یکم اردی بهشت ماه، بزرگداشتِ ابومحمّد مُشرفالدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری)، شاعر و نویسنده پارسیگوی ایرانی است.
به گزارش سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان»، سعدی که اهل ادب به او لقب استادِ سخن، پادشاهِ سخن، شیخِ اجلّ و حتی بهطور مطلق، استاد دادهاند در نظامیهٔ بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب میآمد تحصیل و پس از آن بهعنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود، شیراز، برگشت و تا پایان عمر آنجا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده است که به سعدیه معروف است.
سعدی تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشتهاست؛ بهطوریکه شباهت قابل توجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در مدرسهها و مکتبخانهها بهعنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس میشده و بسیاری از ضربالمثلهای رایج در زبان فارسی از آثار وی اقتباس شدهاست. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، سادهنویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست — حتی در زمان حیاتش — شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحاً سهل ممتنع (ساده دشوار) است و در آنها نکتهسنجی و طنز آشکار یا پنهان ملاحظه میشود.
از زنده یاد استاد محمدرضا لطفی نوشته ای درباره این شاعر نامدار و تاثیر اشعارش بر موسیقی منتشر شده که در ادامه می خوانید:
به طور کلی فرم های شعری ایران، دست کم از زمان رودکی تاکنون، نقش بسیار بزرگی در شکل گیری موسیقی دستگاهی ایفا کرده است. تغییر فرم شعر فارسی و تکامل آن از دوبیتی خوانی _پهلویات باستان_ به فرم ایرانی غزل، تحول بزرگی را درعرصه ی شکل گیری موسیقی ایرانی به وجود آورد. مطلع غزل، درآمد؛ شاه بیت، اوج؛ و تخلص، فرود را فرم بخشید. همچنین استقلال هر بیت در فرم غزل و جا به جایی ابیات غزل نیز کمک می کرد تا بتوان مایه های مناسب موسیقی را با شعر انطباق داد.
با این که قبل از سعدی شاعران زیادی بودند که در فرم غزل شعر می سرودند، اما بیش تر این شاعران متعلق به دوران سبک خراسان بزرگ بودند. لازم به ذکر است که بنا بر حوادثی که در آن منطقه رخ داد، مکتب ادبی خراسان نتوانست موسیقی مقامی را به موسیقی دستگاهی تبدیل نماید. امروزه نیز کم تر خواننده گانی از مکتب شعر خراسانی استفاده می کنند. یکی از علت های آن، علاقه ی شاعران این خطه ی مهم به مثنوی، رباعی و قصیده سرایی بود. نفوذ زبان دری و انتقال آن به منطقه ی فارس با مرکزیت شیراز، باعث تغییر زبان پهلوی به فارسی دری گردید. به قول ملک الشعرای بهار “زبان دری ازقرن دوم و سوم هجری رفته رفته جای زبان پهلوی را گرفت”.
یکی از این شاعران بزرگ که سبک عراقی را در حد کمال رشد داد، سعدی شیرازی بود که به حق، کس دیگری در حد سواد و بینش ادبی و حکمت او و توانایی وی در تنوع محتوایی شعر در تاریخ ما کم سابقه است. رشد مکتب شعر عراقی درغالب شعرهای بی نظیر سعدی، توانست به فرم دستگاهی موسیقی کمک شایانی نماید. خواجوی کرمانی و حافظ نیز به نوعی راه سعدی را پی گرفتند و این گونه برای اولین بار بین موسیقی و شعر تغزلی پیوند نویی را رقم زدند.
از زمان های دور، شعر سعدی وسیلهی اصلی معرفی موسیقی مقامی و دستگاهی بود. علت این امر به جز شیرینی و روانی اشعار سعدی، تنوع غزل های این مرد بزرگ در موضوعات گوناگون است که دست خواننده گان را در انتخاب بداهه باز می گذارد.
نکتهی مهم دیگری که در اشعار سعدی به چشم می خورد، پیوند کلمات در کنار هم و نرمی اصوات در آن است که شما این نرمی را سعدی و تأثیر وی بر در اشعار مکتب خراسان کم تر مشاهده می کنید. این نرمی و وصل اصوات که در لا به لای کلمات و واژه های سعدی نهفته است، پلکانی و چسبیده و موزاییک وار بودن آن است که با ساختار موسیقی ردیف و وصل گوشه ها و تغییر مایه ها انطباق کامل دارد.
اشعار سعدی به خاطر اهمیت موضوعی و تخیل شاعرانه و ده ها دلیل دیگر در بیش تر فرهنگ های اسلامی مطرح بود. خواننده گان فارسی خوان در بخش بزرگی از آسیای میانه که در دوره ی سامانیان مرکز ادبیات فارسی بود، از اشعار سعدی استفاده می کردند. همچنین ترانه سازان، نوازنده گان وخواننده گان زیادی روی این اشعار موسیقی می گذاشتند.
در سده های کنونی، بیش تر خواننده گان از اشعار سعدی استفاده کرده اند. اگر آماری از ضبط صفحات قدیمی گرفته شود، شعر سعدی از مقام بالاتری برخوردار است.
نکتهی مهم دیگری که در رابطه با موسیقی دستگاهی وجود دارد، مسأله ی رسمی بودن و فاخر بودن ملودی ها، کرسی بندی ها و ساختار مایه ها ست. موسیقی دستگاهی همراه با غزل، به خصوص در شعر سعدی، طی نزدیک به ۷۰۰ سال، چنان با هم در آمیخته است که شنونده قادر نیست بفهمد که شعر روی موسیقی اثر گذاشته یا برعکس. شکل و محتوا از یک سو و فرم ساز و آواز از سوی دیگر، عمل جدا کردن موسیبقی از شعر را در اشعار سعدی بسیارسخت کرده است. این امر از نزدیکی فرم غزل سعدی و شاید چند شاعر دیگر در تاریخ ادبیات ایران با موسیقی حکایت می کند. جا دارد که محققان محترم یعنی ادبا، شاعران و موسیقی دانان در این مورد، تحقیق جامعی نمایند. به همین دلیل است که هیچ ممنوعیتی برای حذف موسیقی نتوانسته روند رو به رشد موسیقی را متوقف نماید. نگارنده هشدار می دهد، در صورتی که در ایران آواز خوانان کم شده و نتوانند به رابطهی شعر، به ویژه اشعار سعدی و حافظ، با موسیقی پی ببرند و حکومت در این مورد کار زیربنایی نکند، لطمه ای اساسی به موسیقی وارد خواهد شد.
منبع: نامه شیدا – بهار ۱۳۹۲
دیدگاهتان را بنویسید