×
×

«ستاره های بی حوصله» یا «فقدان خلاقیت»؟ کدام دلیل باعث شده بازار موسیقی در سالهای گذشته بدون خلق هیچ اتفاق ویژه و بزرگی، آرام آرام به یک بازار خنثی و بی خاصیت و به دور از هر گونه غافلگیری تبدیل شود؟

  • کد نوشته: 32465
  • موسیقی ایرانیان
  • چهارشنبه, ۷ام فروردین ۱۳۹۲
  • ۱ دیدگاه
  • بهمن بابازاده : آخرین بار که یک قطعه موسیقی توانسته باشد در بازار داخلی به درصد بالایی از همه گیر شدن برسد را کسی یادش هست؟ اگر قرار باشد واضح تر و خودمانی تر حرف بزنیم، سوال مان باید اینگونه مطرح شود: «آخرین قطعه ای که توانسته بترکاند و همه اهالی موسیقی را درگیر خود […]

  • بهمن بابازاده : آخرین بار که یک قطعه موسیقی توانسته باشد در بازار داخلی به درصد بالایی از همه گیر شدن برسد را کسی یادش هست؟ اگر قرار باشد واضح تر و خودمانی تر حرف بزنیم، سوال مان باید اینگونه مطرح شود: «آخرین قطعه ای که توانسته بترکاند و همه اهالی موسیقی را درگیر خود کند و همه اقشار جامعه آنرا شنیده باشند، کی بوده؟ خواننده اش کیست و اصلا چه دلیلی داشته که توانسته موفقیتی تا این حد گسترده را به دست بیاورد؟»

    لزومی ندارد زیاد به سلول های خاکستری مغزتان فشار بیاورید. چون اصولا جواب این سوال منفی است و در سالهای اخیر هیچ اتفاق غافلگیر کننده و بزرگی در بازار موسیقی رخ نداده و یک مسیر صاف و بدون فراز و نشیب، حاصل همه زور زدن های آقایون خواننده بوده. ظاهرا ستاره های موسیقی این روزهای بازار پاپ، در خواب زمستانی هستند و همه فارق از خلق اتفاقات بزرگ و شگفت  انگیز، سرشان در لاک خودشان است و دیگر قرار نیست حادثه ای رخ دهد.

    اما اگر قرار باشد به این معضل و بی « حادثه» و «اتفاق» شدن موسیقی داخلی نگاهی بیندازیم، فکر می کنید به چه نتیجه گیری درستی می شود رسید؟ چه دلایلی باعث بوجود آمدن یک چنین بازار «خنثی» و «بی حادثه» ای شده؟

    • * گذری بر تاریخ

    سالهای زیادی از تاریخ اوج گیری موسیقی پاپ در داخل کشور نمی گذرد. موسیقی ای که با صدای و لحن «خشایار  اعتمادی» سوت آغازش زده شد تا این خواننده جاده صاف کن کسانی شود که خوراک فکری و موسیقیایی نسل های بعد را تامین کند. محمد اصفهانی، عضار، سعید شهروز ، امیر کریمی، قاسم افشار و حتی چنگیز حبیبیان (!) در دوره ای توانستند با آثارشان گوی سبقت را از بقیه بربایند و ترانه هایشان دست به دست بچرخد. هر کدام شیوه و سبک خ.دشان را داشتند و آنهایی که تحت تاثیر صدای «آن ور آبی ها» بودند، به هر حال بیشتر و بهتر توانستند خودی نشان دهند و به زور همین تقلید و به قول خودشان «تاثیر گرفتن»، جریان موسیقی یک دوره خاص را در دست گرفتند  و به لیدر های دوره خودشان تبدیل شدند. جان فدایی های فراوانی را به دست آوردند و اولین نسل ستاره های موسیقی پاپ بعد از انقلاب متولد شدند.

    • * حمله زیر زمینی ها!

    هیچکس نمی داند واژه «موسیقی زیرزمینی» از کجا و کی وارد ادبیات فرهنگی کشور شده است. واژه ای که به رغم برچسب غیر مجاز اش، بزرگترین خدمت تاریخ را به هنر موسیقی کشور داشته و پاپ این روزها، بیشتر از هر زمان دیگری خودش را مدیون چهره های در ابتدا زیرزمینی و امروزه مجازش می داند.

