شهرکی (مدرس و نوازنده) درباره زمان درست یادگیری موسیقی میگوید: در موسیقی کسی را سراغ ندارم که آموزش را در کودکی آغاز نکرده نباشد و در بزرگسالی به جایی رسیده باشد. همیشه به شاگردانم میگویم هر اتفاق مثبتی که قرار است برایتان در زمینه موسیقی رخ دهد زیر بیست سال است. یعنی اگر تا بیستسالگی به سطح و مرتبهای که میخواهید برسید، رسیدهاید. در غیر این صورت شانسی برای موسیقیدان شدن نخواهید داشت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیشک در تمام مشاغل فردی و اجتماعی چه دولتی یا خصوصی و در تمام رشتههای هنری و غیرهنری آنچه که بر نحوه خروجیها و سطح کیفی بخشهای مختلف تاثیر میگذارد، مقوله آموزش است. آموزش معمولا از سنین پایین آغاز میشود تا دوران نوجوانی، جوانی و حتی میانسالی افراد جامعه تدام دارد.
بر اساس آموزشهای ابتدایی و آکادمیک است که افراد جامعه در مسیری مشخص به یادگیری علوم مورد علاقهشان میپردازند و پس از طی سالها و سالیان به عنوان فردی شاغل به اجتماع میپیوندند. تازه پس از پیمودن این روند مشخص است که میتوان سطح کیفی فعالیتهای افراد و چند و چون خروجی آنها را تحت بررسی و ارزیابی قرار داد.
موفقیت در این روند؛ زمانی حاصل خواهد شد که مردم جامعه با فراگیری آموزشهای لازم در زمینههای مختلف به تخصص برسند و تازه پس از طی این مرحله است که میتوان از افراد جامعه به عنوان بخشی از سرمایههای هر کشور یاد کرد. ارتقای سطح کیفی و کمی فرهنگ و هنر هر کشور نیز طی آموزشهای درست و سیستماتیک به سرانجام خواهد رسید و نتیجه بخش خواهد بود. پس از توجه به این مهم است که میتوانیم از افراد مختلف به عنوان سرمایههای فرهنگی و هنری هر کشور یاد کنیم. با این تفاسیر میتوان گفت رمز بقا و ارتقای هر کشور، وجود سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، هنری و اجتماعی آن است.
آموزش در ادامه حیات هنرهای هفتگانه نیز سهم بهسزایی دارد. در میان انواع هنرها و بنا به گواه اسناد بهجا مانده تاریخی میتوان گفت موسیقی ما بیش از دیگر هنرها قدمت دارد و یکی از میراثهای با ارزش ماست. موسیقی و بخشهای مختلف آن سالهاست در دانشگاههای دولتی، آزاد و غیرانتفاعی تدریس میشود و به طور سالانه تعداد زیادی از علاقمندان موسیقی پس از تحصیل و اخذ مدرک، به جمع فعالان موسیقی میپیوندند؛ البته باید یادآور شد که سیستم آموزشی ما نیز با وجود کاستیهای بسیار همواره مورد نقد متخصصان بوده است. یکی دیگر از اماکن آکادمیک آموزشی موثر، هنرستانهای موسیقی است که قدمت بسیاری دارد و سالانه خروجی مشخصی دارد که البته نحوه فعالیت آن بهطور کم و بیش مورد نقد بوده است.
اتفاق دیگری که طی سالهای گذشته شاهدش بودهایم رشد قارچوار آموزشگاههای موسیقی است. در حال حاضر برخلاف دهههای گذشته، حتی در شهرهای دور افتاده نیز چندین آموزشگاه موسیقی وجود دارد اما این تعدد بیش از آنکه مفید واقع شود مخرب بوده است. به طور کلی نبود متد و روشی مشخص در بخش آموزش، لزوم کسب درآمد در دنیای امروز و عدم دانش کافی معلمان و مدرسان آموزشگاههای مختلف و شیوه تدریس سلیقهای؛ همچین سهل بودن اخذ مجوز از وزارت ارشاد و دیگر نهادهای مرتبط؛ مشکلاتی را رقم زده که بر کم و کیف خروجی سالانه مراکز آکادمیک و آزاد تاثیر گذاشته است. در میان همه این کاستیها آنچه که بر شیوه فعالیت موسیقیدانان جوان تاثیر میگذارد، نبود سیستم و متد مشخص و همچین اعمال سلیقه معلمان و مدرسان آموزشگاههاست که در نهایت شیوه فعالیت فعالان موسیقی را دچار تعدد و چنددستگی میکند.
بابک شهرکی (موسیقیدان، مدرس و نوازنده) یکی از هنرمندانی است که موسیقی را طی روندی مشخص و آکادمیک آموخته است. او که در زمینه آموزش نیز فعال است، موسیقی را در کودکی نزد همایون خرم (موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ویلون) آموخته و در زمینه یادگیری ویلون کلاسیک از محضر استادانی چون ابراهیم لطفی و حسن ریاحی بهره برده و کمانچهنوازی را از محضر داوود گنجهای و محمد مقدسی فرا گرفته است. بابک شهرکی که فارغالتحصیل دانشکده موسیقی است، درباره وضعیت آموزش موسیقی طی سالهای اخیر توضیح داد و به تشریح وضعیت موجود پرداخت.
بهطور کلی چه در زمینه تولید اثر و چه در زمینه آموزش آنچه که در هنرهایی چون سینما، تئاتر و موسیقی مغفول مانده مقطع سنی کودک و نوجوان است. به جز آنکه در تولید آثار موسیقایی برای کودکان و نوجوانان آنطور که باید موفق نبودهایم، طی این سالها در زمینه آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان چگونه عمل کردهایم و به طور کلی از اهمیت آموزش این رده سنی بگویید.
ببینید دنیای موسیقی با دنیای سینما متفاوت است و نمیتوانیم این دو را با یکدیگر مقایسه کنیم. به عنوان مثال شخصا در موسیقی کسی را سراغ ندارم که آموزش را در کودکی آغاز نکرده نباشد و در بزرگسالی به جایی رسیده باشد. همیشه به شاگردانم میگویم به اعتقاد من هر اتفاق مثبتی که قرار است برایتان در زمینه موسیقی رخ دهد زیر بیست سال است. یعنی اگر تا بیستسالگی به سطح و مرتبهای که میخواهید برسید، رسیدهاید. در غیر این صورت شانسی برای موسیقیدان شدن نخواهید داشت.
یعنی در مورد موسیقیدانان مطرح دههها و سدههای اخیر نیز این رویه وجود داشته است؟
اگر توجه کنید، میبینید همه آنهایی که در حال حاضر مورد توجه هستند و آثارشان شنیده میشود، اشخاصی هستند که در سنین هشت یا نه سالگی به فراگیری موسیقی پرداختهاند و طی ادامه فعالیت در سن ۱۳، ۱۴ سالگی به رادیو رسیدهاند و در ادامه کارهای جدی انجام دادهاند و بین سنین ۲۰ تا بیست و چند سالگی آثار معروفشان را تولید و ارائه کردهاند. اگر توجه کنید اغلب آثار هنرمندان مطرح در این مقطع سنی تولید شدهاند و به دلیل کیفیت بالایی که داشتهاند توسط مخاطبان شنیده شدهاند.
هنرستان موسیقی همواره نقش بهسزایی در تربیت موسیقیدانان داشته است. از اهمیت هنرستان موسیقی و تاثیر حال حاضر آن بگویید.
وجود هنرستان موسیقی اتفاق خوبی است و سالهاست فعالیت دارد و اتفاقا تاثیرات مثبتی در زمینه آموزش داشته است، اما اگر قرار بر مقایسه کمی باشد، با توجه به جمعیت فعلی تعداد آن بسیار کم است. به نظرم با توجه به این کثرت جمعیت هر شهر باید نه یک هنرستان، بلکه چند هنرستان موسیقی داشته باشد.
البته بنا به خروجیهای سالانه و نظر برخی از کارشناسان، هنرستان موسیقی دختران و پسران نیز طی این سالها در زمینه آموزش با تنزل کیفی مواجه بوده است.
صد درصد همینطور است، اما از روز اول اساس آن درست پایهریزی شده و میتوان گفت همچنان تاثیرات این پیریزی درست وجود دارد و بهطور کم و بیش شاهد آن هستیم. به طور کلی باید به مقوله آموزش جدیتر بنگریم. در حال حاضر و طی سالهای گذشته، میبینم که حتی در جشنوارهها و رویدادهایی چون «نوای خرم» که به رده سنی کودکان و نوجوانان و جوانان میپردازد و هنرجویان آموزشگاهها نیز در آنها حضور میِیابند، هنرستانها حضور کمرنگی دارند. گاه پیش آمده که مثلا هنرستان موسیقی اصفهان یا هنرجویان هنرستانهای موسیقی دختران و پسران تهران در جشنوارههای سالهای پیش شرکت کنند و اجراهایی داشته باشند؛ اما هیچگاه اینگونه نبوده که بگوییم هنرستانهای موسیقی نقش مهم و پیش رویی داشتهاند.
شما در زمینه موسیقی تحصیلات آکادمیک دارید، به صورت تقریبی در زمان تحصیلتان وضعیت ورود فارغالتحصیلان هنرستان موسیقی به دانشگاهها چگونه بود؟
آن زمان که دانشجو بودم، میدیدم که مثلا حدود هفتاد درصد پذیرفتهشدگان؛ تحصیلکردهی هنرستان موسیقی بودند و تنها سیدرصد دانشجویان از بیرون آمده بودند و تحصیلکرده رشتههای دیگر بودند. در حال حاضر این رویه وجود ندارد و شاید بتوان گفت اغلب موسیقیدانانها، فارغالتحصیل هنرستان موسیقی نیستند و در بخشهای دیگر آموزش دیدهاند. همانطور که گفتم، موضوع این است که هنرستان موسیقی نیز به طور سالانه افراد کمی را میپذیرد و در نتیجه خروجی کمی خواهد داشت. این خروجی نسبت به جمعیت بالا به چشم نمیآید و کافی نیست. مگر هنرستان موسیقی در سال چند فارغالتحصیل تحویل جامعه موسیقی میدهد؟ بعید میدانم تعداد فارغلتحصیلهای هنرستان به طور سالانه بیش از بیست یا ۲۵ نفر باشد. لااقل درباره خروجی هنرستان پسران تهران به لحاظ کمی اینگونه فکر میکنم.
وجود جشنوارهها چه خصوصی یا دولتی تا چه حد در بهبود وضعیت فعلی موثر است. هرچند بهطور کم وبیش جشنوارههای دولتی بر اساس سیاستهای گاه نامشخص و فراقانونی و اعمال سلیقهها و گزینشهای سلیقهای آنطور که باید در زمینه مدیریت و اجرا درست عمل نکردهاند و اغلب با انتقاد و گلایه هنرمندان و موسیقیدانان مواجه شدهاند.
در مجموع وجود هر جشنوارهای را مثبت و مفید میبینم زیرا شرکتکنندگان، بخصوص بچهها به انگیزه نیاز دارند. اگر به جشنواره نوای خرم نگاه کنید، خواهید دید که شرکتکنندگانی که طی سالهای گذشته در جشنواره حضور یافتهاند و مقام کسب نکردهاند امسال برای کسب مقام با جوشش و انگیزه بیشتری به جشنواره آمدهاند. طبیعا هرچه تعداد چنین جشنوارههای بیشتر شود بهتر است و به ذوق اشتیاق بچهها میافزاید و به ارتقای سطح کیفی اجراهایشان کمک خواهد کرد. به جز جشنواره نوای خرم، جشنوارههایی چون فجر، موسیقی جوان و دیگر رویدادها نیز چنین نقشی ایفا میکنند. شاید برنده شدن در این رویدادها در آینده برای شرکتکنندگان تفاوتی ایجاد نکند اما همان تلاش و کوشش آنها موثر خواهد بود. شاید آنها امسال برنده نشوند اما مسلما نسبت به سال پیش خیلی پیشرفت کردهاند و سعیشان این بوده که سطح کیفی فعالیت و اجرایشان را ارتقا دهند.
جدا از اینها کودکان و نوجوانان طی حضور در جشنوارهها به اشتباهات خود پی خواهند برد و در مسیر غلط به فعالیت ادامه نمیدهند.
همینطور است.
شما چند دوره است که در جشنواره نوای خرم به عنوان داور حضور دارید و این رویداد طی این سالها چه روندی را پیموده است؟
من از بدو تاسیس جشنواره و از دور اول با آن همراه بودهام. در ابتدا حدود هفتاد، هشتاد نفر شرکتکننده داشت و طی این سالها به طرز عجیب و غریبی رشد کرده و سطح کیفی آن نیز ارتقا یافته است. میتوان گفت سالی ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر به شرکتکنندگان افزوده شده و این نشان از روند مثبت و روبه رشد آن داشته است. حال شما حساب کنید بسیار ی از متقاضیان حتی نتوانستهاند در ورودی شرکت کنند. برخی از آن افراد شاگردان خودم بودهاند. آن افراد از همین الان برای حضور در جشنواره هفتم تلاش میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید