×
×

«ارکستر یک‌نفره»

  • کد نوشته: 36247
  • 04 خرداد 1392
  • ۰
  • هنوز کودکی بیش نبود که نواختن ساز را آغاز کرد و با عشق و پشتکار در زمینه نوازندگی و سپس آهنگسازی پله‌های ترقی را به‌سرعت پیمود. او حالا در سومین دهه زندگی‌اش از تخصص، تجربه و مهارت خاص خود برخوردار است. با تواضع و مهربانی ما را پذیرفت و با حوصله به سوالاتمان پاسخ داد.

    «ارکستر یک‌نفره»
  • کنسرت میثم مروستی

    میثم مروستی

    موسیقی ایرانیان – سعید ناظمی: هنوز کودکی بیش نبود که نواختن ساز را آغاز کرد و با عشق و پشتکار در زمینه نوازندگی و سپس آهنگسازی پله‌های ترقی را به‌سرعت پیمود. او حالا در سومین دهه زندگی‌اش از تخصص، تجربه و مهارت خاص خود برخوردار است. با تواضع و مهربانی ما را پذیرفت و با حوصله به سوالاتمان پاسخ داد.

    می‌دانیم که مراحل پیشرفت موسیقایی شما مسیری طولانی و پروپیمان است. در ابتدای گفت‌وگو به‌طور مختصر بگویید چند سال دارید و موسیقی را از کی و با چه اساتیدی شروع کردید؟
    من متولد سال ۱۳۶۰ هستم. موسیقی را از پنج‌سالگی با نواختن تنبک شروع کردم. دوسال بعد به آموختن پیانو پرداختم و سپس با تشویق و حمایت پدر نواختن سازهای ایرانی را آغاز کردم. از همان ابتدا سعی کردم نواختن ساز را به شکلی علمی و حرفه‌ای بیاموزم.

    اساتید شما چه کسانی بودند؟
    در زمینه تنبک‌نوازی من از مکتب اساتیدی چون ناصر افتتاح و استاد ناصر فرهنگ‌فر بهره بردم و تنبک‌نوازی قدیم ایران را از آنان آموختم.

    نقطه آغاز جدی کار در موسیقی از چه زمانی بود؟
    موسیقی همیشه برای من بسیار جدی بوده است، اما در سال ۷۰ که در جشنواره فجر در سن ۱۰سالگی در رشته نواختن تنبک اول شدم و لوح تقدیر گرفتم، مسیر تازه‌ای در زندگی‌ام گشوده شد. سپس نواختن سازهای دیگر را شروع کردم و ۱۰، ۱۱ساله بودم که نواختن ویولن را آموختم.

    شما بر نوازندگی بسیاری از سازها تسلط دارید. به نظر شما شیوه مطلوب در یادگیری چیست؟
    ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که بسیاری از عناصر آکادمیکی که در آموزش موسیقی غرب هست، در انتقال مفاهیم موسیقایی در موسیقی سنتی ما وجود ندارد، از جمله اتکا به نُت، اما واقعیت این است که یادگیری موسیقی به وسیله نت موضوع بسیار مهمی است. من از هفت، هشت‌سالگی نت‌خوانی و سولفژ کار کردم و وقتی در ۱۰، ۱۱سالگی شروع به آموختن ویولن کردم، به دلیل آشنایی قبلی با مبانی ریتمیک و ملودیک موسیقی، کارم اندکی راحت‌تر بود. اولین معلمم در این زمینه مرحوم استاد «کامران داروغه» بودند که کمانچه می‌زدند و در هنرستان درس می‌دادند. دو، سه‌ماهی نزد ایشان به هنرستان رفتم و سپس مدت سه، چهارسال در منزلشان آموزش دیدم. طی یک‌سال نواختن ویولن ایرانی را آموختم و به توصیه ایشان به موسیقی کلاسیک پرداختم. سپس با آقای «امیر‌حسین زندیان» آشنا شدم و ۱۳، ۱۴ساله بودم که ایشان مرا به ارکستر پارس به مدیریت آقای «ناصر نظر» معرفی کردند. در حال حاضر هم مدیریت این آموزشگاه را برعهده دارند.

    آقای نظر در زمینه موسیقی کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند؟
    بله، تخصص ایشان آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان است و سال‌هاست که به این کار مشغولند. در واقع یک‌جور سرمایه‌گذاری فرهنگی روی بچه‌های علاقه‌مند به موسیقی است. به هر حال من هم نزد ایشان رفتم و امتحان دادم. ایشان از شیوه نوازندگی من بسیار اظهار رضایت کردند و نوازنده اول ارکستر بچه‌های زیر ۱۳سال شدم. بعد هم ایشان مرا به اساتید ارمنی برای ادامه آموزش ویولن معرفی کردند.

    برای نخستین بار چه زمانی در مقابل جمعیت نوازندگی کردید؟
    من از کلاس سوم دبستان در مدرسه نوازندگی کرده بودم، ولی اولین اجرای جدی من دو شب پشت‌سر هم در تالار وحدت و در سال ۷۰ در جشنواره فجر بود.

    آیا رده سنی داشت؟
    خیر، آزاد بود. یادم هست که آقای «تهمورس پورناظری» هم در بخش تنبورنوازی برنده مقام اول شدند. شاید چون ۱۰سال بیشتر نداشتم، هیات داوران ترغیب به اعطای جایزه اول به من شدند! از آن پس اجراهای زیادی با ارکستر موسیقی پارس داشتم و به‌تدریج در آن گروه سازهای دیگری از جمله تار هم می‌نواختم.

    از این دوران خاطره شیرین خاصی دارید؟
    بله، یک روز استاد «حسین علیزاده» آمدند که کار ما را ببینند. چهار روز به کنسرت مانده بود و دنبال کسی می‌گشتند که هم نت بداند و هم بتواند در قطعه زیبای رقص دایره اثر استاد «حشمت سنجری» دایره بنوازد. من نوازنده مایستر ویولن یک ارکستر بودم. استاد علیزاده پیشنهاد دادند که من هم ویولن اول و هم در قسمت‌هایی که لازم است دایره بزنم. به‌زعم برخی از مخاطبان شاید برازنده یک نوازنده ویولن نبود که دایره یا دف بزند، اما آن شب این کار را کردم که در نوع خود نوعی ساختارشکنی بود.  به هر حال نوازندگی ویولن را با استاد بزرگ خودم که حق بسیاری بر گردن نوازندگی و آموزش آکادمیک ویولن در ایران دارند مرحوم استاد «والودیا تارخانیان» ادامه دادم و موسیقی کلاسیک کار کردم و بعد از سه، چهار سال ایشان پیشنهاد دادند ویولا هم بزنم. در همین فاصله نواختن سنتور را هم ادامه می‌دادم.

    شما در موسیقی آوازی سنتی هم کار کرده‌اید. اساتید شما چه کسانی بودند؟
    من از سن ۱۵‌سالگی ردیف آوازی مرحوم «عبدالله‌خان دوامی» را با آقای استاد «ناصح‌پور» شروع کردم که یکی از اساتید مسلم آواز ایرانی هستند و مکاتب و ردیف‌های موسیقی ایرانی را کاملا می‌شناسند. بعدها هم به دلیل اینکه با ردیف‌های موسیقی ایرانی آشنا بودم، توانستم در بخش آوازی هم فعالیت کنم.

    قبول دارید که نواختن اغلب سازها به شکل حرفه‌ای کار بسیار دشواری است، اما شما با وجود آنکه در آستانه دهه چهارم زندگی‌تان هستید، این کار را کرده‌اید. چگونه توانستید به این مرحله برسید؟
    از همان ابتدای کودکی همه چیز من موسیقی بوده است و هر فعالیتی که در زندگی کرده‌ام، مطالعات و تحصیلاتم همه و همه به موسیقی مربوط بوده‌اند. می‌خواستم بتوانم سازهایی که در یک ارکستر وجود دارد را به درستی بنوازم. در واقع جز موسیقی چیز دیگری برای لذت‌بردن بیشتر از زندگی به ذهنم خطور نکرده است. البته مساعدت خانواده، به‌خصوص پدرم در این زمینه بسیار کمکم کرده است.

    آیا موسیقی در خانواده شما، مثل خانواده مرحوم عبادی یا مرحوم شهنازی سابقه داشته و موروثی بوده است؟
    به صورتی که شخصی از خانواده‌ام به طور اخص در موسیقی کار کرده باشد خیر، ولی پدرم به نوازندگی علاقه‌مند بودند.

    پذیرش موسیقی توسط خانواده‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
    به نظرم باورهای نادرست قدیمی در زمینه موسیقی شکسته‌اند و خانواده‌ها دوست دارند فرزندانشان در رشته‌های هنری و موسیقی تحصیل کنند، به طور مثال در سال‌هایی که در گروه زهی پارسیان فعالیت می‌کردم یکی از دوستانم که هم‌اکنون از بهترین‌ها در موسیقی کلاسیک کشورمان است، در کنکور رتبه تک‌رقمی آورد و یک‌سال هم در دانشگاه شریف فیزیک خواند، ولی بعد از مدتی آن را رها کرد و بدون هیچ‌گونه ممانعتی از سوی خانواده به سراغ ادامه مسیر هنری خود در موسیقی آمد. به نظرم موسیقی تعمیم پیدا کرده و از حالت سرگرمی خارج شده است. مردم کلا دیدگاه علمی‌تری نسبت به موسیقی پیدا کرده‌اند و می‌دانند که می‌توان از موسیقی به عنوان ابزاری برای تربیت و رشد روحی و روانی فرزندان استفاده کرد. کلا نگرش خانواده‌ها به موسیقی خیلی بهتر شده و این اتفاق مبارکی است.

    شما نزدیک به ۳۰سال است که در فضای موسیقی سیر می‌کنید. به‌عنوان یک صاحب‌نظر فضای تولیدی، آموزشی و محتوایی آثار موسیقایی در کشور ما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
    ما در زمینه آموزش موسیقی حتی شرایط ۲۰،۱۵سال قبل را هم نداریم، درحالی که تعداد علاقه‌مندان به یادگیری ده‌ها و صدها برابر شده است. در زمینه موسیقی کلاسیک معلم و استاد حرفه‌ای کم داریم و کسی جایگزین اساتیدی که از دست داده‌ایم، نشده است. از نظر آموزش آکادمیک موسیقی کلاسیک هم دچار ضعف هستیم. جوانان هم غالبا جذب موسیقی پاپ می‌شوند و کمتر به سراغ موسیقی کلاسیک می‌روند.

    رو آوردن به سازهای الکترونیکی هم نباید مورد مخالفت مغرضانه قرار گیرد. به نظر شما می‌توان از آنها در پیشرفت موسیقی ایرانی بهره برد؟
    اگر به صورت علمی باشد مانعی ندارد ولی اینکه به صورت زیرزمینی و با فرمی غیر از شاخص‌های فرهنگی ما باشد حتی اگر آهنگی نیز خلق شود مانا نمی‌شود. هر هنری بدون داشتن تفکر، خروجی مطلوبی نخواهد داشت و شاهد من هم این همه انسان‌هایی که در مقطعی وارد عرصه موسیقی ایران شدند و خیلی زود هم فراموش شدند. اما کسانی هم، در عرصه موسیقی مانا هستند. این افراد صاحب اندیشه و تفکرند و به چیزی فرای خلق موسیقی تجاری و بی‌محتوا فکر می‌کنند.

    با توجه به علاقه روزافزون جوانان به آموزش موسیقی، به نظر شما ضرورت‌های اولیه در این زمینه کدامند؟
    به نظر من اگر فردی بخواهد به‌طور حرفه‌ای در موسیقی پیشرفت کند، ابتدا باید موسیقی کشور خودمان را خوب بشناسد. در عین حال برای طی مدارج حرفه‌ای و تبدیل شدن به یک موسیقیدان جامع و کامل، چاره‌ای جز تحصیل موسیقی کلاسیک و البته دنبال کردن دیگر شاخه‌های غنی موسیقی در دنیا نیست. در موسیقی سنتی خودمان نیز کسی که می‌خواهد ساز سنتی اصیل ایرانی بنوازد، باید مقام‌ها و ردیف‌های موسیقی ایرانی را یاد بگیرد و در این زمینه پشتوانه قوی داشته باشد.
    البته قابل ذکر است که موسیقی کلاسیک در دنیا تعریف خاص خودش را دارد. این عنوان عملا به دوره خاصی از تاریخ موسیقی اطلاق می‌شود، مثلا زمان بتهوون و موتزارت، ولی الان به صورت یک غلط مصطلح درآمده است.
    اما کسی که مثلا در زمینه موسیقی پاپ فعالیت می‌کند، چنین الزامی ندارد و شاید بتواند بدون داشتن این پشتوانه‌ها و زمینه‌ها هم در ارایه و حتی تجارت این سبک از موسیقی موفق باشد. چند وقت پیش در مالزی بودم و یکی از گروه‌های موسیقی پاپ از آمریکا آمده بود و کنسرت گذاشته بود. کل اعضای ارکستر شاید چهار، پنج نفر بیشتر نبودند، اما نزدیک به ۱۸هزار نفر برای تماشای برنامه‌هایشان آمده بودند. روز بعد برای تماشای یک کنسرت موسیقی کلاسیک رفتم که یکی از بزرگ‌ترین سولیست‌های دنیا از کشور چین آمده بود و با ارکستر سمفونیک مالزی که یکی از بهترین ارکسترهای دنیاست و از ده‌ها نوازنده بسیار حرفه‌ای با ده‌ها سال تجربه تشکیل شده ویولا می‌نواخت، اما تماشاگران در آن اجرا حدودا ۳۰۰نفر بودند. مقایسه مخاطبان این دو نوع موسیقی، وضعیت فعلی موسیقی را در دنیا نشان می‌دهد. کاملا مشخص است که موسیقی پاپ از اقبال بیشتری برخوردار است، بنابراین من فکر می‌کنم افراد تحصیلکرده موسیقی باید سعی کنند از طریق فعالیت در موسیقی پاپ به نوعی در ارتقای سطح شنیداری جامعه تاثیر‌گذار باشند. در حال حاضر در زمینه‌هایی چون موسیقی فیلم افراد حرفه‌ای حضور دارند، به همین دلیل هم سطح موسیقی فیلم در کشور ما ارتقا پیدا کرده است.

    آیا دست‌کم بخشی از مسوولیت عدم شناخت مخاطب از موسیقی درست، متوجه هنرمندان نیست؟
    چرا، فکر می‌کنم بسیاری از موزیسین‌های خوب ما عرصه را خالی کرده‌اند. نمی‌دانم آیا به این دلیل است که نمی‌خواستند دیده شوند یا کم‌کاری کرده‌اند.
    به اعتقاد من هنر وقتی رشد پیدا می‌کند که تسلسل فعالیت هنری و بروز اتفاقات و جریانات نوگرا و پیشرو در آن منقطع نشود. در ایران در جاهایی این روند قطع شده است. در موسیقی پاپ هم این توقف زمانی را داشته‌ایم.

    تاثیر تکنولوژی بر موسیقی را مخرب نمی‌دانید؟
    خیر، تکنولوژی می‌تواند فاصله‌ها را بردارد. در هر حال موسیقی پاپ روند روبه رشد دارد و جوانان بیشتری به آن روی آورده‌اند. موسیقی پاپ از دل جامعه بیرون می‌آید و خوشبختانه دارد برچسب ایرانی به خود می‌گیرد، در حالی که قبل از انقلاب، بیشتر تحت تاثیر موسیقی خارجی به‌خصوص پاپ غربی بود. به نظرم این اتفاق خوبی است. هر کشوری باید در موسیقی و هنر، فضای فرهنگی خودش را داشته باشد تا بتواند آن را به ملل دیگر بشناساند. شما وقتی موسیقی عربی یا ترکی را می‌شنوید، حتی بدون توجه به زبان، از لحن آهنگ متوجه می‌شوید که متعلق به کجاست، یعنی هر یک، شاخصه‌های مربوط به موسیقی خود را دارند. ما هم باید کمک کنیم تا حرفی برای گفتن در دنیا داشته باشیم، چون متاسفانه در خارج از کشور هم که کنسرت می‌گذاریم، غالبا ایرانی‌های مقیم آن کشورها برای تماشای کنسرت‌ها می‌آیند و مخاطبان غیرایرانی بسیار کم داریم.

    شما مدت زیادی با احسان خواجه‌امیری کار کردید. علت قطع همکاری‌تان چه بود؟
    البته من بارها به این سوال پاسخ داده‌ام. فکر می‌کنم این‌بار بهتر است از خود احسان بپرسید!

    جنبه اقتصاد و تجارت در موسیقی را چگونه می‌بینید؟
    به اعتقاد من شاید درگیر شدن با جنبه تجاری موسیقی هنرمند را از پرداختن به جنبه‌های دیگر هنری بازدارد. بحث تجارت در موسیقی تا حدودی منطقی و با ذات موسیقی به‌خصوص موسیقی پاپ درآمیخته است، ولی برای خود من اینکه درصد بیشتر موسیقی متوجه تجارت شود، مصلحت نیست. من اولویت‌های دیگری را در هنر موسیقی دنبال می‌کنم. موسیقی پاپ ما الان متاسفانه بیشتر درگیر تجارت شده است.

    ظاهرا «لحظه‌های بی‌هوا» اولین کار حرفه‌ای فردی شماست.
    در موسیقی پاپ همین‌طور است. در موسیقی کلاسیک آثار زیادی دارم و در چند سال گذشته چند سی‌دی هم منتشر کرده‌ام، ولی در پاپ اولین کار فردی‌ام است و تاکنون هر چه بوده، آهنگسازی و نوازندگی در آلبوم‌ها و گروه‌های موسیقی دیگر بوده است. در این آلبوم سعی کردم تفکرم را در موسیقی ارایه دهم و در واقع امضای شخصی خودم پای کار باشد و مرا با این امضا بشناسند.

    رگه‌هایی از موسیقی سنتی ایرانی هم در این اثر شنیده می‌شود.
    به نظر من در موسیقی پاپ هم می‌شود از موسیقی سنتی استفاده کرد و در واقع رنگ و بوی جدیدی به موسیقی پاپ می‌دهد. یک کار مشترک با محمد فلاحی انجام داده‌ام که ملودی آن ایرانی و در دستگاه نوا و اجرا با سازهای ایرانی است. لحن‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی کاملا در آن بارز است، اما با موسیقی پاپ روز تلفیق شده است.
    من در این آلبوم سعی کردم از عناصر شنیداری موسیقی سنتی خودمان در قالب موسیقی پاپ استفاده کنم، چون در حال حاضر این سبک از موسیقی است که مخاطب قابل توجهی دارد و جوان‌ها بیشتر دوست دارند موسیقی پاپ بشنوند تا موسیقی سنتی. حس می‌کنم این قالب بهتر می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و اثرم بهتر شنیده شود، شاید به نوعی کاراکتری باشد از من در موسیقی کلاسیک.

    شما نوازنده پرکاری هستید چرا آهنگسازان حتی اگر شده منتظر بمانند این کار را می‌کنند تا شما برای اثرشان ساز بزنید؟ اساسا تاکنون چند قطعه موسیقی را نواخته‌اید؟
    فکر می‌کنم بالغ بر هفت‌هزار قطعه موسیقی را نواخته‌ام! شاید اگر حق مولف و مصنف و… در ایران رعایت می‌شد، پرکارترین نوازنده دنیا بودم و نامم در کتاب رکوردهای گینس ثبت می‌شد. این مساله را تحقیق کرده‌ام که حتی در کشوری مثل ترکیه که تولیدات موسیقی بالایی دارند، کسی در تعداد اجرا در بخش نوازندگی با من برابری نمی‌کند. ما نمی‌توانیم متاسفانه این چیزها را ثبت کنیم.
    به نظرم کسی که کار حرفه‌ای می‌کند، باید حرفه‌ای هم رفتار کند و برای عناصر حرفه‌ای ارزش و اهمیت قایل شود. شاید حساسیت من روی این مساله است که باعث شده است از من بخواهند برایشان نوازندگی کنم. نکته دیگر هم این است کسانی که کار آکادمیک در موسیقی کرده‌اند و نت را می‌شناسند و در عین حال با موسیقی ایرانی هم آشنایند و ساز هم می‌زنند، کم هستند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *