×
×

۵۵ سال از مرگ استاد بی‌مانند موسیقی ایران می‌گذرد

  • کد نوشته: 26743
  • 30 آذر 1391
  • ۰
  • روزنامه خورشید به مناسبت سالروز مرگ استاد ابواحسن صبا، با یکی از شاگردان وی که خود اکنون استادی پرآوازه در عرصه موسیقی است، گفتگو کرده است. متن کامل این گفتگو را که وحید استرون، خبرنگار خورشید انجام داده است، در ادامه بخوانید.

    ۵۵ سال از مرگ استاد بی‌مانند موسیقی ایران می‌گذرد
  • روزنامه خورشید به مناسبت سالروز مرگ استاد ابواحسن صبا، با یکی از شاگردان وی که خود اکنون استادی پرآوازه در عرصه موسیقی است، گفتگو کرده است. متن کامل این گفتگو را که وحید استرون، خبرنگار خورشید انجام داده است، در ادامه بخوانید.

    وحید استرون: ۵۵ سال از ۲۹ آذر ۱۳۳۶ می‌گذرد. روزی که استاد سرشناس موسیقی ایران از دنیا رفت. اما ابوالحسن صبا در طول ۵۵ سال زندگی تأثیرگذار بر موسیقی اصیل ایرانی توانست مانند باغبانی موفق شاگردانی را به یادگار بگذارد که نام او را همواره زنده نگه دارند. این شاگردان که حال جزو استادان بی‌مانند موسیقی ایران از آنها یاد می‌شود گاهی توانسته‌اند از استاد صبا در زمینه ‌ساز تخصصی خود به نوعی جلو زده و موسیقی ایرانی را بیشتر از پیش به کمال برسانند.

    یکی از آن شاگردان استاد همایون خرم است که شاید اگر صبا زنده بود به داشتن چنین شاگردی افتخار می‌کرد. همایون خرم در سن ۱۱ سالگی و با پیشنهاد یکی از شاگردان صبا که به منزل آنها رفت‌وآمد داشت و استعداد او را دیده بود به استاد معرفی شد. اما (از سبب سازیش من سوداییم) نزدیکی محل تدریس استاد صبا به منزل خرم و فروشگاه ساز در کنار منزل ایشان همه سبب شد همایون ۱۱ ساله به محضر استاد برسد و استاد نیز با دیدن دستان او از آن پس تا لحظه مرگش وی را نه همایون و نه خرم بلکه (باباجون) خطاب کند. همایون خرم با تک‌نوازی در رادیو و ارکستر بزرگ استاد صبا به عنوان ویولونیست تک‌نواز و ویولن‌نواز اول ارکستر که از سوی ایشان انتخاب شده بود، توانست خود را در جایگاه شاگردی موفق در دل استاد بگنجاند و ایشان خرسند از پرورش چنین شاگردی باشند.

    مهندس همایون خرم، اکنون پس از گذشت ۵۵ سال از آن دوران در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار «خورشید» از جوانب تأثیرگذاری این استاد ارزشمند در هنر موسیقی اصیل ما می‌گوید.

     با توجه به اینکه در آن زمان کمتر کسی از ساز و ویولن، به عنوان یک ساز وارداتی شناخت داشت اما استاد صبا توانست در کنار تسلط به سازهای سه‌تار، ضرب، سنتور، نی و… ساز ویولون را به کمال برساند. این فاکتورها برای تبدیل شدن به یک برند در موسیقی اصیل ما کافی است؟

    واقعا باید گفت ایشان تمام این سازها را در حد تسلط به آن آشنا بودند، صبا بهترین شاگرد میرزا عبدا… آقاحسین‌قلی و درویش‌خان بود. ابوالحسن صبا به نحوی ساز  درویش خان را می‌نواخت که زمانی که شاگردان می‌خواستند وارد کلاس شوند، نمی‌توانستند تفاوت میان ساز صبا و درویش‌خان را متوجه شوند و فکر می‌کردند که درویش‌خان است در کلاس ساز می‌نوازد. این تسلط به سازهای ایرانی باعث شد ایشان به سمت ساز ویولن که تا آن زمان مانند کمانچه می‌نواختند، برود. استاد صبا به ویولن شخصیتی منفرد از سازهای دیگر در موسیقی ایرانی داد که هنرمند برای نواختن سه‌گاه، بیات ترک و مقامات ایرانی مشکلی نداشته باشد. ایشان تمام هم و غم خود را روی ساز ویولن گذاشتند چون آن را به‌عنوان یک ساز نو همراه با رنگ و بوی جدید اما بسیار مؤثر در موسیقی ایرانی می‌دانستند کما اینکه تأثیر گذاشت و هنوز هم می‌گذارد.

     اگر کسی هم پیدا شود که بتواند این کارها را انجام دهد به نظر شما این فاکتورها برای پیشبرد موسیقی ما کافی به نظر می‌رسد؟

    باید گفت هر شخصی در زمان خود بنا به کارهایی که انجام داده به همان اندازه تأثیرگذار بوده، چهره می شود، دلیل نمی‌شود هر کسی که یک یا چند ساز را خوب می‌نوازد،  چهره شود. هر شخصی ممکن است در نوازندگی یک سبک خاص را دنبال کند و در آن سبک در عین تسلط، ساز و ردیف‌های ایرانی را به شیوه‌ای بنوازد که تمجید همگان را برانگیزد. اما چهره و یا برند شدن یک مسئله خاص نیست. چهره شدن نسبت به تحولات زمانه‌‌ای که در آن زندگی می‌کند و قبل‌تر به وجود می‌آید.

     همواره تأکید جنابعالی بر تأثیر استاد صبا بر موسیقی اصیل ایرانی بوده است در صورتی که نمی‌توان از اساتیدی مانند روح‌ا… خالقی، علینقی‌خان وزیری و… به سادگی عبور کرد. نظر شما چیست؟

    به نظر من این مقایسه اصلا درست نیست، مثلا علینقی‌خان ‌وزیری از کسانی بودد که مکتب نوین موسیقی ایرانی را به‌وجود آورد و در عین حال شاگرد میرزا عبدا… و آقاحسین‌قلی بود. وی توانست اجرای موسیقی را از اتاق‌های کوچک منازل خارج و موسیقی ایرانی را به شکل گروه درآورد که در آن زمان نخستین ارکستر را تشکیل داد. نقش هر کدام در موسیقی ما جداگانه قابل بحث است. استاد وزیری در نخستین نگاه فهمید که صبای جوان می‌تواند با خود تحول بیاورد، چون قابلیت و ظرفیت‌های او را درک کرده بود. استاد صبا هم زمانی که من تمام ردیف‌ها را اجرا کردم در تنهایی به من گفت حالا باید معرفت موسیقی ایرانی را یاد بگیرید. یعنی شناخت واقعی از موسیقی در آنجا بود که به من گفتند یادت باشد سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر، ایشان همواره تأکید بر سخن و ایده نو داشتند، پس مقایسه آنها با هم درست نیست، وی یک‌ نوع به موسیقی ایرانی خدمت کرد و روح‌ا… خالقی به نوعی دیگر. صبا همه فکر و ذهنش را بر ساز ویولن متمرکز کرد که بتواند بگوید اگر یک ساز حتی از کشور چین بیاید اما می‌شود با کار بسیار روی آن بیات ترک را به خوبی نواخت، اگر ما از این ساز با این قابلیت‌ها استفاده نکنیم در حق موسیقی جفا کرده‌ایم. این اساتید با هم قابل قیاس نیستند و هر کدام برای خودشان ارزشمند و قابل احترام هستند.

     اساتیدی مانند علی تجویدی، همایون خرم، حبیب‌ا… بدیعی و… به‌عنوان شاگرد به چه میزان توانستند مکتب استاد را تکمیل کنند؟

    استاد شاگردانی مانند ما را تربیت کردند. سبک من سبک صبا بود، این شباهت به نوعی که استاد حسین تهرانی زمانی که در بوفه رادیو بی‌سیم در خیابان شریعتی نشسته و من تنها، اجرای زنده داشتم، گفتند مگر صبا امروز برنامه دارد! استاد تهرانی که خود را شاگرد صبا می‌دانست، نتوانست فرق میان ساز استاد و شاگرد را متوجه شود. من پر از ساز صبا بودم اما استاد همواره به من تاکید می‌کردند که تو نباید صبا شوی بلکه باید خرم شوی. ما شاگردان بر پایه‌های محکم استاد، هنر خود را ساختیم. اگر آن پایه‌های محکم نبود موسیقی ما یک چیز ضعیف و من درآوردی می‌شد. به‌طور قطع اگر نوآوری به همراه ابتکار عمل در موسیقی بر پایه‌های محکم استوار باشد سبک شاگرد مکمل استاد می‌شود. من از ۱۱ تا ۱۹ سالگی در خدمت استاد صبا بودم. بنابراین پس از آن به تدریج انسان یک تحولی پیدا می‌کند و صاحب سبک می‌شود. پایه‌های سبک ما سبک صباست. در مکاتیبی که اصول آن را اهل فن باید بفهمند، سازی را می‌شنوند که با دیه بر پایه سبک استاد صباست یا خیر. اگر نباشد یک چیز دیگر است.

     اگر استاد حالا زنده بود، شاگردان به استاد افتخار یا استاد به داشتن چنین شاگردانی افتخار می‌کردند؟

    این موضوع کاملا دوگانه و دوطرفه است. اولا ما شاگردان همه به چنین استادی مفتخریم، بنابراین ما این افتخار را داشتیم که از ایشان یاد بگیریم. وی مانند باغبانی است که بذرهای بسیاری را کاشته اما از این همه تنها دو یا سه تا از آن بذرها رشد کرده و استاد از آنها خشنود بوده است. زمانی که ایشان مرا به عنوان ویولن اول ارکستر دعوت کردند و از من خواستند که این کار را انجام دهم و تکنوازی ویولن ارکسترشان را انجام دهم یعنی چی؟ این به آن معناست که باغبان از این ثمره خوشحال است. هنر موسیقی مانند مدرسه نیست که اگر کسی به آن وارد شد متخصص شود و تا آخر هم در آن تخصص کار کند. استاد در یک مصاحبه اعلام کرده بود که من سه هزار شاگرد دارم. اما در این سه هزار تنها چند نفر از صافی گذشتند که بتوانند سلسله موسیقی ایرانی را ادامه دهند و برنامه‌ای مانند گل‌ها را شکوفا کنند. خوشبختانه موسیقی ایرانی توانست با شاگردان صبا ادامه پیدا کند و پیشرفت بسزایی داشته باشد.

     می‌توان تدریس را از شاخصه‌های استاد صبا دانست؟

    خیر، تدریس برای وی شاخصه کوچکی است. صبا ردیف‌هایی را که می‌نوشت همه نو و تازه بود. این به آن دلیل بود که شاگردان بفهمند باید کار نو و تازه انجام دهند نه کپی از دیگران. ایشان برای اینکه تدریس را به شاگردان مستعد خود بفهمانند که موسیقی ما را باور کنند تلاش می‌کردند و تدریس‌شان هدفدار بود.

     بزرگ‌ترین دغدغه استاد در سال‌های پایانی عمر چه بود؟

    بزرگ‌ترین دغدغه استاد این بود که چهارتا شاگرد داشته باشند که بتوانند کارهای نو انجام دهند و به ابتکار برسند و آنها در موسیقی ایرانی آهنگ بسازند.خود وی نیز آهنگساز بزرگی بودند. چهار مضراب‌هایی که ساخته‌اند نشانگر آن است. ایشان در طول عمر تمام هم‌وغم خود را به آن دلیل صرف ویولون کرد که چهار مضراب‌های خوبی را در کنار کارهای دیگر در ردیف با این ساز اجرا کنند.

     یک جمله اگر بخواهید در وصف صبا بگویید، چیست؟

    یک دهان خواهم به پهنای فلک، تا بتوانم شرح دهم هنرهای صبا را، در عین حال با وجود این عظمت هنری ایشان بسیار متواضع، خوش‌خلق و درویش بودند.

     سخن پایانی شما؟

    باید بگویم که از زمان هرچه می‌گذرد صبا (صباتر) می‌شود. شما می‌دانید که ۵۵ سال پیش کدام مدیر یا مسئولی سر کار بوده است. ولی صبا از آن روز همواره در یاد ما بوده و در طول این سال‌ها هر روز صبا (صباتر) می‌شود.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *