حرف خوبی داشته باشید، اما نتوانید آن را به درستی بیان کنید از بین میرود و بی تاثیر خواهد بود. تنظیم هم همینطور است. در نهایت اگر پروداکشن خوب باشد به انتقال درست حس و حال میانجامد. اگر در آلبوم جدیدم حس منتقل شده به این معناست تفکر پشت آنها درست بوده و تنظیمها به خوبی انجام شده است.
در این بازار نابسامان و تورم اقتصادی موجود چگونه آلبومتان را با هزینه شخصی منتشر کردید؟
من همین الان دو آلبوم در ذهن دارم که امور مربوط به آنها را موازی پیش میبرم. واقعا با اینکه چه اتفاقات مالی میافتد، کاری ندارم. اینکه آثارم از بیرون مورد حمایت قرار گیرند، اتفاقی است که دوست دارم رخ دهد و برای آلبوم جدیدم نیفتاد. دوست دارم پروژههایم از بیرون هم مورد حمایت قرار بگیرند.
در آینده نزدیک شاهد چه کارهایی از شما خواهیم بود؟
موضوع ادامه دادن موسیقی به عنوان شغل اصلی و تولید مستمر اثر منوط به اتفاقاتی بیرونی است که اختیار آنها دست من نیست؛ یعنی من هرچه بخواهم دنیای خودم را خالصانه ارائه کنم روند کاریام باید از بیرون حمایت شود. زمانهایی هست که آدم به خودش میگوید شرایط بهتر میشود و اوضاع درست میشود و این را تکرار میکند، اما به نظر چیزی درست نخواهد شد. در دنیایی که این روزها زیاد شفاف نیست و حال خیلی خوبی ندارد، تنها نقطه آرامش من همین است. من حرفها را با کارم بیان میکنم و بیشتر مشغول کار هستم. در دوسال کرونا هم بیشتر دوستانم را ندیدم و همه زمان من به کار اختصاص داشت. لااقل اینکه کرونا برای کار من مفید بوده است. قصد دارم به صورت مستقل آلبومی «راک» را تولید و منتشر کنم. این کار بر اساس دغدغهای است که از گذشته در من وجود داشته است. این آلبوم در نهایت ارائه خواهد شد و شاید پروداکشن مدرنتری داشته باشد؛ اما در این رابطه، سلیقهام همان سلیقه قبلی من است و اثر بر همین اساس تولید و منتشر خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید