رامین کاکاوند در سال ۱۳۴۷ در شهر صحنه کرمانشاه متولد شد و موسیقی را از همان کودکی نزد پدر فرا گرفت و با استفاده از تجارب اساتیدی چون سیدامرالله شاه ابراهیمی، استاد حیاتی در حوزه موسیقی رشد کرد. کاکاوند به کمک استاد درویش امیر و مرحوم خلیل عالی نژاد به تکمیل آموزههای خود پرداخت. اولین کارش را در حوزه نوازندگی در سال ۱۳۷۰ در سریال روز و روزگاری آغاز کرد. در سال ۱۳۷۲ به همراه سید خلیل عالی نژاد آلبوم ثنای علی را منتشر کرد. در سال ۱۳۷۴ در گروه باباطاهر به سرپرستی سید خلیل عالی نژاد؛ نوازندگی و آهنگسازی و خوانندگی را برعهده گرفت. همچنین در حوزهی آلبوم و آهنگسازی در سال ۱۳۷۴ آلبوم بوی بهشت را با صدای حسامالدین سراج منتشر کرد و در سال ۱۳۷۶ آلبوم رویای وصل را با همکاری حسامالدین سراج منتشر کرد. همچنین در سال ۱۳۷۷ آلبوم شور و مستی و ۱۳۸۱ آلبوم عشق و مستی و ۱۳۸۸ آلبوم قصهی گیسو را منتشر کرد. از سال ۱۳۷۷ با همکاری حسامالدین سراج گروه ارغنون را تشکیل دادند که فعالیت هنری این گروه هنوز هم ادامه دارد. از همان ابتدا زیرنظر اساتیدی چون هوشنگ ظریف، حسین علیزاده، فرهاد فخرالدینی، محمدرضا درویشی، مرحوم رضوی سروستانی و صدیق تعریف پرورش یافت. به بهانهی انتشار آخرین آلبوم او، مصاحبهای باوی انجام دادهایم.
* به تازگی آلبوم موسیقی «خم خانه» را منتشر کردهاید کمی درباره این آلبوم توضیح دهید؟
ــ خم خانه در دو بخش موسیقی تنبور و موسیقی سنتی است به طوری که در بخش اول قطعاتی چون خم خانه، غمخوار و دل سرمست برای ساز تنبور و در بخش دوم قطعاتی چون دل من، باران و آب زندگانی به چشم میخورد که در هر دو بخش تصنیفهایی براساس اشعاری از مولانا و شفیعی کدکنی ارائه شده است. این آلبوم بعداز وقفه دو ساله؛ یک سال برای انتشار و یک سال برای مجوز؛ در ارشاد منتشر شده است. همچنین در این آلبوم محمود فرهمند با تنبک، شهرام میرجلالی با عود، کوروش بابایی با کمانچه و سازهای سمپل، داوود ورزیده با نی، آزاد میرزاپور با تار، حسین رضایی نیا با دف، خشایار کاکاوند و آبرادات کاکاوند با تنبور، مرا در این آلبوم همراهی کردهاند و من درکنار آواز و آهنگسازی در این آلبوم تار، سه تار، بم تار، تنبور و دیوان نواختهام.
* وضعیت موسیقی را در کشورمان چگونه ارزیابی میکنید؟
ــ در هر کشوری یک موسیقی اصیل یا کلاسیک یا سنتی وجود دارد که مسئولین به آن توجه میکنند و بودجهای برای این موسیقی اصیل درنظر میگیرند که این اقدام آنها باعث پیشرفت موسیقی و هنر میشود. در تنها کشوری که به موسیقی توجهی نمیشود؛ کشور خودمان است. بطور کلی در جامعه ما به طور حرفهای به موسیقی پرداخته نمیشود و مسئولان هم به آن توجهی ندارند.
*یکی از انتقادهایی که به موسیقی سنتی وارد شده؛ این است که موسیقی سنتی ظرفیت شعر نو را دارد. نظر شما چیست؟
ــ این موضوع به بافت موسیقی اصیل ما برمیگردد که قدمتی چندهزار ساله دارد و ما به وسیلهی تجارب گذشتگان به این نقطه رسیدهایم. زمان میبرد تا این مشکل برطرف شود. به همین دلیل است که موسیقی سنتی خیلی سخت میتواند با شعر نو ارتباط نزدیک برقرار کند. موسیقی سنتی در یک دورهی زمانی به اوج خود رسید و با استقبال مردم همراه شد و به همین دلیل موسیقی سنتی هنوز در همان دورهی زمانی مانده است و درحال حاضر هم افراد بسیاری از آن حمایت میکنند و پشتیبان این شیوه هستند.
* چرا امروزه کمتر شاهد پیشرفت موسیقیدانها(نوازندهها، آهنگسازها و ….) و به طور کلی موسیقی هستیم؟
ــ یک نوازنده در ابتدا به هنرستان موسیقی میرود و بعد وارد دانشگاه در زمینه موسیقی میشود. بعداز آن تصمیم میگیرد که کاری تولید کند و در حوزه موسیقی بیشتر فعالیت داشته باشد اما هیچ حوزه و ارگانی وجود ندارد که از این موسیقیدان حمایت و پشتیبانی کند. تولید یک اثر همراه با هزینههای بالا برای استودیو، پخش، ضبط و …. است با این حال موسیقیدان این ناهمواریها را طی میکند تا اثری موسیقایی منتشر شود. این هنرمند با قرض و وام اولین کار خود را منتشر میکند اما زمانی که کار را ارائه میدهد هیچ بازگشتی نمیبیند زیرا هیچ ارگانی از این موسیقیدان حمایت نمیکند و هیچ شرکتی حاضر نیست مشارکتی در زمینه پخش این کار داشته باشد اما ناامید نمیشود و کار دوم را هم به تنهایی ارائه میدهد و منتشر میکند چون انگیزه دارد و دوست دارد در این حوزه فعالیت داشته باشد اما کار دوم هم به سرنوشت کار اول دچار میشود. در این زمان است که دیگر انگیزهای برای کار سوم ندارد.
تولید یک اثر مستلزم وقت، هزینه و تلاش زیاد است اما وقتی هیچ کدام از آنها بازگشتی نداشته باشد و هیچ ارگانی حمایتکننده نباشد، نباید انتظار داشته باشیم که موسیقی پیشرفت کند و موسیقیدان برای پیشرفت موسیقی تلاش کند. به گفتهی یکی از مسئولین؛ مسئلهی ما موسیقی سنتی یا پاپ نیست بلکه مشکل؛ اصل موسیقی است.
*آیا این بیتوجهی فقط ازسوی مسئولان است؟
ــ اگر مسئولان زمینه را فراهم کنند مخاطبین هم گرایش پیدا میکنند. بهعنوان مثال در فیلم سنتوری ساخته داریوش مهرجویی به یک ساز(سنتور) توجه بسیار شد آنهم بعداز پخش فیلم و به صورت قاچاق. در بهارستان که مرکز فروش آلات موسیقی است و تمامی فروشگاههای موسیقی؛ ساز سنتور کمیاب شد که این نشان میدهد توجه کردن ازسوی مسئولان روی موسیقی چقدر تاثیرگذار است. به همین دلیل گفته میشود که بیتوجهی مسئولان باعث مهجور شدن موسیقی شده است.
*آیا فقط بخش دولتی از موسیقی حمایت نمیکند؟
ــ خیر. هم بخش خصوصی و هم دولت هیچکدام از آثار موسیقی حمایت نمیکنند زیرا هیچ برگشتی در حوزهی موسیقی نمیبینند. و تا زمانی که به صورت جدی از موسیقی حمایت نشود هیچ انتظاری نباید از هیچ ارگانی و هیچ پیشرفتی از موسیقی داشته باشیم. از نظر من؛ هیچ فرقی نمیکند که حمایت ازسوی سازمان دولتی باشد یا غیردولتی بلکه باید به این باور رسید که موسیقی بخشی از فرهنگ ماست و ما باید دست در دست هم دهیم و مشکلات عرصه موسیقی را برطرف نماییم. در تمامی کشورها این موضوع حل شده و درصدی از هزینهی ارگانها متصل به بخش فرهنگ است اما در کشور ما سالانه صدها همایش تشکیل میشود که مربوط به گل و گیاه و مد لباس و ….. است اما در زمینهی موسیقی هیچ همایشی وجود ندارد. ما در سال یک جشنواره داریم که جشنواره موسیقی فجر است که فقط یک هفته تا ۱۰ روز است که فقط چند گروه به آن دعوت میشوند و بعداز آن پروندهی موسیقی تا سال آینده بسته میشود. این موضوع جایگاه موسیقی را به خطر میاندازد.
* درحال حاضر سالنهای برگزاری کنسرت در چه وضعیتی قرار دارند؟
ــ برای برگزاری کنسرت در ابتدا مشکلات زیادی وجود دارد تا مجوز گرفته شود و بعداز آن هزینهها هستند که موسیقیدان را دچار مشکل میکنند. درکنار هزینهها؛ شرایط اجتماعی طوری شده که هیچ انگیزهای برای برگزاری کنسرت و تولید اثر وجود ندارد. وقتی میخواهی کنسرت برگزار کنی؛ در ابتدا باید سالن اجاره کنی که تا پول واریز به حساب نشود، ارگانهای دولتی سالن را تحویل نمیدهند. برای برگزاری یک کنسرت باید اسامی تمام نوازندهها، آدرس منزل، شماره کد ملی، مجوز شعر و موسیقی و … تحویل داده شود تا مجوز کنسرت داده شود. بعداز تمامی این مشکلات درنهایت باید این نگرانی را داشته باشی که چند ساعت قبل از اجرا، کنسرت را لغو نکنند. با این شرایط نمیتوان انتظار داشت موسیقی در جامعه پیشرفت کند. زمانی میتوانیم راجع به پیشرفت موسیقی صحبت کنیم که همه چیز آماده و مهیا باشد.
*در عرصهی موسیقی سنتی مخاطبان چگونه میتوانند کمک کنند؟
ــ هر مخاطبی در حوزهی خانوادگی خود میتواند فرهنگسازی کند تا توجه بیشتری به موسیقی سنتی شود. هرقدر به موسیقی سنتی کمتر توجه شود؛ مردم گرایش بیشتری به موسیقی غربی پیدا میکنند و روز به روز جوانان از فرهنگ اصیل خود دورتر میشوند. متاسفانه اساتیدی که درحال حاضر وجود دارند؛ جایگزینی ندارند. پس مخاطبان نباید فقط نظارهگر باشند. باید بیشتر به موسیقی توجه کنند و دست به کار شوند تا انشاالله بتوانیم شاهد ظهور بهترین موسیقیدانها باشیم. درحال حاضر چه کسی میتواند جایگزین استاد شهناز، استاد بدیعی، استاد یاحقی، استاد ورزنده و …. شود. اگر بخواهیم رو راست باشیم باید بگوئیم که هیچ جایگزینی برای این اساتید نداریم پس باید فکری برای این معضلات کنیم تا یک به یک برطرف شوند.
دیدگاهتان را بنویسید