خبرگزاری ایلنا نوشت:
حسین زمان میگوید: هرگاه هنرمندان ما زبان به اعتراض میگشایند نباید انگیزه آنها را سیاسی بدانیم زیرا در واقع اینگونه نیست، اما از آنجا که اتفاقات و واقعیتهای جامعه ما خواسته یا ناخواسته درگیر مسائل سیاسی است، طبعا فعالیتهای هنری هنرمندان نیز به نوعی با مسائل سیاسی گره میخورد. به طور مثال هرگاه هنرمند از فقر بگوید برچسب سیاسی به او میزنند، زیرا این اتفاق حداقل به چند نفر بر خواهد خورد.
ممنوعالکاری هنرمندان عرصههای مختلف یکی از موضوعاتی است که همواره وجود داشته و بهطور معمول نیز دلایل واضحی از سوی مسئولان مربوطه در اینباره به هنرمندان ارائه نمیشود و به دلیل این عدم توضیح، گاه پیش میآید که هنرمندان سالها ممنوعالکار میمانند و بهترین سالهای عمرشان را در گوشه عزلت میگذرانند یا اینکه فعالیتهای محدودی دارند و در نهایت از سوی مخاطبان فراموش میشوند. حسین زمان، خواننده موسیقی پاپ، یکی از همین هنرمندان است. او در حالی که فقط چند سال از حضورش در فضای حرفهای گذشته بود از سوی مسئولان وقت ممنوعالفعالیت شد و این اتفاق شانزده سال به درازا کشید و باعث شد که او یکی از ممنوعالکاران رکورددار باشد.
حسین زمان درباره دلایل این اتفاق میگوید: نخستین بار سازمان صداوسیما به حکم رسمی و کتبی آقای لاریجانی، پخش آثار مرا از شبکههای مختلف تلویزیونی و رادیویی ممنوع کرد. هیچگاه دلیل این اتفاق را نفهمیدم. شاید یکی از دلایلش این بود که من خیلی به سفارشات و فرمایشها توجه نمیکردم و آنها نیز به دنبال اشخاصی بودند که به سفارشها و فرمایشها احترام بگذراند و انجامشان دهند که چنین مواردی برای من قابل قبول نبود. از آن مقطع تاکنون آثار من غیرقابل پخش شد، حتی دوستان به من گفتند که پیشتر، برخی از آثارم سهوا روی آنتن تلویزیون رفتهاند و باعث شدهاند مدیر مربوطه توبیخ شود.
شما سال گذشته پس از ۱۶ سال ممنوعالکاری، بالاخره مجوز تولید چند قطعه موسیقایی را از وزارت ارشاد دریافت کردهاید. طی چه روندی این اتفاق افتاد؟
شاید باخبر باشید که کسب مجوز در عرصه موسیقی راههای مختلفی دارد. گاه به یک نفر اجازه میدهند که فقط آلبوم منتشر کند و برخی مواقع نیز صرفأ اجازه تولید و ارائه تکآهنگ به هنرمند داده میشود. گاهی نیز مجوز مربوطه فقط جوازی برای برگزاری کنسرت است. تنها اجازهای که به من دادهاند این بود که چند تکآهنگ تولید کنم و اجازه نشر آنها را بگیرم. من نیز به اضافه چند قطعهای که از قبل داشتم، چند اثر دیگر نیز تولید کردم که تعدادشان مجموعأ به شش، هفت آهنگ رسید و وزارت ارشاد مجوز آنها را به عنوان تکآهنگ به من داد.
گویا قرار است به زودی کنسرتی برگزار کنید. درست است؟
بله به شدت پیگیر دریافت مجوزهای کنسرتم هستم و حتی سالن نیز رزرو کردهام، اما با این حال نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد و تکلیفم در ارتباط با آن تا این لحظه مشخص نیست؛ زیرا برای دریافت مجوز باید هفتخوان را بگذرانیم. به این دلیل که ارائه مجوز فقط در اختیار وزارت ارشاد نیست و اجازه اداره اماکن، شورای تامین و دادستانی نیز لازم است. با همه اینها تلاشم را میکنم و امیدوارم اتفاقات خوبی در این زمینه رخ دهد.
چرا تکآهنگهایتان را به صورت آلبوم منتشر نمیکنید؟ آیا مشکلی در این زمینه وجود دارد؟
در حال حاضر اصراری برای ارائه آلبوم ندارم، زیرا تولید آلبوم از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه توجیه ندارد. در شرایط فعلی پس از انتشار آلبوم، طی مدتی کوتاه همه قطعات آن در فضای مجازی منتشر میشود و به راحتی قابل دانلود کردن است. آنها که در شرایط فعلی به تولید و انتشار آلبوم میپردازند، جنبه تبلیغاتی آن را در نظر دارند. در حال حاضر با توجه به فرصتهایی که طی پانزده، شانزده سال گذشته از دست دادهام، بیش از هر چیز ترجیحم این است که اجرای زنده داشته باشم و تلاشم این است که مجوز برگزاری کنسرت بگیرم.
برای دریافت مجوز تکآهنگها و کنسرتتان چه مراحلی را طی کردهاید و با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
در دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بود که تصمیم گرفتم به دنبال دریافت مجوز فعالیتم در عرصه موسیقی باشم، از آن مقطع تاکنون در این زمینه تلاش کردهام که البته جواب و نتیجه مثبتی نیز دریافت نکردم؛ تا اینکه سال گذشته آقای علی ترابی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد انتخاب شدند. من از ایشان بسیار ممنونم، زیرا برای رفع مشکلاتم همه تلاششان را به کار گرفتند و در حد ارائه مجوز برای تکآهنگها با من مساعدت و همکاری کردند. موضوع این است که ارائه مجوز برای تولید تکآهنگ برای وزارت ارشاد دردسرهای آنچنانی ندارد، زیرا عوامل بیرونی در آن دخالتی ندارند. اما روند برگزاری کنسرت متفاوت است و دشواریهای خاص خودش را دارد به این دلیل که سازمانها و نهادهای مختلف باید درباره آن نظر دهند و همین موضوع، رویه را از اختیار وزارت ارشاد خارج میکند.
یعنی وزارت ارشاد با برگزاری کنسرت شما مخالفتی ندارد؟
وزارت ارشاد تا این لحظه مشکلی برای ارائه مجوز کنسرتم نداشته است، اما باقی مراجع و دستگاهها هنوز در این زمینه به ما جوابی ندادهاند.
شما دقیقأ در مقطعی ممنوعالکار شدید که مخاطب شما را پذیرفته بود و از آثارتان استقبال میکرد، با این حال پس از شانزده سال دوری از عرصه حرفهای، هنوز فراموش نشدهاید. راز ماندگاری شما و آثارتان چیست؟
یک دلیلش لطف دوستان بوده که با وجود غیبتم و گذشت سالها، من و آثارم را فراموش نکردهاند، اما دلیل اصلیتر این است که مردم ما، همواره به نوعی پاسخِ رفتار غلط را دادهاند و من در عرصه موسیقی مظلوم واقع شدم و این از نگاه مردم دور نمانده است. میتوان این قضیه را اینگونه تفسیر کرد که این همراهی و همدلی مردم به دلیل فشار نابجا و ناعادلانهای است که طی سالهای طولانی به من وارد شده است و مردم نسبت به آن بیتفاوت نبودهاند. حال نیز نزدیک به هفده سال است که از عرصه موسیقی دور بودهام.
در نهایت مسئولان برای این همه سال ممنوعالکاری چه توضیحی دادند؟
سال هشتاد بود که این اتفاق افتاد، یعنی زمانی که حدودا چهار پنج سال از فعالیت حرفهایام گذشته بود. نخستین بار سازمان صداوسیما به حکم رسمی و کتبی آقای لاریجانی، پخش آثار مرا از شبکههای مختلف تلویزیونی و رادیویی ممنوع کرد. هیچگاه دلیل این اتفاق را نفهمیدم. شاید یکی از دلایلش این بود که من خیلی به سفارشات و فرمایشها توجه نمیکردم و آنها نیز به دنبال اشخاصی بودند که به سفارشات و فرمایش آنها احترام بگذراند و انجامشان دهند که چنین مواردی برای من قابل قبول نبود. از آن مقطع تاکنون آثارم غیرقابل پخش است، حتی دوستان به من گفتند که پیشتر برخی از آثارم سهوا روی آنتن تلویزیون رفتهاند و باعث شدهاند مدیر مربوطه توبیخ شود. از سال هشتاد و یک تاکنون نیز هر گاه برای برگزاری کنسرت اقدام کردم، مانعتراشی کردهاند. به طور مثال قرار بود در آبادان کنسرت برگزار کنیم که آن را برهم زدند. کنسرت اصفهان نیز با مشکلاتی مواجه شد و روی صحنه نرفت. در نهایت این مشکلات باعث شد به این نتیجه برسم که در اینباره ارادهای وجود دارد که نمیگذارد کارهایم به نتیجه برسد. از طرفی رسما به من نمیگفتند که ماجرا از چه قرار است تا اینکه چند سال پیش زمانی که به وزارت ارشاد مراجعه کردم به من گفتند این دستور از بیرون و خارج از وزارتخانه صادر شده و من نیز هیچگاه نفهمیدم از سوی چه مرجعی صادر شده و کماکان منتظرم تا این طلسم شکسته شود.
طی آن پانزده – شانزده سال گذشته از سوی جناح یا اشخاصی خاص پیشنهاداتی نداشتهاید تا مثلا در ازای انجام آنها مشکل ممنوعالکاریتان رفع شود؟
قطعا چنین پیشنهاداتی وجود داشته است، اما خب موسیقی برای آنها که واسطه شده بودند یا قصد داشتند در این راستا کاری کنند، ارزش و اعتباری نداشت. آنچه برای آنها اهمیت داشت یا حرکتی سیاسی بود یا آنکه سودش به جیب دلالانی میرفت که دربارهشان توضیح دادم. بنا به همین دلایل هیچگاه به آن پیشنهادات توجهی نکردم. البته از سوی افرادی در خارج از کشور نیز پیشنهاداتی داشتم اما خب دوست ندارم و علاقهای ندارم که این مملکت را ترک کنم. میمانم و اگر بتوانم در کشورم به فعالیتهای هنریام ادامه میدهم.
شما طی سالهای پیش از انقلاب فعالیتهای مدنی و سیاسی داشتهاید و توسط ساواک نیز بازداشت شدهاید. پس از انقلاب نیز تحصیلات خارج از کشورتان را رها کردید و به جبهه رفتید. این روحیه و وقوع اتفاقات سیاسی اجتماعی چقدر فضا و محتوای آثار شما را تحت تاثیر قرار داده است.
قطعأ اتفاقات و وقایع مختلف خروجی آثار هنرمند را تحت تاثیر قرار میدهد. بیشک زندگی نسل من تلاطم بسیاری داشته است. نسل ما به مفهوم واقعی آرامش را تجربه نکرده و تاثیر همه اینها را میتوانید در آثارمان ببینید. اتفاقا گاهی در اینباره به من انتقاد میکنند و میگویند چرا نود و نه درصد آثارتان رنگ و بوی شادی ندارد! ببینید زمانی که هنرمند با وجود و اعتقادش به تولید آثار هنری میپردازد و احساس واقعیاش را به کار میگیرد، همان اتفاقی میافتد که وجود دارد و باید رخ دهد. به هرحال ما نمیتوانیم خودمان را مخفی کنیم و خودمان را شخص دیگری نشان دهیم. زندگی ما در آن مقاطعِ پراتفاق سپری شده و ویژگیهایی که در زندگیمان وجود داشته، آثار هنریمان را تحت تاثیر قرار داده است. اگر آلبوم «قصه شب» را گوش کنید متوجه خواهید شد که این اثر به لحاظ محتوایی بیش از آثار دیگرم به روحیاتم نزدیک است، یعنی حرف دل و زبان حال من است. البته باقی آثارم نیز چنین فضایی دارند و اگر هم، سیاسی و اجتماعی نیستند، یا عرفانیاند یا عاشقانه. به طور کلی میتوان گفت در کارنامهام همه نوع اثری دارم، اما فضای هیچکدام از آنها شاد و طربانگیز نبوده است.
به نظرتان هنر و سیاست تا چه حد با یکدیگر ارتباط دارند و در این میان وظیفه هنرمند چیست و تا چه حد باید فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را مدنظر قرار دهد؟
معتقدم که هنر زبانِ زیبا بیان کردن واقعیتهای جامعه است. یعنی اگر بخواهیم واقعیات جامعه را به شکلی زیبا و جذاب و تاثیرگذار بیان کنیم، میتوانیم در قالبی هنری به آنها بپردازیم. حال این هنر میتواند سینما، تئاتر یا موسیقی باشد. در این میان وظیفه هنرمند این است که واقعیات جامعهاش را به خوبی بشناسد و براساس این شناخت به تولید آثار هنری بپردازد. هرگاه هنرمندان ما زبان به اعتراض میگشایند نباید انگیزه آنها را سیاسی بدانیم زیرا در واقع اینگونه نیست، اما از آنجا که اتفاقات و واقعیتهای جامعه ما خواسته یا ناخواسته درگیر مسائل سیاسی است، طبعا فعالیتهای هنری هنرمندان نیز به نوعی با مسائل سیاسی گره میخورد. به طور مثال هرگاه هنرمند از فقر بگوید به او برچسب سیاسی میزنند؛ زیرا این اتفاق حداقل به چند نفر بر خواهد خورد. اگر هنرمندان به وظیفه و رسالت هنریشان عمل کنند، آنها چه بخواهند چه نخواهند درگیر مسائل سیاسی خواهند شد. اما اگر هنرمندان بخواهند از گل و بلبل و چمن بگویند و درباره چنین مسائلی بخوانند و همه چیز را خوب و دلچسب نشان دهند که سیاسی به حساب نمیآیند و سیاسی هم نخواهند شد.
به نظرتان دوران طلایی موسیقی پاپ کدام مقطع است و تا چه حد به آن پرداخته شده است؟
به نظرم دوران طلایی موسیقی پاپ ما دهه پنجاه است و زیباترین، تاثیرگذارترین، با وجاهتترین و بامفهومترین آثار تولید شده، مربوط به این دهه است. تلاش نسل اول موسیقی پاپ پس از انقلاب که من نیز جزوشان هستم، این بود که آن موسیقی جامانده در دهه پنجاه را ادامه دهیم؛ زیرا از هر نظر قابل دفاع بوده، هرچند کم و کاستیهایی نیز داشته است. هدف نسل ما در سالهای پس از انقلاب این بود که آن موسیقی را ادامه دهیم و بهروزش کنیم و زنده نگاهش داریم و از آن بهره بگیریم. اوائل اتفاقات خوبی هم افتاد و آثار خوبی در دهه هفتاد تولید شدند، اما پس از آن به ندرت از کنترل خارج شد زیرا پای واسطهها و دلالها به میان آمد و فضای موسیقی به کلی تغییر کرد. در حال حاضر موسیقی پاپ ما سوپرمارکتی است و نمیتوان نام هنر بر آن نهاد.
به دلیل تولید انبوه آثار ضعیف؛ سلیقه مخاطب طی این سالها تنزل یافته است؛ با توجه به این موضوع، اگر خوانندگان موسیقی پاپ دهه هفتاد و هشتاد به تولید آثاری با همان سبک و سیاق ادامه دهند، آن آثار بازهم طرفدار خواهد داشت؟
سلیقه مخاطبان را ما میسازیم. ذائقه آنها را برخی اهالی موسیقی تغییر دادهاند و آن را به سلایقی غیرموجه تبدیل کردهاند که امروزه با آن مواجهیم. مردم ما تقصیری ندارند. زمانی که همه راههای درک و فهم و موسیقی اصولی را به روی مردم بستهایم و زمانی که در مدارسمان موسیقی تدریس نمیشود و زمانی که موسیقی خوب را به جوانان ارائه نمیکنیم، چه توقعی داریم؟ از طرفی صداوسیما و رادیو در اشاعه موسیقی خوب و سالم هیچ نقشی ندارند. زمانی که موسیقی در دست دلالانی است که صرفا به جیب و سودشان فکر میکنند و در کمال پررویی پشت میکروفن قرار میگیرند و میگویند اگر کسی میخواهد کار فرهنگی کند به دنبال موسیقی نرود، از مردم چه انتظاری میتوان داشت. در چنین شرایطی مردم از کجا تغذیه شوند؟ شما در کدام کنسرت امروزی طعم موسیقی را میچشید؟ آنهم با بلیتهای صدونود هزارتومانی و کیفیت نازل آثار. همه اینها در حالی است که اغلب گروههای موسیقی فعلی سه، چهار نوازنده دارند و آثاری را از کامپیوتر پخش میکنند و نام آن را کنسرت میگذارند. بیشک هیچکدام از این اتفاقات ذائقه مخاطب را ارتقا نخواهد داد.
کنسرت خودتان که قرار است به زودی برگزار شود چند نوازنده دارد و در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
برای برگزاری کنسرتم از چند ماه پیش فعالیتهای مرتبط را آغاز کردهام و در حال تقویت سی نوازنده هستم تا کنسرت را با همراهی گروهی کامل، بدون استفاده از کامپیوتر و به صورت کاملا زنده روی صحنه ببرم. در حال حاضر همه تلاشم این است که سوم مرداد روی صحنه بروم و همانطور که گفتم رزرو و کارهای مربوط به وزارت ارشاد را انجام دادهام و منتظرم تا باقی ارگانها و مراجع مجوزهای لازم را به من بدهند و امیدوارم این اتفاق رخ دهد.
دیدگاهتان را بنویسید