«حامد عنقا» تهیهکننده سریال بر سر دوراهی در گفت وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس گفت: روزی که میخواستیم پیشتولید را شروع کنیم، خدا خدا میکردیم تا ۷ قسمت خوب از این سریال دربیاید. ما به سه قسمت ابتدایی فکر کرده بودیم و بعد از آن حین تولید همه ایده دادند و قصه در دل کار به این سمت رفت. ماجرای پرداختن به دلار و اعتیاد از همان ابتدا در قصه نبود و در دل کار پیش آمد.
وی درباره قصه این سریال نیز افزود: ما تنها دو خط از قصه در اختیار داشتیم که هیچ ربطی به آنچه ساخته شد نداشت. در ابتدا آمدیم با بازیگرها قرارداد بستیم و حتی یادم هست که به آقای بخشی گفتم اگر شما بیایید این نقش وجود خواهد داشت، در غیر این صورت نقش حذف خواهد شد و آخر هم فکر میکنم از اصرارهای ما خسته شد و قرارداد را امضا کرد.
نویسنده سریال تنهایی لیلا در ادامه افزود: سایر بازیگران همه به همین منوال بودند و گودرزی و شریفینیا هم که قبلا با من کار کرده بودند، جنس کارهایم را میشناختند. ما کارمان را از ته به سر شروع کردیم. اول با بازیگران به توافق رسیدیم و دو روز پس از قطعی شدن کار با بهرنگ توفیقی نشستیم و لحن کار را درآوردیم. به این دلیل که این قصه میتوانست به شدت لوس دربیاید و پاورقی مجلههای زنانه و… شود.
** آدمها دوست دارند در گذشته سیر کنند
وی با اشاره به المانهای موجود در این سریال که به زمان گذشته مرتبط بود نیز گفت: ما نمیخواستیم بگوییم این سریال قدیمی است. وقتی در جهان مدرن زندگی میکنیم که جوانهایش دوست دارند پیکسل شعرا و آدمهای بزرگ در گذشته را به کیفهایشان وصل کنند؛ یعنی که آنها دوست دارند در گذشته سیر کنند.
این نویسنده در ادامه بیان داشت: زمانی هست که کاری را میسازیم و آن به یک کار عامهپسند تبدیل میشود و زمانهایی هم وجود دارد که با نگاههایی که از مؤلفهها دارید بعضی موارد را بازتولید میکنید.
تهیهکننده سریال پدر با اشاره به نام این سریال نیز گفت: منظور از بر سر دوراهی، دوراهیای نیست که حمید گودرزی سر آن قرار گرفته و نمیداند که بین مریم و پریناز کدام را انتخاب کند، بلکه همان ستون معروف در مجله زن روز است که مردم خاطرات واقعی زندگیهایشان را در آن مینوشتند. اگر دقت کرده باشید، فونت تیتراژ ابتدایی این سریال نیز فونت روزنامههای قدیمی است و موسیقیای که به کار رفته از جنس موسیقیهای بابک بیات است. ما در کوچه آبشار، دردار و سقاخونه که در فیلمهای مسعود کیمیایی میبینیم، این سریال را ضبط کردیم و همه اینها باعث شد که لحن کار آنطور که میخواهیم دربیاید.
عنقا با بیان اینکه مردم ما امروزه دوست دارند مدام به گذشته برگردند و آن فضا را تجربه کنند: دوست داشتم یک بار دیگر حال و هوای پاورقیهای مجلات قدیمی را تجربه کنم. البته موضوع ما این قدیمی بودن نیست. وقتی شما در جهان مدرن زندگی میکنید و میبینید که جوانهایش صفحه اول روزنامه اطلاعات در ۵۰ سال پیش را تصویر روی تیشرتهایشان میکنند و یا پیکسل شعرا و آدمهای بزرگ درگذشته را به کیفهایشان وصل کنند؛ یعنی که آنها دوست دارند در گذشته سیر کنند و این زاده روزگار مدرن است که ما با یک نگاه پستیک و یک نگاه پسا دوران مدرن برمیگردیم به مؤلفههایی که روزگاری به آنها عامهپسند میگفتیم.
وی ادامه داد: این اتفاق در غرب در اواسط قرن بیستم رخ داد و یک نویسنده گردن کلفت به نام اومبرتو اکو به وجود آمد که گفت من میخواهم یک قصه مدل الکساندر دومایی که کمی هم پلیسی طور است بنویسم و از دل آن رمان نام گل سرخ درآمد. وقتی شما یک کار مینویسید و یا می سازید که ته آن میشود یک کار عامهپسند که ته آن میبینیم یک دختر و پسری عاشق هم میشوند اما وقتی میشود که با ناگه به آن مؤلفهها یک چیزی را تولید میکنید. و برای اینکه به شمای روزنامهنگار و منتقد از اول بگویم که تصور نکنید یکباره کار ما یک کار عامهپسندی از کار درآمد، اسم آن را بر سر دوراهی میگذارم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا به تأثیرگذاری که از ابتدا مدنظرتان بود، رسیدید، گفت: در حال حاضر طیف مخاطبهای نخبه (جریان مطبوعاتی، سایتها و خبرگزاریها) برای ما حائز اهمیت است و پرداختن این دوستان به این سریال به ما ثابت میکند که حتماً تفاوتی با سایر سریالها داشتیم. ممکن است این سریال بدون ایراد هم نباشد؛ چراکه وقتی کاری که باید ظرف مدت ۴ ماه ساخته شود را در ۵۰ روز ضبط میکنید، ممکن است نقاط ضعفی هم داشته باشد، چون از قبل به این موضوع آگاه هستید. برای مثال ما در پایان راه تولید به باران شدید تهران برخورد کردیم و چارهای نداشتیم جز اینکه بعضی از سکانسها را با میاننویس ۳ ماه بعد یا ۶ ماه بعد ضبط کنیم که مولفه جدیدی به کار اضافه کردیم. نام سریال برگرفته از همان ستون معروف «بر سر دوراهی» مجله زن روز است که مردم خاطرات واقعی زندگیهایشان را در آن مینوشتند و مخاطبان بسیاری هم داشت. نه اینکه حمید گودرزی بر سر دوراهی انتخاب پریناز و مریم مانده است.
** امکان جزئینگری در شخصیتهایمان را نداشتیم
عنقا افزود: تیتراژ کار هم با حروف گارسه قدیم میسازم که مخاطب را دهه ۳۰ میبرد. قبل از دوران موج نوی سینمای ایران که کیمیایی و امیر نادری و … بودند. میروید به زمانه دکتر کاووسی و … البته این موضوع را آقای بخشی بیشتر درک میکند. موسیقیای که به کار رفته نیز ناخوداگاه جنس موسیقیهای بابک بیات را به خاطر میآورد. یا امامزاده یحیی، کوچه آبشار، کوچه در دار و سقاخانه معروف فیلمهای مسعود کیمیایی را در سریال میبینیم، اینها مواردی است که رویش فکر شده و لحن کار را درآوردهایم. از این لحاظ کار مدرنی کردهای ولی امدهای بر اساس المانهای پست مدرن کار کردهای. این به دلیل نیازی است که نسل جوان یک خاطراتی از نسل قدیم شنیده، ندیده و آن دوره هم زندگی نمیکند. اما دوست دارد که این فضاها را تجربه کند. به همین دلیل بود که تصاویر مربوط به رسانهها را هم ما سیاه و سفید میدادیم. مخاطب این سریال از ۲ منظر لذت میبرد یکی این است که یک قصه عاشقانه میبیند و ماجرای پسری که یک شبه پولدار شده و وقتی این را شناخت یک لایه دیگر برای لذت بردن میبیند و اگر هم نه یک قصه به روال خود را دیده است.
تهیهکننده سریال تنهایی لیلا با اشاره به تأکید شروع بازی هر کدام از بازیگران توسط میاننویس گفت: از روزی که موتور قصه به راه افتاد فهمیدیم که باید پرشتاب پیش برویم و امکان جزئینگری در شخصیتهایمان را نداشتیم. برای همین زمانی که به بازی پریناز رسیدیم، برای تأکید به مخاطب میاننویس کردیم آغاز بازی پریناز و همچنین در مورد سیمین نوشتیم؛ پرده سیمین، اما این تکنیک خیلی هم خاص نبود و در پاورقیهای بسیاری این را دیده بودیم که نوشته میشد در قسمت بعد فلان شخصیت با فلان شخصیت آشنا میشود.
حامد عنقا با اشاره به بازخوردهای مخاطبان از این سریال نیز گفت: اینکه بازخوردها خوب است، باید از کف جامعه آمده باشد، نه اینکه عوامل سریال پستهایی را در صفحههای شخصیشان گذاشته و از خود و کارشان تعریف کنند. زمانی هست که در اینستاگرام شما را لایک میکنند و زمانی هم به شما فحش میدهند، ولی واکنش اصلی برای ما بازخوردی است که از روزنامهنگارها میگیریم.
وی ادامه داد: وقتی شما حرف دارید، میتوانید سراغ همه چیز بروید. شما درباره بازی عنایت بخشی، افسانه چهرهآزاد و سایر بازیگران حرف نمیزنید بلکه درباره قصه سریال حرف میزنید.
عنقا با اشاره به تفاوت سریال پدر و بر سر دوراهی نیز گفت: یادم هست سه هفته که از شروع تصویربرداری بر سر دوراهی گذشته بود، با دیدن اولین رافکاتها از سریال خوشمان آمد، اما سر سریال پدر اینطور نبود و از همان اول همه ما میدانستیم که سریالی داریم میسازیم که شهر را بهم میریزد. من روحیهای دارم که اگر کارم موفق نشود افسردگی میگیرم، اما خدا را شکر جنس این کار طوری بود که با هم آن را ساختیم.
وی ادامه داد: شاید ۹۰ درصد از بازیگرهای این سریال نمیدانستند سکانسهایشان برای کجای قصه است و تنها سکانسی که میدانستیم در کجا قرار دارد، سکانس مرگ شخصیت جلال بود که به عبارتی فینال کار بود. خیلی از سریالها با اینکه حمایت مالی هم دارند، تمرکزشان روی دو سه دکور و لوکیشن است و ما که به دلیل شتابزدگی بدون قصه جلو رفتیم، از لوکیشنهای متعددی بهره بردیم.
این تهیهکننده با بیان اینکه دیگر دوست ندارم چنین تجربهای داشته باشم، گفت: امیدوارم دیگر تجربه مشابه این سریال نداشته باشم که بخواهم سریالی که در چهار ماه ساخته میشود را ظرف مدت یک ماه و نیم تمام کنم. ما مدام نگران رسیدن قسمتهایمان به آنتن شبکه بودیم و آن بارانی که در تهران آمد چند روز کارمان را مختل کرد. از طرفی زمانی که تعداد بازیگر حرفهای در کار بیشتر میشوند، حجم توقع شما به عنوان تهیهکننده بالا میرود.
وی ادامه داد: ما برای اولین بار سریالی جدی را در باکس نوروزی سیما ساختیم. همه بازیگرها استرس داشتند و میپرسیدند سرنوشت نقش ما به کجا میرسد. حتی بازیگرهایی داشتیم که ۳۰ ثانیه یکبار این سوال را می پرسیدند و بازیگرهای صبوری هم در کنار آنها حضور داشتند که از همان ابتدا اعتماد کرده بودند. برای مثال آقای بخشی همان اول گفت من راجع به حجم نقشم و اینکه اسمم باید کجای تیتراژ بخورد، صحبت نمیکنم؛ چراکه از همان ابتدا تکلیف خودشان را با پروژه و نقش مشخص کرده بودند و او حتی یکبار هم در طول تولید نپرسید که مسیر قصه به کجا میرود و من سعی کردم از اعتمادی که شده بود، سوءاستفاده نکنم.
عنقا در ادامه گفت: ما لحن اصلی و جدی میترا حجار را در صحبت با سایر شخصیتها به غیر از حامد دیده بودیم و این کاملا مشخص بود که او برای صحبت با حامد و اهدافی که پشت سرش دارد این گونه صحبت میکند.
حامد عنقا با اشاره به این ماجرا نیز گفت: همیشه نقشهای منفی سریالهایم را خیلی دوست دارم. اما هیچ آدمی به ذات منفی نیست. شخصیت جلال در این سن و سال حتماً با نوههایش طور دیگری صحبت میکند که هیچ وقت با آن لحن با حامد صحبت نکرده و باید گفت هر کدام از ما در موقعیتهای خاص وجوه انسانیمان متفاوت است.
وی ادامه داد: بعد از سریال پدر خیلیها گفتند که من درباره پولدارها سریال میسازم، اما در آنجا شخصیت متمول قصه ما حاج علی تهرانی بود که شخصیتی مثبت بود و با همت خود به این مال و منال رسیده بود، اما در بر سر دوراهی حامد شخصیت پولداری بود که منفی شد. من درباره پولداری و بیپولی حرف نمیزنم، ما شخصیتهای پولداری داریم که آدمهای بسیار خوبی هستند و شخصیتهای بیپولی داریم که آدمهای خوبی نیستند و پولداری آدمها ربطی به خوب یا بد بودن آنها ندارد. منش پولداری مهم است. همه ائمه ما متمکن بودند و این را از اماکن تاریخی ـ مذهبی که از آنها به یادگار مانده متوجه میشویم.
این تهیه کننده ادامه داد: بدترین شکل فینال برای این سریال این بود که حامد در پایان به خانه پدرش بیاید و پشت پا به همه آن ثروتی که عزتالملوک برای او به جا گذاشته بود، بزند.
دیدگاهتان را بنویسید