«توماس نوئل» -موزیسین و عکاسِ بلژیکی، مبتکر پروژهی «آهنگ شهر» است که در انجمن فرهنگی شهر گنت بلژیک طراحی شده است. در این پروژه یک یا دو موزیسین از شهر «گنت» به همراهِ یک فیلمساز و یک عکاس با هم به شهری میروند و با خود آهنگی از آن شهر را میآورند. آنان به تهران نیز سفر کردهاند و در همین راستا پروژهای را با «سروش قهرمانلو» آغاز کردهاند که قرار است نتیجهی آن به صورت یک مستند منتشر شود و علاوه بر آن آلبومی نیز از آن تهیه شده و کنسرتهایی نیز برگزار شود.
«نوئل» براین اعتقاد است که این اقدام سببِ خلقِ موسیقی معاصر و پرترهای ترسیمشده از آن شهر میشود. او در گفتوگویی در این باره میگوید: «این پروژه به نوعی در پی یافتن تضاد بین حقیقت ترانهی موزیسین یا شاعر با واقعیت عریان ذهنی مستندساز است و میتوان آن را یک پروژهی اکتشافی هنری و فرهنگی در سراسر جهان، با تمرکز بر مکانهایی که اینروزها بر سر زبانها هستند و مردم نامشان را در اخبار میشنوند و تصویر خاصی از آنها در ذهن دارند، دانست.»
او میگوید عمد داشته است تا به شهرهایی سفر کند که مسافران زیادی را جذب خود نمیکنند: «ما به این مکانها میرویم؛ آهنگسازان و موزیسینهای محلی را ملاقات میکنیم و سپس با آنها چند جلسه میگذاریم و تلاش میکنیم که شهر و فرهنگ آن را بیدغدغه بشناسیم. ما تفاوتهای فرهنگی را بررسی میکنیم؛ تلاش میکنیم که مسیری خلاف همه کلیشهها برگزینیم و بیش از همه موسیقی نو خلق کنیم و یک فیلمساز و عکاس همهی این فرایند را ضبط میکنند و سپس، همزمان، این هنرمندان حوزهی تجسمی نیز پرترهی خودشان را از شهر و یا همان آهنگ شهر را ترسیم میکنند.»
به گفتهی این موزیسین و مستندساز، پروژهی آهنگ شهر دست به همکاریها و تبادلات مستمری میزند و بهنوعی ژورنالیسم را با موسیقی بهمثابهی زبان و فیلم بهمثابهی حاملِ زبان همراه میکند: «این پروژه چندین سال پیش آغاز شد. نخستین برنامهی ما در مکزیکوسیتی بود؛ شهری که زمانی که در تهران بودیم بارها بهسبب اشتراکات این دو شهر در ذهنم تداعی شد. پس از مکزیک ما در افریقای جنوبی با خوانندهای به نام «استلا کومالو» از یوهانزبرگ همکاری کردیم؛ چند برنامه هم در شهر خودمان گنت داشتهایم. اما خب از آنجایی که برنامه پروژهای دائمی است همچنان با شهرها و افرادی که پیشتر در آنجا بودیم کار خواهیم کرد.»
نوئل بر این اعتقاد است که چند قسمت اول برنامه بهنوعی آزمون و خطایی بودند و راهی برای یادگیری چگونگی انجام آن. آنان در سال ۲۰۱۶، این پروژه را به رامالله در فلسطین نیز بردهاند: «نتیجهی جلسههایی که در رامالله داشتیم فیلمی مستند و نمایشگاه عکاسی و یک سری کنسرتهای سینماتوگرافیک و ضبط آلبومی در قالب سیدی با آهنگهای اصلی و قطعات موسیقایی آن پروژه شد. در پی برنامهی رامالله، ما همچنین سه تور کنسرت از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ داشتیم.»
این پروژه اما در تهران چگونه کلید خورده است؟ این عکاس و موزیسین دراین باره میگوید: «در یکی از کنسرتهایمان، فردی متولد ایران به نام فرنوش خداده که چهل سال بود در بلژیک زندگی میکرد از من خواست تا ما برنامهای نیز در تهران داشته باشیم. البته که من بالافاصله علاقهمند به انجامدادن این کار شدم. موسیقی، فرهنگ و تاریخ ایران و وضعیت جغرافیایی-سیاسیِ کنونی آن با اهداف پروژهی ما کاملاً منطبق بود. پس ما به دنبال افراد و موزیسینهایی بودیم که برای برنامهی ما جذاب باشند و اینگونه بود که «سروش قهرمانلو»، خواننده و نوازندهی سهتار و شاگرد پیشین استاد ذوالفنون را پیدا کردیم. پس در ماه آپریل سال گذشته، یعنی ۲۰۱۹، تیم ما یعنی من، فرنوش خداده و جاناتان لسنز فیلمساز ما عازم تهران شد.»
آنان در این جلسات با «قهرمانلو» ملاقات و جلساتشان را برگزار میکنند. نوئل، فرنوش و جاناتان تقریباً دو هفته را در تهران سپری میکنند تا بتوانند حال و هوای اولیه از شهر را کسب کنند: «هدفمان این بود که نوعی پیشتولید انجام دهیم و بینیم که اوضاع چطور پیش میرود و حال و هوا شهر چگونه است و باقی مسائل. این دیدار اولیه بسیار الهامبخش و خوشایند بود و جرقهی نخستینِ همکاری هنری میانِ ما در آنزمان رقم خورد و شهر و مردمانش هم با گرمی از ما استقبال کردند.»
بعد از بازگشت از تهران حال فرصتِ آن است که این تیم، تأثیرات و تصاویری که از تهران در ذهنشان نقش بسته بود را به موسیقی برگردان کنند، از همینروی در ماه فوریه، «سروش» برای اقامت موقت هنری به گنت دعوت میشود. «قهرمانلو» دربارهی این سفر میگوید: «بهمن سال گذشته من به بلژیک سفر کدم و تلاش کردم تا در سکوتِ ذهنی کامل آهنگسازی کنم، درواقع قصد داشتم تا دهنیتِ «نیوش» را با خودم نبرم و با هدفی که این پروژه در نظر گرفته است، هماهنگ باشم. در طی ۱۷ روز، آهنگسازی نیمی از آلبوم را انجام دادیم و ظرفِ دو روز آلبوم را ضبط کردیم.»
این آهنگساز میگوید: «استودیویی که در آن کار را ضبط کردیم، یک خانهی قدیمی بود که برخلافِ استودیوهایی که در تهران وجود دارد، آکوستیک نشده بود؛ اما در عینِ حال آکوستیکی قوی داشت و مهندسِ صوت، پارتیشنهایی را به صورتِ متحرک جاگذاری و آکوستیک را ایجاد میکرد. ضمن آنکه تمام دستگاهها آنالوگ بود، به این شکل که صداها اول وارد دستگاههای آنالوگ میشد و صداهای گرمتری را برای ما تولید میکردند و این در حالی است که هیچ نرمافزاری روی دستگاهها وجود نداشت.»
«قهرمانلو» بر این اعتقاد است که اینکه آهنگها را با هم اجرا و ضبط میکردند نیز تجربهی دلانگیزی برایش به ارمغان آورده است.
«نوئل» نیز ادامه میدهد: «فرنوش در نقطهی تلاقی جهان موسیقایی سروش و جهان موسیقایی من صدایی یکتا را کشف کرد، در جایی بین این دو جهان. او ایرانی است و زبان و فرهنگ این کشور را میداند و خودش نوازنده دف است و در این پروژه به نوعی پلی بین این دو فرهنگ بود.»
این همکاری داستانی منحصربهفرد را خلق کرد: داستان گوناگونی و در عین حال دوستی فرهنگها و اکتشافی موسیقایی و شاعرانه، تضاد و شوخطبعی که همهی اینها از شهری پیچیده و زیبا نشأت میگرفت، داستانی که ارزش آن را دارد که دیگران نیز آن را بخوانند. متأسفانه بهسبب شیوع ویروس کرونا، این گروه نتوانست به تهران بازگردد، ولی گروه بر این اعتقاد است که متریال و دادههای کافی و خوبی جمعآوری شده و میتوانند بر اساس آنها برنامه تهران را روی صحنه ببرند.
«قهرمانلو» میگوید: «این اتفاق قرار است در ماه نوامبر ۲۰۲۰ بیفتند و گروه شهر تهران اولین فصل از برنامهی خود را در قالب پرفورمنسها و کنسرتهایی در بلژیک ارائه خواهد داد و همچنین ضبط آلبوم را تکمیل خواهد کرد. هماکنون، ما در حال آمادهسازی و تمرین این پرفورمنس هستیم که ترکیبی از موسیقی زنده و متریال ویدیویی است که ما در تهران ضبط کردیم. پس اگر همه چیز خوب پیش برود و ویروس کرونا بگذارد؛ اولین اجرای ما در نوامبر ۲۰۲۰ خواهد بود؛ امیدواریم که بهترینها رخ دهد.»
دیدگاهتان را بنویسید