    «رضا صادقی» نخستین چهره ای بود که با «مشکی رنگ عشقه» توانست یک شبه ره صد ساله را بپیماید و خیلی زود آوازه اش همه جا بپیچد. بعد از او بود که آرام آرام نوبت به «بنیامین » و «حمید عسکری» و خیلی های دیگر شد. بنیامین با «دنیا دیگه مثل تو نداره» اش رکورد فروش یک آلبوم را شکست و حمید عسگری با «قسمت نمی شه انگار»، همه ستاره های آن زمان را پش سر گذاشت. اتفاق ها و حادثه ها یکی پس از دیگری می آمدند و در بازار گرد و خاکی به پا می کردند و می رفتند. علی لهراسبی و احسان خواجه امیری هم در تلویزیون و تیتراژ سر و صدا کرده بودند و دنیای موسیقی پر بود از اتفاقات رنگ و وارنگ.

    مخاطب موسیقی شب می خوابید و صبح با یک ستاره جدید و بمب خبری جدید رو به رو می شد. یک روز فریدون آسرایی و «آهای خوشگل عاشق» اش به معنای واقعی «می ترکاند» و یک روز «محسن » های معروف، با «نشکن دلمو». آریان همه گیر می شود و مفهوم فعالیت گروهی در موسیقی پاپ معنی پیدا می کند. رپر ها با موسیقی و کلام گستاخ شان هم که در یک دوره هوش از سر خیلی ها ربوده بودند تا صنعت موسیقی آرام آرام جان بگیرد و بتواند خودی نشان دهد. حالا زمان پوست انداختن است. زمان اوج گرفتن. تقویم را که نگاه می کنیم، اواسط دهه هشتاد شمسی… این روزها همه موسیقی پاپ گوش می کنند، شما چطور؟!

    • * پولدار می شویم…

    زمانه عوض شده … دیگر در دوره ای هستیم که خواننده مجبور نیست برای انتشار اثرش در لاله زار بچرخد و دست به دامان «کاست فروش» هایی شود که آلبوم می خرند و چک یک ساله می کشند. شرکت ها  و کمپانی های موسیقی راه افتاده اند تا فاتحه لاله زار خوانده شود. چهره ها و خواننده ها یکی یکی جذب این کمپانی ها می شوند و رقم  قرارداد ها در حال سبقت گرفتن از یکدیگر اند. بازار کنسرت ها داغ شده و به جز تهران و کیش که مقر اصلی اجراهای زنده هستند، دیگر شهرستان ها هم گهگداری روی ستاره های موسیقی را به خود می بینند تا بخاطر حضور یکی از آنها، یک روز شهر به حالت نیمه تعطیل در آید. بخاطر محبوبیت فلان ترانه فلان سال قبل. فلان تیتراژ فلان سریال یا فلان قطعه ای که آن زمان کسی نفهمیده کاور بوده و تازگی ها گندش در آمده!

    در حال گذراندن سالهای آخر دهه هشتاد ایم… ورود پول به چرخه موسیقی، خیلی ها را از راه به در کرده. دیگر کمتر شاهد اتفاقات و غافلگیری های بزرگ در عرصه موسیقی هستیم و مخاطب موسیقی سالهای زیادی ست که شب خوابیده و صبح بیدار شده بدون اینکه اتفاق و حادثه ای را در هنر مورد علاقه اش، شاهد بوده باشد. او بیشتر جنجال های خبری را به دور از هرگونه اتفاق هنری می بیند که مثلا فلان خواننده با یک قراراد ایکس میلیونی به فلان کمپانی پیوست و از این پس کنسرت هایش با مدیریت این شرکت روی صحنه خواهد رفت. او بیشتر اظهار نظرهای ستاره های پاپ را علیه همدیگر می بیند و اینکه همان ستاره مورد علاقه اش که بهترین لحظان زندگی اش را با آثار عاشقانه او گذرانده، چقدر وقیحانه و گستاخ می تواند علیه همکار و در اصطلاح رقیب اش اظهار نظر کند و او را بشورد و پهن اش کند جلوی آفتاب…

    یکی هم در این بین پیدا می شود و می خواند: «همه چی آرومه، من چقدر خوشحالم…». او راست می گفت. همه چیز آرام بود و هیچ اتفاقی هم قرار نبود بیفتد…

    • * حاشیه، کاور و مایکل جکسون!…

    سالهای عجیبی شده. فقدان خلاقیت، باعث پرورش و رواج یک ایده جدید در بین ستاره های این نسل شده. کدام نسل؟ همین نسل جدید و آخری که به قولی باید به آنها لقب ستاره های موسیقی عصر مدرنیته را در ایران داد…. ستاره هایی که در دوره ای فعالیت و کار می کنند که موسیقی روز جهان، در حال پیشرفت لحظه ای و ثانیه ای است و کلیت موسیقی جهان، هر روز یک اتفاق و بمب خبری را در پی دارد. اما این بمب های خبری تاثیری در ایده رواج پیدا کرده در موسیقی داخلی نیست و چهره های موسیقی که خود را همین طور لحظه به لحظه ناتوان تر و کم اثر تر نسبت به دوران رشد علم موسیقی می بینند، چاره ای جز گرایش به فرهنگ غنی«کاور» نمی بینند. فرهنگی که سالهاست در بین بسیاری از هنرمندان داخلی رواج دارد و نبود علم کافی در بین مخاطب موسیقی، باعث شده باور کنند که فلان شاهکار ستاره محبوب شان زائیده ذهن خلاق و با استعداد او بوده. فارغ از اینکه جناب ستاره، در یک کپی کاری غیر حرفه ای اثر موفق یک خواننده خارجی را با کلام فارسی به خوردشان داده و خیلی محکم روی شناسنامه البومش در بخش آهنگساز، نام خودش را درج کرده است.

    فرهنگی که به مرور و با لو رفتن بسیاری از گندکاری های برخی چهره ها، در حال کمتر شدن هوادارانش است و ستاره های راه های دیگری را هم برای در راس اخبار ماندن، پیدا کرده اند. حاشیه سازی و انتشار اخبار و دروغ های کله گنده از جمله این شگرد هاست. اینکه مثلا قرار است در آینده ای نه چندان دور با فلان سوپر استار جهان اثری مشترک را منتشر کنند. گرفتن عکس های دونفره با برخی چهره های سرشناس خارجی در کنسرت های خارج از کشور آنها از دیگر راه هایی ست که این روزها خوب جواب می دهد و تیر خلاص هم احتمالا کنسرت دونفره آنها با مایکل جکسون است که فعلا این ایده را در آب نمک خوابانده اند تا به وقت اش رو کنند…

    اما در کارزار این همه خبر و جنجال و داد و بیداد و هوچی گری، کسی حواسش نیست که چند سال از آخرین «هیت» تمام عیار دنیای موسیقی گذشته. کسی نمی داند آخرین قطعه و اثری که از دل بازار بیرون آمده و همه توانسته اند با آن ارتباط برقرار کنند کدام قطعه، آلبوم یا کنسرت بوده؟ حافظه تاریخی مخاطب موسیقی همین طور در حال مرور خاطرات قدیمی اش است و هر چقدر هم که سعی می کند آن لحظات را با خاطره ای جدید تداعی کند، نمی تواند. دلیلش را هم هیچکس نمی داند. پول؟ نبود فرهنگ ستاره سازی؟ جنبه؟ نبوغ؟ حوصله؟ شکم سیری؟ یا…. سالهای ابتدایی دهه نود را در حال گذران هستیم. حواستان هست؟

    • ستاره می شود؟

    به این اسامی دقت کنید: شهرام شکوهی، مرتضی پاشایی، کامران رسول زاده، علی عبدالمالکی، مجید خراطها، امین حبیبی، حامد هاکان.

    اینها اسامی چهره هایی هستند که به قولی آخرین نسل خواننده های موسیقی پاپ کشور را تشکیل می دهند. آنها در یک سال گذشته بیشتر نام شان در رسانه های موسیقی منتشر شده و ظرف ماه های قبل یا  آینده اولین آلبوم های رسمی شان قرار است در بازار موسیقی کشور منتشرشده یا می شوند.

    اگر قرار به اتفاق جدید باشد، باید این اتفاق از سوی چهره های جدید رخ دهد و خیلی ها اعتقاد دارند برخی از چهره هایی که در بالا نام شان ذکر شد، قابلیت خلق اتفاقات جدید را دارا هستند. اتفاقاتی که بازار موسیقی کشور خیلی وقت است که در حسرت دیدن و شنیدن آنها، مانده و امیدوارم بالاخره بتواند این بازار تکراری و خسته کننده را تکانی دهد. بازاری که در یکی دو سال گذشته، حتی انتشار آلبوم بزرگانش هم باعث نشده آب از آب در آن تکان بخورد و همه چیز در یک مسیر صاف و بدون فراز و نشیب در حال پیشروی است.

    آلبوم این چهره ها در ماه های آینده قرار است در بازار موسیقی کشور منتشر شود و احتمالا عید امسال مخاطبان موسیقی می توانند با این چهره های جدید و البته با استعداد، لحظات پرهیجانی را سپری نمایند. چهره هایی که به قول معروف آخرین بازماندگان نسل موسیقی زیرزمینی اند.

    https://musiceiranian.ir/?p=32465
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *