حمیده موسوی_موسیقی ایرانیان: «من این می گویم و دنباله دارد شب…» عنوانی ست برای یک آلبوم که گویی به شنیدن قصه ای دعوتت می کند. قصه لالایی های مادران جهان. نامی که به اعتقاد آهنگسازش، یک بیدارباش است تا دعوتی به خواب و رخوت. یک لالایی برای بیداری. این نام را خانه هنر منظومه خرد برای نخستین آلبوم سیاوش لطفی با هنرنمایی آنسامبل آوازی دایان انتخاب کرده و او نیز به خشنودی پذیرفته است.
سیاوش لطفی آهنگساز، نوازنده پیانو و رهبر ارکستر شناخته شده کشورمان، متولد ۱۳۶۵ در کرمانشاه، نوازندگى پیانو را با آزاد حکیم رابط، آهنگسازى را با کیاوش صاحب نسق و یوهانا دودرر و رهبرى ارکستر را نزد کریستین شولتس رهبر و مدیر ارکستر سمفونیک وین آموخته است. از سال ٢٠١٠ (۱۳۸۹) تا کنون رهبرى گروه کر ایران-اتریش را به عهده داشته و همچنین رهبرى کر فیلارمونیک شهر تهران، ارکستر سمفونیک آیسو و تأسیس و رهبرى آنسامبل آوازى دایان و آهنگسازى براى ده ها فیلم و تئاتر را در کارنامه دارد. با این وجود اما، «من این می گویم و دنباله دارد شب…» نخستین آلبوم اوست که توسط خانه هنر خرد در ایران منتشر شده است؛ موضوعی که ما را کنجکاوانه بر آن داشت تا با این موزیسین به صحبت بنشینیم و هم از دنیای او ولو اندکی سر دربیاوریم و هم برای این آلبوم زیبا اختصاصا، تبریکش بگوییم.
*نخستین آلبوم گروه دایان همان مجموعه قطعاتی است که سال ۹۶ کنسرتش را در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه بردید؟
بله همینطور است، قطعات همانها هستند ولی در آلبوم با توجه به تفاوتهایی که این مدیوم با اجرای زنده دارد متناسباً تغییراتی در تنظیمها ایجاد کردهام.
*آن کنسرت دو بخش داشت. دلیل انتخاب این بخش و تبدیل آن به آلبوم چه بوده؟
ایدهی پرداختن به لالاییها ایدهی نخستین دایان بود، موسیقیای که خود از خصلت نخستین بودن برخوردار است، ما جهان و لالایی را همزمان هدیه میگیریم، در بدو تولد، و لالایی فقط یک آواز نیست، لالایی یک رویداد انسانی است که آغوش و بوسه و نوازش و مهربانی و آرامش و در معنایی وسیعتر صلح، امنیت و مراقب هم بودن را نیز همزمان با خودش دارد.
این فلسفهی لالایی در همهی کارهای دایان مدّ نظر ماست، حتی قطعاتی که لالایی نیستند! و البته ما خودمان هراز گاهی دلتنگ احساس خوب لالاییها میشویم و لالاییهای جدیدی را به رپرتوار گروه اضافه میکنیم.
*و فلسفه انتخاب نام آلبوم چیست؟ این شعر اخوان ثالث توی دل آدم را خالی می کند یک جورهایی. یک خلاء سرد و نا امن و لغزنده احساس می شود در آن… شما اما لالایی ها را برای تسلای خاطر و دعوت به آرامش خلق کرده اید.
اول باید بگویم که این نام را ناشر محترم اثر پیشنهاد دادند، و من از حسن انتخاب ایشان استقبال و سپاسگزاری کردم. چون با ایدههای دایان در مورد لالاییها همخوان بود.
من این میگویم و دنباله دارد شب…به نظر من این میتواند سادهلوحی یا حتی بدجنسی باشد که ما در این جهان شبزده و پر از تلخی و فجایع گوناگون یک آرامش بی حال و تختخوابی را در آثارمان وعده دهیم. ما یک آرامش قبل از طوفان داریم، یک آرامش بعد از طوفان. دومی آرامش آگاه است که بیشتر وعدهی نوعی بیداری است تا خوابالودگی.
*چه تعبیر عجیب و جالبی…
به نظر من این تسلای بزرگتری است؛ این که بدانیم شب ادامه دارد، اما من هم برابر این تاریکی ساکت ننشستهام، «من این میگویم» و این حضور و بودن موسیقی است که شاید بتواند وعدهی روشنایی باشد. شب دنباله دارد ولی من آوازی میخوانم که تداعیگر تولد و طلوع است.
*سوای قدرت آوازی تحسین برانگیز، مهارت های زبانی هم مطرح بوده در این اثر. لالایی هایِ سوئدی، آمریکای لاتین و… در این باره توضیح دهید.
از حسن نظر شما ممنونم. اکنون جای این است که من از گروه زحمتکش و پر از عشق دایان تشکر کنم. من از این بچهها آموختم که چطور با عشق میشود یک کار بسیار دشوار را از پس موانع بسیار به ثمر رساند.
بله این پروژه هم به جهت آوازی و هم به لحاظ زبان سخت بود، در مورد زبانها ما تلاش کردیم به اجراهای مختلف مراجعه کنیم و همچنین از افراد آگاه و مسلط به هرزبان کمک بگیریم و تمرینهایی مخصوص این داشته باشیم. امیدوارم خوب در آمده باشد!
*از شکل گیری گروه دایان بگویید و تغییراتی که از ۱۳۹۴ تا به امروز در آن ایجاد کرده اید؟ از بدو فعالیت، خانم ها اعضای گروه را تشکیل می داده اند؟
-بله از اول تصمیم من این بود که کار کردن با این رنگآمیزی منحصر به فرد صوتی را تجربه کنم.البته یک اتفاقی هم افتاد، آقای «اولریش درکسلر» نوازندهی اتریشی بسیار خوب ساز باس کلارینت که به ایران سفر کرده بودند بعد از شنیدن برخی آثار من پیشنهاد کردند که من قطعهای برای کر خانمها و باس کلارینت بنویسم.من قطعه را نوشتم و فرستادم که ایشان با کری در اتریش اجرایش کنند.
این تجربهی اندیشیدن به چهارصدایی خانمها و درگیری موسیقایی باآن به اندازهای برایم لذتبخش و هیجان انگیز بود که تصمیم گرفتم تلاشی بکنم برای راه اندازی دایان.که خوشبختانه با لطف و همراهی بچهها عملی شد. گروه از بدو تشکیل تغییرات زیادی نکرده و تنها برخی از اعضا تغییر کردهاند.گروه متشکل از هشت خانم است.
*منظور از اشاره به فرمت تازه چهار صدایى خانم ها همان کار بر گستره های صوتی زیر و بم و… است؟
بله چهار محدودهی صوتی زیر و زیرتر و بم و بمتر، (سوپرانو۱/سوپرانو۲| آلتو۱/آلتو۲)
قید «تازه» که در برخی متنهای ما آمده اشاره به این دارد که گروه مشابهی -تا جایی که ما اطلاع داریم- در ایران وجود ندارد و اگرهم دارد فعالیتی با شدت و جدیت کار ما هنوز از جانب آن گروه صورت نگرفته است؛ که البته امیدوارم این اتفاق بیفتد و شخصا آمادگی و اشتیاق دارم که به دوستانی که به فعالیت مشابه دایان علاقهمند هستند کمک کنم.
*در چه قالبی؟ اینکه به مجموعه شما بپیوندند؟ یا آموزش های لازم را بدهید برای فعالیت های مستقل هر هنرمند و داوطلبی؟
تا این لحظه ساختار گروه دایان برای من هشت نفره است و قصد ندارم خوانندگانی را اضافه کنم.با این حجم صوتی و رنگآمیزی بسیار نزدیک هستیم به آنچهکه انتظار داشتیم؛ ولی بله، منظورم از کمک آموزش و راهنمایی در زمینههای مختلفی است که من با دایان به تجربه درآوردهام.
*خیلی از آثار موسیقایی و تولیدات این عرصه با توجه به شوک وارد شده از بحران کرونا یا لغو شد، یا به تعویق افتاد… ضبط آلبوم شما مربوط به قبل از این پاندمی ست یا در همین شرایط تولید شده؟
آلبوم ما در سال ۹۵ تهیه و آماده شده است.
*و علت این تاخیر و وقفه تا انتشار چیست؟ همان وسواس شما؟
خیر علت، سختگیری بسیار زیادی بود که در پروسهی مجوز بر کار ما اعمال شد. البته برای ما در قدم نخست چندان تعجبآور نبود که ببینیم این چندصدایی خانمها برای دستگاه صدور مجوز کمی تازگی دارد، ولی دیگر فکر نمیکردیم تا این حد نگران کننده به نظرشان بیاید که در دورهای چنین طولانی و از پس سانسورهای متعدد باز هم مو را از ماست بکشند و در فاصلهی دو سال و نیم و با سه مدیر مختلف به انحاء و به بهانههای مختلف جلوی انتشار کار را بگیرند. با اینحال خوشحالیم که سرانجام شد و از این دیوار بلند که این اواخر دیگر داشت ناامیدمان میکرد عبور کردیم.
*بله فراموش کرده بودم این قصه پرملال تکراری را. تبریک به شما که فائق آمدید. این نخستین آلبوم شماست که در ایران منتشر شده. این حد از گزیده کاری در تولید آلبوم آن هم با کارنامه پربار شما، دلیل خاصی دارد قطعا.
از لطف شما ممنونم. بله من البته آثار مختلفی آماده نشر داشتهام ولی برخی دقتها و گاهی وسواسهایم مانع از انتشار آنها شده. فکر میکنم هنرمند باید به اذهان نگاه کند، به ضرورتهای جامعه و دوران بیندیشد. آنوقت احتمال دارد آدم فکر کند که هر اثری که تولید کرده مطابق آن ضرورتها، آن نیازها نیست یا پس از گذشت زمانی دیگر نیست. ضمن اینکه راستش هرچه زمان میگذرد آدمبیشتر منتقد آثار خودش میشود و بر آنها سخت میگیرد. با اینحال به پیشنهاد برخی دوستان فکر کردم شاید بد نباشد منتخبی از چند کار قدیمی را در مجموعهای به زودی ارائه کنم.
* ولی آقای لطفی ضرورت هرچه بیشتر شدن آثاری فکر شده ازین دست، آنهم با برخوردهای وسواسی هنرمندانی چون شما که حاضر به تولیداتِ باری به هرجهت نیستند، بیشتر احساس می شود از قضا. خاصه در آشفته بازار این روزها که تولیدات غالبا به آلودگی صوتی بدل شده اند تا وسیله ای برای تغذیه سالم و اعتلای ذائقه های موسیقایی…
حق با شماست، من هم موافق نیستم که موزیسینهای خوب، خشمگین و ناراضی از این آشفتهبازاری که به آن اشاره فرمودید یک گوشه دست روی دست بگذارند؛و موافقم که باید کار کرد. از حق نگذریم که آثار بسیار ارجمند هم این سالها کم منتشر نشده. از سویی ولی مسئلهی من این است که کار جدیتر، وسواس و سختگیری بیشتر هم میطلبد. و از این مهمتر، هیچ کار خوبی با شتاب به ثمر نمیرسد. شرط یک اثر خوب تأمل و آهستگی است.
نکتهی دیگر که در پاسخ قبلی من شاید کمی ناروشن بود و مایلم واضحش کنم، موضوع «دانش» است. منظور من از نگاه کردن به ضرورتها فقط یک گذر انفعالی بر اوضاع جامعه نیست، بلکه شناخت آن است. من گمان میکنم یک موزیسین خوب باید بداند در چه موقعیت تاریخی اجتماعی بهسر میبرد و چه چیز در این تاریخ پشتسر گذاشته شده است. اینگونه دیگر اثر موسیقایی نه حاصل یک الهام یا جوشش هنری، بلکه ثمرهی یک زیست فعال ، متأملانه و انتقادی در متن اجتماع خواهد بود.
*در این اوضاعِ کژدار و مریز، از موسیقی فیلم و تئاتر چه خیر؟
در شرایط عجیب این روزها که خبری از تئاتر نیست. شخصا دلتنگ جادوی تئاتر هستم.هرچند به دلیل مشغلههای دیگر اندکی از فضای آن فاصله گرفتهام و کار موسیقی تئاتر کمتر میپذیرم؛ ولی شخصاً مدیون تئاترهای خوبی هستم که افتخار همراهی در آنها را داشتم و از تجربیاتی که در تئاترها و البته ساخت موسیقی فیلمها داشتهام بسیار آموختهام.
*مشغول به چه کاری هستید در حال حاضر و برنامه های آتی شما چیست؟
اگر منظور سؤال شما گروه دایان است که باید بگویم مثل همهی گروهها شرایط پاندمیک برای دورهای طولانی کار ما را متوقف کرده و آرزو میکنیم بتوانیم تمرینها را از سر بگیریم. البته من همچنان به آهنگسازی و تنظیم قطعات تازه برای گروه مشغولم. ما رپرتوار نسبتاً بزرگی داریم و ایدهها و آرزوهای بسیار؛ و امیدواریم حمایتهایی داشته باشیم که موجب شود بتوانیم پروسهی تولید آلبومی تازه را آغاز کنیم.
*ما هم امیدواریم. ممنون از حضورتان.
دیدگاهتان را بنویسید