×
×

گفت‌وگو با اعضای گروه رستاک: شادیانه‌های موسیقی اقوام باید مورد توجه قرار بگیرد

  • کد نوشته: 241371
  • 04 فروردین 1398
  • ۰
  • اعضای گروه رستاک می‌گویند پشتوانه تجربه‌های ۲۰ ساله‌ گروه در حوزه موسیقی نواحی این جسارت را به آن‌ها داده است که تن به ریسک بدهند.

    گفت‌وگو با اعضای گروه رستاک: شادیانه‌های موسیقی اقوام باید مورد توجه قرار بگیرد
  • مینا آتشی: اعضای گروه رستاک می‌گویند پشتوانه تجربه‌های ۲۰ ساله‌ گروه در حوزه موسیقی نواحی این جسارت را به آن‌ها داده است که تن به ریسک بدهند.

    گروه رستاک در تابستان ۱۳۷۶ به سرپرستی سیامک سپهری تأسیس شد. رستاک در تجربیات خود نگاهی کاربردی به عناصر شنیداری فرهنگ‌های فولکلور ایران دارد که حاصل آن بیش از دو دهه فعالیت در زمینه‌های مختلفی همچون تحقیقات میدانی، آموزش و پژوهش، ساخت موسیقی برای فیلم و تئاتر، طراحی و ساخت آلبوم‌های موسیقی و اجرای کنسرت بوده است.

    این گروه تاکنون پنج آلبوم “رنگواره‌های کهن”(۱۳۸۹)، “همه اقوام من” (۱۳۸۹)، “سورنای نوروز” (۱۳۹۱)، “میان خورشیدهای همیشه” (۱۳۹۵) و “بهار” (۱۳۹۷) را منتشر کرده است. “در خانه بی‌مرز” عنوان تازه‌ترین پروژه گروه رستاک است که در مرحله ‌تولید به سر می‌برد و قرار است مخاطبان غیر ایرانی این گروه را هدف قرار بدهد. به بهانه این کار همچنین ایام نوروز با چند تن از اعضای گروه رستاک شامل سیامک سپهری سرپرست گروه، بهزاد مرادی خواننده، فرزاد مرادی خواننده و نوازنده، مجید پوستی نوازنده و وحید اسداللهی نوازنده و مشاور پروژه گفت‌وگو کرده‌ایم.

    ایده پروژه “در خانه بی‌مرز” چگونه شکل گرفت؟

    مجید پوستی: این پروژه، با توجه به شرایطی که در اجراهای خارجی گروه وجود داشت و ایده‌هایی که در این اجراها شکل می‌گرفت، از سه سال پیش به‌صورت بسیار آرام و تدریجی آغاز شد و در نهایت به سمتی رفتیم که اکنون به‌صورت ویژه‌ای روی این پروژه متمرکز شده‌ایم. ابتدا شروع به انتخاب مناطق و سوژه‌ها کردیم و سپس پژوهش‌های مقدماتی‌ را انجام دادیم. در حال حاضر چهار قطعه از این پروژه وارد مرحله ضبط شده است. روند شکل‌گیری و ساخت بعضی از قطعات خوب پیش رفته و پروسه ضبطشان تقریباً رو به اتمام است. به‌طور هم‌زمان هم داریم سوژه‌های دیگر کشورها را هم بررسی می‌کنیم.

    چرا پروژه “در خانه بی‌مرز” را با عنوان “پروژه” معرفی می‌کنید و به آن “آلبوم” نمی‌گویید؟

    مجید پوستی: علتش در پروسه تولید و نشر آن است. از این جهت که تولید این پروژه به‌تدریج و در خلال برنامه‌هایی که داریم اتفاق می‌افتد. البته این روزها به‌صورت متمرکزتر داریم روی پروژه “در خانه بی‌مرز” کار می‌کنیم و شاید مهم‌ترین دغدغه کاری‌مان همین پروژه باشد. در زمینه نشر هم تصمیم داریم که قطعات به‌صورت جداگانه منتشر شوند. وقتی تعداد قطعات به یک مرحله‌ای برسد که احساس کنیم می‌شود با قطعات یک آلبوم تولید کرد، شاید آلبومی هم تحت عنوان “در خانه بی‌مرز” منتشر کنیم.

    پروژه “در خانه بی‌مرز” به لحاظ مفهومی و کانسپتی به موسیقی کدام مناطق می‌پردازد؟

    مجید پوستی: این پروژه‌ای است که بیشتر به موسیقی همسایه‌های ایران و موسیقی‌هایی که متعلق به مناطق سرحدی ما هستند و فرهنگ‌های مشترکی با فرهنگ خودمان دارند، می‌پردازد. مثل موسیقی کردی کرمانجی، عربی، ترکیه‌ای و آذری. قطعاتی که درصدی از ضبطشان هم انجام شده است.

    این پروژه قرار است شامل چند قطعه باشد؟

    سیامک سپهری: یکی از دلایلی که ما عنوان پروژه را روی این همکاری گذاشته‌ایم این است که آن را چندان محدودش نکنیم. ممکن است این پروژه با هفت قطعه تبدیل به یک آلبوم شود و بعد ادامه پیدا کند و ممکن است اتفاق دیگری برای آن بیفتد. هیچ محدودیتی برای آن نداریم.

    یک ‌بار که با شما صحبت کردم گفتید برای تولید قطعات گروه به مناطق مختلف سفر می‌کنید. آیا برای این پروژه هم سفر کرده‌اید یا تحقیقاتی انجام داده‌اید؟

    سیامک سپهری: ما بعضاً برای ضبط برخی قطعات به سفر رفته‌ایم، اما در حاضر کمتر به سفر کردن نیاز داریم. اصلی‌ترین دلیلش هم این است که در حال حاضر رستاک بیشتر شناخته‌شده‌ است و از سوی اساتید و ساکنان مناطق، همراهی بیشتری با گروه صورت می‌گیرد. خوشبختانه با محققین موسیقی نواحی ارتباط بسیار جدی‌تری پیدا کرده‌ایم و می‌توانیم با استفاده از پژوهش‌های این عزیزان، به فضایی که نیاز داریم بیشتر نزدیک شویم. اما همچنان اگر لازم باشد سفر می‌کنیم. مثلاً حامد بلندهمت که نوازنده سازهای بادی است بسیار سفر می‌کند. بهزاد مرادی و مجید پوستی هم همین‌طور.

    ما موزیسین‌های زیادی را در داخل کشور داشته‌ایم که با پروژه‌ها و هنرمندان غیر ایرانی همکاری کرده‌اند. پروژه “در خانه بی‌مرز” چه المان‌های متفاوت‌تری نسبت به آن پروژه‌ها داشته است؟

    وحید اسداللهی: ما در این پروژه قطعه‌ “کوچه لره” را داریم که مربوط به موسیقی آذربایجان است و موزیسین‌ها و مردم آذربایجان با آن بزرگ شده‌اند. کار کردنش هم خیلی سخت است چون همه آن را می‌شناسند. واقعاً همه بچه‌های گروه رستاک متبحر هستند و من فکر می‌کنم با اجرای چنین قطعاتی به موسیقی فولکلور کشور کمک می‌کنند. موسیقی فولکلور ما خیلی مظلوم واقع شده و به همین دلیل کاری که رستاک انجام می‌دهد بسیار ارزشمند است. به اعتقاد من پروژه “در خانه بی‌مرز” پروژه بسیار اثرگذاری خواهد بود و آهنگی که از موسیقی آذربایجان انتخاب کرده‌ایم قدرتمندانه تنظیم شده است.

    قطعات پروژه “در خانه بی‌مرز” و این که به موسیقی کدام ملل بپردازید چه کسی انتخاب کرده است؟

    بهزاد مرادی: شروع پروژه “در خانه بی‌مرز” در جریان اجراهای ما در عمان، استانبول، بخش‌های کردنشین ترکیه و مناطق دیگر بود و ما فرصت داشتیم برای کنسرت‌هایی که در این مناطق داشتیم، قطعه‌ای را آماده کنیم. این شروع حرکت ما بود. پرداختن به موسیقی عربی، به احترام بخش عرب‌نشین کشورمان در خوزستان و موسیقی ارمنی به‌واسطه حضور بخش قابل توجهی از ارامنه عزیز در کشورمان بخشی از دغدغه‌های ما بوده است. کردی کرمانجی با بقیه زبان‌های کردی، متفاوت است. در ایران تعداد زیادی کرد کرمانج زندگی می‌کنند. ما هیچ محدودیتی برای خود ایجاد نکرده‌ایم که صرفاً بخواهیم از منطقه یا کشور خاصی موسیقی اجرا کنیم. ما در طول سفر و زمان اجراها، مدت زمان زیادی کنار هم هستیم و تصمیم‌ می‌گیریم که به سراغ موسیقی کدام منطقه برویم. در واقع بیشتر سوژه‌ها هستند که ما را به سمت خود می‌کشند.

    فرزاد مرادی: جمله‌ای زیبا از مهندس منوچهر سپهری (پدر سیامک) که منبع الهام‌بخش گروه و از حامیان و مشوقان اصلی گروه رستاک بودند، نقل می‌کنم ایشان سال‌ها قبل به ما می‌گفتند که شما مثل ماجراجویانی هستید که قدم در راهی گذاشته‌اید که نقشه طراحی شده ندارد. شاید یکی از مهم‌ترین دلایلی که گروه رستاک خود را یک گروه تجربی می‌نامد همین باشد. درست است که هر کدام از بچه‌ها پیش از حضور در گروه رستاک تجربیات متفاوت شخصی خودشان را داشتند، اما مسیری که تک‌تک ما در رستاک تجربه کردیم مسیری بود که قبلاً به این شکل تجربه نشده بود و ما به‌مرور زمان، به‌صورت تجربی و با آزمون‌وخطا، نقشه راه را به شکلی ترسیم کردیم که دیگران هم در صورت پذیرش و اعتماد بتوانند از این مسیر حرکت کنند. ما به‌تدریج در ایران مخاطبان زیادی پیدا کردیم و در ادامه تعداد زیادی از مخاطبان خارجی هم با گروه رستاک همراه شدند و حالا در نقطه‌ای قرار داریم که فکر می‌کنیم بتوانیم چالش جدیدی به نام “در خانه بی‌مرز” را تجربه کنیم. قطعاً کار آسانی نخواهد بود و بسیار سخت‌تر از کار کردن روی موسیقی نواحی ایران خواهد بود. یکی از امتیازهای بزرگی که گروه ما در این سال‌ها داشته این بوده که اعضای رستاک غالباً در بطن فرهنگ بومی ایران رشد کرده‌اند و همیشه هر اثر تولیدشده در رستاک، از فیلتر نگاه چند فرد بومی گذشته است. چالش بزرگی که ما در پروژه جدید با آن روبرو هستیم این است که ما فردی را نداریم که اهل ترکیه باشد و این کار ما را چندین برابر سخت‌تر می‌کند. البته پشتوانه تجربه‌های ۲۰ ساله‌ ما در حوزه موسیقی نواحی این جسارت را به ما داده که تصمیم به انجام این ریسک بزرگ بگیریم. ما تلاشمان را چند برابر خواهیم کرد تا خطاهایمان را به حداقل برسانیم تا پروژه به سمت‌وسوی خوبی حرکت کند.

    هر کدام از کشورها و مناطقی که شما به آن می‌پردازید خودشان به لحاظ موسیقایی و به لحاظ لهجه و گویش متنوع هستند. مثلاً موسیقی ترکیه در بخش‌های مختلف این کشور متفاوت است. این مسئله را در گروه چگونه حل می‌کنید؟

    فرزاد مرادی: این مسئله وجود دارد و همان‌طور که اشاره کردید، گونه‌های مختلفی از موسیقی در ترکیه وجود دارد. شیوه کار ما به این شکل است که مشغول تحقیق و بررسی انواع موسیقی‌ کشورهای مورد بحث می‌شویم تا با شناخت بیشتر در نهایت خروجی کار ما همان بیان همیشگی رستاک را داشته باشد و کمترین خطای سهوی در آن اتفاق بیفتد.

    فکر می‌کنید چقدر زمان لازم است تا پروژه “در خانه بی‌مرز” به ثمر برسد؟

    سیامک سپهری: برنامه‌ریزی‌ ما به این شکل است که فاز اول این پروژه در یک زمان حدوداً یک ساله شکل می‌گیرد، تا کارها آماده شود و به شکل تک آهنگ به انتشار برسد. هیچ نقطه پایانی برای پروژه نگذاشته‌ایم و می‌خواهیم پیش برویم تا ببینیم در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد.

    آیا پروژه “در خانه بی‌مرز” نیازمند این هست که به کشورهای مختلف سفر کرده و قطعات را اجرا کنید؟

    سیامک سپهری: قطعاً این نیاز وجود دارد ولی این بستگی به یک سری امکانات دارد که ما باید این امکانات را داشته باشیم. در حال حاضر دوستانی اعلام آمادگی کرده‌اند و پروژه با همراهی صمیمانه آن‌ها آغاز شده است.

    قرار است در کنار پروژه “در خانه بی‌مرز” آلبوم‌ها یا کنسرت‌های دیگری هم داشته باشید یا فعلاً تمرکزتان روی همین پروژه است؟

    مجید پوستی: ما قطعاً به کنسرت‌های داخلی و خارجی‌مان ادامه خواهیم داد و ممکن است قطعات پروژه “در خانه بی‌مرز” هم در کنسرت‌هایمان اجرا شود. من این را به صحبت آقای مرادی اضافه کنم که یکی از امکاناتی که در پروژه “در خانه بی‌مرز” به کمک رستاک آمده است، موسیقیدان‌ و پژوهشگرهایی از همین کشورها هستند که حالا دیگر رستاک را می‌شناسند و به ما کمک می‌کنند. در کلیپی که در نشست خبری پروژه “در خانه بی‌مرز” پخش شد، خیلی از کسانی که برای ما ویدئو فرستاده‌اند، موسیقی‌شناس یا فرهنگ‌شناس هستند و این‌ عزیزان مشاورین ما در کشورها و مناطق مختلف خواهند بود.

    به نظر خودتان دغدغه گروه رستاک در تمام این سال‌ها چیست؟

    مجید پوستی: من این را از زبان سیامک می‌گویم که دغدغه ما دو بخش اساسی دارد. دغدغه ما در حوزه‌ای که مربوط به داخل گروه است و شاید چندان مربوط به موسیقی نباشد این است که بتوانیم در کنار همدیگر باشیم و حالا اگر این کنار هم بودن بهانه‌اش موسیقی و خلق باشد که چه بهتر. این را دوباره از زبان سیامک می‌گویم که در حوزه موسیقی دغدغه ما این است که ما بتوانیم با سازهای ایرانی‌مان موسیقی‌ای را خلق کنیم که انواع مخاطب‌ها با سلیقه‌های متفاوت بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و آن موسیقی استانداردهای یک موسیقی خوب را داشته باشد و خاصیت موزه‌ای نداشته باشد. یعنی زنده باشد و حیات داشته باشد.

    برای روشن‌تر شدن این مسئله، سؤالم را این‌طور می‌پرسم که آیا دغدغه رستاک بازگشت به اصالت‌ها و زنده نگه داشتن موسیقی نواحی است یا رستاک دارد راه خودش را طی می‌کند و به دنبال چیز دیگری است؟

    سیامک سپهری: ما داریم راه خودمان را طی می‌کنیم که بازگشت به اصالت‌ها و زنده نگه داشتن موسیقی نواحی هم جزو ملزوماتش است. نگاه به اصالت‌ها، شاید به خاطر این است که ما جنس موسیقی نواحی را دوست داریم. بارها این صحبت مطرح شده که چرا رستاک خودش ملودی نمی‌سازد و صرفاً تنظیم می‌کند؟ واقعیت این است که ما خودمان را در این حد نمی‌بینیم که بخواهیم یک ملودی شبیه “کوچه لره” خلق کنیم. ما هر کدام از ملودی‌های ماندگار موسیقی نواحی را که می‌شنویم، بسیار هیجان‌زده می‌شویم و این هیجان آن‌قدر زیاد است که رفتن به سمت خلق یک ملودی جدید برای خود من با ترس همراه است. ناخواسته یک مقایسه در ذهن ما شکل می‌گیرد و باعث می‌شود خودمان ملودی جدیدی را خلق نکنیم. اصالت موسیقی‌های نواحی هم امکان خاصی برای ماست که فکر می‌کنیم می‌تواند کار ما را زیباتر کند. یعنی نگاه ما یک نگاه کاربردی است و اصلاً نگرش موزه‌ای نیست. نتیجتاً ما سعی می‌کنیم قطعه‌ای را به لحاظ ملودی و گویش انتخاب کنیم که به لحاظ آماری با بیشترین اقبال مواجه شده باشد. بنابراین نگاه ما به اصالت و نوع برخوردمان در مواجهه با موسیقی‌های مختلف، در بسیاری موارد نتیجه طبیعی یک روند بوده است. در واقع در طی پروسه پژوهش و تنظیم هر قطعه، ترکیبی از یک حس زیبایی‌شناسی که مختص رستاک است در کنار توجه ما به زیبایی‌شناسی و ملزومات فرهنگی هر منطقه، اثر نهایی را شکل داده است. خوشحال می‌شویم هر زمان که مخاطب هم این نگاه را پذیرفته با ما همراه می‌شود.

    معتقدم که اگر در پروژه “در خانه بی‌مرز” برای اجرای موسیقی کشورهای مختلف حداقل از یک نوازنده بومی آن کشور بهره می‌بردید، به بهتر شدن روند این پروژه کمک شایانی می‌کرد. خودتان دراین‌باره چگونه فکر می‌کنید؟

    سیامک سپهری: لااقل در یکی از قطعات ما این اتفاق افتاده است. در یکی از قطعات پروژه، استاد وحید اسداللهی و فرزند ایشان مراد اسداللهی رستاک را همراهی کرده‌اند. با توجه به قدرت ایشان در اجرا و ارائه لحن زیبای موسیقی آذری، به نظر من آن کار ما یک ارزش افزوده‌ای پیدا کرده است که برای خود ما خیلی هیجان‌انگیز است. در مورد بقیه قطعات هم من فکر می‌کنم هر قطعه به فراخور ویژگی‌هایی که دارد، از نوع نگاه و سلیقه‌مان گرفته تا امکاناتی که وجود دارد، ممکن است این اتفاق در آن رخ دهد. اما در برخی موارد ممکن است که ما فکر کنیم، این برایمان یک چالش است که بخواهیم یک قطعه را اتفاقاً بدون حضور فردی از آن فرهنگ تجربه کنیم. این الزاماً به این معنا نیست که نتیجه آن قطعه، بهتر می‌شود یا بدتر. بارها پیش آمده که بهزاد مرادی به خود من گفته بهتر است این قطعه را من نخوانم و خواننده‌ای از همان فرهنگ این اثر را بخواند. من هم در بسیاری مواقع گفته‌ام بهزاد خودت بخوان تا ببینیم نتیجه‌اش چه می‌شود. لااقل نگاه من این است که هر کدام از بچه‌های ما هر چقدر هم که تلاش کند، نمی‌تواند مثل مراد اسداللهی گارمون بنوازد. در واقع شاید بسیار کم باشند نوازندگانی با قدرت و موزیکالیته خاص استاد وحید اسداللهی، اما ممکن است زمانی شما بخواهید یک چیزی را تجربه کنید تا ببینید چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد. بعضی وقت‌ها باید پذیرفت که یک اتفاقی دارد تجربه می‌شود و نتیجه‌اش ممکن است خوب شود یا نشود.

    فرزاد مرادی: موسیقی ترکیه جدا از گونه‌گونی و تنوعی که دارد، در طول این سال‌ها نوازندگانشان همه این نمونه‌ها را کار کرده‌اند. وقتی داریم در مورد موسیقی خارج از ایران صحبت می‌کنیم، اتفاقاً فکر می‌کنم که نگاه و بیان رستاک مهم‌ترین چیزی است که ما می‌خواهیم به آن برسیم. شاید خیلی جالب ‌شود اگر ما با سازهای خودمان به آن نگاه برسیم و این برای مخاطبان همان کشور هم نسخه متفاوتی باشد. اما همان‌طور که سیامک گفت، اگر در قطعه‌ای مثل قطعه آذری پروژه “در خانه بی‌مرز” احساس کنیم که لازم است بخش‌هایی از یک قطعه توسط نوازنده‌ای از همان منطقه و فرهنگ اجرا شود، این اتفاق می‌افتد.

    شما فعالیتتان را از ابتدا با اجرای موسیقی نواحی و اقوام شروع کردید و همچنان دارید به همین روال پیش می‌روید و در عین حال به تجربیات متفاوتی همچون “در خانه بی‌مرز” هم فکر می‌کنید، اما با توجه به پرمخاطب بودن موسیقی پاپ یا دانشی که برخی از شما در زمینه موسیقی الکترونیک دارید، چرا هیچ‌وقت سعی نکردید تجربیاتی در زمینه موسیقی پاپ، موسیقی الکترونیک یا سایر ژانرهای موسیقی داشته باشید؟

    سیامک سپهری: فکر می‌کنم خیلی وقت‌ها تجربه کردن یک اتفاق جدید خودش یک انگیزه قوی برای رفتن به سمت آن است. قطعاً مجموعه‌ای که با سازهای غربی کار می‌کند، همه چیزش مشخص است و پیچیدگی اجرایی کمتری دارد چون خیلی از مشکلاتش تجربه شده است. مثلاً در گروه پاپ که شما می‌فرمایید، یک ست درامز می‌تواند کار چهار نفر از اعضای گروه را انجام بدهد، اما این برای ما جذابیت نداشت. برای ما این هیجان‌انگیز بود که ببینیم سازهای خودمان چگونه می‌توانند کنار هم باشند و چگونه می‌توانند کاری کنند که مخاطب به وجد بیاید. چرا مخاطب باید حتماً با صدای گیتار الکتریک به وجد بیاید؟ یکی از دلایلی که ما سمت این جنس از موسیقی‌های اکتیو و شادیانه‌های مناطق رفتیم همین بود. به نظر من بسیاری از این حرف‌ها به عدم شناخت عمیق نسبت به یک حیطه فرهنگی برمی‌گردد. شاید موسیقی آذربایجان اساساً یک موسیقی اکتیوی باشد.

    وحید اسداللهی: بله کاملاً حق با شماست. موسیقی آذربایجان بدون اکت و رقص و ریتم معنایی ندارد.

    مجید پوستی: موسیقی کردی و موسیقی جنوب هم همین‌طور است.

    سیامک سپهری: همه این موسیقی‌ها، کاربردی بوده‌اند و در یک رخداد خاصی اجرا می‌شدند. طی سالیان بسیار به بخش‌های غیر اکتیوتر موسیقی نواحی پرداخته شده و برای من جای سؤال دارد که چرا فضاهای اکتیو موسیقی‌های نواحی کمتر مورد توجه قرار گرفته است؟ صرفاً به خاطر شاد بودن به آن توجهی نمی‌کنند و یک ارزش‌گذاری نادرست صورت می‌گیرد. من فکر می‌کنم کمتر قطعه‌ای مثل “کوچه لره” بغض داشته باشد. من هر بار این قطعه را می‌شنوم متأثر می‌شوم. هر بار می‌بینم مراد اسداللهی این قطعه را می‌نوازد، چشمانش پر از اشک می‌شود. این یک تجربه بی‌نظیر در موسیقی نواحی است و شادیانه‌های موسیقی اقوام هم تجربه‌های بی‌نظیر دیگری است که باید مورد توجه قرار بگیرد.

    قطعه “کوچه لره” هم در پروژه “در خانه بی‌مرز” حضور دارد؟

    سیامک سپهری: بله.

    آیا این قطعه را به خاطر اینکه در مقابل شادیانه‌های موسیقی اقوام قرار می‌گیرد و به خاطر تنوع دادن در پروژه استفاده کرده‌اید یا دلیل انتخاب آن علاقه‌ای است که به این قطعه داشته‌اید؟

    مجید پوستی: ما را بیشتر، خود سوژه‌ها به انتخاب موسیقی مناطق هدایت می‌کند. دوست داریم به‌عنوان شنونده، موسیقی مناطق مختلف را بشنویم و در موردش حرف بزنیم و در نهایت این خود سوژه‌ها هستند که ما را به سمت خود می‌کشانند و ما را به دنیای موسیقی آن منطقه می‌برند.

    بهزاد مرادی: و بعد می‌بینیم آن سوژه رقیبی دارد یا خیر. یعنی می‌بینیم آیا سوژه دیگری از آن منطقه می‌تواند به لحاظ حسی برای ما جذاب‌تر باشد یا نباشد.

    فرزاد مرادی: شاید برایتان جالب باشد که بگویم ما بالای صد ساعت، موسیقی خراسان گوش کردیم تا در اتمسفر موسیقی آن منطقه قرار بگیریم ولی در نهایت یک دیدار و یک اتفاق ساده سبب شد قطعه “لیلا” (لیلا در وا کن مویم) را انتخاب و اجرا کنیم. برای اینکه لهجه و لحن کلام را به دست بیاوریم، مجبور بودیم ساعت‌های زیادی به موسیقی اقوام گوش بدهیم. زمان یک قطعه شاید پنج دقیقه باشد ولی ما ساعت‌ها به موسیقی آن منطقه گوش می‌دهیم تا به اتمسفر آن نزدیک شویم تا درک کنیم که آن‌ها چگونه فکر می‌کنند. البته هر چه جلوتر می‌رویم به ریزه‌کاری‌های بیشتری می‌رسیم و بیشتر با فرهنگ آن منطقه آشنا می‌شویم و همه این مسائل به شیوه اجرای ما ورود می‌کند. ملودی‌های مختلفی از موسیقی خراسان را انتخاب کردیم تا اجرا کنیم تا این که به‌صورت اتفاقی در مادرید اسپانیا اجرایی داشتیم. در آنجا با یک دوست عزیز خراسانی که موزیسین هم نبود مواجه شدیم و ایشان ملودی خراسانی “لیلا” را برای ما اجرا کرد و ما گفتیم چه ملودی زیبایی است. جالب است که این قطعه جزو آرشیوی نبود که ما در زمینه موسیقی خراسان جمع‌آوری کرده بودیم. به‌هرحال ما همان شب در مادرید شروع به تمرین کردیم و قطعه “لیلا” را دو روزه به اجرا رساندیم. بعد از آن کنسرت دوباره روی آن کار کردیم و بعد از یک سال آن را در بخشی از آلبوم “همه اقوام من” به انتشار رساندیم. می‌خواهم بگویم که شاید از بیرون این‌طور فرض شود که رستاک به اولین ملودی که دست پیدا می‌کند، همان را اجرا و تنظیم کرده است ولی این‌طور نیست و همان‌طور که مجید پوستی گفت، سوژه‌ها، ما را به سمت خود می‌کشانند و بعد ما رقیب‌های متعدد آن سوژه را هم گوش می‌کنیم تا مطمئن شویم انتخابمان درست بوده است.

    مجید پوستی: در نهایت مهم‌ترین بخش قضیه اطمینانی است که باید برای خودمان به وجود بیاید. این سؤال را از خودمان می‌پرسیم که آیا این قطعه، قطعه‌ای هست که دوستش داشته باشیم؟ این‌طور نیست که بخواهیم نماینده موسیقی یک فرهنگ را انتخاب بکنیم، بلکه از مجموعه فرهنگ شنیداری یک قوم، آن قطعه و ملودی را که بیشتر به دل خودمان می‌نشیند و مناسب آنسامبل‌ ما است استفاده می‌کنیم. در حال حاضر یکی از کشورهایی که جزو کاندیداهای ما برای اجرای موسیقی است، ارمنستان است. بهزاد مرادی جستجو کرده و تعداد زیادی قطعه ارمنی پیدا کرده است. من هم به خاطر علاقه‌مندی خودم تعداد زیادی قطعه ارمنی پیدا کرده‌ام. یک دوست فرهنگی هم در ارمنستان داریم که به ما کمک می‌کند. ایشان هم حدود ۷۰ قطعه برای ما فرستاد و آن قطعات را هم گوش کردیم. حجم زیادی از قطعات را گوش می‌کنیم ولی قطعه ارمنی که نهایتاً کار می‌کنیم، قطعه‌ای است که ما آن را پسندیده‌ایم. بنابراین اولین اولویت ما این است که قطعه را دوست داشته باشیم و بعد به این فکر می‌کنیم که این قطعه شاد، غمگین، عاشقانه، روایی یا چیز دیگری است و آن را چطور باید اجرا کرد. یعنی اینکه قطعه انتخابی، الزاماً شاد یا الزاماً غمگین باشد، در اولویت‌های اول انتخاب یک سوژه برای ما نیست.

    استاد اسداللهی، در کنار قطعه “کوچه لره”، قطعه “ساری گلین” اثر دیگری است که در میان آذری‌ها و ترک‌زبان‌ها و حتی اقوام دیگر طرفداران زیادی دارد و حتی استانبولی‌ها هم با این قطعه یک ارتباطی دارند، چرا این قطعه را انتخاب نکردید؟

    وحید اسداللهی: انتخاب قطعه با گروه بوده است. اما قطعه “کوچه لره” یک قطعه خالص‌تر آذربایجانی است. روایت این قطعه صد درصد آذری است. البته “ساری گلین” هم آذری است. “کوچه لره” آهنگی است که خیلی‌ها با آن بزرگ شده‌اند و “ساری گلین” هم همین‌طور است ولی “ساری گلین” به شکل‌ها و در دستگاه‌های مختلفی اجرا شده است. به اعتقاد من “کوچه لره” بسیار سینه‌ای‌تر است تا “ساری گلین”.

    باز تنظیمی که برای قطعات پروژه “در خانه بی‌مرز” انجام می‌دهید روی فرم قطعات تأثیر می‌گذارد؟

    سیامک سپهری: ما در فرم و طراحی قطعات به دو قاعده پایبند خواهیم بود؛ یکی در گویش کلام و یکی در خط اصلی ملودی. تا جایی که می‌توانیم این دو را دست‌نخورده باقی می‌گذاریم.

    معمولاً در ایران با انجام کارهای گروهی مشکل داریم و این مشکل در حوزه موسیقی هم به تعدد دیده می‌شود که گروه‌های موسیقی خیلی زود به مشکل برمی‌خورند و به کار خود پایان می‌دهند. در صورتی که گروه رستاک بیش از ۲۰ سال است که فعالیت می‌کند و همچنان شاکله خود را حفظ کرده و با قدرت ادامه می‌دهید. خودتان دلیل پایداری گروه را چه می‌دانید؟

    فرزاد مرادی: فکر می‌کنم در گروه رستاک یک منش و رفتار سازمانی وجود داشته که اساسش روابط درست و انسانی بین اعضاء بوده است. سیامک سپهری و خانواده‌اش این را در رستاک جا انداخته‌اند. در حال حاضر افرادی که به‌عنوان عضو گروه رستاک باقی مانده و فعالیت می‌کنند، این منش و رفتار را دارند، همین‌طور باید امکان همراهی با شرایط پیچیده و دشوار زمانی و کاری رستاک را به لحاظ حضور در تمرینات، اجراها ضبط‌ها و… داشته باشد. البته به‌ شکل کلی شاید بشود گفت، اصولاً کسی که رفتار و اخلاق گروهی داشته باشد در گروه رستاک حل می‌شود. بستگی دارد که چند درصد منش کاری و رفتار گروهی و نیز امکان پذیرفتن شرایط رستاک را داشته داشته باشد. سیامک به اعضای گروه در جایگاه خودشان آزادی عمل می‌دهد تا بیشترین بازدهی را داشته باشند. او با اعتماد مسئولیت‌های مختلف را به اعضای گروه می‌سپارد ولی در عین حال یک مدیریت کلی هم روی تمام کارها انجام می‌دهد. ثبات کاری و مالی هم خیلی تأثیرگذار بوده است. ما به‌عنوان یک گروه مستقل و خود انتفاع وابسته به هیچ جایی نبوده‌ایم و درآمدهای گروه همیشه از طریق آلبوم‌ها و کنسرت‌ها و مجموعه فعالیت‌های خود رستاک به دست آمده است.

    سیامک سپهری: واقعیت این است که حفظ کردن گروه و روابطی که وجود دارد برای همه ما سخت است. به هر حال ما در ایران بزرگ شده‌ایم و در فرهنگی رشد کرده‌ایم که شاید آدم‌ها انجام کار انفرادی را به تیم‌ورک ترجیح می‌دهند. در واقع دشواری حفظ گروه، هم به این فشارهای داخلی که خودمان به خودمان و یا به اطرافیانمان وارد می‌کنیم برمی‌گردد و هم برمی‌گردد به فشارهایی که از بیرون به چنین نهاد و گروهی وارد می‌شود و کار ما را سخت‌تر می‌کند. بچه‌ها واقعاً به من لطف دارند ولی من فکر می‌کنم دوام گروه رستاک حاصل تجربه و تلاش روزانه و ساعتی گروه است. در فرهنگ ما هر چیزی برای فروپاشی نهادها فراهم است، در حالی که ممکن است در فرهنگ‌های دیگر هر چیزی کمک کند تا یک نهاد قدرتمندتر شود و ثبات پیدا کند. به همین خاطر فکر می‌کنم ماندگاری رستاک کار بسیار سخت و پیچیده‌ای بوده است. خود من بعد از گذشت ۲۰ سال سعی می‌کنم شرایط و اتفاقات را منطقی‌تر ببینم و دیگر آن نگاه آرمانی صرف، که واقعیت را نبیند، وجود ندارد.

    بهزاد مرادی: من در مورد سیامک سپهری بگویم که سیامک فرزند مردی است که تخصصشان روان‌شناسی صنعتی بوده و نیروهای زیادی را هم در این زمینه تربیت کرده‌اند، شاید به همین دلیل سیامک هم به یک مدیر کامل تبدیل شده است. همه ما می‌دانیم که اگر در طول این سال‌ها حمایت‌های آقای سپهری و خانم سپهری نمی‌بود، رستاک با گرفتاری‌های سختی مواجه می‌شد. این مورد برای ما کاملاً واضح و قابل لمس بوده است. ما از سیامک یاد گرفته‌ایم که اولین منتقد خودمان باشیم و به راحتی بپذیریم که در مورد ما انتقاد شود. فکر می‌کنم این نگاه به گروه کمک بسیاری کرده است.

    به‌جز پروژه “در خانه بی‌مرز”، برنامه‌تان برای سال ۹۸ چیست؟

    مجید پوستی: فصلی که دارد پروژه “در خانه بی‌مرز” انجام می‌شود، با یک فصل دیگری برای رستاک مقارن شده است و در این فصل نگاه کلی رستاک کمی فراتر از مرزهای ایران است. این مسئله‌ای است که تقریباً از شش ماه پیش آن را حس کردیم و بعد برایش برنامه ریختیم تا عملی‌اش کنیم. بنابراین برنامه‌ریزی ما این است که در سال آینده تعاملات بین‌المللی‌مان بیشتر باشد؛ اعم از کنسرت، شرکت در فستیوال‌های خارجی، پروژه “در خانه بی‌مرز” و هر اتفاق دیگری که کمک کند رستاک فضای بزرگ‌تری را تجربه کند حتی با حضور بیشتر در فضای مجازی. تمام تلاشمان این است که مخاطبانمان از فرهنگ‌های دیگر را تغذیه کنیم تا بتوانند از فعالیت‌های گروه رستاک استفاده کنند. ما در ادامه به فراخور، درباره پروژه‌های دیگرمان اطلاع‌رسانی می‌کنیم.

    فرزاد مرادی: با توجه به شرایط و شیوه کار گروه رستاک، در گذشته، سه تا چهار سال طول می‌کشید تا آلبوم‌های ما آماده شود و در این مدت مخاطبانمان از ما می‌پرسیدند رستاک دارد چه‌ کار می‌کند؟ ما الآن تصمیم گرفته‌ایم در هر مقطعی بگوییم در کدام مرحله هستیم و مشغول انجام چه کاری هستیم. سعی می‌کنیم پروژه‌های خودمان را بیشتر تبیین کنیم تا شاید بتوانیم از مخاطبان در جهت حرکت در مسیر درست‌تر کمک بگیریم و درصد خطاهایمان را کمتر کنیم.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *