«محمدرضا شفیعی کدکنی» که به تازگی تصحیح «تذکرهالاولیا» را که حاصل ۴۰ سال عمرش است، منتشر کرده، هفتهی گذشته دربارهی جریان شعری و چیستی آن، تاثیر ملودی بر شعر و ظرفیتهای موسیقایی اشعار حافظ سخن گفت. او در این جلسه با اشاره به اینکه حنجرهی «شجریان» معجزه میکند، به این نکته اشاره کرد که قدر شجریان دانسته نمیشود.
نویسندهی برجستهی ایران با بیانِ این موضوع که جریانهای واقعی در ادبیات خیلی کم اتفاق میافتد، به این مساله اشاره داشت که: «بستگی دارد ما چه نوع توری به این دریا که با مقدماتش دریایی ۱۳۰۰ ساله است، میافکنیم. اگر تور ما سنت باشد، در این دریا ماهیهای درشتی است و البته آنهایی که مصداق جریانهای اصیل هستند، تعدادشان شاید خیلی زیاد نباشد؛ مثلاً ۲۰ نفر، اما این ملاک برای تا زمان مشروطیت است، از آن به بعد معیارها بسیار متفاوت میشود.»
او سپس به تاثیر ملودی قوی و اجرای استوار اشاره کرد که میتواند یک شعر ضعیف را جمعوجور کند و در این راستا تصنیف «میخانه» از استاد شجریان را مثال زد: «من هر وقت این «دلبر عزیز، شوخ با تمیز، برخیز و بریز…» را میخوانم خندهام میگیرد، مزخرفتر از این کلمات چیزی نمیتواند باشد؛ اما ملودی در این اثر به عنوان ضمیمه، کار خودش را میکند. حنجره شجریان معجزه میکند. ما قدر شجریان را نمیدانیم. یک نابغهای در مملکت ما در حوزه آواز پیدا شده و میتوان با اطمینان گفت میراث موسیقایی شجریان، برابر میراث موسیقایی تمام خوانندگان ماست.»
او همچنین دربارهی موسیقی شعر حافظ میگوید: «اگر ادیب ورزیدهای یکی از غزلهای حافظ، مثلاً سالها دل طلب جام جم از ما میکرد و قطعهای از شکسپیر را در یک آزمایشگاه پیشرفته ضبط صدا که کوچکترین ارتعاشات صوتی را ضبط میکند، بخواند و فردی بتواند آن را به وسیله کدهایی به یک فرمول ریاضی تبدیل و تمایز وجه موسیقایی این دو متن را از هم جدا کند، میتوان متوجه تفاوتها شد. با دلایل متقن و از سر اطلاع و خاطرجمعی میگویم، هیچ شاعری در بحث ظرافتهای سمانتیک (معناشناسی) بر روی کره زمین همپای حافظ نیست.»
دیدگاهتان را بنویسید