×
×

یادداشت استاد شکارچی برای زادروز دو نابغه کمانچه نواز

  • کد نوشته: 412209
  • 03 آذر 1399
  • ۰
  • یادداشتی از علی‌اکبر شکارچی، آهنگساز و نوازنده کمانچه، به مناسبت زادروز دو نوازنده و موسیقی دان سرشناس موسیقی کشورمان، کیهان کلهر و اردشیر کامکار منتشر شد.

    یادداشت استاد شکارچی برای زادروز دو نابغه کمانچه نواز
  • یادداشت استاد شکارچی برای اساتید کیهان کلهر و اردشیر کامکار

    یادداشتی از علی‌اکبر شکارچی، آهنگساز و نوازنده کمانچه، به مناسبت زادروز دو نوازنده و موسیقی دان سرشناس موسیقی کشورمان، کیهان کلهر و اردشیر کامکار منتشر شد.

    به گزارش «موسیقی ایرانیان»، استاد علی اکبر شکارچی با نگارش یادداشتی زادروز دو نوازنده باسابقه کمانچه ـ کیهان کلهر و اردشیر کامکار ـ را به آنها تبریک گفت.

    در متن یادداشت علی‌اکبر شکارچی آمده است:

    «کمانچه نوازی قبل از انقلاب در سه حوزه تقسیم بندی می‌شود:

    الف: موسیقی نواحی در لرستان با کمانچه نوازی علیرضا حسین‌خانی، همت علی سالم، پیرولی و قوچعلی راج. در مازندران با کمانچه نوازی قدراُتولی(کتولی)، خراسان ولی رحیمی و خلیل یوسفی کرمانچی و در شهرکرد طوقانیان همه این استادان هیچ‌گاه شیوه و عرصه کمانچه نوازی را رها نکردند. به جرأت می‌توان گفت کمانچه نوای شهری مدیون هنر آنان است.

    ب: در کمانچه نوازی خارج از مرزهای ایران بیش از همه هابیل علی‌اف به عنوان کمانچه نوازی افسانه‌ای نیاز شنیداری ما ایرانیان را تامین می‌کرد.

    ج: در حوزه موسیقی دستگاهی باید بگویم کمانچه نوازی موسیقی دستگاهی به مویی بسته بود. استاد علی‌اصغر بهاری که نامش و یادش همیشه جاودان بماند تنها کسی بود که از میان هجوم ویلن‌نوازی در سراسر ایران سربرآورد و نگذاشت شیوه و صدای کمانچه نوازی که به مویی بسته بود، بریده شود.
    از شاگردان برآمده از شیوه و مکتب او می‌توان محمد مقدسی، داوود گنجه‌ای، درویش رضا منظمی، مهدی آذرسینا و هادی منتظری را به نیکی و شایستگی نام برد.

    در یکی از روزهای سال ۱۳۵۸ در کانون چاووش برای اولین بار صدای کمانچه نوازی کیهان کلهر را برای لحظاتی شنیدم. اصلا یادم نمی‌آید چه می‌نواخت. فقط یادم می‌آید با جسارت و دلیری می‌نواخت. از آن پس دیگر هیچگاه او را ندیدم و هیچ صدایی از ایشان از آن طرف مرزها به داخل کشور عبور نکرد و اگر هم آمد، در هجوم هولناک تحریم و ساز و موسیقی به ویژه کمانچه نوازی از ترس موسیقی ستیزان، در سینه و یادها پنهان ماند و پخش نشد.

    یک روز در چاووش زنده‌یاد محمدرضا لطفی با تحسین و حیرت به من گفت: اردشیر کامکار برادر خانمم از موقعی که نوار خلق لُر و کمانچه نوازی تو را شنیده تمام پوزسیون‌های آن‌را مثل شصت‌تیر زیبا از خودت هم بهتر می‌نوازد.

    این نابغه دوران(اردشیر کامکار) برخاسته از موسیقی سیدعلی اصغر کردستانی، حسن زیرک و از همه مهمتر پدر گرامی و زنده‌یادش حسن کامکار به تهران آمده بود. بی هیچ اغراقی در هر اثر هنری که منتشر می‌شد، حضور درخشان کامکارها، به‌خصوص کمانچه نوازی اردشیر در بالاترین تکنیک اجرا، آن اثر را به تاریخ سرفراز موسیقی ایران پیوند می‌زدند و آن اثر از آثار ماندگار موسیقی ایران می‌شد.

    در هم‌نوازی پشنگ، ارژنگ و اردشیر کامکار در آلبوم با یاد صبا، اردشیر تکنیک و توانی از کمانچه‌نوازی به نمایش گذاشت که به راستی هم تصورنشدنی و هم رویایی دست نیافتنی برای کمانچه‌نوازان بود. اردشیر در عرصه کمانچه‌نوازی چنان تاثیری در آموزش و نوازندگی کمانچه گذاشت که به جرأت می‌توان گفت ماه تابناکی بود که بر تارک سپید کمانچه نوازی ایران خوش درخشید. نمونه‌های موجود گواه آنست که از آن زمان به بعد قطعه‌های گوناگونی از سنتی‌ترین تا مُدرن‌ترین حالتش، با ساز کمانچه در جامعه اجرا و فراگیر شد.

    به بیان دیگر تکنیکی عمودی در پوزسیون‌های گوناگون برای نمایش و بیان اندیشه جدید توسط ایشان و شاگردان با استعداد او که هر کدام یکی از نوابغ دوران خود هستند. کمانچه نوازی دوران جدید را با قدرت و تسلط و بی‌چون و چرا گسترش و تحکیم بخشید.

    به موازات این تحول خجسته و کمانچه‌نوازی، پدیده و نابغه‌ای دیگر مجنون و شیدا، مست و هشیار بر فراز کمانچه‌نوازی ایران درخشید؛ کمانچه نوازی که کیهان در کیهان آسمانی، ماه عالم‌تاب شد. کیهان کلهر این دُردانه دوران، ساز و نوایش با ساز و نوای کمانچه نوازان دوران قاجار؛ حسین‌خان اسماعیل‌زاده، باقرخان، حسین یاحقی، صبا، بهاری، گنجه‌ای، مقدسی، منظمی، آذرسینا، هادی منتظری و اردشیر کامکار در هم آمیخته شده و دگرگونی و نوزایی دیگری را رقم زد. این دگرگونی که آمد نه تنها کمانچه نوازی را از سلطه سازهایی مثل ویلن، تار، سه‌تار و سنتور با سرفرازی به در آورد، بلکه به سخنوری بدل شد که با دلیری داد خود را از عقب‌ماندگی دوران کمانچه نوازی و داد خود را از عقب‌ماندگی سرزمینش کرمانشاه و ایران بستاند.

    از برکت خوشنوازی این دو فرزند خلف دوران کمانچه نوازی ایران، هجوم و اشتیاق آموختن کمانچه به حدی شده است که در طول تاریخ موسیقی ایران، چنین شوق گسترده‌ای برای یادگیری کمانچه‌نوازی نمی‌توان یافت.

    ای مردم تصور نکنید چنین رویدادی به سهولت حاصل شده است؛ ما از ممنوعیت حمل کمانچه تا گرفتن و شکستن ساز و نغمه‌های درون کاست و آلبوم‌ها تا هجوم موسیقی ستیزی گسترده بر علیه موسیقی به اینجا رسیده‌ایم. گمان نکنید کیهان کلهر بر تختی از ناز و نعمت خارج از کشور به این مقام سرفرازی رسیده است. اطمینان دارم سیروسلوکی همراه با نداری و صبوری و همدلی پیوسته و جدایی ناپذیر با کمانچه بر این تاج و تخت نشسته است.

    آنچه که من از ساز او درمی‌یابم، عصیانی است بر آنچه که بر او گذشته است.

    پاساژهای تند و سریع و گاه مبالغه‌آمیز، آرشه‌های «ترمولو» و پرسش‌های گوناگون و بکار گرفتن تکنیک سه‌تار نوازی با ناخن به جای آرشه را شاید بسیاری از کمانچه نوازان نپسندند ولی من آنها را تلاشی جسورانه و پر امید برای یافتن راهی جهت عبور از هر دیوار و موانعی که بر سر راه عشق، مهر و صلح و دوستی و بهتر زیستن قد کشیده است، می‌دانم.

    کمانچه نوازان عزیز، تصور نکنید کلهر و کامکار با دستانی و اندیشه‌ای تهی و بی بنیاد به این مقام رسیده‌اند. اطمینان داشته باشید که آنان از آموختن موسیقی دستگاهی و موسیقی قومی خود و اقوام دیگر از سالیان بسیار دور چنان خود را پرورده‌اند که هر گاه دست به ساز ببرند، به سهولت برای شادمانی شما چنان نغمه‌ای شوق پرور و خیال انگیز می‌آفرینند که تحسین و حیرت همگان را بر می‌انگیزانند.

    می‌خواهم این را بگویم که قبل از اینکه آثار آنان را تقید و کپی می‌کنید، از پروراندن بنیادی خود غافل نمانید. به گفته هگل: نوآوری راستین تربیت راستین می‌خواهد.

    راه تربیت راستین شما از آموزش موسیقی دستگاهی و موسیقی نواحی ایران عبور خواهد کرد.

    دلم می‌خواست این نوشته در زادروز این دوستان هنرمندان عزیز منتشر شود. ولی بسته شدن اینترنت مرا به کلی از شوق انداخت. و امشب ادامه آن‌را به یادگار نوشتم.

    زمانه به یکسان ندارد درنگ / گهی شهد نوش است و گاهی شرنگ

    خدای را سپاس که افزون بر تبریک تولد این دو کمانچه نواز برجسته، شادباش و خرسندی خود را برای گرفتن جایزه مرد سال موسیقی در جهان به کیهان کلهر عزیز ابراز کنم. مبارک و گوارای‌تان باد شیرینی رسیدن به قله‌ای که مردم ما می‌دانند چه‌ها کشیدی در این راه پرفراز و نشیب؛ از مو تا ماه.
    چون ماه و خورشید تابناک و درخشان بمانی ای خوشنواز چیره دست.

    بخوانیم این جمله در گوش باد / چو ایران نباشد تن من مباد
    که گردون نگردد به جز بر بهی / به ما بازگردد کلاه مهی
    آباد گردی ای ایران / شکوفا و نخبه پرور بمانی ای ایران زمین
    مثل دماوند سرفراز و روسپید بمانید ای فرزندان خلف سرزمین ایران»

    منبع: موسیقی ایرانیان
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *