علیرضا سعیدی: موسیقی ایران در سال ۹۸ با توجه به سایر رویدادهایی که در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی رخ داد یکی از دوران پرافت و خیز خود را ژشت سر گذاشت. شرایطی که در کمتر دورهای شاهد آن بودهایم. اما نکته حائز اهمیت در این میان، نوع مواجهه هنرمندان با شرایط پیش آمده بود.
بر همین مبنا هم گزینههای متعددی امکان انتخاب بهعنوان چهرههای خبرساز موسیقی ایران در سال ۱۳۹۸ را براساس سلایق و رویکردهای متفاوت داشتند. در گزارش پیش رو ملاک اصلی در انتخاب «چهرههای خبرساز موسیقی»، توجه به وجوه رسانهایشده فعالیتها و مشخصاً وجه «خبرسازی» در سالی که گذشت بوده است.
پیش از این در گزارش«رویدادهای خبرساز «موسیقی۹۸» در پنج پرده» به صورت گذرا از چند هنرمند فعال حوزه موسیقی که در بورس اخبار و حاشیههای یک سال گذشته قرار داشتند هم به صورت ضمنی نام برده شد و حالا سراغ پنج چهرهای رفتهایم که هریک به دلایلی در مقطعی از سال گذشته در صدر خبرهای موسیقی قرار گرفتند.
محمد الهیاری فومنی؛ مدیر «کتاب باز» در کارزار موسیقی
ماجراهای حاشیهای مصوبه جنجالی سال ۱۳۹۷ مجلس شورای اسلامی مبنیبر اختصاص ۱۰ درصد مبلغ فروش کنسرتها به فعالیتهای فرهنگی گویا تمامی نداشت و به قدری برای سکانداران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حائز اهمیت بود که حواشی آن به مدیران بالادستی این نهاد به ویژه دفتر موسیقی این وزارت خانه کشیده شده و ماجرا را به سمتی برد که گفته شد علی ترابی مدیرکل دفتر موسیقی این وزارتخانه که به کم حرفی و ملاحظه کاری معروف بود را به مرز استعفا کشاند.
جالب تر اینکه همین استعفا نیز مورد پذیرش قرار گرفت و محمد الهیاری فومنی از مدیران جوان و فعال در معاونت فرهنگی ارشاد، با حکمی شبانه به کسوت مدیر کلی دفتر موسیقی ارشاد درآمد.
خبر استعفای علی ترابی هر چند از سوی وزارت ارشاد و دفتر موسیقی بهصورت رسمی تأیید نشد اما انتصاب شبانه محمد الهیاری به سمت مدیرکلی دفتر موسیقی، مهر تأییدی بر این خبر بود و گمانهزنیها درباره خداحافظی اعتراضی ترابی را تقویت کرد؛ خداحافظیای که باعث شد علی ترابی بدون طی تشریفات مرسوم اداری و بهصورت شبانه صندلی مدیریت خود را به محمد الهیاری جوان واگذار کند.
محمد اله یاری فومنی مدیر جوان اما باسابقهای است که در کارنامه کاریاش مدیریت اداره کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد، معاونت نهاد کتابخانههای عمومی کشور و مدیریت دفتر آموزش و توسعه فعالیتهای فرهنگی و هنری وزارت ارشاد دیده میشود که البته حضور در مجموعه آخری که از نهادهای وابسته به معاونت وزارت ارشاد است میتوانست این گونه قلمداد شود که قرار است از او در یکی دیگر از مجموعههای مهم وزارت ارشاد استفاده شود، شرایطی که اگرچه از نگاه اهالی رسانه و کارشناسان حوزه آنچنان آغاز خوب و خوشایندی نداشت اما رفته رفته این مدیر جوان را در مرکز رسانهای فعالیتهای موسیقی کشور قرار داد و شرایطی را ایجاد کرد که او در کانون توجهات قرار گیرد.
الهیاری در سمت «مدیر دفتر آموزش و توسعه فعالیتهای فرهنگی هنری وزارت ارشاد» توانست این جزیره فراموش شده را وارد یک فضای رسانهای تازه کند تا در کانون توجهات قرار گیرد. شرایطی که مدیران معاونت هنری را بر آن داشت تا پس از استعفای پر حرف و حدیث و شبانه علی ترابی از سمت مدیر کلی دفتر موسیقی وزارت ارشاد، او را بهعنوان گزینه قطعی برای جایگزینی در نظر بگیرند.
اگرچه از همان ابتدا برخی از هنرمندان، کارشناسان و حتی اهالی رسانه در برخی محافل رسمی و غیررسمی تصورات نادرستی از حضور این مدیر جوان در دفتر موسیقی داشتند و بر این باور بودند که او به دلیل سابقه مدیریتیاش در معاونت فرهنگی ارشاد و عدم آشنایی با فعالیتهای حوزه موسیقی نمیتواند جایگزین مطلوبی برای علی ترابی مستعفی باشد اما این بار ماجرا کمی تغییر کرد و اله یاری رفته رفته با تمهیدات و استراتژی مدیریتی خود، ابتدا روابط دفتر موسیق را با اهالی رسانه بر اساس پیشینهای که داشت بهبود بخشید و پس از آن تلاش کرد تا با سیاست منطقی تعامل و مذاکره و نه ماندن در پشت درهای بسته، ماجرا را به سمتی ببرد که هنرمندان فعال این عرصه هم به او اعتماد بیشتری کنند.
پیش از این نیز گفته شده که الهیاری طی زمان حضورش در معاونت فرهنگی ارشاد عمده توجه خود را بنابر تصمیم مدیران بالادستی، متمرکز بر حوزه کتاب و کتابخوانی کرده بود و در آن روزگار هم سیاستهای مناسبی را در مواجهه با طیف گستردهای از اهالی قلم و ادب و کتاب به کار میگرفت و احتمالاً به دلیل همین توجه به سیاست «درهای باز» بود که با تصمیم مدیران ارشاد از معاونت فرهنگی به معاونت هنری منتقل شد. چرا که اساسا مقولهای به نام سیاست درهای باز در معاونت هنری وزارت ارشاد آنچنان که باید وجود نداشت که بخواهیم حداقل در این چند سال غیر از مواردی معدود به آن اشارهای داشته باشیم.
الهیاری با همین رویکرد توانست سال ۹۸ را بهعنوان اولین سال ورود رسمیاش به حوزه مدیریت موسیقی با حداقل حاشیه و انتقاد پشتسر بگذارد و باید دید در ادامه راه و در فصل به ثمر رسیدن سیاستگذاریها او چه کارنامهای نزد اصحاب هنر و رسانه خواهد داشت.
کیهان کلهر؛ هنرمندِ آرام اما خبرساز
یکی از هنرمندان نامآوری که طی این سالها به ویژه بعد از عزیمت دوباره به ایران همواره در فضای موسیقی ایران تاثیرگذار و خبرساز ظاهر شده است، بدون تردید کیهان کلهر است. هنرمندی حاشیهگریز که در عین حضور حداقلی در فضایی رسانهای، همواره اقدامات و اظهاراتش در راس اخبار قرار میگیرد. او قطعاً یکی از گزینههای مهم موسیقی ایرانی در جهت معرفی نشانههای ارزشمند آن در عرصههای جهانی است که اگر چه در برخی مواقع از فراز و فرودهایی برخوردار بوده اما بهزعم بسیاری از کارشناسان حوزه موسیقی و رسانه یکی از هنرمندان تاثیرگذار کشورمان در ایران و دنیاست.
کلهر در سال گذشته و پس از اینکه بهعنوان مرد سال موسیقی جهان در سال ۲۰۱۹ توسط رویداد جهانی وومکس معرفی شد، کنسرت «شهر خاموش» را از هفتم دی ۱۳۹۸ در تالار وحدت به صحنه برد. در این اجرا بر خلاف رپرتوارهای قبلی این کنسرتها که با حضور نوازندگان خارجی از جمله «رامبرانت تریو» برگزار شده بود، یک مجموعه از نوازندگان ایرانی با نام «کوارتت مینیاتور»، کلهر را در کنسرتهای متعدد همراهی کردند که اگر ماجرای شیوع بیماری کرونا نبود این کنسرتها همچنان در تهران و شهرستانها ادامه مییافت.
«شهرخاموش» یکی از مشهورترین آلبومهای بیکلام کیهان کلهر است که سال ۱۳۸۷ با همراهی بروکلین رایدر رهبر یک کوارتت زهی از کشور آمریکا در سبک موسیقی کلاسیک و خاورمیانهای در قالبی بینالمللی منتشر شد. این آلبوم از چهار قطعه تشکیل شده که قطعه ۳۰ دقیقهای «شهرخاموش» هسته اصلی اثر را تشکیل میدهد. این آلبوم پس از انتشار با استقبال منتقدان مطرح موسیقی مواجه و پس از آن نیز به عنوان یکی از آثار برتر نشریات و رسانههای معتبر موسیقی در جهان معرفی شد.
کیهان کلهر در سال ۲۰۲۰ نیز به عنوان هنرمند برگزیده سال در رویداد بینالمللی «گلوبال فست» انتخاب شد. اتفاقی که توانست متضمن و پشتیبان خوبی برای ادامه راهی باشد که او طی سالهای اخیر برای خود انتخاب کرده بود. هرچند اجراهای او در خارج از کشور آن اقبال و گستردگی کنسرتهای داخل کشور را نداشته اما قطعاً نام کیهان کلهر کلید واژهای نیست که در عرصههای بینالمللی نتواند نماینده شایستهای برای موسیقی ایرانی باشد.
یکی دیگر از اقدامات در خور توجهی که این هنرمند در سال جاری انجام داد موضعگیری صریح او برخلاف جریانی بود که تصمیم داشت به دلیل مصلحتهایی که ریشه در اندیشههای سیاسی و برخی رویدادهای غیرهنری داشت اجرای کنسرتهای موسیقی را به تعطیلی بکشاند.
کلهر در یکی از کنسرتهای خود همزمان با اوجگیری جریان مجازی «تحریم هنر» ضمن ابراز تأسف و عرض تسلیت به مناسبت حادثه تلخ و ناگوار سقوط هواپیمای اوکراینی خطاب به مخاطبانش گفت: ماه بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم و میتوان گفت خیلی از این ماجراهایی که دیدیم در اختیار خودمان نبود. از سوی دیگر زمزمههایی از این طرف و آن طرف بود که ما هم باید کار نکرده و کنسرت هم برگزار نکنیم. اما لازم است در اینجا توضیحاتی را پیرامون این مساله ارائه دهم […] فکر میکنم در این شرایط ما باید در کنار شما باشیم و از نفس هم استفاده کنیم و به جای عصبانی بودن و پرخاشگری، این جو زمخت و خشن را با موسیقی تلطیف کنیم تا برای همه ما قابل تحمل باشد. موسیقی جدی و هنر جدی هیچگاه نباید تعطیل شود، چرا که کارش به تفکر واداشتن افراد است نه مسائل دیگر. به هر صورت اگر میخواهیم به لحاظ اجتماعی هر قدمی برداریم باید در ابتدا به فرهنگ توجه کرده و آن را بارور کنیم. ما باید ریشه تمام مسائل را در فرهنگ بدانیم. بهطور حتم اگر مسائل فرهنگی رو به تحلیل باشد و ما کار نکنیم، خیلیها از این بابت خوشحال میشوند.»
کیهان کلهر که استراژی هنری را همانند هم نسلانش خوب میداند، اواخر مهر ماه سال ۹۸ هم در حاشیه کنسرت خود که در تالار «فستیوال هال لندن» اعلام کرد، در اعتراض به حمله ارتش ترکیه علیه کردهای شمال سوریه، کنسرت استانبول خود که قرار بود همراه با «رامبرانت تریو» برگزار شود را لغو کرده است.
وی در حاشیه این کنسرت گفت: این روزها روزهای سختی برای مردم کرد است. متاسفانه خشونت و جنگی علیه مردم کرد شمال سوریه به راه افتاده که باعث شده تا مردم کرد زیر سرکوب و ستم رنج بکشند. این جنک کشتهشدگان و آوارگانی به همراه داشته و باعث میشود ما شاهد افزایش پناهجویان باشیم. موضوعی که برخی از سیاستمداران آن را متوجه نمیشوند. قرار بود همراه با «رامبرانت تریو» طی روزهای آینده کنسرت را در استانبول داشته باشم. اما من به نشانه احترام به برادران و خواهران کرد این کنسرت را لغو میکنم. من امشب آخرین را اختصاص به اجرای یک قطعه آوازی دادهام که ویژه کودکان کرد درگیر جنگ اجرا میشود. به هر حال امیدوارم روزی همه ما در دنیایی زندگی کنیم که در آن خبری از جنگ نبوده و تمام کودکان دنیا در بستری امن بخوابند.
محمدرضا شجریان؛ بیمارستان جم، خراسانیات و چند داستان دیگر…
محمدرضا شجریان هنرمند پیشکسوت موسیقی ایرانی هم بدون تردید یکی از چهرههای خبرساز موسیقی کشورمان در سال گذشته به ویژه در نیمه دوم سال بود. این هنرمند مطرح موسیقی ایرانی که از سالها پیش به دلیل بیماری دیگر قادر به ادامه فعالیتهای خود در عرصه موسیقی نیست همواره در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی چه در خارج و چه در داخل کشور در کانون توجه رسانهها و مخاطبان بوده است.
این توجه زمانی پررنگتر شد که خبر تشدید بیماری وی و سپس شایعه فوت این هنرمند به واسطه انتشار برخی خبرها در خبرگزاریها و سایتهای خبری رسمی در فضای مجازی فراگیر شد. پیش از این به دلیل مدیریت سفت و سخت خانواده و نزدیکان این هنرمند که اتفاقاً درست و سنجیده هم بود کمتر خبر و تصویری به غیر از مواردی بسیار انگشت شمار به دست علاقهمندانش میرسید. در واقع این همایون شجریان بود که به نمایندگی از خانواده، این اختیار را داشت که گهگاهی آن هم بهصورت قطره چکانی در صفحه اینستاگرام خود یا در نشستهای خبری که به بهانههای مختلفی از جمله آلبوم و کنسرت برگزار میشد، اطلاعات مختصری از وضعیت جسمانی پدر را به مخاطبانش ارائه دهد.
به هر حال سوم اسفند ما انتشار شایعه درگذشت محمدرضا شجریان هنرمند باسابقه موسیقی ایرانی، با موجی از واکنشها در فضای مجازی همراه شد. شایعهای که ابتدا حسن عباسی سرتیم پزشکی محمدرضا شجریان در گفتگو با خبرگزاری مهر آن را تکذیب کرد و همایون شجریان هم در صفحه رسمی خود در اینستاگرام به آن واکنش نشان داد و تأکید کرد مردم و رسانهها خبرهای قطعی درباره شرایط پدرش را تنها از طریق او پیگیری و مخابره کنند. شایعه هر چند خیلی زود تکذیب شد اما از حوالی نیمه شب، تعدادی از علاقمندان محمدرضا شجریان خود را به مقابل بیمارستان «جم» محل بستری این استاد آواز رساندند تا بیواسطه در جریان وضعیت او قرار بگیرند.همین شرایط سبب شد، همایون شجریان نیز ساعتی پس از نیمه شب، خود را به بیمارستان برساند و رودررو با علاقمندان محمدرضا شجریان، شایعات را تکذیب کرده و به تشریح جزییاتی از روند درمانی این هنرمند بپردازد.
همایون شجریان در این سخنان برای اولینبار ناگفتههایی از روند درمانی پدر را رسانهای کرد و گفت: «از سه چهار سال قبل که پدر در آمریکا مجبور به رادیوتراپی شدند، این رادیوتراپی عوارض سویی به همراه داشت که شرح آن را بعدها در رسانهها هم مطرح خواهم کرد. همان زمان بنده را خواستند که به آمریکا بروم. با مشکلاتی همچون اخذ ویزا و داستانهای دیگر، خود را به آنجا رساندم. شرایط ایشان آن روز به گونهای بود که دکترها او را جواب کردند و حتی گفتند تا یک هفته دیگر بیشتر زنده نخواهند بود چرا که حدود یک هفته بود که پدرم نه آب خورده بود و نه غذا. به دلایل عوارض همان رادیوتراپی و تورم مغز، مراحل پیچیدهای طی شده بود و سرانجام هم پزشکان پدر را جواب کردند اما بنده اصرار کردم در صورتی که ایشان عذاب و دردی نداشته باشد، حتی شده برای یک روز هم بیشتر او را برای ما نگه دارند، این کار را بکنند. برای تغذیه در معدهشان لولهای کارگذاری شد تا بتوانند غذا به او بدهند و همین تغذیه مجدد باعث احیا شد. ما پس از آن شرایطی را فراهم آوردیم تا به رغم برخی مشکلات پدر را به ایران منتقل کنیم و شکر خدا از آن روز تا امروز سه سال میشود که سایه پدر بالای سر ما همچنان هست. البته شایعات زیادی در این مسیر رقم میخورد و مطرح میشد که صحت نداشت. اگر گاهی هم پیش میآمد که شرایط ایشان نامساعد میشد، نمیخواستیم جزییات آن را منتشر کنیم که باعث نگرانی دیگران شود چون واقعاً هم چیز مهمی نبود. مثلًا برای تعویض همین لوله تغذیه گاهی مجبور میشدیم پدر را به بیمارستان منتقل کنیم و نیاز بود تحت نظارت باشند. در مراحلی هم ایشان در روند فیزیوتراپی همراهی بسیار خوب و هوشیاری بالایی داشتند. در واقع تنها از نظر جسمانی و حرکتی مشکلاتی وجود داشت و از نظر ذهنی مثل همیشه هوشیاری خودشان را داشتند. البته به دلیل نارضایتی از شرایط، مقداری افسردگی هم سراغشان آمده بود. امروز که پدر در بیمارستان هستند هم به دلیل همان مسائلی است که به آن اشاره کردم. در این مدت به دلیل برخی مشکلات در سیستم بلع و دفع اخلاط، ریهشان هم دچار مشکلاتی شد و عفونتی ایجاد شده بود که شکر خدا هفته گذشته برطرف شد و ایشان را به خانه منتقل کردیم. چند روزی در خانه بودند، مجدد این مشکل پیش آمد و به دلیل همین مشکل ریوی، مجبور شدیم به بیمارستان منتقلشان کنیم.»
بعد از این اظهارات بود که علاقه مندان بلافاصله محل بیمارستان را ترک کرده و با تکیه بر حرفهای امید بخش همایون ترجیح دادند در منازلشان پیگیر اوضاع جسمانی محمدرضا شجریان باشند. البته پس از این دیدار شبانه بود که گویا تصمیمات دیگری هم اتخاذ شد و آن انتشار اطلاعیههای پی درپی درباره اوضاع جسمانی استاد موسیقی با منبع «هیات مدیره بیمارستان جم» بود که گرچه تعدد انتشار اطلاعیهها به عدد ۲۱ رسید اما شرایط آرامتری را فراهم کرد که میتوانست زودتر از اینها اتفاق بیفتد. البته در این مدت حسن عباسی پزشک هماهنگکننده تیم پزشکی محمدرضا شجریان هم نقش بسیار موثری را برای اطلاع رسانی از وضعیت جسمانی این هنرمند فراهم کرده بود که موجب شد بعد از آن شب طوفانی شرایط آرام تری برای هدایت رسانهای ماجرا ایجاد شود.
بعد از این اتفاقات بود که روز بیستم اسفند ماه آلبوم «خراسانیات» از مجموعه آثار منتشرنشده محمدرضا شجریان به آهنگسازی زندهیاد پرویز مشکاتیان هم از روز سه شنبه بیستم اسفند ماه در بازار موسیقی منتشر شد. البته طبق اعلام سامانه صدور مجوز دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز آلبوم «خراسانیات» متعلق به شرکت «دل آواز» در ژانر موسیقی سنتی در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۹۸ با شماره پرونده ۵۲۴۰-۱۳۹۷ صادر شده بود اما اینکه چرا بعد از این همه مدت آن هم بعد از ماجرای بستری شدن استاد در بیمارستان بحث انتشار آلبوم به میان آمد خود ریشه در نکتههای فراوانی دارد که میتوانیم در مجالی دیگر به آن بپردازیم.
محمدرضا شجریان همزمان با تعطیلات نوروزی، در روز ۵ فروردینماه ۹۹ بالاخره از بیمارستان مرخص و ادامه مراقبت از این هنرمند به منزل موکول شد.
علیرضا قربانی؛ تغییر در مسیری که برای مخاطب خوشایند بود
علیرضا قربانی خواننده موسیقی ایرانی هم یکی از هنرمندانی است که میتوان از او بهعنوان یکی از چهرههای خبرساز موسیقی در سال ۹۸ یاد کرد. او از جمله هنرمندانی است که طی سالهای گذشته به دلیل سنجشی که از گوش شنیداری مخاطبان امروزی جامعه ایرانی به دست آورده همواره در حال تغییر منظقی به دور از افراط و تفریط مسیری است که بتواند در نوع خود معرف خوبی برای معیارها و امتیازات موسیقی اصیل ایرانی با تکیه بر نوآوری، خلاقیت و تکنیکهای به روز موسیقی دنیا باشد.
او در سالی که گذشت به همت گروه منسجمی که در حوزه تولید، اجرا، کارگردانی و نوازندگی برخوردار است پروژه «با من بخوان» را به آهنگسازی و طراحی حسام ناصری را در قالب یک پروژه «الکترو آکوستیک» با تفاوتهای محتوایی فراوان ادامه داد که نتیجه آن برگزاری چندین کنسرت در تهران و شهرستانها با حضور مخاطبان پر تعداد بود.
مراحل تولید موسیقی پروژه «با من بخوان» از یک سال قبل توسط حسام ناصری آغاز شد و ماحصل یک سال فعالیت او تولید آثاری شد که مجموعاً بیش از ۹۰ دقیقه بود. البته او برای این پروژه تمرکز اصلی خود را روی تولید قطعات جدید قرار داد و چند اثر محبوب علیرضا قربانی که طی سالهای گذشته منتشر شده بود را هم مجدداً تنظیم کرد. یکی از نکاتی که در قطعات با من بخوان به وضوح مشخص بود این بود که تلاشی برای نمایش کاراکتر کاملاً متفاوتی از علیرضا قربانی وجود نداشت. اما تلاش بر این بود که ضمن پایبندی به یک سری اصول موسیقی ایرانی و امضای همیشگی اجراهای علیرضا قربانی، تلفیقی مدرن رخ دهد. همین تلفیق مدرن باعث شد کنسرتهای «با من بخوان» در نقاط مختلف پذیرای مخاطبانی از طیفها و سنین مختلف باشد.
شرایطی که بسیاری از علاقه مندان و مخاطبان موسیقی آن را محدود به فرآیند تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی در حوزه موسیقی پاپ کرده اند، غافل از آن که نمیدانند با کمی نوآوری، تکیه بر آموزههای علمی و تخصصی در موسیقی اصیل ایرانی میتوانند شرایطی را ایجاد کنند که تماشاگران ایرانی رفتهرفته دست از شنیدن دائمی آثار تولید شده در حوزه موسیقی پاپ یا موسیقی که هدفش سرگرمی و تفریح صرف است برداشته و به سمت شنیدن آثاری روند که میتواند علاوه بر ایجاد یک حس شور آفرین و سرگرم کننده دربرگیرنده اندیشه و تفکر هم باشد.
آنچه علیرضا قربانی و یارانش در سال ۹۸ از پروژه «با من بخوان» در تهران و شهرستانها پیش روی مخاطبان قرار دادند ارائه نوعی از موسیقی بود که طیف گستردهای از مخاطبان را به سمت خود جذب کرد و شرایطی را فراهم کرد که از او به عنوان یکی از چهرههای تاثیرگذار یا خبرساز موسیقی کشورمان که اتفاقا در بزنگاههای مختلف نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه پیرامونش واکنشهای منطقی هم نشان داده، نام ببریم.
البته این «به چشم آمدن» علیرضا قربانی هم محدود به اجرای پروژه «با من بخوان» نمیشود، چرا که او در زمان انتشار آلبوم پرحاشیه «افسانه چشم هایت» به آهنگسازی مهیار علیزاده و خوانندگی مشترک با همایون شجریان بود که در راس حاشیهها و انتقادات مختلف مخاطب و کارشناس و خبرنگار قرار گرفت. چارچوبی که اگر چه اقبال مخاطبان را به همراه نداشت اما نشان داد که این هنرمند دارای اولویتها و مشخصههای زیادی برای مورد توجه قرار گرفتن و حضور فعال در مارکتینگ موسیقی ایران است که باید در سال جدید تفکرات جدیدی برای آن طراحی شود.
حضور در فستیوال ACC کره جنوبی به عنوان یکی از معتبرترین رویدادهای هنری شرق آسیا، انتشار چند قطعه پرمخاطب در قالب پروژه «با من بخوان» از جمله «الله مزار»، نیست شو»، «بوی گیسو»، «روزگار غریب»، «پل»، «عقیق»، خواننده برگزیده جایزه آکادمیای ۲۰۱۹ برای خوانندگی در قطعه «رویا» به آهنگسازی احسان مطوری، تولید قطعه «عاشقانه نیست» به آهنگسازی حسام ناصری به یاد تمامی جانباختگان و بازماندگان فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی، برنده مدال برنز رویداد Global Music Awards، حضور در آلبوم جنجال برانگیز «افسانه چشم هایت» به آهنگسازی مهیار علیزاده و خوانندگی مشترک با همایون شجریان از جمله فعالیتهایی بود که علیرضا قربانی در سال ۹۸ انجام داد.
رضا بهرام؛ فوتبالیستی که با موسیقی عاقبت به خیر شد!
رضا بهرام از جمله خوانندگان صاحب سبک موسیقی پاپ است که طی ماههای اخیر با قطعاتی که در فضای مجازی با حمایت محمدحسین توتونچیان تهیهکننده، ناشر و مدیر سامانه «ایران کنسرت» منتشر کرد خود را به عنوان یک خواننده پرطرفدار معرفی کرد. به طوری که کنسرتهای او به لحاظ رکورد زمانی فروش بلیت اینترنتی جزو اجراهایی بود که بلیت آن به سرعت فروش میرفت و میتوان گفت که او نیز در ردیف چهرهها یا پدیدههای موسیقی ایران در سال ۹۸ قرار داشت.
به گفته مدیربرنامههای این خواننده، رضا بهرام علاوه بر اینکه کنسرتهایش در سال ۹۸ در ردیف اجراهای پرفروش قرار گرفته در حوزه مخاطب نیز به عنوان پرتماشاگرترین خواننده خود را در عرصه موسیقی معرفی کرده است که از آن جمله میتوان به برگزاری ۱۰ نوبت کنسرت در سالن ۱۵۰۰ نفری شهر تبریز اشاره کرد که تاکنون سابقه نداشته این تعداد تماشاگر از کنسرتهای یک خواننده با این تعداد استقبال به عمل بیاورند.
رضا بهرام اولین کنسرت خود را ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۸ در تالار مجلل پرشین جزیره کیش برگزار کرد و پس از آن بود که در تهران و شهرهای مختلف به اجرای کنسرهای مختلف پرداخت. این خواننده طی ماههای گذشته علاوهبر تولید چندین قطعه از جمله «از عشق بگو»، «بیمار»، «کجایی»، «دیوانه»، «مو به مو»، «آتش»، «شبهای بعد از تو»، «گل عشق» و «آرامشی دارم» به خوانندگی تیتراژ پایانی سریال «ممنوعه» نیز پرداخته که عمده این آثار با استقبال مخاطبان رو به رو شده است.
این خواننده که نام اصلی او رضا هلاورجانی است در بیستم دی ماه سال ۱۳۷۰ به دنیا آمده و تحصیلات خود در رشته مدیریت مالی دانشگاه علم و فرهنگ یزد به پایان رسانده است. وی که در ابتدا به عنوان یک فوتبالیست فعالیت میکرد و حتی تجربه حضور در تیمهای فوتبال «فولاد یزد» و «فولاد خوزستان» را نیز در کارنامه فعالیتهای ورزشی خود دارد، پس از اینکه در این عرصه دچار مصدومیت جدی شد روی به موسیقی آورد و در این عرصه به فعالیت خود ادامه داد. در این دوران بود که سبک خوانندگی او مورد توجه قرار گرفت و به تدریح وارد فضای حرفهای موسیقی شد.
رضا بهرام از سال ۱۳۹۳ قطعههایی منتشر کرد و در سال ۱۳۹۶ بود که در اجرای آهنگ «گلی» با آرش و مسیح همخوانی کرد. این خواننده موسیقی پاپ در سال ۱۳۹۷ با انتشار اولین ترانه اش به نام «ازعشق بگو» به محبوبیت رسید. در در همان نیز سال آهنگ «مو به مو» که تیتراژ پایانی سریال ممنوعه بود را خواند که این ترانه در فهرست پر دانلود ترین موزیکهای سایتهای ایرانی قرار گرفته است.
دیدگاهتان را بنویسید