نوازنده چنگ و موسس و سرپرست گروه بانوان «ستاره قطبی» میگوید: من در جریان ابتذال رایج هستم اما میگویم در تمام مقاطع تاریخی و در همه کشورها با هرآنچه که قرار بوده تغییر به وجود بیاورد، مخالفت شده است. به طور مثال موسیقی جَز که از کافهها شروع شد و حال قویترین و سختترین گونه موسیقی در دنیاست.
ساز باستانی چنگ بر خلاف بسیاری از سازهای ایرانی بسیار مهجور است و با توجه به قابلیتها و پتانسیلهایش جایگاه تثبیت شدهای در موسیقی ایرانی ندارد و حتی در ارکسترها نیز کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. بهار ایلچی، نوازنده و مدرس پیانو که نوازندگی چنگ را از محضر آذرنوش صدرسالک آموخته در اینباره میگوید: هیچکس را نداشتهایم که بر ساز چنگ متمرکز شود و آن را ارتقا دهد. یعنی همان ساز چنگ ابتدایی که صرفا رنگ صدا داشت و تکنیکال نبود به همان شکل اولیه باقی ماند و همان نیز آرام آرام از بین رفت. این ساز در نهایت از ایران رفت و دیگران روی آن کار کردند و به سازی امروزی تبدیلش کردند که هارپ نام دارد. ایلچی که گروه موسیقی پاپ بانوان «سولاریس» یا «ستاره قطبی» را نیز تاسیس کرده درباره نحوه فعالیت گروه و اهداف آن نیز توضیح داد.
ساز چنگ را ایرانی میدانند با این وجود چرا مهجور است؟ آیا صرفا به دلیل گران بودن آن است که نوازندگان سمتش نمیروند؟
موضوع این است که در ایران به ساز ایرانی چنگ توجهی نشده و این بیتوجهی باعث شده که هنرمندان خارج از ایران روی آن کار کردند و آن را «هارپ» بنامند که ساز کاملی است تا آنجا که در توانایی اجرا و چگونگی نوازندگی میتوان آن را با پیانو مقایسه کرد. درباره این موضوع که چرا چنگ در ایران خیلی مورد استفاده نیست باید بگویم که این ساز تا چند سال پیش فقط دو نوازنده داشته است. خانم آذرنوش صدر سالک و خانم فتانه شاهین بودند که خانم شاهین تا چند سال پیش شیراز تشریف داشتند. ساز چنگ به نوازندگی خانم صدرسالک گاه در ارکستر سمفونیک مورد استفاده قرار میگرفت و این امکان وجود نداشت تا گروههای موسیقی از نوازنده هارپ استفاده کنند. از طرفی نیز مردم با این ساز آشنایی نداشتند و علاقمندان نیزبه هارپ دسترسی نداشتند تا نوازندگی آن را بیاموزند.
یعنی همچنان در ایران سازنده چنگ یا هارپ نداریم؟
در داخل کشور سازنده ساز داریم، اما موضوع این است که ساختههای آنها استاندارد نیست؛ یعنی با توجه به قیمت و کیفیت آنها، واقعا نمیارزد که ساز را از داخل تهیه کنیم اما به هرحال برخی اشخاص اینگونه سازها را خریداری میکنند.
آن زمان که تصمیم گرفتید نوازندگی چنگ یا همان «هارپ» را بیاموزید با چه مشکلاتی مواجه بودید و سازتان را چگونه تهیه کردید؟
ده، پانزده سال پیش یعنی آن زمان که برای یادگیری اقدام کردم، به سختی و از طریق یکی از دوستانم ساز را تهیه کردم. در آن مقطع موفق نشدم ساز را از ایران تهیه کننم و دوستم لطف کرد و آن را برایم به ایران آورد. اما در حال حاضر شرایط بهتر شده و شرکتهایی هستند که برندهای مختلف هارپ را وارد میکنند و نوازنده میتواند هر چه را میخواهد به آنها سفارش دهد یا اینکه از میان برندهای آنها یکی را انتخاب و تهیه کند. در حال حاضر هستند معلمانی که شیوه نواختن هارپ را به هنرجو یاد میدهند، بنابراین میتوان گفت در بخش آموزش نیز وضعیت بهتر شده و نوازنده تربیت میشود. ارکسترها نیز کم کم دارند متوجه میشوند که میتوان از ساز هارپ استفاده کرد.
شما در بحث آموزش نیز فعال هستید؟
تخصص من پیانو است و تنها سازی که تدریس میکنم پیانوست. هارپ سازی است که خودم علاقه بسیاری به آن داشته و دارم و در زمینه نوازندگی آن فعال هستم و با گروههای سنتی نیز همکاری کردهام.
برخی میگویند دو ساز پیانو و هارپ وجه تشبهاتی دارند. در اینباره توضیح دهید.
قاعدتا این دو ساز در «اکول» و «پوزوسیون» کاملا با یکدیگر تفاوت دارند. پیانو سازی کلاویهای است و هارپ زهی، زخمهای است. این دو ساز به لحاظ وسعت با یکدیگر شبیه هستند و خیلی از قطعات قابل اجرا با پیانو توسط چنگ نیز قابل نواختند. ساز هارپ توانایی اجرای چند صدایی و آکورد را دارد. این ساز ملودیک است و میتواند با خودش هارمونی داشته باشد، یعنی دست چپ و راست را همزمان با هم دارد. بهطور کلی هارپ تواناییهای بسیاری دارد و همانطور که گفتم در این زمینه با پیانو قابل مقایسه است. همانطور که میدانید پیانو کاملترین سازی است که میتوان با آن آثار ارکستریک را اجرا کرد.
ساز هارپ برای همراهی با موسیقی دستگاهی چه قابلیتهایی دارد و چقدر با موسیقی ایرانی همخوانی دارد؟
ساز هارپ به دلیل رنگ صدایی که دارد و آن حس رویایی و نوستالژیکی که ایجاد میکند، برای استفاده در هر ارکستری چه سنتی و چه پاپ و چه کلاسیک مناسب است. این ساز در موسیقی کلاسیک جایگاه خود را پیدا کرده و ارکسترهای خارجی در سطح دنیا از آن استفاده میکنند. اما در موسیقی سنتی این اتفاق نیفتاده است زیرا هیچگاه امکان حضور نداشته است، به همین دلیل آن اتفاقی که باید برایش رخ نداده است.
یعنی میتوان گفت عدم تجربه استفاده از ساز هارپ باعث مهجوریت آن است؟
بله کاری در این زمینه رخ نداده است. یعنی در ایران هیچ نوازند حرفهای وجود نداشته تا درباره ساز هارپ کتابی بنویسد تا دیگران از آن استفاده کنند.
آیا میتوان گفت عدم وجود سازندگان چنگ در ایران بخشی از این مهجوریت را رقم زده است؟ زیرا مثلا در زمینه سازهای ایرانی این روند به درستی طی شده تا آنجا که ساختار فیزیکی سازها را تا حدودی دستخوش تغییر کند و در نهایت نحوه نوازندگی آنها را را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
دقیقا موضوع همین است. میتوان گفت، هیچ پردازشی روی ساز چنگ انجام نشده است. همانطور که میدانید چنگ سازی اصیل و ایرانی و باستانی است اما از مقطعی به بعد رها شده است. رویه تکامل سازی مانند تار به شکل دیگری بوده و طی روندی مشخص به تکامل و قطعیت رسیده است. حال همه میدانند که تار چیست و چه تواناییهایی دارد اما در مورد چنگ قضیه متفاوت است. هیچکس را نداشتهایم که بر ساز چنگ متمرکز شود و آن را ارتقا دهد. یعنی همان ساز چنگ ابتدایی که صرفا رنگ صدا داشت و تکنیکال نبود به همان شکل اولیه باقی ماند و همان نیز آرام آرام از بین رفت. این ساز در نهایت از ایران رفت و دیگران روی آن کار کردند و به سازی امروزی تبدیلش کردند که هارپ نام دارد. در حال حاضر هارپ سازی کامل است و همه چیز آن مشخص است و اگر بخواهیم از آن استفاده کنیم، بهترین حالتش ساخته شده و میتوانیم آن را در اختیار داشته باشیم. مانند ساز تار که بهترینش در ایران است. در حال حاضر میتوانیم از ساز هارپ استفاده کنیم، فقط باید آن را به فرهنگ سنتی خودمان وارد کنیم و از ویژگیهایش بهره ببریم و نیازی به ساخت نیست.
آیا در حال حاضر محافل آموزشی و دانشگاهی به ساز چنگ یا هارپ توجه دارند و آن را تدریس میکنند؟
متاسفانه خیر. حتی در هنرستان موسیقی که مهمترین و تنها آکادمی ایران است و میتوان آن را با سایر آکادمیهای دنیا مقایسه کرد نیز هنوز هارپ را به عنوان ساز قبول ندارند. همه اینها در حالی است که هنرستان موسیقی مهد اصلی به حساب میآید و قاعدتا باید مانند همه آکادمیها تمام سازهای شناخته شده موسیقی در آن وجود داشته باشد و تدریس شود که اینطور نیست. متاسفانه مسئولان هنرستان موسیقی که مهمترین مرجع برای موسیقی کلاسه شده و آکادمیک کشور ماست نیز آنقدر درگیر مسائل دیگر هستند که به این موارد توجه نمیکنند. اغلب مدیران و مسئولان هنرستان موسیقی خودشان موزیسین نیستند و با موسیقی آشنایی ندارند به همین دلیل نمیتوانند در انتخاب معلمان موفق عمل کنند. موضوعات دیگری هست که مسئولان به آنها میپردازند.
گروه موسیقی پاپ «ستاره قطبی» یا «سولاریس» چگونه اداره میشود؟
گروه «سولاریس» را طی این مدت به لحاظ مالی خودمان تامین کردهایم. تهیهکننده گروه آقای افشار است که همسر بنده هستند و تامین بخش مالی گروه به عهده ایشان بوده و اسپانسر یا حامی مالی دیگری نداشتهایم؛ البته در چند اجرا از وجود اسپانسر بهره بردهایم و با «هایپراستار» همکاری کردیم که اتفاق خوبی بود و شرایط خوبی ایجاد کرد زیرا با حمایت آنها تبلیغات خوبی داشتیم.
به طور کلی در کشور ما آنطور که باید نسبت به گروههای بانوان ذهنیت و دید خوبی وجود ندارد، یعنی تا زمانی که نیایند و کار را نبینند روی آن به صورت حرفهای حسابی نمیکنند. اما خب زمانی که کار ما را دیدند تغییر ذهنیت دادهاند و بسیاری از آنها تلاش کردند ما را به نوعی مورد حمایت قرار دهند.
گروه موسیقی «ستاره قطبی» تنها گروه موسیقی پاپ بانوان است؟
گروه ما اولین گروه پاپ بانوان بود که در ایران با گروه حرکت روی صحنه رفت و تفکری پشت این اتفاق بود. به هرحال به جز موسیقی محلی، ما رقصها و حرکات محلی بسیاری داریم که کم کم بچههای ما آنها را فراموش خواهند کرد و این اتفاق آنها را از فرهنگ ما دور میکند. با اضافه کردن گروه حرکت به گروه «ستاره قطبی» تلاش کردم به این موضوع نیز بپردازم. امسال شاهد بودهام که چند گروه پاپ دیگر نیز تشکیل شده که اتفاق خوشحالکنندهای است. بسیاری از این اشخاص هنرمندانی هستند که پیشتر با ما همکاری کردهاند و حال مستقل شدهاند و به فعالیت مشغولند. بسیار خوشحالم که راه باز شده و بانوان میتوانند، تلاش کنند و در این زمینه به فعالیت ادامه دهند. حین اجراها بسیار میشنوم که میگویند ما نیز انگیزه پیدا کردهایم و قصد داریم فعالیتمان در عرصه پاپ را آغاز کنیم. همه این اتفاقها برای من ایجاد انگیزه میکنند و باعث میشود ادامه دهم. به هرحال نوازندگان خانم بسیار خوبی داریم که میتوانند به طور حرفهای فعالیت کنند و ناامید نباشند.
وضعیت بد فعلی موسیقی پاپ و زد و بندهای مرسوم چقدر فعالیتهای گروهتان را تحت تاثیر قرار داده است؟
ببینید من در جریان آن ابتذالی که میگویید هستم اما میگویم در تمام مقاطع تاریخی و در همه کشورها با هرآنچه که قرار بوده تغییر به وجود بیاورد، مخالفت شده است. به طور مثال موسیقی جَز که از کافهها شروع شد و حال قویترین و سختترین گونه موسیقی در دنیاست، زمانی که آغاز شد و در حال پا گرفتن بود به شدت مورد مخالفت قرار گرفت تا آن حد که برخی آن را هجو و افتضاح و مبتذل میدانستند. در صورتی که به هرحال موج جدید آغاز میشود و قدرتمند جلو میرود و پیشرفت میکند زیرا نه آدمها یک جا میمانند و نه علائق یک جا میمانند. نسل جدید ما بچههای دهه هشتاد هستند و ما باید آثاری را به آنها ارائه کنیم که جذاب باشند و نظر آنها را جلب کند تا در نهایت دوستش داشته باشند و هرچقدر هم بگوییم این جریان رو به ابتذال میرود به نظر من نتیجهای نخواهد داشت. ما باید این نگاه متعصب را کنار بگذاریم و موسیقی مورد علاقه همان بچهها را با کیفیت بهتر و سطح علمی بهتر به آنها ارائه دهیم. نه اینکه بگوییم بد است سانسورش کنیم و کلا آنرا از بین ببریم. فکر میکنم هرکسی در هر جایگاه و در هر نقطه از دنیا اگر طرفدارای خودش را دارد قطعا در بخشی از کارش موفق عمل کرده است. باید با جریان فعلی همراه باشیم و کارمان را درست انجام دهیم.
یعنی موافق نیستید که تولید و انتشار آثار ضعیف به مرور سلیقه آنها را تنزل میدهد.
من در دنیایی زندگی میکنم که بچهها به همه جای دنیا وصل هستند. با وجود اینترنت بچههای ما به انواع موزیک دسترسی دارند و آنها را میشنوند. از بهترینها و با کیفیتترینها تا بدترین و بیکیفیتترینها. بچهها رشد میکنند و ما نمیتوانیم آنها را محدود کنیم و آنها در نهایت میبینند و میشنوند و انتخاب میکنند و تنها کاری که باید بکنیم این است که به آنها آگاهی دهیم و دایره ارتباطات آنها را وسیعتر کنیم تا انواع مختلف موسیقی را بشنوند و بشناسند. همین. و من در آموزشگاه و در اجراها به این نکته توجه میکنم. اگر بچه به درستی آگاه شود و رشد کند سطح شعور، تفکر و فهمش آنقدر بالا میرود که بتواند بدرستی انتخاب کند.
شما و اعضای گروه «ستاره قطبی» موسیقی مناطق مختلف را مدنظر دارید و به اجرای آنها میپردازید، کاری که گروه رستاک نیز بر آن متمرکز است…
تفکری که پشت این جریان است این است که من تصورم میکنم در همه عرصهها به تمام دنیا وصل هستیم و مهمترین راه ارتباطی مردم همه جای دنیا نیز موسیقی و زبان است که من در تمام اجراها این دو مولفه را مدنظر قرار دادهام و از آنها استفاده کردهام. موسیقی که حرفه ماست و از آن استفاده میکنیم و درباره زبان هم باید بگویم که تلاشم این است از طریق زبانهای مختلف پاپ که در دل هر اجتماعی وجود دارد، ارتباط لازم را به وجود بیاورم و تا به نوعی سفیر ارتباط در تمام دنیا باشیم. تا جایی که در توانمان بوده و امکان داشته سعی کردهایم آثار مختلفی را از قارههای مختلف دنیا انتخاب کنیم.
در نحوه انتخاب آثار موسیقی مناطق مختلف ایران چه روندی دارید؟
در این زمینه نیز تلاش کردهایم تمام زبانهای محلی شهرهای مختلف را مدنظر قرار دهم و از آنها استفاده کنم و ذهنیت و تفکرم همان ارتباطی است که باید بین همه ما وجود داشته باشد. در آخر باید بگویم من و اعضای گروه «ستاره قطبی» تلاش داریم در همه شهرهای ایران به اجرای برنامه بپردازیم.
دیدگاهتان را بنویسید