آهنگساز، نوازنده کمانچه و سرپرست گروه ترنگ درباره سازهای فراموش شده منطقه کرمانشاه و کردستان میگوید: برخی از سازها به دلیل عدم توجه از بین رفتهاند و دیگر از آنها استفاده نمیشود. «موکش» یکی از سازهای فراموش شده است که دیگر وجود ندارد. این ساز شبیه کمانچه است. ساز «شمشال» هم چنین وضعیتی دارد و نوازندگان بسیار اندکی دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بنا به گفته کارشناسان و اهالی فن موسیقی دستگاهی ایران برگرفته از موسیقی نواحی مختلف است و پتانسیل بالای موسیقی مناطق مختلف و تنوع در سازبندیها بر تنوع آن افزوده است. وجود مراسم و مناسک مختلف اقوام یکی دیگر از رموز بقای موسیقی نواحی مختلف است. البته باید یادآور شد که بسیاری از گونهها و تعدادی از سازهای منحصر به مناطق، طی دهههای اخیر به دلیل عدم توجه مسئولان و موسیقیدانان، همچنین عدم بضاعت نوازندگان محلی و عدم حمایت از پژوهشگران به ورطه فراموشی رفتهاند و حتی منسوخ شدهاند. یکی از عوامل موثر در بقا و ادامه حیات موسیقی فولکوریک ایران فعالیت گروههای محلی است. طی سالیان گذشته و دهههای اخیر گروههای بسیاری طی فعالیتهای متمرکز از موسیقی منطقه خود پاسداری کردهاند و با اجراهای جشنوارهای و برگزاری کنسرتها نسبت به شناخت مخاطبان قدمهای مثبتی برداشتهاند. در این میان نباید فراموش کرد که بسیاری از گروهها به دلیل عدم حمایتهای مالی و معنوی در بدو راه و در آغار فعالیت منحل شدهاند.
از سویی وجود رویدادهایی چون جشنواره موسیقی فجر، نواحی و جوان یکی دیگر از اتفاقات مثبتی است که میتوان از آن به عنوان پل ارتباطی اهالی موسیقی و مخاطبان غیرقومی نام برد. هرچند نحوه حمایت مسئولان جشنوارهها همواره مورد نقد اهالی موسیقی بوده اما با این حال نمیتوان نقش جشنوارهها را در تداوم حیات موسیقی نواحی نادیده گرفت.
در حال حاضر بهطور میانگین فعالان موسیقی همه مناطق مختلف ایران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، با تشکیل گروه نسبت به معرفی و شناخت موسیقی قوم و منطقه خود تلاشهایی کردهاند و با اجراهای داخلی و برونمرزی و تولید آلبوم و آهنگ تا حدودی به بقای موسیقی نواحی مختلف کمک کردهاند. «ترنگ» یکی از گروههای فعال منطقه غرب کشور است که در زمینه تولید، اجرا و برگزاری کنسرت فعالیتهای مستمر دارد.
اعضای گروه موسیقی «ترنگ» علاوه بر پرداختن به موسیقی کرمانشاه و کردستان، موسیقی اقوام دیگر را نیز مدنظر دارند و با نگاهی فرهنگی برای شناساندن موسیقی نواحی ایران تلاش میکنند. برزو امیری (آهنگساز، نوازنده و سرپرست گروه «ترنگ») معتقد است که گروه «ترنگ» در میان گروههای موسیقی کردی حرف اول را میزند. او درباره ویژگیهای موسیقی کردی نیز میگوید: موسیقی کردی به لحاظ ریتم بسیار غنی است. ریتمهای موسیقی کردی در موسیقی سنتی و دیگر مناطق یافت نمیشود. حتی موسیقی خراسان نیز فاقد ریتمهایی است که در موسیقی کردی وجود دارد. موسیقی خراسان تنها یک آهنگ «سرو خرامان» را دارد که ده ضربی است و به کردهای شمال خراسان تعلق دارد. بنابراین میتوان گفت ریتم «سرو خرامان» از موسیقی کردی برداشت شده است. به طور کلی چنین ریتمهای به موسیقی کردی تعلق دارند. مثلا ریتم هفتتایی، کردی است. اگر توجه کنید موسیقی سنتی ما نیز ریتمیک نبوده است. موسیقی سنتی ما در گذشته چند ریتم «سه چهارم»، «چهار چهارم» و «شش چهارم» داشته است. البته از ریتم «دو چهارم» نیز در موسیقی سنتی استفاده میشده است. در مقابل موسیقی کردی در زمینه ریتم بسیار قوی و غنی است.
درباره چگونگی تشکیل گروه «ترنگ» توضیح دهید؟
گروه «ترنگ» را در سال ۱۳۸۴ تشکیل دادم و محوریت فعالیت آن نیز موسیقی نواحی مختلف ایران است. یعنی به جز موسیقی کرمانشاه و کردستان به موسیقی خراسان، لرستان، شمال کشور و دیگر مناطق ایران توجه داریم و به آنها میپردازیم. فعالیت ما از همان بدو تاسیس گروه آغاز شده و تا به امروز ادامه داشته است. فعالیت ما به صورت مستمر بوده و میتوان گفت یکی از پرکارترین گروههای حال حاضر کشور هستیم.
بر چه اساس میگویید جزو پرکارترین گروهها هستید؟
من و اعضای گروه «ترنگ» تاکنون به طور میانگین سالی دو تا سه کنسرت رسمی برگزار کردهایم. به جز این موضوع، به هرحال موسیقی فضای خیلی گستردهای ندارد و عموما فعالان این عرصه یکدیگر را میشناسند و از نحوه فعالیت یکدیگر با خبرند. بر اساس همین شناختها و مقایسههاست که به جرات میگویم از بسیاری گروهها قویتر هستیم و فعالیت بیشتری داریم.
گروه «ترنگ» به لحاظ مالی و معنوی از سوی چه اشخاص حقیقی یا حقوقی حمایت میشود؟
تا به حال اسپانسر نداشتهایم و هیچگاه از سوی هیچ نهادی حمایت نشدهایم. هزینههای مالی گروه نیز توسط خودم و اعضای گروه تامین میشود. از همان ابتدا قرارمان بر این بود که دست به دست دهیم و به اتفاق یکدیگر فعالیتهایمان را ادامه دهیم و ملاک اصلیمان انجام کارهای فرهنگی بوده است؛ اینکه موسیقی خوب و با کیفیت را با لحن و گویش و لهجه و زبان درست هر منطقه به گوش مردم برسانیم. همانطور که گفتم متاسفانه هیچگاه اسپانسر نداشتهایم و سختیهای جبران این کاستی بر دوش خودمان بوده است. مسلمأ اگر طی این سالها اسپانسر داشتیم، اتفاقات بهتری را رقم میزدیم.
اداره ارشاد کرمانشاه به لحاظ معنوی تا چه حد گروه «ترنگ» را مورد توجه قرار داده است؟
من ۲۳ سال است که ساکن تهران هستم و در کرمانشاه زندگی نمیکنم. اما وزارت ارشاد تهران نیز طی این سالها ما را حمایت نکرده و میتوان گفت هیچ کاری برای ما انجام نداده است. تنها کاری که وزارت ارشاد برای ما و دیگر گروهها انجام میدهد ارائه مجوز است و بس. حال شما حساب کنید ما جزو پرکارترین گروهها هستیم، اما با اینحال هیچگاه مورد توجه مسئولان ذیربط نبودهایم. به طور کلی در طول سال چندین مراسم توسط وزارت ارشاد و دیگر بخشهای مرتبط به مناسبتهای مختلف برگزار میشود و این در حالی است که وجود گروههای موسیقی نادیده گرفته میشود. به هرحال وزارت ارشاد امکاناتی دارد و میتواند آنها را در اختیار گروهها و افراد پرکار قرار دهد که متاسفانه در این زمینه نیز اتفاق مثبتی رخ نداده است. قاعدتأ آن امکانات باید در اختیار گروههایی قرار گیرد که واقعا فعال هستند که اینگونه نیست.
یعنی از سال ۱۳۸۴ تاکنون برای اجرای برنامه توسط هیچ نهاد و ارگانی دعوت نشدهاید؟
خیر به هیچوجه.
بسیاری از گروههای غیرپاپ در زمینه تبلیغات ضعیف عمل میکنند و اخبار آنها آنطور که باید در رسانهها منعکس نمیشود. به همین دلیل است که اغلب مخاطبان از برگزاری کنسرتها بیخبرند و در نهایت مسئولان نیز از وجود گروههای پرکار و موثر غافل میمانند.
بله درست است. آخرین کنسرت گروه «ترنگ» ماه اواخر مردادماه امسال در وزارت کشور برگزار شد و آقای حسین صفامنش خواننده کرد نیز با ما همراه بودند. نام برنامه نیز کنسرت صفامنش بود.
چرا از نام «ترنگ» در عنوان کنسرت استفاده نکردید؟
پیش از برگزاری کنسرت، طی صحبتها و تعاملاتی که داشتیم قرار بر این شد که از نام خواننده برای عنوان کنسرت استفاده کنیم و آقای حسین صفامنش نیز تمایل داشت اینگونه باشد. اما خب اعضای گروه ترنگ نوازندگان کنسرت بودند.
چطور شد که حسین صفامنش طی همکاری با «ترنگ» کنسرت برگزار کرد؟
ایشان در جریان فعالیتهای ما بودند و از کیفیت اجراهایمان خبر داشتند. و خوشبختانه کنسرتمان مورد استقبال قرار گرفت و حدود سههزار نفر به دیدن اجرایمان نشستند. علاوه بر کردها، فارسها نیز در آن کنسرت حضور یافتند.
فعالان موسیقی نواحی، از جمله کردها تحت تاثیر موسیقی الکترونیک هستند و به فعالیت در عرصه پاپ تمایل بیشتری نشان میدهند.
بله همینطور است. اغلب فعالان عرصه موسیقی نواحی دغدغه موسیقی منطقهشان را ندارند و به فعالیت در عرصه پاپ گرایش نشان میدهند. در همان کنسرت تابستان، انرژی بسیاری میان ما و مخاطبان برقرار شد. به جرات میگویم امکان ندارد یک کنسرت پاپ چنین انرژی و شور و حالی به مخاطبان دهد. حال شما حساب کنید که تمام اجراهای ما به صورت زنده انجام میشود و پلیبکهای مرسوم در کنسرتهایمان جایی ندارد. در صورتیکه این اتفاق در موسیقی پاپ به اتفاقی معمول تبدیل شده است.
گروه «ترنگ» در میان دیگر گروههای موسیقی کردی چه جایگاهی دارد؟
اغراق نیست اگر بگویم «ترنگ» در میان گروههای کردی حرف اول، آخر را میزند. دلیلش این است که سالهاست در عرصه موسیقی فعالیم و زمینه موسیقی فلکوریک سابقه بسیاری داریم. من ۲۳ سال است ساکن تهران هستم و بیست سال است که به صورت حرفهای فعالیت میکنم. سال ۱۳۷۵ به تهران آمدم و یادم هست که در آن مقطع تنها سه سالن برای اجرای کنسرت وجود داشت. یکی از آن سالنها فرهنگسرای نیاوران بود. مجموعه رودکی یعنی تالار وحدت و تالار رودکی نیز سالنهای دیگر بودند. یادم هست در آن دهه موسیقی را از کنار خیابان آغاز کردیم، سپس آقای بهروز غریبپور طرحهایی را به ما میداد و ما بر اساس آنها کار میکردیم.
خودتان تا چه حد برای هنر منطقهتان تلاش میکنید و دغدغه موسیقی کردی دارید؟
من اهل کرمانشاه هستم و مسلما همیشه نسبت به موسیقی کردی دغدغه داشتهام و با همه کاستیها و سختیها به فعالیتم ادامه دادهام و با مشکلات موجود ساختهام و به اتفاق اعضا ازسرمایه شخصی مایه گذاشتهایم تا گروه روی پا بماند و به این وسیله موسیقی کردی را به مردم معرفی کنیم. همواره تمایل داشتیم مورد حمایت قرار گیریم که متاسفانه این اتفاق رخ نداده است.
بنیاد رودکی به طور معمول سالنهای خود را در اختیار گروهها و جشنوارهها قرار میدهد گرچه این همکاریها عموما محدود به ارکسترهاست.
شما اگر به شصت تا هفتاد سال قبل برگردید خواهید دید که ارکستر ملی وجود داشته و اعضای آن به اجرای آثار ایرانی و ملی میپرداختهاند. در حال حاضر ارکسترهای ما، (مثلا ارکستر سمفونیک) تولید ندارند و فعالیت آنها محدود به اجرای چند قطعه کلاسیک است. چندین سال است که این رویه وجود دارد. یعنی اینکه بودجه و امکانات صرف آثار و اجراهای تکراری میشود. در صورتیکه باید در ابتدا به فرهنگ و هنر خودمان بپردازیم. هیچ کشوری قدمت و پتانسیل موسیقی ایرانی را ندارد. واقعأ موسیقی کشورهای دیگر قدرت و تنوع موسیقی ایرانی را ندارند. متاسفانه نسبت به این گنجیه غنی که در اختیار ماست بیاهمیت هستیم. در مقابل به اجرای آثاری میپردازیم که حتی اهالی کشورهای تولید کننده نیز آنها را اجرا نمیکنند و گوش نمیدهند. به دلیل همین موضوعات و عدم حمایتهاست که بسیاری از گروهها دوام نمیآورند و منحل میشوند. باور کنید گروههایی را سراغ دارم که بسیار قدیمی هستند اما طی دهههای اخیر فقط دو یا سه اجرا داشتهاند. گروهها باید فعال باشند تا مخاطبان خود را پیدا کنند. زمانی که گروه فعال باشد توان این را خواهد داشت که سالن را پر کند و بلیتهایش را بفروشد.
طی فعالیتهایتان در بخش موسیقی کردی چه اتفاقات مثبتی را رقم زدهاید؟
بسیاری از گروههای موسیقی کردی و مناطق دیگر صرفا به باز اجرای چند اثر محدود میپردازند و اگر توجه کنید مخاطبان نیز موسیقی آن مناطق را صرفا با همان چند اثر میشناسند. من طی این سالها تلاش کردهام به آرشیو موسیقی کردی بیفزایم و طی این روند تعدادی اثر کردی ساختهام. همواره مشغول ساخت و تنظیم آثار مختلف هستم. میسازم و کنار میگذارم تا در نهایت اسپانسری پیدا شود و آنها را منتشر کنم.
به جز حسین صفامنش با کدام خوانندگان کرد همکاری کردهاید.
طی این سالها با اغلب خوانندگان کرد همکاری کردهام که نورالدین بذله، جمشید عزیزخانی، محمدرضا دارابی و بهروز توکلی برخی از آنها هستند. در حال حاضر نیز به دنبال همکاری با خوانندگان جوان هستم تا طی همکاری با آنها معرفیشان کنم، زیرا در ایران با فقدان خواننده مواجهیم.
گفتید که به موسیقی دیگر مناطق نیز توجه دارید، چطور؟
به موسیقی خراسان و لرستان بسیار پرداختهام و موسیقی دیگر مناطق را نیز همواره مد نظر داشتهام، اما از آنجایی که حامی نداریم، فعالیتهایمان در حد کنسرت است و به اجراهای گاه به گاه محدود میشود. از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ همیشه بخشی از اجراهایمان مربوط به موسیقی خراسانی بوده است. یعنی طی کنسرتها یک پارت به موسیقی کردی اختصاص داشته و دو پارت دیگر مربوط به موسیقی لرستان و خراسان بوده است.
از ویژگیهای موسیقی کردی بگویید؟
موسیقی کردی به لحاظ ریتم بسیار غنی است. ریتمهای موسیقی کردی در موسیقی سنتی و دیگر مناطق یافت نمیشود. حتی موسیقی خراسان نیز فاقد ریتمهایی است که در موسیقی کردی وجود دارد. موسیقی خراسان تنها یک آهنگ «سرو خرامان» را دارد که ده ضربی است و به کردهای شمال خراسان تعلق دارد. بنابراین میتوان گفت ریتم «سرو خرامان» از موسیقی کردی برداشت شده است. به طور کلی چنین ریتمهای به موسیقی کردی تعلق دارند. مثلا ریتم هفتتایی، کردی است. اگر توجه کنید موسیقی سنتی ما نیز ریتمیک نبوده است. موسیقی سنتی ما در گذشته چند ریتم «سه چهارم»، «چهار چهارم» و «شش چهارم» داشته است. البته از ریتم «دو چهارم» نیز در موسیقی سنتی استفاده میشده است. در مقابل موسیقی کردی در زمینه ریتم بسیار قوی و غنی است.
این موسیقی به لحاظ جغرافیایی چه مناطقی را دربرمیگیرد؟
موسیقی کردی تقریبا از جنوب ارومیه آغاز میشود و تا شوشتر و بخشهایی از خوزستان ادامه پیدا میکند. یعنی میتوان گفت موسیقی کردی از بالای زاگرس تا مناطق جنوبی آن را در بر میگیرد. البته یکی از دلایل مهم این گستردگی تشابه فرهنگی اقوام شمال غرب تا جنوب غرب کشور است که این تشابهات نقاط مشترکی در موسیقی مناطق به وجود آورده است. البته باید این را در نظر بگیریم که موسیقی مناطق دیگر نسبت موسیقی کرمانشاه و کردستان، روندی تکبعدی را طی کردهاند. بخشی از این عدم تشابه شاید به این دلیل است که کردها به موسیقی اهمیت بیشتری میدهند و از گذشته تاکنون خوانندگان بیشتری داشتهاند. در منزل اغلب کردها ساز وجود دارد که آن ساز میتواند تنبور،سهتار، دف یا هر ساز دیگری باشد. موسیقی بخشی از زندگی کردهاست.
در این سالها برخی از سازهای منطقه کرمانشاه و کردستان به انزوا رفتهاند و فراموش شدهاند و دیگر نامی از آنها نیست. در موسیقی کردستان و کرمانشاه کدام سازها به چنین سرنوشتی مبتلا شدهاند؟
متاسفانه برخی از سازها به دلیل عدم توجه از بین رفتهاند و دیگر از آنها استفاده نمیشود. موکش یکی از سازهای فراموش شده است و حال میتوان گفت اصلا وجود ندارد. موکش را از قدیم همراه تنبور مینواختهاند. این ساز شباهتهایی به کمانچه داشته با این تفاوت که کاسه آن کوچکتر بوده و دو سیم یا سه سیم بوده و نحوه نواختن آن نیز مانند کمانچه بوده است. حال دیگر نه تنها موکش وجود ندارد، بلکه نامی هم از آن نیست. ساز شمشال نیز چنین وضعیتی دارد و نوازندگان بسیار معدودی دارد. یادم هست در یکی از کنسرتهایمان که در شهر ایلام برگزار شد با قدرترین نوازنده شمشال که پیرمردی سالخورده بود مواجه شدم. متاسفانه نامش را فراموش کردهام. تنها کسی که در حال حاضر شمشال را با نحوه اصیل آن مینوازد، همین استاد سالخورده است. طی آن کنسرت او را به روی صحنه آوردیم و از حاضران و میهمانان خواستیم که به او کمک مالی کنند و این اتفاق رخ داد. متاسفانه او و چنین اشخاصی وضعیت خوبی ندارند و کسی به آنها توجه ندارد و هیچکس به لحاظ مالی کمکشان نمیکند. متاسفانه حتی جامعه موسیقی نیز برای این افراد ارزشی قائل نیست و وضعیت بد آنها برای هیچکس اهمیتی ندارد. این هنرمندان پیشکسوت و سالخورده سرمایههای ما هستند و چرا نباید مورد توجه باشند.
مهم این است که آثار این افراد به ضبط و ثبت نمیشود.
در حال حاضر فستیوالهای موسیقیمحور بسیاری در کشورهای دیگر برگزار میشود و به طور معمول خوانندگان و گروههای پاپ ایرانی در آنها شرکت میکنند. این در حالی است که اهالی دیگر کشورها اصلا موسیقی پاپمان را قبول ندارند. موسیقی پاپ ما همانی بود که در دهه چهل و پنجاه وجود داشت. بهتر آن است که موسیقی غنی خودمان را به گوش جهانیان برسانیم. حاج قربان سلیمانی تا زمانی که زنده بود توسط فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی دعوت میشد و اجراهایش مورد استقبال و توجه مردم ممالک دیگر قرار میگرفت.
به نظرم وزارت ارشاد، دفتر موسیقی و دیگر نهادی مربوط، باید وارد عمل شوند. به هرحال مسئولان ارشاد و زیرمجموعههای این وزارتخانه در جریان فستیوالهای موسیقی کشورهای مختلف هستند. آنها باید با ارزیابی کمی و کیفی، گروهها را دستهبندی کنند و پس از آن گروههای پرکارتر و مفیدتر را با حمایت مالی و معنوی به فستیوالها اعزام کنند. متاسفانه چنین رویهای وجود ندارد و اجراهای برونمرزی و حضور در فستیوالها محدود به چند نفر است که ترجیح میدهم از آنها نامی ببرم. متاسفانه زمانی که فلان نوازنده بدون اشراف بر موسیقی فولکوریک و مقامی به فستیوالهای خارجی میرود، نمیتواند آثار و مقامها را به درستی اجرا کند. مثلا فردی که بدون اشراف بر موسیقی کردی به فلان فستیوال میرود چه مینوازد جز «کابوکی» و «هی داد هی بیداد» و چند اثر دیگر. موسیقی کردی بسیار متنوع است و دارای مقامها و ریتمهای شنیدنی است و در زمینه بداههنوازی پتانسیل بسیاری دارد. اما مخاطبان غیرکرد با آن آثار مواجه نمیشوند. مردم از آثار ناشنیده کردی استقبال میکنند و از شنیدنشان خوشحال میشوند. خودم و اعضای گروهم در بسیاری از کنسرتها شاهد به وجد آمدن حاضران بودهایم زیرا با آثار جدید مواجه شدهاند.
رقص کردی و گونههای مختلف آن در گروه «ترنگ» چه جایگاهی دارد؟
در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته گروه رقص کردی داشتیم و در کنسرت قبل از آن که در تالار وحدت به روی صحنه رفت نیز گروه رقص کردی را با خود به روی صحنه بردیم که بسیار مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفت. رقص کردی بر اساس فرهنگ کردها شکل گرفته و به وجود آمده و دارای داستان و اتفاقات دراماتیک است و هر کدام از داستانها فلسفه خاص خود را دارند. اگر حمایتکنندهای وجود داشت بسیار مایل بودم کنسرت نمایشی را بر اساس موسیقی ایرانی و رقص نواحی به روی صحنه ببرم. این کار هزینه دارد و بدون وجود حامی و اسپانسر امکانپذیر نیست.
از فعالیتهای آیندهتان در زمینه تولید و اجرای کنسرت چه خبر؟
به جز تولید آثار کردی که همواره به آن مشغولم، برای حسین صفامنش یک آلبوم ساختهام که مجوزش را نیز گرفتهایم و حال منتظر اسپانسر هستیم تا آن را منتشر کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید