×
×

از اولین درخشش اصغر فرهادی تا اشتباه ابراهیم حاتمی‌کیا در دوره دانشجویی

  • کد نوشته: 304304
  • 27 شهریور 1398
  • ۰
  • از اولین درخشش اصغر فرهادی تا اشتباه ابراهیم حاتمی‌کیا در دوره دانشجویی

  • مهدی یاورمنش- مهدی درستی: دکتر تاجبخش فنائیان، استاد تئاتر دانشکده هنرهای زیبا، از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۸ به تدریس بازیگری، کارگردانی و دیگر دروس دانشگاهی هنرهای نمایشی مشغول بوده است. بسیاری از چهره‌های شناخته شده امروز سینما و تئاتر ایران از شاگردان او بوده‌اند.

    او همچنین در پنج دهه گذشته تعداد زیادی تئاتر از جمله «تاجر ونیزی»، «لیرشاه»، «دژ هوش‌ربا»، «ریچارد دوم»، «کمپیرک جادو» و … را روی صحنه برده است.

    نگارش ده‌ها مقاله پژوهشی و نمایشنامه و کارگردانی سریال تلویزیونی «حجربن عدی» از دیگر فعالیت‌های هنری تاجبخش فنائیان است.

    او به تازگی مهمان کافه خبر بود و درباره چهره‌های سرشناس عرصه بازیگری و کارگردانی این روزهای سینما و تلویزیون مانند اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمی‌کیا، حمید فرخ‌نژاد، محمد رحمانیان، هادی حجازی‌فر و… که سال‌ها پیش از شاگردان او بودند، سخن گفت.

    فنائیان با تاکید بر نقش مثبت تالار مولوی در پرورش استعدادهای دانشجویی، خاطراتی را از نخستین درخشش شاگردانش که امروز به چهره‌های سرشناس تئاتر و سینمای امروز ایران تبدیل شده‌اند، بیان کرد.

    اصغر فرهادی؛ درخشش در دوران دانشجویی

    زمانی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مبنای فعالیت‌ عملی دانشجویان ما، تالار مولوی بود. هر مبحثی را که تدریس می‌کردیم، حتما نتیجه‌اش را در قالب کار تولیدی در تالار مولوی برای تماشاگر عام به نمایش می‌گذاشتیم. به نظرم اگر تالار مولوی نبود، اصغر فرهادی، حمید فرخ‌نژاد، محمد رحمانیان و … جایگاهی را که امروز دارند، نداشتند.

    اصغر فرهادی، سال ۱۳۷۳، زمانی که دانشجوی ما در هنرهای زیبا بود، اولین کار نمایشی خود را با عنوان «ماشین‌نشین‌ها» در تالار مولوی و در قالب جشنواره دانشجویی روی صحنه برد و استعدادش را به همه نشان داد، آنجا بود که ما یک کارگردان خلاق را شناسایی کردیم؛ کارگردانی که می‌توانست فضای تازه‌ای به وجود آورد و حرف صادقانه‌ای بزند.

    اصغر فرهادی و پریسا بخت‌آور در نمایش «ماشین نشین‌ها»/ ۱۳۷۳

    اگر در آن دوره جشنواره تئاتر دانشجویی، تالار مولوی وجود نداشت و فرهادی نمایش «ماشین نشین‌ها» را کار نمی‌کرد، او کارگردان سرشناس امروز نمی‌شد. در واقع او به عنوان یک جوان مستعد و خلاق شناخته شد که بعدها امکان ساخت پروژه‌هایی در تلویزیون را پیدا کرد و در نهایت به جایگاه امروز خود رسید.

    ابراهیم حاتمی‌کیا؛ دلیل تغییر رشته از تئاتر به سینما

    ابراهیم حاتمی‌کیا یک ترم در دانشکده ما تحصیل کرد، آن موقع به واسطه ساخت چند فیلم، شناخته شده بود. یادم هست او در کلاس‌های مبانی بازیگری که احتیاج به مهارت‌های فیزیکی فراوان دارد، گوشه‌ای می‌ایستاد و تنها به دیگر دانشجویان که مشغول انجام حرکات بودند، نگاه می‌کرد. احساس می‌کردم که بازیگری چندان با روحیات او جور در نمی‌آید، به نظرم بازیگری هیچگاه در تمایلات او نبود.

    حاتمی‌کیا پس از مدتی به من گفت که به رشته سینما علاقه دارد و از عهده چنین کارهایی بر نمی‌آید. یادم هست با دانشکده تئاتر و سینما هماهنگ کردم که شرایط حضور او در رشته سینما را فراهم کنند. البته کاش او می‌ماند و بازیگری را تجربه می‌کرد تا الان شاید دیگر در فیلم‌هایش نیازی به بازیگردان نداشته باشد.

    ابراهیم حاتمی‌کیا پس از مدتی کوتاه که دانشجوی تئاتر بود، به من گفت که به تحصیل در سینما علاقه دارد و از عهده کلاس‌های بازیگری بر نمی‌آید. یادم هست با دانشکده سینما و تئاتر هماهنگ کردم که شرایط حضور او در رشته سینما را فراهم کنند

    محمد رحمانیان؛ دانشجویی تیزبین و مودب

    اولین دوره‌ای که در دانشکده تدریس کردم، محمد رحمانیان هم جزو دانشجویان بود. او بسیار مودب رفتار می‌کرد و در آن دوره احترام زیادی برای اساتید قائل بود، اولین خاطره من با ایشان هم، همان برخورد مودبانه‌اش بود.

    ما در کلاس‌ها تمرینی برای دقت دانشجویان به آنچه می‌بینند و می‌شنوند داشتیم که چشم‌هایشان را می‌بستند و آنچه در محیط کلاس وجود داشت را توصیف می‌کردند. یادم هست روزی یک پوتین خریده بودم و با آن سر کلاس رفتم، وقتی نوبت به همین تمرین رسید، محمد رحمانیان پس از آنکه تمام جزییات کلاس را توصیف کرد، گفت شما یک پوتین به پا دارید که تازه خریده‌اید. من از دقت جزء به جزء او بسیار شگفت‌زده شدم.

    رحمانیان در تمرینات و اتودهایی که می‌زدیم نشان می‌داد جوانی باشعور است، بسیار اهل مطالعه بود و تحلیل‌های بسیار خوبی ارائه می‌داد و سپس در تئاتر هم توانست بدرخشد.

    حمید فرخ‌نژاد؛ هشدار درباره نیازهای مالی

    حمید فرخ‌نژاد هم دیگر شاگردم بود و یادم هست ابتدا به طراحی صحنه تمایل داشت و در کلاس مبانی بازیگری به من ‌گفت هیچ وقت فکر نمی‌کردم در میان جمع بتوانم بازی کنم. او واقعا در بازیگری هم خوب بود و در این کلاس‌ها هم به من و هم به خودش استعداد بازیگری‌اش را شناساند و بدین ترتیب مسیر هنری‌اش تغییر کرد و وارد حرفه بازیگری به شکلی جدی شد.

    اگر بخواهم امروز به او توصیه‌ای کنم، می‌گویم نیازهای مالی تو را به سمتی دیگر کشانده است؛ مطمئنم که این مسئله را خودش هم می‌داند.

    هادی حجازی‌فر؛ با استعداد و زحمتکش

    دانشجویانی که استعداد داشتند در دانشکده به چشم من می‌آمدند، هادی حجازی‌فر هم از این دست دانشجویان بود. او به خوبی کارگردانی می‌کرد، در کار خود جدی و بسیار بااستعداد بود و زحمات بسیار زیادی هم برای کار خود می‌کشید.

    من نمایش «ریچارد دوم» شکسپیر را که کار کردم از او هم خواستم یکی از نقش‌های مهم را بازی کند که همینطور هم شد و حجازی‌فر توانست به خوبی از پس نقش بر بیاید و توانایی‌های خود را نشان دهد. اقبال و شرایطش به همراه استعداد، زحمات، تجربیات و دانشی که داشت او را به سمت سینما کشاند.

    شهاب حسینی هم با وجود اینکه دانشجوی دانشکده هنرهای زیبا نبود، اما فعالیت حرفه‌ای خود را از تالار مولوی آغاز کرد، یادم هست اولین بار او را در یکی از نمایش‌های جشنواره دانشجویی دیدم که به چشمم به عنوان بازیگری خوش تیپ، با استعداد، خلاق و حرفه‌ای آمد

    شهاب حسینی؛ خوش‌تیپ و خلاق

    شهاب حسینی هم با وجود اینکه دانشجوی ما در دانشکده هنرهای زیبا نبود، اما فعالیت حرفه‌ای خود را از تالار مولوی آغاز کرد، یادم هست اولین بار او را در یکی از نمایش‌های دانشجویی جشنواره دیدم که به چشمم به عنوان بازیگری خوش تیپ، با استعداد، خلاق و حرفه‌ای آمد.

    فکر می کنم نام نمایش «افسانه» بود و او خودش را در این اثر به خوبی نشان داد و سپس دعوت‌های دیگری از او به عمل آمد.

    در نهایت باید بگویم تالار مولوی نقش مهمی در ظهور استعدادها داشت و زمانی‌که این جایگاه را از دست داد، ما دیگر، محصول‌های این‌چنینی را از دانشکده هنرهای زیبا هم ندیدیم یا خیلی کمتر شدند. تمام کسانی که الان در جامعه هنری ایران مطرح هستند و از دانشکده هنرهای زیبا آمده‌اند، یک زمینه‌ای در تالار مولوی دارند.

    نوید محمدزاده و هوتن شکیبا؛ پشتکار زیاد و رفتار درست

    نوید محمدزاده و هوتن شکیبا با این‌که به لحاظ تیپ ظاهری، دست کمی از بازیگران مطرح سینما در دهه ۷۰ و ۸۰ ندارند، اما قطعا، تنها به این دلیل نیست که موفق شده‌اند. نوید محمدزاده و هوتن شکیبا، هم بازیگران خوش تیپی هستند و هم خوب و درست رفتار می‌کنند.

    محمدزاده را در نمایشی کمدی در جشنواره تئاتر دانشجویی دیدم که حسابی من را مجذوب کرد، بسیار خوب نقش را بازی می‌کرد. هوتن شکیبا را هم در یکی از همین نمایش‌ها دیدم.

    اگرچه استعدادها خودشان را نشان می‌دهند، اما با زحمت و کار است که رشد می‌کنند. یادم هست می‌گفتند سعید آقاخانی در دوران دانشجویی، شب‌ها تا صبح در خوابگاه تمرین می‌کرده است. بسیاری از بازیگران موفق امروز، چنین شرایطی را داشتند. قطعا هیچ کدام از این بازیگران بدون تمرین، تلاش و پشتکار به چنین موقعیتی نرسیدند. دوست دارم بچه‌ها وقتی وارد عرصه شهرت و محبوبیت می‌شوند، تواضع، متانت و صلابت هنری را فراموش نکنند و آن را به مقداری اندک نفروشند.

    همچنین باید بگویم با وجود استعداد و پشتکار، شاید امکان ورود دانشجویان به دنیای بازیگری حرفه‌ای، هرگز فراهم نشود، کما اینکه نمونه‌هایی از این دست بسیار داشتیم. عوامل بیرونی دیگری به جز تجربه و دانش هم در سرنوشت آدم دخالت دارد.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *