یک هنرمند پیشکسوت صنایع دستی مهمترین دغدغه صنایع دستی را در شرایط فعلی بازاریابی برای هنرمندان میداند و میگوید: صنایع دستی میتواند به تدوین تاریخ فرهنگی ایران کمک کند؛ به عنوان مثال سفال کشفشده در شهر سوخته زابل به ما نشان داد که پنج هزار سال پیش ما انیمیشن داشتهایم. اگر سفال نبود ما چطور میتوانستیم به این موضوع پی ببریم؟
زهرا محسنی که بهتازگی و در هفته صنایع دستی صاحب هشتمین کاشی ماندگار استان خراسان رضوی شد، در گفتوگویی با ایسنا مهمترین دغدغه صنایع دستی را در شرایط فعلی بازاریابی برای هنرمندان این حوزه میداند و میگوید: به هر حال صنایع دستی در درجه دوم اهمیت زندگی مردم قرار دارد و به همین خاطر هم نیاز است که برای بازاریابی بیشتر به هنرمندان این عرصه کمک شود.
او ادامه میدهد: شاید جوانترها به یاد نداشته باشند، اما من یادم است که در گذشته در هر شهری و حتی در روستاهای کوچک هم یک فروشگاه مخصوص صنایع دستی وجود داشت که از طریق ادارات مختلف کار میکردند و هنرمندان صنایع دستی میتوانستند بدون اینکه اجارهای پرداخت کنند محصولاتشان را در این فروشگاهها ارائه کنند. نکته جالب توجه این بود که هر کدام از این فروشگاهها علاوه بر ارائه محصولات استان خودشان، صنایع دستی استانهای دیگر را هم ارائه میدادند.
محسنی با بیان اینکه «وجود این فروشگاهها بیش از هر موضوع دیگری باعث کاهش نگرانیهای هنرمندان صنایع دستی میشد»، میگوید: بسیاری از هنرمندان این عرصه زندگیشان را از طریق صنایع دستی میگذرانند و کار مشکلی است که بخواهند فروشگاهی داشته باشند.
این هنرمند که معتقد است پیشتر حمایتهای بیشتری از هنرمندان صنایع دستی صورت میگرفت در مثالی دیگری، یادآور میشود: پیشتر موادی که هنرمندان برای تولید صنایع دستی نیاز داشتند، برایشان تهیه میشد. یادم است وقتی برای احیای یک هنر بومی به استان سیستان و بلوچستان رفته بودم و چند ماه در آنجا ساکن بودم، یکی از آشنایان که کار سوزندوزی بلوچ انجام میداد میگفت از سمت بهزیستی و معاونت صنایع دستی به او پارچه و نخ و سفارش کار میدهند. این کار برای بسیار خوب بود. چراکه دیگر مثل الان لازم نبود که هنرمندان صنایع دستی مجبور باشند هر روز مواد اولیه را به یک قیمت تهیه کنند.
او خاطرنشان میکند: البته با همه این اوصاف مشکلات صنایع دستی نسبت به حوزههای دیگر کمتر است. درست است که هنرمندان صنایع دستی باید با قیمتهای متغیر مواد اولیه سر و کله بزنند، اما باز هم میتواند در خانهشان کار کنند.
محسنی همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود میگوید: توجه مردم و بهویژه جوانها به صنایع دستی در سالهای اخیر سیر خوبی داشته است. سالها پیش به یکی از مسئولان گله کردم که چرا در تلویزیون ما که «ملی» است، فرش ایرانی با طرح میکیموس تبلیغ میشود؟ به او گفتم فرزندان من روی فرشهایی چهار دست و پا میروند که طرحهای گل لاله عباسی و نقوش اسلیمی دارند و این نقوش در ذهن آنها حک میشوند، ولی شما طرح میکیموس را روی فرشهای ایرانی تبلیغ میکنید تا خانمهای جوان هم خریداری کنند. اما امروز خوشبختانه در سریالها از وسایل تزئینی سنتی ایرانی استفاده میشود.
او میگوید: به طور کلی امروز توجه خوبی به صنایع دستی میشود. اگر دقت کنید تزئینات خانمها به سمت صنایع دستی سوق پیدا کرده است و هنرهای سنتی مورد توجه مردم قرار گرفته است.
این هنرمند با باور بر اینکه صنایع دستی میتواند به تدوین تاریخ فرهنگی ایران کمک کند، یادآور میشود: ما در تاریخ کشورمان چند کتابسوزی مهم داشتیم و به همین خاطر هم هویت فرهنگی تدوینشدهای نداریم. اسکندر نمیخواست کاخ را بسوزاند، بلکه آمد تا کتابهای ما را بسوزاند و آنقدر تعداد کتابها زیاد بود که سقف تخت جمشید که از چوب بود سوخت و منجر به آتش کشیده شدن تخت جمشید شد.
محسنی ادامه میدهد: اما در این شرایط صنایع دستی به کمک ما آمده است. به عنوان مثال تصاویر حکم شده روی دیوارها نشان میدهد که پادشاه در تخت جمشید روی تختی نشسته که خراطی شده است و لباسش طرح و نقش دارد. این اطلاعات قطعاً به تدوین تاریخ هویت فرهنگی ما کمک میکند. یا اینکه سفال کشفشده در شهر سوخته زابل به ما نشان داد که پنج هزار سال پیش ما انیمیشن داشتهایم. اگر سفال نبود ما چطور میتوانستیم به این موضوع پی ببریم؟
دیدگاهتان را بنویسید