از خصوصیات اخلاقی استاد قوامی در زندگی کمی صحبت کنید.
پدرم بیشتر اوقات آرام بودند ولی چنانچه در محافل درخصوص موارد هنری سوال میشد یا از ایشان اظهارنظر میخواستند پاسخ میدادند ضمنا استاد قوامی بسیار درباره اخلاق هنرمند در مجالس عمومی و منازل دوستان بسیار تاکید داشتند که رعایت رفتار و شایستگی هنرمند حتما مورد توجه همه هنرمندان قرار گیرد.
در رابطه با کارهای اساسی استاد و کارهای خصوصی استاد بگویید؟
همانطور که میدانید تعداد زیادی کار رادیویی و بعد همزمان تعداد کمی برنامههای تلویزیونی داشتند.در مورد کارهای خصوصی تعدادی در مجالس خانوادگی و دوستانه اجرا شده که توسط بعضی از دوستان یا بستگان ضبط شده و تعدادی از آنها در اختیار ما گذاشته شده است.
شیرینترین خاطرهای که از پدرتان دارید کدام است و پدر را همیشه در منزل یا خارج از منزل چگونه میدیدید؟
در زمان کودکی با خرید یک دوچرخه مد روز و پس از پایان تحصیلاتم واگذاری اتومبیلش به من! استاد بیشتر اوقات چه در منزل یا خارج از آن با همه متواضع و خوشبرخورد بودند.
آیا استاد، شما و فرزندان دیگرشان را به دانش موسیقی تشویق میکردند؟
بیشتر علاقه داشتند ما ابتدا به تحصیل بپردازیم و بعد در صورت تمایل موسیقی را دنبال کنیم.
تاثیر شایستگی هنری استاد بر شما و دیگر فرزندان به چه صورتی بود؟؟
بدیهی است این تاثیرات که همگی از یک ارزش والای موسیقی ملی ایران سرچشمه داشته است برای همگی ما فرزندان و حتی سایر فامیل افتخار آمیز بوده.
نگاه استاد به مساله تدریس موسیقی ایرانی چگونه بود؟
عقیده داشتند کار تدریس موسیقی باید به عهده افراد ماهر گذاشته شود و موسیقی باید با زمان تنوع پیدا کند.
استاد قوامی در باره آواز به چه خوانندگانی اعتقاد داشتند وتا چه حد بر پختگی هنری و درخشش بعضی از خوانندگان موثر بودند؟
به نظر استاد هر خوانندهای سبکی مختص خود و همین طور علاقهمندانی دارد ولی استاد بیشتر در بین خوانندگان قدیمی به زنده یاد استاد بنان، اقبالآذر، تاج اصفهانی، شجریان، زندهیاد قمرالملوک وزیری علاقهمند بودند و با اساتید موسیقی هم دوستی و صمیمت خاص داشتند مانند مرتضی خان محجوبی، مهدی خالدی، علی تجویدی، جلیل شهناز، استاد بهاری و حسین تهرانی در مورد بخش دوم سوال شما معتقدم هر هنرمندی از شروع تا پایان زندگی هنری از اساتید زمان خود الهام و بهرهگیری میکند.
از آخرین روزهای زندگی استاد کمی بگویید…
متاسفانه من در آن زمان در ایران نبودم ولی به وسیله تلفن به من میگفتند که اشخاص بسیار زیادی مرتبا با مادرم و استاد در تماس بودند یا سر میزدند تا در صورت نیاز به هرگونه کمکی مادرم را یاری دهند و تا آنجایی که به یاد میآورم آقای شهرام ناظری، مرحوم گلشن ابراهیمی، آقای سر کشیک و آقای حسین مصاحبی که همیشه و بیش از همه به پدر من محبت کردند .
بهعنوان پسر استاد قوامی از چه نوع موسیقی و از کدام یک از صدای خوانندگان خوشتان میآید و آیا از آهنگهای پدرتان استاد قوامی را هم گوش میدهید؟
بیشتر به ترانههای ایرانی، موسیقی کلاسیک و پاپ علاقه دارم و شخصا از صدای زنده یاد استاد بنان و شجریان بیشتر خوشم میآید و در رابطه با صدای پدرم بله گاهی گوش میدهم.
کمی از کتابهایی که در رابطه با استاد قوامی نوشته شده حرف بزنید؟
درباره بیوگرافی استاد و تعدادی از هنرمندان برجسته کتابی تحت عنوان چهرههای موسیقی ایران توسط آقای شاپور بهروزی در سالها قبل تالیف شده و فکر میکنم چند مورد تالیفات دیگر هم بوده ولی متاسفانه اطلاع دقیق ندارم.
استاد قوامی دو دوستدار کم سن و سال داشتند که برای دیدار نزد استاد میآمدند وعلاقهمند بودند تا کمی صدای خودشان را نزد استاد تعلیم دهند که البته خود من یکی از آنها را دیده بودم که در موقع تمرین واقعا صدای رسا و قوی داشت و آهنگ پری کجایی استاد را با تمام قدرتش میخواند. شما اسمهایشان را به یاد میآورید.؟
یکی مزدا انصاری و یکی دیگرپژمان پورزندبودند که برای دیدار و کسب فیض نزد پدرم میآمدند تا کمی هم تمرین صدا انجام دهند. مزدا انصاری تا جای که شنیدم وی آهنگساز وپیانومی نوازد ولی در رابطه با پژمان پورزند خیر نمیدانم در حال حاضر مشغول به ادامه کار هنری هست یا کاری دیگر انجام میدهد.
آیا به یاد میآورید که همراه پدر در مجالس خصوصی یا در زمانی که استاد ضبط برنامه داشتند همراه ایشان بوده باشید و از نزدیک شاهد برنامههای زنده پدر باشید؟
به یاد میآورم که فقط یک بار در زمانی که شاید شش یا هفت سال داشتم در یک برنامه پخش زنده رادیویی در استودیو قدیمی رادیو ایران که در نزدیکی سید خندان بود همراه پدرم حضور داشتم و چون در آن زمان بیشتر برنامهها بطور مستقیم پخش میشد پدرم از من خواستند که بدون هیچگونه صدایی در گوشهای بنشینم یواش نفس بکشم سرفه یا عطسه نکنم و تصور کنید در آن سن و سال برای من چقدر خستهکننده بود. در مجالس خصوصی هم در زمانی که نوجوان بودم گاهی پدرم مرا به همراه خودشان میبردند.
آیا خانواده استاد تاکنون آلبومی از آثار ایشان را جمعآوری یا منتشر کردهاند؟
در گذشته هرچند که کپیرایت به مفهوم واقعی وجود نداشت ولی هنرمندان در مقابل یکدیگر بسیار انعطافپذیر بودند و اگر پدر من مایل بود آلبومی را تکثیر کند فکر میکنم مشکلی نبود ولی پدر من به دلایل مختلف این کار را نکرد. ولی اکنون شرایط تغییر کرد و تکثیر آثار وضعیت کاملا متفاوتی پیدا کرد ولی استاد قبل فوت اثر جدیدی را در استودیو تهیه کرد که به بازار عرضه شد. بعد از فوت استاد فرزندان بهعلت اقامت در خارج از کشور و درگیر کار بودن قادر به تکثیر آثار استاد نبودند و بهخصوص برای تکثیر یک اثر که استاد فقط یک سهم از آن داشتند و حقوق سایر هنرمندان در آن اثر باید حفظ میشد یک پروسه وقتگیر و پر دردسر بود که از توان ما خارج بود.
خانواده پدر استاد تا چهاندازه از استاد قوامی حمایت میکردند؟
پدر و مادر استاد با وضعیت و جو موسیقی در آن زمان به تشویق پدرم علاقهای نشان ندادند و فقط خود استاد به دلیل علاقه وافر به موسیقی قدم به جلو گذارد وبا جدیت هنر را دنبال کرد.
شاگردان شاخص استاد چه کسانی بودهاند؟
به مفهوم کلاسیک پدرم شاگرد نداشت ولی مطمئن هستم در کار هنری بعضی از هنرمندان اثر زیادی داشته است و بطور کل من عقیده دارم الهامگیری بخشی از زندگی هنری هر هنرمند است.
با استادانی چون استاد خرم و استاد جلیل شهناز تا چهاندازه دوستی داشتند و تا چهاندازه با یکدیگر صمیمی بودند و نشست داشتند؟
استاد قوامی تقریبا با تمام اساتید برجسته دوستی و ارتباط داشتند و با مرحوم استاد خرم و مرحوم استاد جلیل هم بسیار نزدیک وصمیمت خاصی داشتند که خدا هر دوی این عزیزان از دست رفته را رحمت کند…..
آیا اطلاع دارید که قبل از انقلاب یا بعد از آن افرادی یا موسسهای آلبومهای استاد قوامی را بدون اجازه از استاد یا شما تکثیر کرده باشند؟
طبق قانون مصوبهای که سالها قبل از انقلاب به اجرا گذارده شده بود و در سالهای ۷۲هم هنوز معتبر و قابل اجرا بود و آن را در یکی از کتابخانههای ملی موفق شدم پیدا کنم میگوید هر اثری که در مقابل دستمزد در اختیار رادیو ویا تلویزیون قرار گرفته باشد بعد از سی سال از تاریخ واگذاری متعلق به تولیدکنندگان آن اثر میگردد. متاسفانه در زمانی که از تولید آثار پدر من بیش از سی سال گذشته بود صدا و سیما با اینکه توجه آنها را به این مورد جلب کرده بودم از آثار پدر من در رسانهها استفاده میکردند و حتی آثار پدرم را توسط موسسه فرهنگی سروش تکثیر و به فروش رسانده و از این بابت هیچ حق وحقوقی تاکنون برای بازماندگان استاد قوامی در نظر گرفته نشده است.در مورد افراد متفرقه باید بگویم بله ولی تعقیب آنها بطور قانونی نهایتا به جایی نمیرسید وهنوز هم معتقدم کار بیهودهای است تا زمانی که قانون کپی رایت یا حق تکثیر به معنای واقعی توسط دولت تصویب و به مرحله اجرا گذارده شود…..
کمی در مورد مادر تان خانم حشمتالملوک مشیری صحبتی کنید.
مادرم از زمانی که به یاد دارم مادری فداکار و علاقهمند به استاد و فرزندان بود و تا آخرین روزهای زندگی از هرگونه محبت و خدمتی برای ما دریغ نکرد و بهویژه در آخرین روزهای زندگی پدرم دست تنها با همه مشکلات موجود از ایشان پرستاری و نگهداری کردند و خودشان هم در تیرماه ۱۳۸۹ در کالیفرنیا به رحمت ایزدی پیوستند.از فرزند استاد در مورد آهنگ پری کجایی در رابطه با مادرشان پرسیدم که همیشه برای من جای سوال داشت که بارها هم از خود مرحوم خانم حشمت الملوک مشیری شنیدهام که میگفتند که آهنگ پری کجایی را قوامی برای من وعلاقهای که به من داشتهاند برایم خوانده و هم از خود استاد قوامی وقتی حرف میزدیم خود استاد قوامی هم برایم تعریف میکردند که من این تصنیف را برای همسرم خانم (حشمتالملوک مشیری) خواندهام برای من گاهی تعریف میکردند آیا درست است.فرزند استاد گفتند به خوب نکتهای اشاره کردید موردی که بد نیست در اینجا بگویم که بله درست است من هم از مرحوم مادرم شنیدم که شعر سرگشته یا تو ای پری کجایی از استاد سایه هوشنگ ابتهاج بیشتر به خاطر گویا بودن احساسات درونی پدرم به مادرم مورد استقبال پدرم برای اجرا در این آهنگ قرار گرفت و به همین دلیل این آلبوم برای من زیبا و خاطرهانگیز است.
آیا کسانی مانند استاد روح ا…خالقی که در سال۱۳۴۰سخنرانی مفصلی را که در رابطه با استاد قوامی در دفتر روزنامه کیهان کردند آیا از این سخنرانی چیزی به یاد دارید؟
زنده یاد روح ا… خالقی در سخنرانیای که در سال۱۳۴۰ در تالار روزنامه کیهان درباره ارزش هنر و مقام هنری استاد قوامی (فاختهای) ایراد کرد چنین گفت:در سالهای اخیر به عکس دورانهای گذشته،کلمات هنر و هنرمند خیلی متداول شده و بر زبان مردم جاری گشته که این خود دلیل علاقه مردم به هنر و هنرمندان است ولی از طرف دیگر در استعمال کلمه هنرمند در اغلب موارد بسیار زیادهروی شده.چنانچه در مورد موسیقی هرکسی نغمهای خوانده یا مضرابی و آرشهای به سیم کشیده هنرمند نامیده شده است و چون اینجا یکی از بزرگترین مؤسسات مطبوعاتی کشور ماست مخصوصاً باید این نویسندگان مجلات موجب شدهاند، چنانکه روزی نیست که در مجلات ما مطالب بسیار پیشپا افتاده درباره عده معدودی از اهل هنر نوشته نشود یا درباره کسانی که شایستگی کافی درباره هنر ندارند مباحث بیموضوع به میان میآید که هیچ ارتباطی با هنر ندارد .من تصور میکنم که از این پس بهتر است نویسندگان ارجمند مخصوصاً در این ایام که توجه مردم به هنرها جلب شده است دیگر کلمات هنر و هنرمند را در مورد خاصی آن به کاربرند و فیالمثل یک طفل دبستانی را که در تلویزیون برای همسالان خود سرود میخواند هنرمند خطاب نکنند،زیرا نیل به مقام واقعی هنر کار بسیار دشواری است و از عهده،همه کس برنمیآید.استعداد و کوشش و زحمت و کار مداوم و تحصیل و همت و پشتکار میخواهد و چون متأسفانه زندگانی هنرمند در کشور ما درست تامین نمیشود، کمتر کسی به دنبال کاری که این همه زحمت میخواهد و بیاجرا میماند میرود.به همین جهت هنرمندان واقعی کشور ما خیلی معدود و محدود هستند.ولی ما خوشبختانه امروز درباره یکی از هنرمندان به معنای صحیح کلمه در اینجا گفتوگویی داریم، این مجلس تشکیل شده است که ما از یکی از نخبه هنرمندان کشور خود تجلیل کنیم،او کسی نیست به جز استاد حسین قوامی
(فاختهای)ازموسیقیدانهای استاد ممتاز ما هستند که کسی نیست آواز دلنشین و دلربای ایشان را نشنیده باشد به راستی ایشان از گلهای سرسبد برنامه گلهای رادیو ملی ایران هستند. در پایان استاد روح ا… خالقی چنین گفتند قوامی دیگر تکرار نمیشود و هیچکس قوامی نمیتواند باشد.
آیا در سفرهایی که استاد قوامی به افغانستان، فرانسه و کشورهای دیگری که داشتند آیا از طرف نشریات کشور خارجی با ایشان مصاحبهای داشتند یا در اولین شروع کار استاد در سال ۱۳۲۵با روزنامه ویا مجلات آن سالها مصاحبهای انجام شده آیا اسمهای آن نشریات را استاد در باره اش صحبت کردن یا نه اگر میدانید اسم آن نشریات را بفرماید یا اگر بوده شما دیدهاید؟
همانطور که قبلا گفتم به دلیل زمان طولانی تحصیل و طبیعت شغلی و اقامت من در خارج از کشور متاسفانه از خیلی اتفاقات هنری و بهخصوص موسیقی اطلاع ماندهام و اطلاعاتم محدود هستند در رابطه با این سوال شما من از شروع کار پدرم در سال۱۳۲۵البته به گفته پدرم در آن زمانها روزنامه یا مجلات به این صورت نبوده شاید یک ورق یا دو ورق چاپ میشده البته به گفته پدرم چند روزنامه و مجله در آن سالها با پدرم مصاحبه انجام دادند ولی اسم آنها را به خاطر نمیآورم و نمیدانم کجاست. در مورد سوال دوم در رابطه با روزنامهای جدید من فقط در باره چند مصاحبه در زمان حیات پدرم در ایران مطلعم که انجام شده یکی با روزنامه کیهان در سال۱۳۶۴روزنامه اطلاعات در سال۱۳۶۶و روزنامه جدول که آنها مربوط به بعداز فوت پدرم است که روزنامه ایران در آذر یا دی ماه سال ۱۳۷۷و یکی هم در آذر ماه از طریق مصاحبهای که شما با پدرم انجام داده بودید در سال ۱۳۶۸که در سال۱۳۹۰به چاپ رسیدو دیگری با مجله جوانان که تاریخ آن را نمیدانم.
کمی از آخرین آلبومی که استاد قوامی در آخرین روزهای عمرشان و با حال مریضی که داشتن این آلبوم را ضبط کردند بگویید.
پدرم در آخرین روزها در سن ۸۰ سالگی در سال۱۳۶۸مهر ماه در یک استودیوی خصوصی این آلبوم را به نام «بهار عاشقان» پر کردند و به وزارت ارشاد رفت و تایید شد که کاری از عماد رام است.
در حال حاضر در رابطه با کارهای پدرتان استاد قوامی از مسئولان کشور مثل وزیر ارشاد، ریاست صدا و سیما آقای مهندس عزتا… ضرغامی و رئیسجمهور جدید چه انتظاری دارید؟
جا دارد که قبل از هر چیز انتخاب ریاستجمهور جدید را به تمام ایرانیان و مسئولان کشور عزیز تبریک عرض کنم و آرزو دارم دولت جدید برای همه هنرمندان واقعی واصیل کشور که بخشی از فرهنگ و سرمایههای ملی ما هستند جای ویژهای را در نظر بگیرند و ضمنا از مدیریت صدا وسیما هم بخاطر پخش صدا یا تصویر پدرم که باعث زنده نگاه داشتن نام پدرم در عرصه هنر میشود سپاسگزارم بهخصوص شبکه آموزش برنامه تلویزیونی رادیو۷ که جوانان ما را با اساتید نامدار و موسیقی اصیل ایرانی آشنا میکنند وهمچنین شنیدهام که گاهی هم یک ضبط ویدیوئی قدیمی را که در زمان حیات پدرم که در آن تصنیف جوانی را در منزل سابق ما در خیابان دولت (قلهک)خوانده و توسط صداوسیما ضبط شده بود پخش میکنند که من خودم به این ضبط
خیلی علاقه دارم.
دیدگاهتان را بنویسید