×
×

تبعات حصر موسیقی اصیل...
محمدتقی سعیدی: کسی که تجربه و حتی تحصیلات کاملی در زمینه موسیقی ندارد، نظریه‌پرداز هم هست!

  • کد نوشته: 410923
  • 25 آبان 1399
  • ۰
  • سعیدی: من زیر سایه پدری که خواننده آیینی بود و با مقامات موسیقیایی هم آشنایی داشت، پا به دنیای موسیقی گذاشتم.

    محمدتقی سعیدی: کسی که تجربه و حتی تحصیلات کاملی در زمینه موسیقی ندارد، نظریه‌پرداز هم هست!
  • محمدتقی سعیدی

    «موسیقی از دیرباز در خدمت مفاهیم پر غنای دینی بوده؛ اذان موسیقی است، ترتیل قرآن موسیقی است، صداهایی که در طبیعت می‌شنویم و آثار صنع الهی هستند، موسیقی است، نوحه‌خوانی، تعزیه و تمام بیانات احساسی و دینی ما موسیقی است، اما این روزها چنان فقیر شده‌ایم که برای تعزیه یا نوحه‌خوانی، دست به دامان موسیقی‌های سخیف و متداولی می‌شویم که در نتیجه حصر موسیقی اصیل ایجاد شده‌اند.»

    طی کردن یک نیم روز، با یکی از چهره‌های شاخص مکتب آواز اصفهان که روزگاری هم نوایی چنگ و چامه را به بهترین شکل ممکن در این شهر تجربه کرده، حسرت‌های زیادی در دل نسل امروز به جا می‌گذارد؛ حسرتی از جنس سکوت، در دلِ زمانه‌ای که پر از صداهای تقلبی و تو خالی است.

    از محمدتقی سعیدی که آذر ماه سال ۱۳۳۱ در محلۀ ولاشانِ دُرچه (شهری از توابع اصفهان) به دنیا آمده و مهمان دفتر خبرگزاری ایسنا شده، می‌خواهم برای مخاطبان بگوید که چگونه پا به دنیای موسیقی گذاشته. او، سخن را با نام نامی پدر آغاز می‌کند: «من زیر سایه پدری که خواننده آیینی بود و با مقامات موسیقیایی هم آشنایی داشت، پا به دنیای موسیقی گذاشتم. از هفت سالگی گوش به آواز پدر بودم، تلاش‌هایی برای آموختن کردم و زمانی که او در رادیو شیراز مشغول به کار بود، من هم در کنار پدر خواندن را آغاز کردم.»

    تعریف می‌کند که در ۱۳سالگی و همزمان با بازگشت از شیراز به اصفهان، تحت آموزش میرزا علی آقا نیم تاج قرار گرفته، ولی این آموزش‌ها را کافی ندانسته و با عشقی که برق آن هنوز هم هنگام خاطره گویی در چشمانش دیده می‌شود، شاگردی محضر حسن کسایی-خداوندگار نی و تاج اصفهانی-بلبل زنده‌رود را نیز تجربه کرده است.

    او که سه تار نوازی را نزد حسن کسائی آموزش دیده و دیر زمان تنبک را به شیوه عیسی بهنام می‌نواخته، تا آخرین لحظۀ حیاتِ جلیل شهناز، از محضر شهنواز ایران نیز فیض برده است؛ آن قدر که می‌گوید:« اگر دستی به تار ببرم، لحن تار نوازی شهناز را در گوش جان دارم.»

    سعیدی در ادامه روایت کارنامه هنری‌اش می‌گوید: «از سال ۱۳۴۹ و بعد از خدمت سربازی، با فراخوان رادیو تلویزیون اصفهان در سال ۱۳۵۱، در مرکز فنی رادیو پذیرفته و مشغول به فعالیت شدم و از سال ۱۳۶۵ تدریس آواز را در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان آغاز کردم. بعد از آن از سال ۱۳۶۹ آموزش آواز را در صدا و سیما اصفهان ادامه دادم. در همین سال نیز به عنوان خوانندۀ منتخب اساتیدم، برای اجرای موسیقی، با استاد کسایی و استاد شهناز، به اروپا رفتیم.»

    کارنامۀ پربار این هنرمند عرصۀ موسیقی، در کنار خلق و خوی خوشش، او را در جرگۀ چهره‌های محبوب جوانان هنردوست شهر قرار داده، تا آنجا که کمتر هنرمندی را می‌توان در شهر جست، که تشنه دیدار و مصاحبت با این استاد آواز نباشد.

    او در ادامه از شغلش می‌گوید: «در دوران خدمتم، تا ریاست شعبه مرکزی بانک رفاه اصفهان ارتقای مقام داشتم و در تمام این سال‌ها صبح در خدمت مردم و عصر در خدمت موسیقی و هنر بودم و سختی کار اداری را تا بازنشستگی تحمل کردم، چراکه استاد تاج و استاد کسایی، به ما آموخته بودند نمی‌توان از راه موسیقی ارتزاق کرد و هنرمند باید راه ثابتی برای کسب رزق و روزی داشته باشد؛ در غیر این صورت یا با مشکل معیشتی مواجه خواهد شد و یا به خاطر تهیه معاش، هنرش به ابتذال کشیده می‌شود.»

    سعیدی خاطرنشان می‌کند: «در گذشته این امکان وجود داشت که هنرمند همراه با موسیقی کارهای زیادی انجام بدهد و درآمدهای خوبی کسب کند، ولی عشق به موسیقی فاخر و شخصیتی که هنرمند اصیل برای خودش تعریف می کرد، به راحتی اجازه چنین کارهایی را به من نمی‌داد.»

    به باور این آوازخوان اصفهانی، ابتذال، از معنا انداختن ارزش‌هاست و در این باره توضیح می دهد: «تصنیف و آهنگ، پیچیدگی‌های زیادی دارند؛ اینکه ملودی یک اثر، با اصول درست تغییر کند، یا یک آوازخوان دستگاه‌ها و گوشه‌ها را در طول اجرا درست به کار بگیرد، این‌ها همه هنرهایی هستند که زوال و ابتذال نمی‌پذیرند ولی اگر بدون توجه و سلیقه، ترانه‌ای انتخاب شد، بی‌رعایت اصول، موزیکی برای آن ساخته شد و با تقلید، آوازی بر آن خوانده شد، گام‌های ابتذال برداشته شده و امروز متاسفانه این ابتذال در موسیقی رسمی و مجاز ما بسیار زیاد به چشم می‌خورد.»

    او مشکل امروز موسیقی ایران را چنین برمی‌شمرد: «عده‌ای می‌خواهند تقلید کنند و ره صد ساله‌ای که نامداران موسیقی رفته‌اند را یک شبه طی کنند و عده‌ای دیگر هم درگیر موسیقی بی‌اصول، نازیبا و بی‌مفهوم شده‌اند.»

    سعیدی می‌گوید: «گوش ما در کودکی با هیچ موزیک مبتذلی آشنا نبود، البته که گاهی خاستگاه موسیقی متفاوت بود ولی ابتذال، جایگاهی در زندگی مردم نداشت، به عنوان مثال، شاید یک موسیقی در اماکن نامتعارف اجرا می‌شد، اما همان موسیقی هم از ترانه زیبا، ریتم خوب و موسیقی وزین برخوردار بود، اما از زمانی به بعد، هنر به دستمایه‌های سیاسی-عقیدتی تبدیل شد و زمانی حتی از آوردن نام موسیقی هم امتناع می‌شد.»

    او ابراز عقیده می‌کند: «ابتذال موسیقی از صدا و سیما شروع شد؛ زمانی که هنرمندان حرفه‌ای از ادامه فعالیت باز داشته شدند و این موجب شد تلویزیون و رادیویی که دست کم ۱۰ خوانندۀ فعال در هر سبک و نوعی از موسیقی داشت و جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ روزمرۀ مردم پیدا کرده بود و به تبع همین جایگاه، هنرمندان بر سر خلق اثر بهتر و غنی‌تر با یکدیگر رقابت داشتند، یکباره به یک میدان خالی تبدیل شود؛ میدانی که حالا هر کسی در هر سطحی می‌توانست قهرمان آن باشد…».

    این استاد آواز، با تحلیل وضعیت امروز موسیقی ایران می‌گوید: «امروز به وضوح می‌بینیم کسی که تجربه و حتی تحصیلات کاملی در زمینه موسیقی ندارد، نظریه‌پرداز هم هست؛ در حالی که اظهار نظر کردن در خصوص فرهنگی که از هزاران سال پیش تاکنون به سختی دوام آورده، حداقل ۵۰ سال کار و تلاش، توام با تمرکز می‌طلبد.»

    سعیدی ادامه می‌دهد: «در عصر تکنولوژی و سرعت، این امید وجود دارد که موسیقی ما با انتشار محصولات خوب و بهره‌گیری از فضای مجازی، احیا شود. باید این نکته را هم مد نظر داشت که جلوی هنر اصیل را نمی‌توان گرفت؛ ممکن است در این مسیر کژی‌هایی پیش بیاید، اما فرهنگ چیزی نیست که به راحتی تغییر کند و در این بین، موسیقی فولک یا محلی ایران که در هر شهر و دیاری وراث غیور خود را دارد کمک ویژه‌ای به بقای موسیقی ایرانی می‌کند.»

    او که محقق تعزیۀ اصفهانی نیز هست موسیقی ایرانی را دارای ظرفیت‌های بالایی می‌داند و می‌گوید: «کاش از موسیقی ایران استفاده بهتری می‌شد. متاسفانه عده‌ای به بهانه‌های مختلف، قدرت را از این هنر که یکی از اهرم‌های قوی و تاثیرگذار ملی و کهن ایران بود گرفتند، حال آنکه موسیقی از دیرباز در خدمت مفاهیم پر غنای دینی بوده؛ اذان موسیقی است، ترتیل قرآن موسیقی است، صداهایی که در طبیعت می‌شنویم و آثار صنع الهی هستند، موسیقی است، نوحه‌خوانی، تعزیه و تمام بیانات احساسی و دینی ما موسیقی است، اما این روزها چنان فقیر شده‌ایم که برای تعزیه یا نوحه‌خوانی، دست به دامان موسیقی‌های سخیف و متداولی می‌شویم که در نتیجه حصر موسیقی اصیل ایجاد شده‌اند.»

    این هنرمند، تردید ندارد که اگر اجازه داده می‌شد تا موسیقی ایرانی پرقدرت بماند و تعزیه و نوحه از این چشمه بزرگ، آبی قرض بگیرند، هنر نوحه‌خوانی و تعزیه با خلاقیت جوانان امروز، رشد چشمگیری می‌کرد، کما اینکه در گذشته، منبری‌هایی مثل صدرالمحدثین، حاج تاج نیشابوری و … یا مداحانی مثل سید جواد ذبیحی، یزدانیان، مراتب و … در تاریخ موسیقی اصفهان حضور داشتند و در مناسبت‌های مختلف، احوالات عجیبی را با استفاده از موسیقی برای مردم ایجاد می‌کردند.

    او ترجیح می‌دهد کلام آخرش را خطاب به جوانانی بگوید که تازه به دنیای موسیقی پا گذاشته‌اند: «بدانید این راه پر پیچ و خم است و لازم است هرکس به این دنیا وارد می‌شود، صبورانه تلاش کند تا به جایگاه محترمی برسد. اگر می‌خواهید قدم‌های محکمی بردارید، باید عاشق باشید، از حق مدد بگیرید و پاک بمانید.»

    و حرف پایانی محمد تقی سعیدی، مرا به یاد جمله‌ای از الفیه ری، شاعر شهیر ایتالیایی می‌اندازد که در اصل توصیه‌ای به نویسندگان است، اما آن را به همۀ هنرها می‌توان تعمیم داد: «می‌خواهم همه نویسندگان را به قبول این مطلب وادار کنم که تا آثار خود را به پیرایۀ راستی نیارایند و از تملق، مزاج گویی و انکار حقیقت بیگانه نباشند، هرگز نباید یک شهرت دائم، یک شأن و شرافت ثابت و یک سودمندی واقعی را آرزو کنند.»

    منبع: ایسنا
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *