محمدجواد صحافی: اگر به سابقه فعالیت هنرمندان آوازه خوان جوانمان که نامشان از اواسط دهه هشتاد بر سر زبانها افتاد بیافکنیم به نامی بر میخوریم که حضور و فعالیتش در عرصه موسیقی بسیار بسیار بیشتر از سایر هنرمندان هم وزن خود بوده است؛ از اجرای کنسرتها گرفته تا همکاری با صدا و سیمای ملی در قالبهای متفاوت، بسیاری وی را افتخاری شماره دو نام مینهند و در نقطه مقابل کسانی دیگر این حرکت وی را میستایند.
این نام کسی نیست جز «سالار عقیلی»، خواننده ای که سه تار نیز میزند و رشته تخصصیاش بازیگری تئاتر است، کسی که در عرض حدود هفت سال بیست آلبوم موسیقی را روانه بازار نموده است؛ یعنی هر سال سه آلبوم. شاید هوادارانش این تعداد آلبومها را عادی توصیف نمایند اما زمانی که موسیقی تیتراژ فیلمها و سریالهای تلویزیونی و کنسرتهای متعدد داخل و خارج وی به همراه بسیاری از گروههای ریز و درشت موسیقی را کنار هم جمع میکنیم به عدد قابل توجهی میرسیم.
اگر چند نمیتوان بر ایشان خرده گرفت و وی را برای انجام کنسرتهای بسیار و ارائه آلبومهای متعدد محکوم نمود اما در این میان اجرای برخی آلبومها و یا برگزاری کنسرتهایی از ایشان باعث گردیده است تا این هنرمند عرصه موسیقی که البته بر توانایی و استعداد وی در آواز شکی نیست مخالفان سرسختی را پیدا کند.
نگارنده نیز جزو آندسته افرادیست که در بسیاری موارد مخالف سیاستهای هنری سالار عقیلی بوده و بارها نیز آن را به انحاء مختلف بیان نمودهام. اگرچند در بسیاری اوقات چون اجرای کنسرت یاد باد؛ تحسین نموده و وی را آوازه خوانی توانمند دانستهام.
همواره بر این اعتقادم که گزیده کاری هنرمندان در تمام عرصهها چه حضور در رسانه و چه اجرای کنسرت و یا انتشار آلبومی موسیقی میتواند بر ماندگاری بیشتر فعالیتهای هنری آنان کمک شایانی نماید؛ به عنوان نمونه انتشار یک آلبوم موسیقی ارزشمند در عرض یکسال بسیار تاثیر گذار تر از انتشار فله ای آثار است اگر نگاهی به آثار رسمی ارائه شده با صدای سالار در سالهای ۸۸ و ۸۹ بیافکنیم مشاهده میکنیم که در عرض یکسال چهار آلبوم موسیقی با صدای روانه بازار گشته. به عبارتی دیگر هر سه ماه یک البوم موسیقی. با نگاهی دقیقتر به آلبومها میتوان دریافت که آمار بالایی از این آلبومها به صورت تقلیدی و بازخوانی آثار قدیم اجراگردیده است. به یاد داشته باشیم انتشار یک البوم موسیقی غنی که حاصل همفکری و تلاش هنرمندان دخیل در آن آلبوم است ممکن است سالها به طول بینجامد. تمرینات مستمر، تغییر در ملودی و بسیاری موارد دیگر در جهت بهبود کیفیت یک البوم میتواند تاثیر چشمگیری در آن ایجاد کند. حال چگونه ممکن است یک البوم موسیقی توسط یک خواننده در عرض چهار ماه تولید شده و انتظار ماندگاری آن را نیز داشته باشیم؟
این ازدیاد فعالیت هنری تنها منتهی به انتشار آثار از سوی ایشان نمیگردد و همانطور که در سطور بالا نیز بدان اشاره گردید انجام کنسرتهای متعدد از سوی وی به حدی گشته است که شاید به اندازه تمام هنرمندان جوان هم سطح اش به تنهایی در نقاط مختلف کشور به اجرای کنسرت پرداخته است به طوری که اگر بخواهیم تعداد برنامه های اجرا شده وآتی سه خواننده همتراز ایشان یعنی همایون شجریان، علیرضا قربانی و محمد معتمدی را با برنامه های اجرا شده ایشان مقایسه کنیم هر دو سمت ترازو در عدد ده مساوی میشوند. به عبارتی سالار عقیلی از اردیبشهت ماه تاکنون که حدود پنج ماه از آن سپری گشته است هر ماه دو کنسرت در نقاط مختلف برگزار کرده است که آماریست قابل توجه.
به تازگی اما خبر کنسرتی از ایشان با عث گردید تا نگاه مخالفان و منتقدان به عقیلی بار دیگر به سمت وی چرخانده شود و او را در بوته نقد خود قرار دهند. شیوه ازائه این کنسرت به حدی بوده است که در بیش از سایر کنسرتهای برگزار شده ایشان از سال گذشته تا کنون خود نمایی میکند.
خبر کنسرت مشترک عقیلی با همراهی خواننده پاپ موسیقی ایرانی رضا صادقی که قرار است در مهرماه امسال برگزارشود خبر عجیبی بود که بر روی سایتها و خبرگزاریها گرفت؛ خبری که شاید این روزها بیش هر خبر موسیقایی دیگری جلب توجه نمود، شاید عقیلی نیز خود با هدف جلب توجه عموم دست به انجام چنین اقدامات غیر متعارفی میزند.
اجرای مشترک با خواننده ای که در زمینه موسیقی پاپ با اقبال عمومی مواجه شده و به شهرتی زود هنگام دست یافته است تاکنون از هیچیک از هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی سرنزده است و هنرمندان موسیقی اصیل همواره خود را فراتر از آن دیدهاند که همنشین خوانندگان پاپی گردند که در حوزه موسیقی در حال رقابت با یکدیگرند، صدای متفاوت، نوع پوشش و شخصیت در خور و والای رضا صادقی اگر چند از وی فردی محبوب و دوست داشتنی در عرصه موسیقی پاپ ساخته است و بسیاری بر استعداد وی در این عرصه واقفند، ولیکن با مطالعه بیشتر در سوابق وی هیچ نشانی از تحصیلات موسیقایی در وی دیده نمیشود و هر انچه هست علاقه واستعدادیست که تنها میتواند در عرصه موسیقی عامه پسند پاپ موفق شده و پله ای برای شهرت و ترقی هر چه بیشتر این خواننده محبوب پاپ محسوب گردد که البته اینگونه نیز شده است؛
حضور حرفه ای و فعال در عرصه هنر موسیقی اصیل ایرانی نیازمند پارامترهایی است که موسیقی پاپ نیازی به آنها نداشته و نخواهد داشت. آنقدر که موسیقی پاپ چهره و تیپ خاصی را برای شهره شدن میطلبد موسیقی اصیل ایرانی هیچ نیازی به چنین پارامترهایی ندارد، در مقابل موسیقی پاپ از داشتن دانشی عظیم که نیازمند شروع فعالیت حرفه ای در موسیقی اصیل است بی نیاز است، اگر چند این بی نیازی در موسیقی پاپ ایرانی فعالیت در این عرصه را سهلتر نموده است اما این سهولت نقصانیست که همواره در موسیقی و موسیقیدانان فعال در عرصه پاپ مشاهده میگردد. هنرمند موسیقی اصیل ایرانی بایستی در عین حال که تسلط کافی بر اصول موسیقی داشته باشد آشنایی کامل و کافی با ادبیات و شعر ایرانی را نیز کسب نماید تا بتواند در زمان اجرای خود اشعار بزرگان را به خوبی ادا نموده و منظور شاعر را که شاید قرنها قبل به دیار باقی سفر کرده با موسیقی به مخاطب خود ارائه دهد. اما این مسئله در موسیقی پاپ چندان ارزشمند نیست و وزن اشعار بسیار سبکتر از اشعار انتخاب شده در موسیقی اصیل میباشند. نوع شعر نیز با توجه به عوام پسند بودن آن و ادبیات و کلمات استفاده شده در شعر برای مخاطب سهل الهضم تر است.
با نگاهی به موسیقی پاپ و فعالان این عرصه میتوان این نکته را دریافت که اکثر افرادی که تحت عنوان خواننده وارد این عرصه میگردند در پی کسب شهرت و در آمدی بیشتر بوده و با بهره گیری از استعدادهای خدادادیشان چون چهره جذاب، صدای خاص و تیپ متفاوت در این وادی موفق میشوند. در موسیقی اصیل ایرانی شاید چنین مواردی کمتر مشاهده گردد و هنرمندان برای کسب اعتبار و شهرت، غالبا بر دانسته های خود تکیه میکنند اما در این بین هنرمندانی نیز همچون عقیلی وجود دارند که راه شهرت و معروفیت خود را در اجرای کنسرتهای متعدد و تولید آلبومهای با کمیت بالا یافتهاند، راهی که اگرچند طرفدارانی نیز پیدا کرده است اما مخالفانش نیز کم نیستند. به اعتقاد نگارنده توصل به هر روشی برای کسب در آمد و اعتبار بیشتر؛ جایز نیست؛ و چنین حرکاتی از جانب خوانندگانی چون عقیلی میتواند سوء استفاده از علاقه مخاطبینی قلمداد گردد که به شوق شنیدن آلبوم جدید و یا مشاهده اجرای زندهاش چشمان خود را بر ایرادات و نیات پشت پرده هنرمندان بسته، ندانسته و با نیتی خیر از خواننده محبوب خود حمایت میکنند.
تاکنون هیچ هنرمندی از وادی موسیقی اصیل را نیافته ایم که در کنسرتی مشترک همنشنین خوانندگان پاپی شود که اگرچند دارای شهرتی بالا ست ولیکن ارائه وی هیچ سنخیت و ارتباطی با موسیقی ایرانی ندارد. ازشیوه شعر خوانی گرفته تا سازبندی و ارکستراسیون آنها.
موسیقی اصیل و پاپ در جامعه ایران اگر چند هر دو از یک حوزه هستند اما اختلاف و شکاف بین این دو آنقدر بالاست که آنها را تبدیل به دو مقوله متفاوت کرده است. دوستداران موسیقی اصیل ایرانی با موسیقی پاپ دارای علائق و سلائق متفاوتی هستند، تفاوت روحیات آنها با یکدیگر و حتی نوع نگاهشان نسبت به موسیقی آنقدر فاحش است که هیچ یک از این دو گروه در یک دیگ نمیجوشند. با این تفاسیر آیا میتوان در این کنسرت مشترک، حاضران در سالن را که دسته ای، از شعر های عاشقانه و عامه پسند امروزی که در قالب پاپ ارائه میگردد دوری میجوید ودسته دیگر تحریرها و آوازهای (بقول خودشان) ملال آور اصیل را بر نمیتابد تا به انتها خوشحال و راضی از اجرای تمام برنامهها نگاه داشت؟ آیا اجرای سالار عقیلی از حوصله طرفداران رضا صادقی خارج نخواهد بود؟ اگر چند گروه سومی نیز وجود دارند که علاقه مند به شنیدن بر دونوع موسیقی هستند اما در این طبقه بندی و در بهترین حالت تنها یک سوم جمعیت سالن را به خود اختصاص میدهند.
در چند سال گذشته نیز البته حرکتی مشابه از عقیلی مشاهده گردیده بود که با همراهی نیما مسیحا و مانی رهنما کنسرتی را اجرا نمودند، اما براستی چرا این هنرمند موسیقی اصیل که میتواند با نگاهی درست به موسیقی ایرانی نامی ماندگار از خود برجای گذارد قدم در جاده ای یکطرفه مینهد که سالها پیش علیرضا افتخاری وارد آن شد و هم اکنون نیز امکان برگشت اش به هیچ عنوان میسر نگشته و مطرود بسیاری از دوستداران سابق خویش شده است. گرچه قیاس این دو بزرگوار با یکدیگر تنها در مسیر اشتباهیست که طی نمودهاند و آثار ماندگاری با صدای علیرضا افتخاری در دوره ای که وی همنشین مشکاتیان و سایر بزرگان موسیقی بود خلق و ماندگار گردید و طرفداران افتخاری عزیز همواره افسوس هنرمندی را میخورند که از مقام صبر به عاشقا سلام، عاشقا درود رسید؛ این درصورتیست که عقیلی نه تنها اثری قابل اشاره و ماندگار هچون مقام صبر از خود برجای نگذاشته است که با به حاشیه راندن هنر خود به انحاء مختلف و فالش خوانیهای بسیار در کنسرتها ونیز اجرا و انتشار آلبومهای بسیار بسیار ضعیف ونازل روز به روز بر تعداد منتقدان خود افزوده است.
امیدوارم این هنرمند جوان موسیقی ایرانی که استعداد بسیاری در آواز داشته و میتواند موفقیتهایی بیش از این نیز در عرصه هنرو موسیقی ایرانی کسب نماید تا زمانی که امکان دور زدن و بازگشت از مسیری که منحرف شده است وجود دارد این کار را انجام دهد که در غیر اینصورت وارد جاده ای یکطرفه خواهد شد که امکان بازگشت میسر نیست.
دیدگاهتان را بنویسید