×
×

به قلم سيدابوالحسن مختاباد

  • کد نوشته: 2513
  • 30 آگوست 2010
  • 1 دیدگاه
  • سرگذشت «روح‌الله خالقي»‌ موسيقي‌دان و آهنگساز معاصر به قلم سيدابوالحسن مختاباد(پژوهشگر و منتقد در حوزه موسيقي) ازسوي انتشارات اميركبير، منتشر و روانه بازار شد. در كتاب سرگذشت روح‌الله خالقي كه در قطع جيبي و در 170 صفحه تهيه و تنظيم شده است، مولف سعي كرده با بهره‌گيري از خاطره نوشت‌هاي «روح‌الله خالقي» ضمن بيان رويدادهاي […]

  • سرگذشت «روح‌الله خالقي»‌ موسيقي‌دان و آهنگساز معاصر به قلم سيدابوالحسن مختاباد(پژوهشگر و منتقد در حوزه موسيقي) ازسوي انتشارات اميركبير، منتشر و روانه بازار شد.

    در كتاب سرگذشت روح‌الله خالقي كه در قطع جيبي و در 170 صفحه تهيه و تنظيم شده است، مولف سعي كرده با بهره‌گيري از خاطره نوشت‌هاي «روح‌الله خالقي» ضمن بيان رويدادهاي زمانه او به ويژگي‌هاي هنري و خصايص دروني اين استاد موسيقي بپردازد.
    مختاباد در بخش‌هايي از پيش‌گفتار اين كتاب، درخصوص خالقي آورده است: «…. زنده‌ياد روح‌الله خالقي، اين بختياري را دانست كه هم خود با قلم روان و صميمي‌اش درباره ويژگي‌هاي كاري خود و ديگر اهالي موسيقي بنويسد و هم به جهت تلاش‌هاي فراواني كه در عرصه‌هاي مديريتي و خلاقانه موسيقي صورت داد، ادبيات مكتوب‌ قابل اعتنايي از خود به جاي گذارد.
    مولف معتقد است كه خالقي در مقايسه عموم اهالي موسيقي در سده گذشته تا به امروز، از قلم خلاق و دستي چيره در نويسندگي برخوردار بود و اين خصلت باعث شد او در حكم يك راوي، موقعيت وقت موسيقي را به وضوح، روايت كند.
    همچنين در ادامه اين بحث، آمده است: «…. احساس مسئوليتي كه در برابر رخدادهاي مثبت و منفي پيرامون خود داشت، اين چهره نامدار تاريخ موسيقي ايران را بر آن داشت تا هرچه را كه مي‌بيند با قلمش انعكاس دهد. بنابراين در نوشته‌هاي وي از نقد و تحليل و اعتراض به سياست‌هاي هنري و به خصوص موسيقايي تا نظريه‌پردازي و نقد فني و البته تاريخ‌نويس را شاهديم.»
    فصل اول اين كتاب به شرح دوران كودكي و محيط خانواده خالقي پرداخته است. اين فصل با ذكر سال تولد خالقي همزمان با صدور فرمان مشروطه آغاز مي‌شود و در ادامه به موقعيت‌ پدرش ميرزا عبدالله خالقي در مقام منشي‌گري فرمانفرما، علاقه اعضاي فاميل و خانواده ازجمله پدر و مادرش به موسيقي، سفرهاي ناگزير خانوادگي و اقامت گزيدن در شهرهاي مختلف، ثبت‌نام وي در مدرسه آمريكايي‌ها و فراگيري علم و معرفت از محضر اساتيد و مدرسين، نقل اخبار كودتاي سوم از زبان ميرزاده عشقي و علاقه‌مند شدن روزافزونش به موسيقي اشاره شده است.
    مولف، فصل دوم را با نقلي از خالقي كه در تابستان 1300 نگاشته شده است، آغاز مي‌كند كه در وصف غلامحسين درويش‌خان (نوازنده نامدار تار و سه‌تار) گفته است: دست زمانه كمتر اين همه ذوق و هنر و خوي و خلق پسنديده را در يك كل جمع مي‌كند. او كه بود كه مرا چنين فريفته خود ساخت؟ من آرزو داشتم وي را ببينيم و سازش را بشنوم، تا اينكه بر حسب دعوت پدرم، شبي به باغ آمد.»
    سپس ماجراي ديدن كنسرت عارف قزويني، آشنايي با نورعلي خان برومند، ديدار با كلنل وزيري كه به موسيقي علاقه داشته، نقل قول‌هايي از زنده‌ياد جواد معروفي و حسن شايگان درباره خالقي، در فصل دوم آمده است.
    در بخش ديگري از فصل دوم با ماجراي مخالفت ميرزا عبدالله به دنبال كردن موسيقي توسط پسرش به عنوان گرايش اصلي برمي‌خوريم، خالقي نوشته است: «بايد در اين موضوع از پدرم اجازه بخواهم و مشكل مي‌ديدم روي موافق نشان دهد» وقتي بالاخره اين مطلب را ميرزا عبدالله درميان مي‌گذارد؛ پدرش در جواب مي‌گويد: «مگر مي‌تواني در اين مملكت با موسيقي زندگي كني؟»
    اما روح‌الله علاقه‌مندتر از اين حر‏ف‌هاست كه نصيحت پدر به خرجش برود. اين فصل به بيان كش‌مكش‌هاي خالق و تصميم قاطعانه‌اش ادامه مي‌يابد و با مرگ مادرش به پايان مي‌رسد.
    در فصل سوم، خالقي جوان تصميم‌اش را گرفته و مجدانه پاي در اين طريق صعب مي‌گذارد. او به پيشنهاد استادش، حرفه معلمي را برمي‌گزيند و از آنجايي كه رئيس دولت وقت دستور داده بود سرودها و مارش‌ها جزء‌ برنامه‌هاي مدارس باشد، چند سالي را به تدريس سرودها، در مدارس ابتدايي و متوسطه و صاحب منصبي نظام گذراند.
    از بخش‌هاي ديگر فصل سوم مي‌توان به خدمت نظام، از رواج، معاونت هنرستان موسيقي، تاسيس انجمن موسيقي ملي، انتشار مجله چنگ، سرپرستي گل‌ها و عضويت در شوراي موسيقي راديو اشاره كرد.
    فصل چهارم اين سرگذشت‌نامه به بيمار مزمن و مرگ در غربت خالقي اختصاص يافته است. مولف اين فصل را چنين آغاز كرده است: «روح‌الله خالقي 21 آبان ماه 1344 در سن 59 سالگي و درحالي‌كه جامعه موسيقي، حداقل دو دهه ديگر هم مي‌توانست از بركات دانش و تجربه او بهره‌ها ببرد، درگذشت»
    «استاد علينقي وزيري در سخناني كه به ياد شاگرد نامدارش بيان كرد، ضمن اشاره به روحيه خونسرد و آرام خالقي گفت: «اين خونسردي ظاهري، در برابر ناملايمات، آشفتگي و هيجانات تندي در باطن او ايجاد مي‌كرد، شايد بتوان گفت همين خودداري و تسلط بر نفس سبب اصلي بيماري زخم معده او بود كه سرانجام هم نابودش كرد.»
    مولف فصل پنجم را به شرح خلقيات و سلوك شخصي و اجتماعي، فصل ششم را به بيان تعاملات وزيري و خالقي، فصل هفتم را به بررسي ديدگاه‌ها درباره موسيقي و سياست‌گذاري هنري، فصل هشت را به ويژگي‌هاي آهنگسازي و آثار خلاقانه خالقي و بالاخره فصل نهم را به جستجوي خالقي در نگاه ديگران اختصاص داده است.
    مختاباد در پايان پيشگفتار اين كتاب، رو به مخاطبان آن آورده است: «… اميد كه اين كتاب بتواند گوشه‌اي خرد از زندگي و آراء و افكار اين چهره صافي اعتقاد موسيقي ايران را به جامعه ايران بشناساند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *