مهدی یاورمنش: مدتی است، اخبار سینمای مستند کشورمان، بیش از هر زمان دیگری شنیده میشود؛ از موفقیت آثار مستندسازان ایرانی در جشنوارههای معتبر از جمله ایدفا تا برگردیم به ۴ ماه قبل که «در جستوجوی فریده» نماینده ایران در مراسم اسکار شد.
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مهمترین نهاد و متولی اصلی این عرصه هنری است و جشنواره سینماحقیقت، ویترین اصلی نمایش آثار مستندسازان کشورمان است. در حالی که سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران (سینماحقیقت) از دیروز (دوشنبه ۱۸ آذر) آغاز شده است، در کافه خبر، میزبان محمد حمیدیمقدم، مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و دبیر جشنواره سیزدهم سینماحقیقت شدیم و درباره شرایط امروز و افق پیشروی سینمای مستند ایران گفتوگو کردیم.
در یکی دو سال اخیر، سینمای مستند بین اهالی سینما و تماشاگران، هواداران زیادی پیدا کرده و بیشتر در مورد آن صحبت میشود. از جمله حتی یک فیلم مستند به عنوان نماینده ایران به اسکار فرستاده میشود و در فضاهای فرهنگی، هنری صحبت درباره فیلمسازان مستند و سینمای مستند بیشتر شده است. شما این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
این رویکرد همینطور ساده به وجود نیامده است. در حوزه سینما و کار هنری، شما باید زمینه ارائه فرم و محتوای کار را فراهم کنید. سینمای مستند ما در این چندسال با بررسی موضوعات گوناگون، به استحکام در فرم و محتوا رسیده است. همه اینها جذابیتی را برای مخاطب بهوجود میآورد که باعث میشود سینمای مستند در سبد کالایی مخاطبان برای تماشا قرار بگیرد. در شکل اولیه ارتباط، آن چیزی که شما را جذب میکند، قدرت ارتباط است که میتواند یک تیزر تبلیغاتی باشد، یک درام داستانی باشد یا یک گزارش تلویزیونی. در همین راستا، سینمای مستند توانسته است با تمام این جذابیتها، در حال حاضر روی مخاطب داخلی تاثیر بگذارد.
آیا همین زمینهسازی و محکم شدن جایگاه مستند توانست سینمای ایران را قانع کند تا امسال یک فیلم مستند را نماینده ایران در اسکار کند؟
بحثهای متفاوتی در معرفی فیلم مستند به اسکار شکل گرفت. عدهای موافق و عدهای مخالف این موضوع بودند و در نهایت به نظر من باید سینمای ایران به این مرحله میرسید.
نکته مهم این است که شاید قبل از این ماجرا، بحث سینمای مستند در لایههای چندم سینمای ایران در میگرفت اما همین معرفی «در جستوجوی فریده» به اسکار، خیلی سر و صدا بهپا کرد و موافقان و مخالفان زیادی را همراه داشت. درکل ما باید این نگاه را کنار بگذاریم که حتما یک گونه سینمایی خاص باید به اسکار معرفی شود، ماجرای «در جستوجوی فریده» این موج را ایجاد کرد که گونههای مختلف سینما میتوانند از یک کشور برای بهترین فیلم خارجی معرفی شوند.
حرکت سینمای ایران برای معرفی مستند «در جستوجوی فریده» به اسکار، خیلی نوگرایانه و اندیشمندانه بود. این انتخاب، برای جریانی هنری و مولد مثل سینمای مستند، ایجاد انگیزه و شوق و شور کرد
با توجه به اینکه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، خودش بخشی از تهیهکنندگی فیلم «در جستوجوی فریده» را برعهده دارد، نمیتوانم در رابطه با کیفیت فیلم و ویژگیهای آن صحبت کنم، من میتوانم درباره تاثیر این انتخاب صحبت کنم. این انتخاب یک نوگرایی در جریان سینمای ایران بود. ما اگر به آن از جنبه خارجی نگاه کنیم – باز هم کاری با موفقیت یا عدم موفقیت این فیلم نداریم- حرکت سینمای ایران برای انتخاب یک فیلم مستند خیلی نوگرایانه و اندیشمندانه بود. شکل بیرونی آن در کشورهای خارجی باعث شد ما در کنار کشورهای پیشرو در حوزه سینما قرار بگیریم. همچنین این انتخاب، برای جریانی هنری و مولد مثل سینمای مستند، ایجاد انگیزه و شوق و شور کرد که میتواند در حوزههای جهانی مثل فستیوالهای بزرگ دیده شود؛ اسکار هم یک تابعی از این ماجرا است خیلی آن را متفاوت نمیکنیم. قرارگیری سینما در این عرصهها از این جهت که باعث روبهرو شدن با مخاطب انبوه جهانی میشود، برای ما اهمیت پیدا میکند. این اتفاق نباید نادیده گرفته شود، چرا که ما سالها فیلمهای متفاوتی را به اسکار ارسال کردیم اما جریانی که این فیلم مستند ایجاد کرد؛ نگاه موافق و مخالف صددرصد این نگاه نو را ایجاد کرد و ما بعد از این میتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم.
علاوه بر «در جستوجوی فریده»، ما انیمیشن بلند «آخرین داستان»، ساخته اشکان رهگذر را به عنوان نماینده ایران در اسکار داریم که شاید کسی فکر نمیکرد که به صورت خودجوش در میان انیمیشنهای کمپانیهای بزرگ دنیا انتخاب شود. توانایی خالقان این انیمیشن از لحاظ تکنیکی و فنی بود که توانست در آنجا بدون هیچ لابی و رانتی انتخاب شود.
با توجه به این موضوع که مرکز گسترش، متولی سه جریان سینمای هنری و تجربی، سینمای مستند و سینمای انیمیشن است، امسال سال بسیار مهمی برای این خانواده بود، از آن جهت که یک فیلم مستند و یک انیمیشن به این درگاه راه پیدا کرده است. همین میتواند زمینه موفقیت آینده باشد که بسیار امیدبخش است هم برای مستندسازان ما و هم برای انیمیشنسازان و به نظرم در این زمینهها یک انقلابی در حال شکلگیری است.
پس شما امیدوارید که سینمای مستند ایران، روزهای بهتری را در داخل و در خارج از کشور، پیشِ رو داشته باشد؟
آنچه تمام سینماهای دنیا را در حوزه ملی و ساختار تحت تاثیر قرار میدهد، سه جریان است؛ یک جریان میانه است که به زندگی خودش ادامه میدهد، یک جریان تجاری است که گیشهها را فتح و با نوعی از مهارت و تکنیک، مخاطب را جذب میکند و یک جریانی از سینما که این هنر را زنده نگه میدارد. سینما زمانی زنده است که جریانی نوگرا در آن باشد و این نوگرایی در زمینه مستند و سینمای تجربی و هنری وجود دارد؛ سینمایی که میگوییم سینمای هنری. این جریان در واقع به کمک یک حمایتهایی و به کمک نیروهای خلاق در یک جدال نابرابر همیشه هستند و باقی میمانند، برای اینکه سینما را حفظ کنند. این شوق و ذوقی که در این جریان سینمایی وجود دارد، آن را سرپا نگه میدارد و امیدواریم با حمایتهای مرکزهای سینمایی در این راه روبهرو شوند و به مسیر خودشان ادامه دهند.
شما به عنوان مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و فعال این حوزه و کسی که در عرصه سینما و تلویزیون کار کرده است، چه قدر شانس موفقیت مستند «در جستوجوی فریده» یا انیمیشن «آخرین داستان» را در مراسم اسکار بالا میدانید؟
هیچ چیزی دور از انتظار نیست، همیشه این جریانات با اتفاقهای غیرقابل پیش بینی روبهرو میشومد. اما آن چیزی که مسیر قرارگیری در بین کاندیداهای اسکار را خیلی مهم میکند، پروسه پخش فیلم در خود کشور آمریکا است. چرا که شما باید از یک پخشکننده قوی برخوردار باشید؛ تعداد زیادی جلسه نمایش فیلم را برای اعضای آکادمی در نظر بگیرند و در جاهای متعدد، آن اثر معرفی شود. باید به تمام اینها یک نگاه واقعگرایانه داشت.
پس از آن باید به این نکته هم توجه داشت که آیا یک کشور، سه بار در یک چرخه اینچنینی قرار میگیرد که جایزه اسکار را ببرد یا خیر؟ در کل این موارد قابل پیش بینی نیستند اما امیدوارم این دو فیلم با پخش عمومیتر و گستردهتر بتوانند شانس خودشان را برای دریافت جایزه بیشتر کنند.
در بین هنرمندان و رسانههایی که به سینمای ایران میپردازند، فضای بحث درباره سینمای مستند با چند سال پیش، بسیار فرق میکند. حتی فکر میکنم این تفاوت در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت هم مشهود باشد و این رویداد با استقبال بیشتری نسبت به گذشته روبهروشود. با این حال، این اقبال به سینمای مستند، بیشتر در میان مخاطبان خاص رخ داده است، برای استقبال مخاطب عام چه تدابیری اندیشیده شده است؟
این موضوع بسیار پیچیده است اما یک معضلی که همیشه وجود دارد، این است که فیلم مستند را کجا نمایش بدهیم؟ فیلم مستند چرا تولید میشود؟ ما امسال چیزی حدود ۸۰۰ عنوان فیلم مستند متقاضی حضور در جشنواره حقیقت از داخل داشتیم که برخی از آنها شرایط اولیه حضور را نداشتند و در نهایت، ۶۸۷ عنوان با عنوان مستند بلند، نیمهبلند و کوتاه در دبیرخانه جشنواره پذیرفته شدند. ۷۴ فیلم مستند بلند، ۱۸۸ فیلم مستند نیمهبلند و ۴۱۳ فیلم مستند کوتاه در جشنواره حضور دارند. طبق آماری که ما داریم، نسبت به سال گذشته، حدود ۸ درصد افزایش داشتهایم. امسال همچنین ۷۳ شهر ایران به دبیرخانه ما فیلم مستند ارسال کردهاند و از این تعداد، ۳۳۵ فیلم را تهرانیها ساختهاند و بقیه از شهرهای دیگر هستند و این نشاندهنده افزایش جایگاه مستندسازی در میان مردم است.
چندسالی هم است که بحث نمایش مستندها در سینماها مطرح میشود، اینکه کدام مستندها میتوانند در صف اکران قرار بگیرند؟ اینجا آن موضوع مطرح میشود که آیا ما مستندهایمان را تولید میکنیم که صرفا تولید کرده باشیم یا به سفارش جایی تولید میشوند؟ در واقع مراکزی فیلم مستند را تولید میکنند اما نمیدانند برای کجا؛ این، مسئله اصلی جریان تولید و پخش مستندها است. در اروپا، شما زمانی که به سمت تولید یک فیلم مستند میروید، ابتدا با درگاه پخش آن صحبت کردهاید، یعنی شما فرضا به سفارش تلویزیون هلند این فیلم را ساختهاید.
در دوره سیزدهم جشنواره سینماحقیقت، با سینمای مستندی همراه هستیم که بسیار خودش را تبلیغ و طرفداران زیادی هم پیدا کرده است. همه این علاقهمندان میخواهند فیلم ببینند و ما امکاناتمان محدود است. اینک ما مسئله کمبود مخاطب نداریم، بلکه نگران راحتی مخاطب هستیم و برای همین، ساز و کاری را برای رزرو اینترنتی بلیت بهوجود آوردیم
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، یک پایگاه حمایت از فیلم تجربی، هنری، آرتیستیک، انیمیشن است و این کار را به خوبی انجام میدهد و نقش اولش حمایت از این جریان است که زنده بماند. امسال وارد گفتوگو با وی.اُ.دیها شدهایم که یک درگاهی در یکی از این پلتفرمها برای پخش مستند داشته باشیم و از طرف دیگر در پی آن هستیم که با تلویزیون وارد قرارداد شویم و مستندها را به تلویزیون بفروشیم و بابت آن هزینه دریافت کنیم.
یکی از کارکردهای مهم جشنواره سینماحقیقت هم به نمایش گذاشتن و عرضه آثار مستند است، هدف جشنوارهها همیشه همین است، این هم امکانی است که ۱۳ سال به کمک سینمای مستند آمده و میتوان گفت جایگاهی برای دیدار مجدد اهل فن در جشنواره سینماحقیقت است.
قرار است بخش بازار جشنواره سینماحقیقت پر رنگتر شود؟
سعی داریم که حتی به جز مصرف، بخش بازار داخلی ما هم پررنگتر شود. نمایندههای شبکههای مختلف میتوانند برای خودشان سفارش دهند و این کمکی است که مرکز گسترش در کنار حمایت اولیه از مستندها ارائه میدهد. دنبال آن هستیم که جریان سینمای مستند را هم به اکران برسانیم و هم وارد چرخه اصلی آن یعنی تلویزیونها و وی.اُ.دیها کنیم. از سوی دیگر هم، نمایش فیلمها در تلویزیونهای خارجی یکی از برنامههای مهم مرکز است که قصد داریم به آن برسیم و هدفمان را روی این موضوعات گذاشتهایم.
سینمای مستند ایران، چند روز پیش در جشنواره ایدفا هم درخشید. این موفقیت را چطور ارزیابی میکنید؟
واقعا کم پیش میآید که یک کشور بتواند در سه بخش یک جشنواره مثل ایدفا، جایزه بگیرید. متاسفانه فیلم «سایههای بیخورشید» کار آقای اسکویی را که جایزه بهترین کارگردانی را برد، ندیدهام، اما با ایشان صحبت کردم؛ این از وظایف مرکز گسترش است که این موفقیت را تبریک بگوید. مستند «خلاف جهت عقربههای ساعت» ساخته جلال وفایی هم که در بخش نیمه بلند به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب شد، افتخاری دیگر برای جامعه سینمایی است. فیلم «آشو»، ساخته جعفر نجفی را که برنده بخش کودک و نوجوانان ایدفا بود، دیدم. این فیلم منتخب بخش فیلم کوتاه جشنواره سینماحقیقت هم هست.
در کل، این اتفاق بسیار خوشحالکننده بود که در سه بخش اصلی ایدفا، این موفقیت برای سینمای مستند ایران حاصل شد و این همان نگاه نویی است که خدمت شما گفتم سینمای مستند ایران، خودش را به جوامع هنری شناسانده است.
همین که ما در بیشتر جشنوارههای معتبر جهانی، فیلم داریم، قوت و توانمندی سینمای مستند را نشان میدهد. خوشبختانه سینمای مستند ایران، این قدرت را نشان داده است و توانسته خودش را ارائه کند. در حال حاضر، در جشنواره لایپزیک هم که یکی از جشنوارههای معتبر اصلی در آلمان است، فیلم داریم و این یک افتخار بزرگ دیگر برای سینما ایران است.
در این شرایط، به فکر تولید مشترک انیمیشن و مستند با دیگر کشورها هم هستید؟
بله، اما فعلا بودجه تولید محصول مشترک در عرصه جهانی را به قدر کافی نداریم. اعتبار مالی مرکز گسترش با توجه به امکاناتی که در اختیار دارد، خیلی قابل توجه نیست. مزیتهای ما برای شریک خارجی، یکی، ارزانی نیروی کار و نیروی هنری و دیگری لوکیشن است؛ ما زمانی وارد تولید مشترک میشویم که بخشی از این پروسه تولید در کشور خودمان باشد.
درباره تولیدات مشترک ما قطعا باید جلو برویم و کار کنیم، اما نکته مهم و کلیدیتر این است که در حوزه بازار همیشه باید حضور داشته باشیم و به صورت دائم یک دیتا از کارهای ما روی صفحه باشد. در بازارهای جهانی باید شرکت کنیم، نمایندههای ما باید داد و ستدشان را با نمایندگان فرهنگی، تلویزیون و موسساتی که پول و سرمایه در آن است، انجام دهند. تقریبا تمام این موارد در سینمای ما متناوب و متغیر است و یکی از ایرادات اصلی ما این عدم اتصال با این جریان دائمی است. در مر کز گسترش قصدمان این است که این اتصال به وجود بیاید و محصولاتمان را بتوانیم به بهترین شکل ارائه کنیم.
ما پتانسیلهای درجه یکی داریم، اما برای قرارگیری در شکل امروزی اقتصاد جهانی، باید ارائه کالا انجام شود. شما میتوانید یک کمپانی با دو اتاق در یک نقطه از جهان باشید ولی با یک شکل مستمر و پیگیر، سرمایههای زیادی را برای پروژههایتان جذب کنید و در این فرآیند قرار بگیرید. همانطور هم میتوانید یک کمپانی بسیار بزرگ باشید اما نتوانید این سرمایه را جذب کنید و در نهایت کنار بروید. ما هم بحثمان این است که آیا آن چیزی را که الان داریم، توانستهایم به کل دنیا ارائه کنیم؟
کار مهمی که در زمینه تولید مستند میتواند انجام شود، دخیل کردن نهادها و ارگانها و صنایع مختلف در این عرصه است. برای این مورد هم برنامهای دارید؟
امسال ما برای داشتن حامی مالی یا جایی که بخواهیم با آنها تولیدات مشترک انجام دهیم، بسیار تمایل نشان دادیم و اتاق بازرگانی تهران یکی از حامیان جشنواره سینماحقیقت است، همچنین وارد تولید مشترک برای حدود ۷یا ۸ اثر فاخر شدیم. اما با توجه به اینکه زمان احتیاج است تا یک مستند خوب، در فرمتهای سینمایی مورد حمایت مرکز گسترش قرار بگیرد، این فیلمها نمیتوانند امسال در جشنواره حضور پیدا کنند و امیدواریم در سال آینده این اتفاق رخ دهد.
همچنین ما یک تفاهمنامه داریم با ستاد مبارزه با مواد مخدر به عنوان یک نیاز عمومی و نیاز اجتماعی؛ البته خود ستاد این احساس نیاز را داشته و تفاهمنامهای با وزارت ارشاد بسته است.
این روزها، سیزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت در حال برگزاری است که تغییراتی نسبت به سالهای گذشته داشته، از جمله فروش بلیت برای تماشای آثار به نمایش درآمده. چرا این تصمیم را گرفتید؟
جشنواره سیزدهم با یک تغییراتی روبهرو شده است؛ تغییرات در راستای استانداردسازی. جشنواره سینماحقیقت، ۱۲سال با موفقیت جلو آمده و مسیر خودش را به عنوان مهمترین پایگاه ارائه سینمای مستند و حتی نمایش مهمترین فیلمهای مستند بینالملل پیدا کرده است. در این سالها، جذابتر از این رویداد برای مستندسازان وجود نداشته و به یک پاتوق فرهنگی و هنری تبدیل شده است.
ما در این دوره، با سینمای مستندی همراه هستیم که بسیار خودش را تبلیغ کرده است و طرفداران زیادی هم دارد. همه این علاقهمندان میخواهند فیلم ببینند و ما امکاناتمان محدود است. اینک ما مسئله کمبود مخاطب نداریم، بلکه نگران راحتی مخاطب هستیم. از سوی دیگر، جابهجایی جشنواره از سینما فلسطین به پردیس چارسو، خودش یک تحول مثبت بود؛ تحولی که هزینههای ما را گسترش داد و کیفیت برگزاری را بهتر کرد.
مسئله اصلی سینمای مستند کشورمان، نحوه نمایش و پخش آثار است. در همین راستا، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، امسال وارد گفتوگو با وی.اُ.دیها شده است که یک درگاهی در یکی از این پلتفرمها برای پخش مستند داشته باشیم و از طرف دیگر در پی آن هستیم که با تلویزیون وارد قرارداد شویم و مستندها را به آنها بفروشیم و بابت آن هزینه دریافت کنیم
امسال قصد داریم روی بحث مخاطبشناسی تمرکر کنیم که چند نفر و چه کسانی هستند؟ تصمیم گرفتیم آنها را آنالیز کنیم و تیک بزنیم. برای همین، تصمیم گرفتیم درِ ورود عمومی را کمی محدودتر کنیم. یکی از تغییراتی که ما ایجاد کردیم، این بود که روزنامهنگارها، حرفهایها و دستاندرکاران صنوف مختلف سینمای ایران، باید در یک جایگاه ویژه باشند و رسیدیم به این پلتفرم که همه باید به صورت آنلاین بلیت رزرو کنند. برای افراد دیگری هم که به سینمای مستند علاقهمند بودند، یک جایگاهی را قرار دادیم به نام باشگاه مستند که با پرداخت یک هزینه ناچیز به اندازه ۲۵۰ هزار تومان در طول یک سال، عضو این باشگاه میشوند که حضور در جلسات نمایش فیلمها، برگزاری نقد و بررسیها، ورکشاپها و… از ویژگیهای این کارت است. البته امسال بخش بلیتفروشی را برای افراد خارج از این حوزه را هم قرار دادیم، اما اولویت برای کسانی است که به یکی از صورتهای بالا ثبتنام میکنند و کارت دارند. امیدوارم با این برنامهای که ریخته شده است، گردش مخاطب به گونهای باشد که مخاطب ما در یکی از دفعات نمایش، بتواند فیلم مورد علاقه خودش را ببیند.
مخاطبسنجی امسال در حال رخ دادن است، ما گروه مخاطبمان را میسنجیم و اگر لازم باشد، مانند تمام جشنوارههای معتبر دنیا، سالن اضافه میکنیم. برای مثال، جشنواره ایدفا، چندین سالن در شهر آمستردام دارد و هر فیلم، ۱۱ بار اکران میشود. یعنی فیلم آقای اسکویی، ۱۱ بار اکران شده و چندهزارنفر بلیت خریدهاند. اقتصاد هر جشنواره و پولی که برمیگردد، بسیار مهم است.
یعنی بعد از پایان جشنواره ما میدانیم چه تعداد مخاطب داشتهایم، چهقدر بلیت خریدهاند، هر نفر چند فیلم دیده است و هر فیلم چقدر مخاطب جذب کرده است؟
بله دقیقا.
و افق بینالمللی جشنواره را چگونه میبینید؟
امیدواریم چند سال آینده، فردی از تاجیکستان بدون اینکه هزینه بلیت و جای او را تامین کنیم، به سینماحقیقت بیاید تا از اینجا کمک بگیرد. امیدواریم سینماحقیقت، یک جشنواره گسترده و بزرگ در منطقه شود. درحال حاضر ما به عنوان مهمترین جشنواره خاورمیانه هستیم اما این مهم نیست که شما تنها بگویید ما هستیم، تاثیرگذاری در این حوزه را باید نشان داد. مهمانان شما زمانی که در حوزه بینالملل گسترش پیدا کنند، نشان میدهد که شما مهم هستید؛ مهمانی که آمده تا یک چیز یاد بگیرد یا فیلمش را ارائه دهد یا با یک آدم مهم قرار ملاقات بگذارد. فعلا ما در تلاش هستیم تاثیرگذاریمان روی آسیای میانه، کشورهای همسایه و کشورهای منطقه باشد و البته افقهای دورتری هم داریم.
۵۷۲۴۵
دیدگاهتان را بنویسید