محبوبه بیات: پنجمین جشنواره و جایزه موسیقی همایون خرم ( نوای خرم) پنجشنبه بیست و دوم آذر ماه با معرفی برگزیدگان در تالار وحدت تهران به کار خود پایان داد. این جشنواره با هدف ارتقای سطح هنری و موسیقایی و و استفاده از نمونه ها و الگوهای موجود در هنر ایرانی روزهای ۸، ۹، ۱۵ و ۱۶ آذر ماه برای هنرمندان گروه سنی زیر ۱۸ سال، توسط موسسه فرهنگی هنری «راد نو اندیش» با مدیریت بردیا صدر نوری در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شد.
در این دوره از جشنواره که با همکاری دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میزبان دوستداران موسیقی اصیل ایرانی بود، نوازندگان تمامی سازها، خوانندگان و همچنین گروههای موسیقی کودک و نوجوان داوطلب (کمتر از ۱۸ سال) با اجرای یکی از تصانیف و یا قطعات بیکلام روحالله خالقی، مجید وفادار، مهدی خالدی، علی تجویدی، همایون خرّم، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی و اسداله ملک که به شکل رسمی عرضه شده، به صورت تکخوانی، تکنوازی، همخوانی، همنوازی و گروهنوازی در این جشنواره شرکت کردند.
همین موضوع بهانه ای شد تا چند روز بعد از برگزاری جشنواره با بردیا صدرنوری نوازنده، آهنگساز و مدیر این دوره از جشنواره درباره کم و کیف برگزاری این جشنواره نوپای موسیقی ویژه گروه سنی کودک و نوجوان گفتگویی داشته باشیم که می خوانید.
*پنجمین دوره جشنواره موسیقی نوای خرم نیز با موفقیت به پایان رسید. اگر شما هم تنها به عنوان یک مهمان در جشنواره حاضر بودید، چه احساسی داشتید از این که بستری فراهم شده تا فرزندانمان، پیوند خود با هنر اصیل ایرانی و نسل پیشین هنرمندانمان را حفظ کنند؟
بردیا صدرنوری: اگر من به عنوان یک مهمان در جشنواره حاضر بودم، اولین چیزی که جذاب و قابل توجه بود، شور و هیجان بچههای هنرمندی بود که اولین حضور خود را در چنین صحنهای، در مقابل صدها نفر تجربه میکردند. از یک طرف شور و شوق داشتند و از طرف دیگر، هیجاناتی که بار اول، برای آغاز هر کاری دارند. دومین مساله ای که به چشم میخورد کیفیت خوب آثار اکثر این بچه ها بود. چراکه عمدتا بسته به سن و سالشان خیلی توانمند ساز زدند و خواندند . این امر در کنار تکاپوی پشت صحنه، از عوامل جشنواره گرفته تا والدین بچهها، کلا فضای شعفانگیزی را به وجود آورده بود که قطعا در خاطرهها میماند. به هر صورت باید بگویم من به عنوان یک مهمان، خنده دیدم، گریه دیدم، ذوق دیدم، ناراحتی دیدم، اما بیش ازهمه اینها، شور و شوق و هیجان مثبت بچهها را دیدم که این موضوع واقعا برایم ارزشمند و جذاب بود.
* یعنی اگر بخواهیم صادقانه و فارغ از هرگونه کلیشه و شعاری به فرآیند برگزاری جشنواره نگاهی کنیم، می توان اینطور قلمداد کرد که شما به عنوان یک مهمان، واقعا با یک حس و حال خوب محل اجراهای جشنواره را ترک می کردید؟
– بله. کاملا با ذوق و امیدواری به آیندهای خوب برای هنر کشورمان. ما در حوزه موسیقی یک سری محدودیتها و مضایق داریم و حداقل خروجی این مضایق و محدودیتها، میتوانست این باشد که این تعداد شرکتکننده را نمیداشتیم. وقتی جشنواره موسیقیِ یک موسسه خصوصی (موسسه فرهنگی هنری راد نواندیش) به تنهایی و بدون کوچکترین حمایت از طرف دولت و دسترسی به رسانهها و بیلبوردهای تبلیغاتی، با ۱۵۰۰ شرکت کننده مورد استقبال قرار میگیرد، نشان دهنده این است که فرهنگ و هنر، همچنان پویا است، حتی اگر با محدودیتهایی نیز مواجه باشد. خوشحالی دیگر اینجاست که این جشنواره نشان داد بخش مهمی از فرهنگ و هویت کشور ما، که همگان به اصالت و فاخر بودنش افتخار دارند، زنده است. به هرحال در مقابل این همه موسیقیهای روزمره، که متاسفانه در دنیای امروز، بیمحتوا رشد کردهاند، (البته من اصل موسیقی پاپ را زیر سوال نمیبرم)، این کودکان و نوجوانان به موسیقیِ مبتنی بر ردیف دستگاهِ ما که فاخر محسوب میشود، روی آوردهاند و این خود، جای خوشحالی دارد. شاید خیلی این لحظات ناب را ندیده باشند اما پشت صحنه تمرین کودکان، شاهد اتفاقات زیبایی بودم . گویی کسی از تلاش خسته نمیشد، کودکان دلهره و نگرانی نداشتند و از اعتمادبهنفس خوبی برخوردار بودند. هرچند والدین استرس شدیدی برای اجرای کودکانشان داشتند، اما به نظر میرسید کودکان چندان به برگزیده شدن فکر نمیکردند، بلکه مسرور از این بودند که هنرشان را در یک جمع بزرگ ارائه میدهند.
*فکرمی کنید این شور و هیجان بچهها از کجا نشأت میگیرد؟
در اینجا لازم است به یک نکته اشاره کنم. سرکار خانم سودابه سالم، مصاحبهای را راجع به جشنواره نوای خرم انجام دادند. ایشان یک نگاه انتقادی به جشنواره دارند. هم مزایا را میگویند و هم انتقادها را. البته ما از روز اول به نکاتِ این انتقادات آگاه بودیم اما مسیرمان را با علم به این مباحث، تعریف کردیم. خانم سالم میگویند: «بچه ها مینیاتور بزرگترها نیستند. بچهها خودشان هستند. این بچهها افکار و ظرفیت خودشان را دارند» اما من میگویم بچهها حتی روشهای خودشان را دارند و مسائل را آنطور که بزرگترها آنالیز میکنند، تحلیل نمیکنند. به همین جهت، استرس را در خانوادهها بیشتر از خود بچهها میدیدیم. یکی از معضلاتی که در طی این ۵ سال با آن برخورد کردهایم این است که متاسفانه بسیاری از خانوادهها با نگاه و رویکرد خودشان جشنواره را تحلیل میکنند و فکر میکنند بچهها هم همین تحلیل را دارند. در صورتی که بچهها همینکه در میان همسنوسالهای خود، فضایی را برای خود مهیا میبینند تا در مقابل بزرگان موسیقی کشور، اثر خود را اجرا میکنند، خوشحالاند.
*یعنی معتقدید موضوع رقابت و مسابقه در میان گروه های شرکت کننده اولویت ندارد؟
– ما همواره در جشنواره میگوییم که هر کسی در جشنواره حضور دارد، برنده است حتی کسانی که به مرحله نهایی نیامدند نیز برنده هستند؛ چون کودکی که سعی و تلاش خود را میکند و اثری را مینوازد یا میخواند تا ضبط کند و برای جشنواره بفرستد، کار خودش را درست انجام داده است. حالا طبیعی است که در این فرایند، یک عده امتیاز بیشتری کسب میکنند . حال اگر موضوع امتیازدهی را کلا حذف کنیم، انگیزه شرکت در مسابقه کمرنگتر میشود وگرنه ما هرگز دنبال اول، دوم و سومی بچهها نیستیم. کماکان که رتبهای هم اعلام نمیکنیم و معمولا تنها میگوییم برگزیده و تقدیری. این روش را انتخاب کردیم تا حس اول و دوم شدن در بچه ها بوجود نیاید و بخش کیفی قضیه، اینطور پیش برود. همانطور که میدانید پیچیدگی ذهن در بزرگسالان بیشتر است و مباحث بیشتری روی ذهن ما تاثیر میگذارند. بچه ها این حالت را ندارند. بچهها عین یک شیشه یا ظرف تمیز هستند که خالصاند و ما نباید با پیچیدگی بزرگسالی ذهن خود، آنها را تحلیل کنیم. این شور و شوق بچهها نشاتگرفته از سادگی و شفاف بودن و پاکی روحشان است.
در یکی از روزهای بخش رقابتی جشنواره، من پسربچهای را دیدم که در حیاط فرهنسگرای نیاوران میچرخید و با گربهای بازی میکرد. هر چه مادرش میگفت بیا جلوی این بنر عکس بگیر!، بازی با گربه را ترجیح میداد. چون بازی کردن برایش مهمتر بود تا اینکه بیاید در کنار ما عکس بگیرد. دوست همنوازش هم ایستاده بود و مادرش اصرار میکرد که بیا آقای صدرنوری ایستاده و منتظر توست…، تا بلکه او بیاید. شاید در جای دیگر اجازه نداشت با گربه بازی کند و دوست داشت اینجا این کار را بکند. بنابراین بچهها را از این زاویه و با این روحیات باید درک کنیم.حتی بچههایی هم که استرس داشتند بخشی از آن را از والدینشان دریافت میکردند. من میرفتم با بچهها حرف میزدم که تو که خوب ساز زدی، تو آمدی اینجا، دوستانت هم هستند، برای چی ناراحتی؟؟ میگفتند، مادرم میگوید اگر تو برنده نشی خیلی بد است…!! میگفتم نه! تو چون برنده شدی، آمدی اینجا…این تفاوت نگاه بزرگسال و کودکان از نکاتی است که من فکر میکنم نیاز به توجه دارد و دستگاههای ذیصلاح فرهنگی و اجتماعی در این حوزه، باید به این موضوعات، اهمیت بیشتری دهند.
*من بر این باورم فارغ از نگاه رقابتی و موضوعی، هر جشنواره ای می تواند یک ویژگی برای خود داشته باشد، شما چه به عنوان یک مخاطب و چه به عنوان مدیر جشنواره تصور می کنید جشنواره پنجم نوای خرم چه ویژگی هایی برای یک مخاطب علاقه مند موسیقی داشت؟
– ما هر سال شاهد استقبال گستردهتر خانوادهها و آموزشگاههای کشور از جشنواره هستیم. آثار بیشتری معرفی می گردند و اساتید مطرح بیشتری در بخش داوری حضور دارند، اما در کنار تمامی اینها، نکتهای که بسیار به چشم آمد جدیت بیش از پیش برگزارکنندگان و بویژه داوران در مدنظر قرار دادن آیتمهای اخلاقی، ادبی و رفتار سنجیده هنرمندان خردسال بود. با توجه به این که شرکتکنندگان در این جشنواره، زیر ١٨ سال سن دارند، به نظر میرسد رویکرد جشنواره در حوزه اخلاقی،هر سال جدیتر هم میشود.
از روز اول که برای جشنواره سیاستگذاری کردیم همواره این سوال مطرح بود که چرا اسم جشنواره را به نام همایون خرم، انتخاب کردیم؟ من بارها گفتم و باز هم تاکید میکنم که مهندس همایون خرم، سه ویژگی داشت که ما فکر کردیم میتواند به عنوان یک الگو و یک هنرمند وارسته مورد توجه قرار گیرد. اولین ویژگی، خلاقیت هنری ایشان بود. به عنوان یک هنرمند در بهترین حالت، کارش را انجام میداد و آهنگهای ماندگار زیادی از ایشان به یادگار مانده است و این، وجه امتیاز آقای خرم نسبت به مردم عادی بود . دوم اینکه، مهندس خرم در رشته مهندسی، تحصیلات آکادمیک داشت. این هم میتوانست یک الگوی خوب برای بچهها باشد که میتوان هم موزیسین خوبی بود و هم در یک رشته، تحصیلات خوب داشت و به مراتب بالاتر رسید. سومین نکته، ویژگی های اخلاقی استاد همایون خرم بود. آقای خرم به عنوان انسانی که از مکارم اخلاقی وارستهای برخوردار بود، به نوجوانان و جوانان احترام میگذاشت و برای کارهای هنری شان ارزش قائل بود. وی خانوادهدار بود و برای جایگاه خانواده اهمیت زیادی قائل بود.. این سه ویژگی به من ایده داد که مهندس خرم می تواند الگوی خوبی برای بچهها در موسیقی اصیل ایرانی باشد و برای همین هم اسم جشنواره شد:جشنواره و جایزه همایون خرم. اساسا جشنواره موسیقی نوای خرم با این هدف شکل گرفت که بتواند یک خلاء هنری در حوزه موسیقی را پر کند و حال که بچه ها آمدهاند تا در این مسیر تلاش کنند باید همگی به بهترین نحو کمکشان کنیم.
*فکر می کنید والدین هم چنین دیدگاهی دارند؟
-اینکه برخی خانوادهها میگویند، بچه من سرخورده شد و دیگر ساز نمیزند، حرف خود بچهها نیست و حرف بزرگترهاست. بچه، شاید نیم ساعت ناراحت شود که حتی همان هم بیشتر، از ناراحتی پدر و مادرش ناشی میشود. اما اینکه بچهای که به مرحله نهایی جشنواره راه یافته، اگر امتیاز لازم را نیاورد تا به مرحله بالاتر برود، پس سرخورده میشود اصلا منطقی نیست. اگر واقعا بچهای قرار است با یک اتفاق اینچنین، موسیقی را کنار بگذارد، بهتر است همین الان این اتفاق بیفتد. چون بعدها آنقدر در طول مسیر هنری، مشکلاتی پیش میآید که اگر تجربه مواجهه با فراز و فرودها را نداشته باشد، آسیب بیشتری میبیند.
هدف مهم این جشنواره، ترویج فرهنگ احترام است. یعنی بچهها به خانواده، معلم و پیشکسوت احترام بگذارند. مبنای آن هم تز دکترای من با محوریت آسیبشناسی آموزش در حوزه موسیقی بود که در آن، یک سری آیتمها را مطالعه و بررسی کردیم. یکی از این آیتمها به رفتار برخی مدرسین موسیقی برمی گشت. برخی معلمانی بودند که پشت سر معلمان موسیقی دیگر حرف میزدند و هیچکس را جز خودشان قبول نداشتند. یعنی موزیسینی پشت سر موزیسین دیگر حرف میزند. این هنرجوی کم سن و سال هم ناخودآگاه فکر میکنند حرف زدن پشت سر دیگران کار خوبی است چون معمولا معلمها برای بچه ها یک الگوی کامل هستند. در یک مورد، بچهای روی صحنه آدامس میخورد. ما به این مباحث توجه داریم و میخواهیم بچهها دقت کنند. بنابراین ما آداب صحنه را جزو موارد داوری گذاشتیم. حتی آراستگی. نه اینکه لباس تازه و شیک بپوشند، بلکه تمیز باشد. بنابراین از روز اول مباحث اخلاقی با همان ویژگیهایی که عرض کردم، مورد توجه قرار گرفت و همواره بر آن تاکید کردیم. این موضوعات در جشنواره پنجم هم همین طور بود. بچهها زمانی که میخواستند برای اجرا روی صحنه بیایند، عوامل پشت صحنه یادآوری میکردند که اولِ حضور و بعد از اجرا به احترام مخاطبان، تعظیم کنید. به هرحال، بودند کسانی که با ساز خود، بدون تعظیم وارد صحنه میشد و دوباره همینطور از صحنه پایین میرفت. شاید کسی به او نگفته باشد و ما اینها را به او میگوییم. مباحث اخلاقی برای ما بسیار پررنگ است و ما دنبال ترویج هنری هستیم که همراه با ادب و احترام به بزرگان باشد.
*بدون شک نگاه داوران جشنواره ( که در عالی ترین سطح اساتید کشور انتخاب شدهاند) متفاوت با نگاه مربیان و اساتید کودکان شرکتکننده است و از این روست که با رویکردههای متفاوتی داوریها انجام میشود. سوال اینجاست، آیا نقاط ضعف، بویژه نقاط ضعف فنی، به شرکتکنندگان منتقل میشود تا در رفع آن بکوشند. یا در این مورد هنوز مکانیزمی تعریف نشده است؟
– برخی خانوادهها پیگیر هستند و خودشان در مورد نکات ضعف و قوت فرزندشان سوال میکنند که هم ما به عنوان ستاد برگزاری جشنواره و هم داورها، به آنها پاسخ میدهیم. به طور مثال سه دختر خانم آمدند تارنوازی کردند. هم نوازی تار داشتند. نت پایهای که باید روی نت «ر» میایستادند، به اشتباه روی نت «دو» میایستادند. بعد از اجرا، استاد میلاد کیایی این نکته را به آنان یادآوری کردند. من پیش از این گفته بودم که ما صرفا به دنبال تکنیک نیستم، این به این معنا نیست که به تکنیک توجه نمیکنیم. برداشت برخی دوستان از این سخن (در یک مصاحبه اعلام کرده بودند) این طور بود که، «آقای صدرنوری گفته، ما به تکنیک کاری نداریم…»
باید بگویم، من نگفتم به تکنیک کاری نداریم بلکه گفتم ما تنها به دنبال تکنیک نیستیم. یعنی ما ۵ تا ۶ فاکتور داریم که به آنها توجه میکنیم. مثلا یک مورد این است که اگر نحوه نشستن پشت ساز یا در دست گرفتن ساز برایمان مهم است. در واقع، ما حداقل استانداردهایی را داریم. نه فقط در حوزه نوازندگی یا خوانندگی، بلکه در مباحث اخلاقی، مباحث آداب صحنه و نحوه نشستن و ارگونومی بدن، به همه نکات لازم، توجه میکنیم و یادآوری میکنیم. اصلا از مواردی که بسیار تذکر داده میشود، مربوط به کوک سازهاست. بسیاری از کسانی که به جشنواره آمدند به این دلیل نمره نیاوردند که به کوک سازشان اهمیت لازم را ندادند. معلمان حداقل باید به کوک ساز بچهها توجه لازم را میکردند. قبلا هم این تذکر را داده بودیم.
*با این نگرش آیا می توان به آینده یک جشنواره ای که هنرمندان و مربیان شرکت کننده در آن بعد از ایام برگزاری جشنواره رها نمی شوند، امیدوار بود؟
-امسال با عنایت و کمک خداوند، بعد از جشنواره مسترکلاسهایی را برای معلمان، آموزشگاهها یا مربیان اصلیشان تعریف میکنیم تا با کمک پیشکسوتان و اساتید موسیقی، نکات لازم را ارائه دهیم. مثلا معلمی که میآید جلوی ارکستر، حداقل باید شمارش صحیح و ریتم را بلد باشد. در یکی از اجراها دقیقا به دلیل همین نقص، بچهها دچار مشکل شدند. چون کسی که به عنوان رهبر گروه ایستاده بود بلد نبود بشمارد و بچهها در ریتم عقب و جلو افتاده و دچار مشکل شدند. ما میخواهیم در مسیر درست و اصولی جلو برویم و یک سری برنامهریزیهایی کردهایم که انشاالله در جشنواره ششم خرم به این نکات بیشتر بپردازیم. به هر صورت به اذعان بیشتر اساتید موسیقی کشور، به ویژه داوران حاضر در جشنواره، پیشرفت فنی شرکت کنندگان بالاخص در این دوره از جشنواره، غافلگیر کننده بود.
*با توجه به اینکه جشنواره نوای خرم همچنان با محوریت آثار برخی از بزرگان موسیقی کشور برگزار میشود، آیا در دورههای بعد، شاهد برگزاری جشنواره در چارچوب آثار تمامی بزرگان موسیقی اصیل کشور خواهیم بود؟
در دو دوره جشنواره، اول گفتیم فقط کارهای آقای خرم را بچهها اجرا کنند. چون میخواستیم بگوییم ما دنبال چه تیپ آثاری هستیم و این موضوع جا بیافتد. بعد کمکم توسعه دادیم و امسال به هشت آهنگساز بزرگ رسیدیم و قطعا باز هم تعداد آهنگسازهایی را که بچهها بتوانند آثار آنها را ارائه کنند، گسترش خواهیم داد. اما نکته مهم اینکه، از ژانری که انتخاب کردیم خارج نمیشویم. بسیاری از آهنگسازهای خوب ما هستند که آهنگساز بسیار خوبی هستند اما در ژانر موسیقی اصیل ایرانی کار نکردهاند.
*بر اساس آمار سایتها و کانالهای ارتباطی، در کنار استقبال گستردهای که از جشنواره شده است، یک ارتباط عاطفی خوبی هم میان مخاطبین و بویژه والدین کودکان با کانالهای ارتباطی جشنواره برقرار شده و حتی بسیاری از والدین حس و حال بچه ها را پس از جشنواره هم به برگزارکنندگان منتقل میکنند. این که تنها پس از ۵ دوره، اینچنین، خانوادهها خود را به عنوان بخشی از خانواده بزرگ جشنواره و جایزه نوای خرم میدانند چه احساسی را القاء میکند؟
تفاوت جشنواره خرم با همه جشنوارههایی که در کشور برگزار میشود دقیقا در این نقطه عاطفی است. ما از روز اول، هرگز خودمان را جدای از خانوادهها و بچهها ندانستیم. شما کدام جشنوارهای را پیدا میکنید که خانوادهها زنگ بزنند و بگویند چرا بچه من رد شده؟ و دبیر جشنواره نیم ساعت پای تلفن بنشیند و توضیح بدهد که بچه شما رد نشده بلکه بچه شما قابلیتهای خاص خودش را دارد و برنده است و باید تلاش بیشتری بکند. حتی داوران عزیز جشنواره که همگی از اساتید طراز اول کشور بودند نوع تعاملشان با بچهها نسبت به جشنوارههای دیگر فرق داشت. یعنی رفتار غیررسمیتر و عاطفیتری در این جشنواره حاکم است و بهمانند یک خانواده بزرگ رفتار میکنیم.
چند روز پیش، پدر یکی از شرکتکنندگان نامهای را ارسال کردهاند که هرچند در کنار سوالات مطرحشده، تهمتهایی را هم متوجه ما کردهاند…، اما من حتی به این موضوع هم، به چشم یک فرصت نگاه میکنم. ایشان نقاط ضعفی برای جشنواره مطرح کردهاند که البته برخی از جنس فنی است، که در این مورد، من اطلاعی ندارم ایشان از لحاظ فنی در چه سطحی قرار دارند. اما اینکه چون فرزند من برگزیده نشده است پس، از لحاظ فنی، کار جشنواره مشکل دارد، بحثی است که جای تامّل دارد. در ادامه هم نوشتهاند که «این جشنواره فقط باعث مطرح شدن افرادی که صلاحیت لازم را ندارند میشود…!». یعنی به زعم ایشان، این همه بچههایی که برگزیده شدند، صلاحیت ندارند؟ اتفاقا در میان آنها کسانی بودند که در جشنواره ملی موسیقی جوان هم برنده شدند. چطور میتوان گفت این برگزیدهها صلاحیت نداشتند! قطعا این نمیتواند حرف درستی باشد که بچه من بهرغم انتخاب نشدن، صلاحیت داشت، اما آنهایی که با داوری اساتید بزرگ کشور، برگزیده شدند، صلاحیت نداشتند. اما همین که یک پدر میتواند تمام نقطهنظرات خود را به دبیرخانه جشنواره منعکس کند، از ویژگیهای مثبت جشنواره نوای خرم است. در مورد روش انتخاب برگزیدگان و تقدیر شدگان هم باید گفت که در دستورالعمل شرکت در جشنواره اعلام شده بود که برگزیده شدن و تقدیر شدن به معنای برد و باخت نیست. مساله دیگر این است که در برخی از موارد، والدین اینطور قضاوت میکنند که چون بچه من قبول نشده من تخصص فلان داور را قبول ندارم و داور را به رسمیت نمیشناسم. شخصی گفته بود که یکی از داوران جشنواره با بچه من لج کرده و امتیاز کمی به بچه من داده است، فکر میکنم این مطالب به دور از شان خانواده ها و داوران مجرب و فرهیخته جشنواره است. به هر صورت ما مسیری برای جشنواره مشخص کردیم که بر اساس آن، برگزیدگان باید حداقل ۸۰ امتیاز را (از مجموع ۱۰۰) از داوران کسب کنند. میتوانستیم حتی سختگیرانهتر هم عمل کنیم و بگوییم ۹۰ امتیاز و یا بطور خوشبینانه،۷۰ امتیاز را اعلام کنیم، اما به این نتیجه رسیدیم که ۸۰ درصد امتیازات برای کسی که به مرحله بعد صعود میکند امتیاز مناسبی است و تمام کسانی هم که ۷۵ کسب کردند، تقدیر شدند.
*و سخن آخر…
آنچه که موجب خوشحالی مضاعف من میشود این است که این بچهها آثاری را اجرا کردند که از بزرگان موسیقی ایران به یادگار ماندهاند و من خودم به یک عنوان شنونده۵۰ ساله، نسبت به آنها حس نوستالژیک دارم و موسیقی باب طبع من و بسیاری از همنسلهای من است. ما از کودکی این موسیقیها را در خانههایمان شنیدهایم و اینکه حالا نیز بچههای ما آنها را اجرا میکنند، به عمق فرهنگ و ریشه ما بر میگردد. این، نکته مثبت و جذابی است که هنر غنی و اصیل ما نسل به نسل منتقل میشود.
دیدگاهتان را بنویسید