یکم مهر زادروز مردی بلندقامت در موسیقی ایران را نوید می دهد؛ هنرمندی که امروز گرچه به جَبرِ طبیعت و گذشت زمان قامتِ کالبدش در دهه ۹۰ زندگیاش را خمیده ساخته، اما سروِ قدِ شخصیتِ هنریاش همچون شکوه دماوند راست و استوار است. امروز سالروز تولد استاد عبدالوهاب شهیدی خوانندهای بیمانند در تاریخ موسیقی ایرانی؛ خواننده زندگی است.
در تاریخ موسیقی ایرانی خوانندگانی بوده اند که صدایشان، صدایی ممتاز، غیرتقلیدی و خاص بوده است. از بزرگان نسل گذشته میتوان از استادان جلال تاج اصفهانی، غلامحسین بنان، اکبر گلپایگانی، حسین قوامی، حسین خواجه امیری، محمود محمودی خوانساری، نادر گلچین، ناصر مسعودی و محمدرضا شجریان نام برد و از خوانندگان نسلهای بعد هم میتوان استادانی چون علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی، شهرام ناظری و حسامالدین سراج را از این گروه برشمرد. استاد عبدالوهاب شهیدی هم از زمره همین خوانندگان با صدای ویژه است. صدای استاد شهیدی لطافت، گرما و هم دلنشینی و استواری خاصی دارد. تحریرهای بِجا، بهموقع و بهاندازه استاد شهیدی هم بهگونهای است که بهتمامی در خدمت شخصیت صدای ایشان ادا میشود.
انجام سه کارِ دشوار در یک لحظه
به جز خاص بودنِ جنس صدا و سبکِ خوانندگی، استاد عبدالوهاب شهیدی دارای فضیلتی است که تاکنون از آنِ هیچ یک از خوانندگان موسیقی ایرانی جز او نبوده است. عبدالوهاب شهیدی خوانندهای به شمار می رود که در آنِ واحد در بالاترین و حرفهایترین سطحِ ممکن، هم می خواند و هم می نوازد. باید توضیح داد که بسیاری از خوانندگان موسیقیِ ما اهل نواختنِ ساز هم هستند اما این که خواننده گاهی در خلوت یا جمعهای خصوصیِ دوستانه دستی به ساز ببرد، بسیار متفاوت است با اینکه خوانندهیی در یک گروه حرفهیی و متشکل از بزرگان (همچون گروه استاد پایور) در مقام خواننده حضور داشته باشد، اما همزمان که دارد آواز یا تصنیف میخواند، عود هم بنوازند؛ بله، استاد عبدالوهاب شهیدی چنین میکردند. عبدالوهاب شهیدی هنگام اجرا، در یک موقعیت زمانی سه کارِ دشوارِ درست خواندن، درست نواختن و درست فهمیدن و اداکردنِ شعر را با هم انجام میداد.
استاد عبدالوهاب شهیدی از زمره آن دسته از خوانندگان موسیقی ایران به شمار می رود که شعر را حفظ نمیکردند، بلکه با شعر زندگی میکردند. برای بهتر دریافتنِ این نکته، خوانندگانِ ارجمندِ این گزارش را میتوان به نحوه بیان بهار آمد در آغازِ آواز برنامه گلهای تازه شماره ۷ (بهار آمد گل و نسرین نیاورد) و همچنین لحن پرسشگرانه همراه با حیرت و اندوهِ استاد در ادای پرسشهای این شعر و یا طرز بیان واژه عجب در ابتدای آوازِ مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد در برنامه گلهای تازه شماره ۱۳۷ ارجاع داد.
بزرگیِ عبدالوهاب شهیدی به اندازهیی است که وقتی محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۹ در یازدهمین جشن خانه موسیقی روی صحنه تالار وحدت رفت تا هدیه تقدیر از عمری فعالیت موسیقایی استاد شهیدی را به وی دهد، گفت: من در مقابل شهیدی جرئت اجرا ندارم و خودم را در حدّ و اندازهیی نمیدانم که جایزه او را تقدیمش کنم. همین جا در مقابل استاد شهیدی سر تعظیم فرودمیآورم و دستشان را میبوسم.[۱]
با آنکه استاد شهیدی، زاده میمه شهری از دیار هنرپرور اصفهان است اما شخصیتِ هنری وی در مکتبِ آموزشی مرحوم استاد اسماعیل خان مهرتاش در جامعه هنری باربَد شکل گرفته است. این شخصیت هنری که با گوشت، پوست و استخوانِ عبدالوهاب شهیدی رشد یافته، وی پژوهشگر، زیباپسند و هم سختگیر است. همه اینها وقتی در کنار صدای زیبا و دلنشین استاد قرار می گیرد، آهنگهایی را به نوا رسانده که بسیاری از آنها جزو جاودانههای موسیقی ایران به شمار می رود. این گزارش بر آن بوده است که ۱۰ قطعه از میان آثار موسیقایی استاد عبدالوهاب شهیدی را معرفی کند، به امید اینکه نسل امروز نیز خود را از این گنجینه بیمانند بهرهمند سازد و از این خوانِ پُرنعمتِ موسیقایی بینصیب نماند.
۱. زندگی: اون نگاه گرم تو جام شرابه…
ترانه زندگی، بیتردید یکی از برجستهترین آهنگهایی به شمار می رود که در همه این سالها در فضای موسیقی ایران پدید آمده است. در وصف ماندگاریِ این ترانه همین بس که اثری که در دهه ۴۰ خورشیدی ساخته شد در اواخر دهه ۹۰ نیز همچنان از رادیو پخش و بر زبان مردمی از نسلهای گوناگون زمزمه میشود.
آهنگ زندگی در کارنامه هنری استاد شهیدی جایگاهی بیمانند دارد؛ بهگونهیی که بسیاری از علاقهمندانِ موسیقی با شنیدن نام عبدالوهاب شهیدی، نخستین واژههایی که در ذهنشان زمزمه میشود، اینها است:
اون نگاه گرم تو، جام شرابه، اما سرابه
زندگی بی چشم تو، رنج و عذابه، رنج و عذابه… ه.
این آهنگ که در دستگاه ماهور اجرا شده، براساس دلبستگیهای استاد شهیدی به موسیقی محلی ایران پدید آمده است. ملودیِ زندگی، لری است و استادِ جنّتمکان، فرامرز پایور، آن را بهطرزی استادانه تنظیم کرده و مقدمهیی زیبا نیز برای آن ساخته است. ترانه این آهنگ نیز سروده خانم هما میرافشار است. از دیگر جذابیتهای این آهنگِ خاطرهانگیز، رِنگ زیبایی است که ارکستر با حضورِ کمانچه آن را پس از پایانِ ترانه اجرا کرده است.
این ترانه در قالب برنامه گلهای تازه شماره ۱۰۳ اجرا و پخش شده است. افزون براین، ترانه زندگی در قالب آلبوم زندگی نیز در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
دیگر نکتهیی که درباره این ترانه میتوان اشاره کرد، این است که در سال ۱۳۸۹ نیز علیرضا افتخاری آهنگ زندگی را با تنظیم محمدجلیل عندلیبی خوانده که در قالب آلبوم گرفتار منتشر شده است. این ۲ هنرمند، بازخوانی این اثر را به استاد عبدالوهاب شهیدی تقدیم کرده اند [۲]. چندی پیش هم که استاد شهیدی در بیمارستان بستری شده بود، علیرضا افتخاری برای عیادت از وی بر بالین استاد حاضر شد و قطعه زندگی را برای عبدالوهاب شهیدی خواند.
۲. بی تو به سر نمیشود
یکی دیگر از تصنیفهای زیبایی که با صدای استاد عبدالوهاب شهیدی برای موسیقی ایران به یادگار مانده، اثری است با شعری از مولانا که به سرپرستی روانشاد استاد فرامرز پایور اجرا شده است:
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمیشود
بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمیشود…[۳]
این تصنیف افزون بر آنکه در برنامه گلهای تازه شماره ۱۲۴ به سرپرستی استاد پایور اجرا شده، یک بار هم در برنامه گلهای تازه شماره ۲۱ اجرا شده است. در این اجرا استادان حسن ناهید (نی)، مرحوم منصور صارمی (سنتور) و روانشاد جهانگیر ملک (تنبک) حضور داشتهاند و استاد شهیدی نیز در این برنامه افزون بر خوانندگی به نوازندگی بربط (عود) نیز پرداخته است.
در سال ۱۳۹۳ نیز این تصنیف به همراه آواز زیبایی در مایه مثنوی شور (بشنو از نی…» در قالب آلبوم بی تو به سر نمیشود منتشر شده است.
۳. بهار آمد گل و نسرین نیاورد
برنامه گلهای تازه شماره ۷ نیز از خاطرهانگیزترین آثار استاد عبدالوهاب شهیدی است. استاد امیرهوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) در کتاب پیر پرنیاناندیش بهتفصیل به ماجرای ساخت این برنامه اشاره کرده است؛ برنامهیی که سبب پیدایش آن، استاد عبدالوهاب شهیدی بوده است.
ماجرا از این قرار بوده که استاد شهیدی مدتی روی مثنوی معروف و حزنانگیز سایه به نام بهار غمانگیز و با مطلعِ بهار آمد گل و نسرین نیاورد… کار میکرده و در سال ۱۳۵۱ از سایه درخواست میکند تا موافقت کند وی آن را بخواند. این شعر در فضای یأس و سرخوردگی و خفقانِ پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ سروده شده است و سایه به سبب تبعاتی که خواندنِ آن میتوانسته داشته باشد، ابتدا به جای آن، شعری از وحشی بافقی را در همان وزن به استاد شهیدی میدهد؛ اما پیگیری عبدالوهاب شهیدی سرانجام سایه را مجاب میکند که شعر را در اختیار شهیدی قرار دهد برای اجرا؛ اجرایی که به شکل بداهه در آواز بیات اصفهان خوانده شده و با حضور پیانوی استاد جواد معروفی و ویلون استاد همایون خرّم نواخته شده و از ماندگارترین آثار استاد عبدالوهاب شهیدی است. بخش با کلامِ برنامه با آوازی است که اینگونه آغاز میشود:
بهار آمد گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد
پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟
چه افتاد این گلستان را چه افتاد
که آیین بهاران رفتش از یاد…
در ادامه این آواز اثرگذار، تصنیفی آمده که اجرای آن نیز با همان پیانوی استاد معروفی و ویلون استاد خرّم صورت گرفته و ضرب استاد جهانگیر ملک نیز پیانو و ویلون را همراهی میکند. شعر این تصنیف هم ابیاتی است از ادامه همان مثنویِ بهار غمانگیزِ استاد سایه:
بهارا تلخ منشین، خیز و پیش آی
گره واکن ز ابرو، چهره بگشای…
در ادامه نیز پس از چند بیت تصنیفخوانی، دوباره ادامه مثنوی به صورت آواز خوانده شده است.
مرحوم مهندس همایون خرّم نیز در گفتوگویی درباره این برنامه بدین شکل توضیح داده است: این برنامه را که میفرمایید، آهنگ آن را من و آقای جواد معروفی زدیم؛ یعنی فقط ما دو تا اجرای موسیقی کردیم و البته آقای عبدالوهاب شهیدی هم خیلی خوب خواندند. خاطرهیی من از این اجرای این اثر دارم. چندی پیش که آقای ابتهاج به ایران آمده بودند، به من گفتند: در برنامه گلهای تازه شماره هفت، برای بار اول یک چیزی زدی، مدتی هم همان را میزدی، بعد گفتی از این اجرا خوشم نیامد، دوباره باید بزنم، که مرتبه دوم با جواد معروفی اجرا کردید و راضی شدید. این حرف آقای ابتهاج مرا به یاد آن روز انداخت که میخواستیم برنامه را ضبط کنیم. بله؛ برنامه خوبی شد. خود من هم این برنامه را دوست دارم؛ شهیدی هم خیلی خوب خواند و همکاری من و مرحوم جواد معروفی بسیار خوب از آب درآمد.[۴]
۴. آهنگ موزون
جلوهها میکند، آتشین روی گل
جان و دل پرورد، هر نفس بوی گل
بلبل از شور عشق نغمهگر همچو من
چشم من سوی دوست، چشم او سوی گل
یک سو دلدادهیی گیرد دامان یار
یک سو پروانهیی بوسد گیسوی گل…
اینها، بیتهای آغازین یکی دیگر از جاودانههای موسیقی ایرانی است. تصنیفی به آهنگسازی و تنظیم مرحوم استاد روحالله خالقی و با شعری از روانشاد استاد رهی معیری. این اثر در برنامه گلهای رنگارنگ شماره ۳۴۶ و در آواز بیات ترک اجرا شده است. در سالهای اخیر نیز این آهنگ در قالب آلبوم آثار استاد روحالله خالقی ۲ منتشر شده است.
۵. چه خوش صید دلم کردی…
مجموع زمانِ برنامه گلهای تازه شماره ۱۳۷ از معرفی آغاز تا پایانِ کار، حدود نیم ساعت است. آنانی که این برنامه را گوش دادهاند، تصدیق خواهند کرد که لحظهلحظه این حدودِ سی دقیقه از جذابیتهای موسیقی، شعر و آواز آکنده است. این برنامه در دستگاه چهارگاه اجرا شد و پس از معرفی، آهنگ بیکلامِ کوتاهی از آثار زیبای مرحوم استاد اسماعیل مهرتاش اجرا میشود و پس از آن، همزمان با شعرخوانی گوینده برنامه، خانم سرور پاکنشان، دو نوازیِ ویولن استاد رحمتالله بدیعی و سنتور استاد فرامرز پایور، گوش مخاطب را برای شنیدن آوازی زیبا با صدای یگانه استاد عبدالوهاب شهیدی آماده میکند؛ آوازی براساس غزلی معروف از حضرت حافظ:
مطب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد …
این آواز به قدری زیبا، لطیف و استادانه اجرا شده که امروز نیز از پس سالها که روزگاری گذشته و سلیقهها تغییر کرده و متأسفانه گوشهای کمتری به شنیدنِ آواز عادت دارد، همچنان شنیدنی است و جذاب و گواه زیباییِ آوازِ ایرانی.
پس از آواز اما تصنیفی آغاز میشود که آن نیز از جاودانههای موسیقی ایرانی به شمار میرود؛ تصنیفی به آهنگسازی روانشاد استاد اسماعیل مهرتاش و تنظیم مرحوم استاد فرامرز پایور و باز هم براساس شعری از خواجه شیراز:
چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را
که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
خدا را رحمی ای مُنعم، که درویش سَرِ کویت
درِ دیگر نمیداند، رهِ دیگر نمیگیرد
سر و چشمی به این خوبی، تو گویی چشم از او برگیر
برو کین وعظ بیمعنی، مرا در سَر نمیگیرد …
این تصنیف نیز مانند شماری دیگر از تصنیفهایی که استاد پایور آنها را ساخته یا تنظیم کرده، در میانهکار، تغییر ریتم و لحن میدهد و خواننده با حال و هوایی دیگر و ریتمی تندتر، بخشی دیگر از غزل حافظ را که در واقع بیت نخست آن است، میخواند:
دلم جز مهرِ مَهرویان طریقی برنمیگیرد
ز هر در میدهم پندش ولیکن درنمیگیرد
بیا ای ساقی گلرخ، بیاور باده رنگین
که فکری در درون ما از این بهتر نمیگیرد …
همین تغییر لحن دادنِ آهنگ، تبدیل به نمک آن شده و جذابیت آن را در گوشِ جان مخاطب چندبرابر کرده است. اما پس از این ۲ بیت دوباره فضای تصنیف به همان حال و هوای آغازین باز میگردد و با تکرارِ بیت چه خوش صید دلم کردی… این معجونِ موسیقایی به پایان میرسد.
۶. در موسم گل
در کارنامه پُربارِ استاد عبدالوهاب شهیدی آهنگی از ساختههای مرحوم استاد کلنل علینقی وزیری بهچشم میخورد که در دستگاه نوا ساخته شده و بسیار گوشنواز است:
در موسمِ گل که گلستان
بندد درِ کاخ و شبستان
گیرد رهِ گردشِ مستان
با من تو بیا سوی بُستان
در کنار گلزاری بیا تا، بنشینیم
زیر شاخ پُربرگی مکانی، بگزینیم
گلشنِ طبیعت را شکفته، ببینیم
غنچههای خندان را ز گلبن، بچینیم …
این تصنیفِ ارکسترال با اورتوری جذّاب و شورانگیز آغاز میشود که در آن، ارکستر، تار (ساز تخصصی استاد وزیری) را همراهی میکند و پس از پایانِ این مقدمه، نوای دلربا و لطیف استاد شهیدی خواندنِ شعر مرحوم استاد محمد محیط طباطبایی را آغاز میکند.
تصنیفِ در کنار گلزار در برنامه گلهای رنگارنگ شماره ۳۵۱ با تنظیم مرحوم استاد روحالله خالقی و اجرای ارکستر گلها ضبط شده است. در سالهای اخیر نیز این قطعه در قالب آلبوم آثار استاد روحالله خالقی ۴ منتشر شده است.
۷. گریه کن…
تصنیف سوزناکِ گریه کن را روانشاد میرزا ابوالقاسم عارف قزوینی، شاعر و تصنیفساز نامدارِ سده ۱۳ و اوایل سده ۱۴ خورشیدی، در سوگ یکی از دوستان صمیمی خود و یکی از سردارانِ سرباخته در راه وطن، یعنی کلنل محمدتقی خان پسیان، ساخته و سروده است. پس از آنکه کلنل در سال ۱۳۰۰ به دستور قوامالسلطنه کشته شد، عارف قزوینی این تصنیف را در سال ۱۳۰۱ در گراندهتل تهران اجرا کرد:
گریه کن که گر، سیل خون گری،
ثمر ندارد
نالهیی که ناید ز نای دل،
اثر ندارد…
پس از عارف شماری دیگر از خوانندگان موسیقی ایرانی نیز این اثر را اجرا کردهاند که روانشاد غلامحسین خان بنان، روانشاد ایرج بسطامی، محسن کرامتی، قمرالملوک وزیری و شهرام ناظری از آن جملهاند.
اما به جز خوانندگانِ یادشده، استاد عبدالوهاب شهیدی نیز این تصنیف را اجرا کرده که همچنانکه رنگ و بوی خاصِ سبک کارهای ایشان را دارد، از اجراهای برترِ این قطعه بهشمار میرود.
۸. قرار دلم، کجا میروی
پیشتر اشاره شد که استاد عبدالوهاب شهیدی همواره به گنجینه موسیقی محلی ایران توجه ویژه داشته است و بسیاری از آهنگهای ماندگاری که با صدای ایشان ضبط شده، ریشه ملودی آنها در موسیقی محلی است. بسیاری از این ملودیها را خودِ استاد شهیدی در مقام خواننده از گوشه و کنار موسیقی بومی ایران برگزیده و روی آنها کارکرده و با تنظیمِ استادان، آنها را خوانده است. طبیعی است که حاصل چنین زحمت و تلاشی، آثاری ماندگار خواهد شد چون همان قطعه زندگی. این در حالی است که بسیاری از خوانندگان امروزی به هیچروی این روحیه پژوهشگری و جستوجوگری را ندارند و برخی که حتی درباره شعری که آهنگساز برای آنها درنظر گرفته است هم اندکی تحقیق نمیکنند تا دستکم معنا و مفهومِ شعر و منظور شاعر را به خوبی درک کنند و تحویل مخاطب بدهند.
آهنگ قرار دلم… (آهنگ بختیاری) هم که در دستگاه شور اجرا شده، یکی از همین دست آثار است. ملودی این اثر از موسیقیِ غنی بختیاری گرفته شده و استاد روحالله خالقی آن را برای ارکستر گلها تنظیم کرده است. شعر این قطعه را هم شاعر و ترانهسرای بزرگِ همروزگارمان، مرحوم استاد رحیم معینی کرمانشاهی سروده است:
قرار دلم، کجا میروی
چرا میروی، چرا میروی
خطا میروی…
چرا نشنوم، صدای تو را
به جان میبَرَم، جفای تو را
کجا میروی…
توان تا بُوَد، جفایت کِشم
تنِ ناتوان، به پایت کِشم
چرا میروی…
این آهنگ در برنامه گلهای رنگارنگ ۲۹۶ اجرا شده و در سالیان اخیر نیز در قالب آلبوم آثار استاد خالقی ۴ بازنشر شده است.
۹. از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
این سروده زیبای مرحوم استاد شهریار، اساس کار یکی دیگر از تصنیفهای ماندگاری شده است که با صدای استاد عبدالوهاب شهیدی به گوش علاقهمندان رسیده:
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن، عقبِ سر نگران…
این تصنیف از ساختههای مرحوم استاد اسماعیل خان مهرتاش است که استاد شهیدی آن را در ۲ نسخه اجرا کرده. نسخهیی از این اثر در قالب برنامه گلهای تازه شماره ۹۸ و با حضور نوازندگانِ نامداری چون استادانِ روانشاد علیاصغر بهاری (کمانچه)، جلیل شهناز (تار)، امیرناصر افتتاح (تنبک) و استاد حسن ناهید (نی) ضبط شده است. اما نسخه دیگر این تصنیفِ دشتی که در قالب آلبوم بی تو به سر نمیشود نیز منتشر شده، با تنظیم استاد فرامرز پایور و ارکستر ایشان اجرا و ضبط شده است. از ویژگیهای این نسخه، آن است که در ادامه این تصنیف، بیفاصله ساخته دیگری از استاد مهرتاش با عنوان گردش چرخ نیز اجرا شده است که شعر آن را هم مرحوم استاد شهریار سروده:
گردش چرخ به کامم کردی
قرعه بخت به نامم کردی
خواجه بفروختیام صد ره و باز
به یکی حلقه غلامم کردی …
۱۰. ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
برنامه گلهای تازه شماره ۱۱۲ دربردارنده تصنیفی به آهنگسازی مرحوم استاد سید محمد میرنقیبیاست. این برنامه که در دستگاه سهگاه اجرا شده، آوازی هم دارد که استاد شهیدی طی آن شعر حافظ (اگر رَوَم ز پیاش فتنهها برانگیزد…) را با تار استاد شهناز خوانده است. پس از این آواز است که تصنیفِ یاد شده با تنظیم استاد فرامرز پایور اجرا و پخش شده است. شعر تصنیف نیز از حضرت حافظ است:
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی …
این برنامه با ارکستر استاد پایور و با حضور استادان شهناز، بهاری و محمد اسماعیلی اجرا شده است.
خداوند روح استادانِ به رحمتِ حق پیوستهیی که در این گزارش نامی از آنان برده شد را شاد و به استاد عبدالوهاب شهیدی هم سلامتی عطا کند و سایهیشان را بر سر موسیقی ایران گسترده بدارد.
ارجاعها:
۱. «هفت آسمان فرهنگ و هنر»؛ مجله آیین؛ آبان ۱۳۸۹؛ شماره ۳۲ و ۳۳؛ ص ۱۰۵.
۲. رجوع کنید به پشتِ جلد آلبوم «گرفتار» با صدای علیرضا افتخاری؛ ناشر: ایران مولانا – آوای باربد.
۳. در اصل، بیت نخست غزل مولانا بدین ترتیب است:
بیهمگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمیشود.
۴. «ای آشنا راز دل بشنو» (گفتوگوی مجله بخارا با استاد همایون خرّم)؛ گفتوگوکنندگان: علی دهباشی و رضا یکرنگیان؛ مجله بخارا؛ فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸؛ شماره ۷۰؛ ص ۴۱۷.
دیدگاهتان را بنویسید