×
×

یک گفت‌وگوی متفاوت با خواننده آلبوم «اکسیژن»، چند هفته بعد از انتشار اثر جدید

  • کد نوشته: 41802
  • موسیقی ایرانیان
  • چهارشنبه, ۲۰ام شهریور ۱۳۹۲
  • ۰
  •  بهمن بابازاده: آلبوم «اکسیژن» چند هفته ای هست که در بازار موسیقی کشور منتشر شده و واکنش ها و اتفاقات مختلفی را نیز از سوی مخاطبان موسیقی و کارشناسان در پی داشته. عده ای اعتقاد دارند که این خواننده در این اثر خودش را تکرار کرده و اتفاق جدید را در آن شاهد نیستیم ولی در […]

  •  بهمن بابازاده: آلبوم «اکسیژن» چند هفته ای هست که در بازار موسیقی کشور منتشر شده و واکنش ها و اتفاقات مختلفی را نیز از سوی مخاطبان موسیقی و کارشناسان در پی داشته. عده ای اعتقاد دارند که این خواننده در این اثر خودش را تکرار کرده و اتفاق جدید را در آن شاهد نیستیم ولی در مقابل عده ای نیز توانسته اند با این اثر ارتباط برقرار کنند و آنرا جزو آثار موفق این خواننده می دانند. عرف بازار موسیقی کشور نیز به گونه ای است که موفقیت یا عدم موفقیت هر آلبومی، چند ماه بعد از انتشارش مشخص می شود. انتشار آلبوم جدید این خواننده و حرف و حدیث های آن باعث شد که سراغ بابک جهانبخش برویم و درباره آن با خودش گپ بزنیم. گفتگویی که ناخواسته به جاهای جالبی کشیده شد…

    * به‌عنوان سوال اول، در مورد اوایل دوران کاریتان حرف بزنیم. زمانی که شروع به کار کردید فکرش را می‌کردید به موفقیت‌های کنونی برسید؟
    قطعا نه. اولا اینکه خدا را شکر می‌کنم و بعد به نظرم پشتکار خودم بود که باعث شد این اتفاقات بیفتد. برعکس همه که فکر می‌کردند نباید آلبوم‌هایم را منتشر می‌کردم و در انتظار معجزه می‌ماندم، به نظرم انتخاب‌های خودم باعث شد بتوانم جلو بیایم. هر چند هنوز هم آرزوهای بزرگ‌تری دارم.

    * چه عواملی در این مسیر بیشتر از همه به موفقیت‌هایتان کمک کرد؟ 
    پدرم خیلی برایم تلاش کرد. او همیشه به من مشاوره می‌داد و سعی می‌کرد راه درست را به من نشان دهد. از زمانی هم که ازدواج کردم، همسرم تکمیل‌کننده این روند و جریان بود.

    * رازهای موفقیت یک هنرمند در بلند‌مدت چیست؟ 
    فکر می‌کنم در زندگی و کلا در هر کاری، اول باید منظم باشیم و کارهایمان را روتین انجام بدهیم. این انضباط خیلی می‌تواند کمکم کند یاد بگیریم دنبال چه هدفی هستیم. خیلی اوقات استفاده از تجربه دیگران هم تعیین‌کننده است. نظر مخاطب یکی از برجسته‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین بخش‌های ماجراست و اینکه سعی کنیم شناخت خوبی از جامعه داشته باشیم. یک هنرمند باید روان‌شناس خوبی باشد. در این صورت می‌تواند فعالیت‌های درستی در زمینه کاری‌اش تجربه کند. او باید دور از حواشی باشد و این را بداند جایی آمده که هم نقد منفی است و هم مثبت.

    * پس با این اوصاف مواقع شکست هم راهکارهای جالبی برای مقابله با آن داشته‌اید؟ 
    به هر حال اوایل هر شکستی، هر کسی اذیت می‌شود. کارها و انتخاب‌ها خیلی افت و خیز دارند. باید از شکست‌هایمان درس بگیریم و خودمان را نبازیم. آن وقت است که می‌توان جبران کرد. من در کارم این افت و خیزها را تجربه کردم. دوران قبل از آلبوم «چی شده» و دوران بعد از «چی شده». این آلبوم یک اتفاق خوب برای من بود. قبل از آن یک دوران افت داشتم. به صورتی که فراموش شده بودم و به مرور با تلاش و شناخت درست از جامعه و طرفدارانم جلو آمدم.

    * این یعنی از هر شکستی، درس‌های زیادی گرفتید؟ 
    مطمئنا. هنوز هم دارم درس می‌گیرم و در حال یاد‌گیری هستم. اگر ایراد‌ها کمتر شده، علتش درس گرفتن از شکست‌ها بوده است. حالا به جایگاهی رسیده‌ام که وقتی از تجربه‌هایم استفاده می‌کنم، حتی اگر از یک نمونه از کارهایم هم کمتر استقبال بشود، باز هم آن رکود باعث تخریبم نمی‌شود. به هر حال رزومه‌ای برای خودم جمع کرده‌ام که بابت آن خوشحالم.

    * به شکست عبرت‌آموز اعتقاد دارید؟ 
    به خود آدم بستگی دارد. بعضی‌ها ۱۰ بار هم درس نمی‌گیرند ولی بعضی‌ها سعی می‌کنند بعد آن از تجربه‌ها و اتفاق‌ها درس بگیرند و عاقلانه یاد بگیرند. هر چقدر عجول باشی بیشتر بازنده‌ای. باید صبور باشی. خیلی وقت‌ها زمان و پشتکار مشکلات را حل می‌کنند.

    * تا به حال برای شکست‌هایتان گریه کرده‌اید؟ 
    در مورد شکست‌های کاری گریه نکرده‌ام چون موسیقی برای من شغل نیست و علاقه‌مندی است ولی ناراحت شده‌ام. تا حدی خودخوری هم می‌کنم.

    * بزرگ‌ترین شکست زندگی هنری بابک جهانبخش چه بوده؟
    فکر می‌کنم اگر بشود اسمش را شکست گذاشت مربوط به دوران ممنوع‌الکاری‌ام است. بسیار اذیت شدم ولی خودم را نباختم. افت و خیز داشتم ولی سعی کردم بجنگم. فراموش شده بودم. خوب آن روزها یادم مانده ولی سختی کشیدم و جنگیدم. تلاشم را ادامه دادم. امروز از خودم بابت پیگیر بودنم بسیار راضی‌ام. اگر به حرف خیلی‌ها گوش می‌کردم بدون شک جایگاه کنونی را نداشتم.

    * حالا و در جایگاه کنونی، چه اهداف بزرگی دغدغه این روزهای شماست؟ چه چیزهایی مغزتان را درگیر کرده؟
    این روزها قطعا موفقیت آلبوم اکسیژن برایم از همه‌چیز مهم‌تر است. باید به یک کار زمان داد. خدا را شکر انتقادش از تمام آلبوم‌هایم کمتر بوده. در موردش حرف زدن کمی زود است ولی تمام دغدغه‌ام این تفکر و زحمتی است که کشیدم تا این اثر بتواند در ذهن مخاطبم جواب بگیرد. دوست دارم مخاطبم بداند مجموعه‌ای ارائه نداده‌ام که کارهای قبلی را تحت‌تاثیر قرار دهم. او باید متوجه منظورم بشود.

    * فکر می‌کنید قابلیت حفظ این موفقیت‌ها را برای سال‌های آینده داری؟ 
    دیگر تعداد آهنگ‌هایم زیاد است و قطعا به فکر انتشار آلبوم نیستم ولی دنیال تک تراک‌های وزین‌ و متفاوت‌ام. یک کار فاخر و قابل دفاع. بیشتر دلم می‌خواهد به کارهای فاخر اضافه کنم تا اینکه به فکر انتشار آلبوم باشم.

    * پس سیاست‌گذاری‌های جالبی را هم در نظر دارید؟ 
    کلمه سیاست را دوست ندارم ولی هدف و تفکرم در ارتباط با ادامه فعالیت‌ام این است که گزیده کاری را برگزینم. باید بدانیم در یک مجموعه،۱۰ تا کار داریم. معدل گرفته می‌شود و به‌ همین دلیل سخت‌تر می‌شود نظرات را همسو و مثبت کرد ولی وقتی تک تراک کار می‌کنی می‌توانی جزیی‌تر به آن نگاه کنی و با شرایط روزت پیش بروی. در این سبک کاری، این فرصت را دارم که اشتباهات کمتر و تعداد تراک سوخته کمتری داشته باشم.

    * ترس از آینده همیشه بزرگ‌ترین ضربه را به هر هنرمندی می‌زند. شما هم تاکنون دچار این اتفاق شده‌اید؟ 
    نگذاشتم این اتفاق بیفتد. نمونه‌اش همین آلبوم اکسیژن. خودم می‌دانم کارم را درست انجام داده‌ام. زمان نشان می‌دهد کارم را درست انجام داده‌ام. این ریسک یعنی اینکه من نترسیده‌ام. حتی اگر یک تراک‌ مجموعه اکسیژن هم موفق باشد، کارم را درست انجام داده‌ام. پس نترسیدم و این کار را کردم. این ترس دقیقا نقطه‌ای است که می‌تواند تو را به سمت سقوط بکشاند. جمله «ترس برادر مرگ است» در این بحث قطعا مصداق دارد.

    * برگردیم به آلبومتان. هوادارانتان شور و شعف زیادی برای انتشار آلبومتان داشتند. این موضوع وظیفه شما را خیلی سنگین کرده بود. 
    قطعا همین‌طور است. برای اینکه ثابت کنم چقدر دوستشان دارم از این به بعد گزیده‌کارتر خواهم شد و اشتباهاتم را کمتر می‌کنم.

    * موفقیت یک آلبوم را در چه گزینه‌هایی می‌بینید؟ 
    آلبوم موفق یک مجموعه برای تمام طیف‌هاست. در مجموعه اکسیژن، نگاه ویژه‌ای داشتم هم به مردم عام، سنین بالا، جوان تر‌ها، موزیسین‌ها و ترانه‌سراها. نمی‌توانم بگویم یک نفر بیاید و بگوید من کل این آلبوم را پسندیدم. هدفم این نبوده که آلبوم را برای یک نفر بسازم. سعی کردم همه‌چیز را در نظر بگیرم. استاد «مجتبی میرزاده» به من یاد داد آلبومی موفق است که هر کسی یک ترانه را عاشقانه در آن دوست داشته باشد. این یعنی تو کارت را درست انجام داده‌ای و اگر این اتفاق برای من بیفتد کارم را درست انجام داده‌ام. «من و بارون» مجموعه‌ای کاملا متفاوت است، اکسیژن هم همین‌طور است یعنی با نگاه و دیدگاهی جدید. آلبوم‌های قبلی هم همین‌گونه بودند. اگر «من و بارون» را تکرار می‌کردم، آن اثر را زیر سوال می‌بردم. نخواستم آن را تکرار کنم. مخاطبان من خدا را شکر به قدری فهیم‌اند که من خودم ۹۰ درصد کامنت خیلی خوب گرفتم. تا امروزم برای من نمره خوبی است.

    * فکر می‌کنید این اثر موفقیت آلبوم‌های قبلی شما را در پی خواهد داشت؟
    فکر می‌کنم موفقیت این اثر بیشتر خواهد بود. فقط زمان لازم دارد. هر تغییری سخت است. چون عادتی که به اثر قبلی داشته‌اند باعث شده کار جدید را سخت‌تر قبول کنند. باید با آلبوم جدید هم خاطراتی ساخته شوند تا موردپسند قرار بگیرد.

    * زندگی خصوصی بابک جهانبخش با تولد پسرش وارد فاز جدیدی شده. تولد پسرتان چقدر باعث شده در پی کشف فضاهای جدید و احساس‌های جدید باشید؟ 
    قشنگ‌ترین لحظه زندگی من قطعا تولد پسرم بود. این جمله را بارها شنیده‌ایم که می‌گویند «تا پدر نشی نمی‌فهمی». مطمئنا «آرتا» برکت زندگی من بود و هست. با قاطعیت می‌گویم. واقعا همه این انرژی خوب را مدیون آرتا هستم. خدا را شاکرم. وقتی به این باور می‌رسی که پدر هستی، برخی احساس‌ها در تو تشدید می‌شود.

    * پسرتان کدام یک از آثارتان را بیشتر دوست دارد؟ 
    هنوز زود است و آرتا یک سال و نیم بیشتر ندارد ولی خیلی جالب است که در آلبوم جدید، قطعه دوم که پخش می‌شود ری اکشن جالبی دارد! وقتی در ماشین مشغول رانندگی هستم، تا صدای ضبط را زیاد نکنم اصلا آرام نمی‌شود. با حرکت‌های مختلف به من می‌فهماند ضبط را روشن کنم.

    * تا به حال به این فکر نکردید برای فرزندتان قطعه‌ای بسازید؟ 
    چرا، فکر کرده‌ام ولی چون دلم می‌خواهد کار ماندگاری بسازم، هنوز به آن حس و درجه مقبولیت نرسیده‌ام که کل حسم را بتوانم بیان کنم. البته آهنگ ایده‌آل را به‌‌ خاطر آرتا خواندم. همیشه هم وقتی آن را می‌شنوم یا می‌خوانم، حس خوبی دارم.

    * دوست دارید «آرتا» در آینده خواننده شود؟ 
    قلبا اگر بخواهم بگویم، نه ولی نمی‌توانم به زور سرنوشت بچه‌ام را عوض کنم. هر اتفاقی بیفتد حمایتش می‌کنم. زندگی هنری تنش‌های خاص خودش را دارد. به‌دلیل گستره آدم‌هایی که تو را می‌شناسند. دوست دارم بچه‌ام در آرامش باشد. وقتی تو یک هنرمندی، یک روز خوبی و برایت کف می‌زنند و روز بعد… این بالا و پایین‌ها در زندگی سخت‌اند. برخی تجربه‌ها تلخ‌اند.

    * اگر پسرتان خواننده شد، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نصیحت شما به او در این مسیر چیست؟ 
    که به این شهرت دل نبندد. با دل و قلبش بخواند و در هر کاری باید تلاش و پشتکار داشته باشد و شکست را نپذیرد و مغرور نشود. اعتماد به نفس خیلی خوب است ولی غرور همه‌چیز را به هم می‌ریزد.

    * این روزها چه موسیقی‌ای گوش می‌دهید؟ 
    این روزها موسیقی گوش نمی‌کنم (خنده). چون فضای کارم به قدری پر سر و صداست که در خانه آرامش را بیشتر می‌پسندم.

    * سبک یا آلبوم خاصی هست که این روزها به شما آرامش بدهد؟ 
    جدیدا سبک‌های بی‌کلام و تلفیقی را دوست دارم. تلفیقی از شرق و غرب که حس خوبی به من می‌دهد.

    * همه شما را به عنوان یک خواننده انرژی مثبت می‌شناسند. این روند در زندگی عادیتان هم جاری است؟ 
    نمی‌توانم به این سوال جواب بدهم. باید از خانواده‌ام بپرسید. هر چند اعتقاد دارم برخی اوقات برای خانواده خودم به‌دلیل مشغله‌های کاری فراوان کمتر وقت گذاشته‌ام اما سعی‌ام را خواهم کرد از این به بعد یک تناسبی را رعایت کنم. باید به وظایف خودم برسم. همیشه وقتی کنار خانواده‌ام بودم بهترین‌ها برایم اتفاق افتاده. دوست دارم پدر و همسر خوبی برای خانواده‌ام باشم.

    • عکس: سعید عبداللهی
    https://musiceiranian.ir/?p=41802
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *