×
×

در خصوص سوءاستفاده از نام محمد نوري

  • کد نوشته: 2137
  • 21 جولای 2010
  • 3 دیدگاه
  • گروه كر فيلارمونيك ايران به اظهارات محمد سرير در خصوص سوءاستفاده از نام محمد نوري توسط اين گروه جوابيه‌اي صادر كرده است. به گزارش خبرگزاري فارس، چندي پيش محمد سرير كه چند كار مشترك با محمد نوري داشته طي مصاحبه با برخي رسانه‌ها اظهاراتي در خصوص سوء استفاده از نام محمد نوري توسط اين گروه، […]

  • گروه كر فيلارمونيك ايران به اظهارات محمد سرير در خصوص سوءاستفاده از نام محمد نوري توسط اين گروه جوابيه‌اي صادر كرده است.

    به گزارش خبرگزاري فارس، چندي پيش محمد سرير كه چند كار مشترك با محمد نوري داشته طي مصاحبه با برخي رسانه‌ها اظهاراتي در خصوص سوء استفاده از نام محمد نوري توسط اين گروه، ارائه داده است كه پي آن روابط عمومي گروه كر فيلارمونيك تهران جوابيه‌اي صادر كرده است.
    در اين جوابيه كه با عنوان «نام از كام اغيار جستن، قبيح است!، نوشته شده؛‌آمده است:براي گروه كُر فيلارمونيك ايران، انتقاد، حرمت دارد، مقدس است، راهگشاست. سازنده و غير سازنده هم ندارد! امّا فني و غير فني، اخلاقي و غير اخلاقي، چرا.
    بناي كار اين گروه بزرگ و بالنده، از آغاز بر مَجيزگويي يا پرخاشگري با منتقد نبوده، حتي بر لفاظي يا نزاع رسانه‌اي. كه؛ اذهان اين جمع در اين وانفساي هنر و موسيقي، فضاي تنفس مي خواهد و شكوفايي و اين توش اندك را اگر صرف بيانيه نگاري هاي مرسوم نمايد، بي شك از طريق معهود، دور خواهد شد. اما درست در هنگامه‌اي كه كام جوانان نام جوي گروه كُر فيلارمونيك ايران، به رهبري شفقي نژاد، از اجرايي به قدر بضاعت، كم نقص، شِكرين بود، پنداري عده‌اي كه بالا و پستي بادي موسيقي و هنر نامشان را آنچنان كه بايد، قدر ندانسته و تو گويي در آستانه ديده نشدن هاي از سر بد عهدي ايام اند، با نقدي تا حد نهايت غير فني و مغرضانه، در جستجوي نام برآمدند.
    روز 15/4/89 جناب آقاي سرير در مصاحبه با چند سايت خبري در نقد گروه بيان داشتند و متعرّض مفاهيمي شدند، كه اسباب نقض عهد پيشين (عدم پاسخگويي به انتقادات) را فراهم ساخت. تن مهجورو نازك گروه، پيش از اين هم به تيغ اين قسم انتقادات حضرت ايشان مجروح بود. اما اين بار قلب ها نيز چنين شد.
    ذيلاً در پاسخ فرمايشات ايشان، در مصاحبه مذكور، چند نكته گفتني است:
    1- جناب سرير در مصاحبه فوق فرموده اند: «استفاده از نام هنرمند صاحب نامي چون محمد نوري براي اجراي كنسرت و جذب مخاطب بيشتر، يك كار غيراخلاقي است و به هيچ عنوان برازنده نام هنر و هنرمند نيست…»
    صادقانه مي‌گوييم كه؛ با ايشان هم آواييم. اما راستي اگر رخوت ايام بر كسي گَرد فراموشي افكند و چشمه خلاقيتش را خشكاند و به ناباروري دچار آمد، چاره در سد بستن بر چشمه‌اي ديگر است؟! جناب سرير، ما را به خير شما اميد نيست… گويي براي حضور در عرصه رسانه، و باز، ديده شدن اين روزها طريق پيشين كه خلق و زايش هنري بود، وانهاديد و با چنگ انداختن بر رخ رنگ باخته اين گروه ، ساز تازه كوك كرده‌ايد. و ديده مي‌شويد. ما به‌قدر بضاعتمان كاميابيم. كام ما شيرين است و به اين دستاويزها تلخ نمي شود اما اميدواريم كه كام شما با چنين حربه‌اي و با دست انداختن به آن چه مصداق ندارد، كمي شيرين شود.و شايد نامتان باز بر سر زبان ها افتد كه؛ «فلاني در جايگاه وكيل استاد نوري به سارقان نام استاد تاخت و تار و مارشان كرد!» و يا شايد بگويند؛ «ديدي فلاني از اين جوانان خام و ناپخته به استاد، اقرب است!» باشد. قربت در جوار استاد نوري هر چند افتخار است، اما براي شما. ما را افتخار تلميذ او بودن بس.
    اما راستي، شما از اين نبرد با ما – در آستانه صعود و تعالي – و از اين تقرّب‌نمايي‌ها، نام نمي‌جوييد؟ گرد فراموشي شدگي از تن نمي‌زداييد؟ حسرت آلبوم چند ساله‌تان با استاد را كه بارها در جرايد وعده كرديد، جبران نمي كنيد؟ آيا اين ها شايسته نام هنر و هنرمند است؟
    2- استاد سرير ارجمند، متعرض سابقه گروه و رهبر آن شده‌اند كه: «گروهي به نام استاد نوري تشكيل شده و فعاليت مي‌كند و آن گونه كه من اطلاع دارم و جناب استاد هم فرموده‌اند (واقعاً فرموده‌اند؟!) در كلاسي كه ايشان تدريس مي‌كرده‌اند گروهي از شاگردان بودند كه صداسازي و سلفژ با ايشان كار مي‌كردند و براي اين كه تبحري در كار خود پيدا كنند گروه همخواني شكل گرفت و يكي از شاگردان ايشان كه بعدها به عنوان دستيار با محمد نوري همكاري مي كرد در اين گروه فعال بود و …
    جهت اطلاع يادآوري مي شود كه اولاً : جناب آقاي عليرضا شقفي‌نژاد رهبر گروه كُر فيلارمونيك ايران، هر چند به اتّصاف به صفت شاگردي استاد نوري مفتخر بوده وخود را معناً از زمره شاگردان ايشان مي‌داند، اما آغاز آشنايي اين دو استاد بزرگوار نه در مكتب و از سر تلمّذ، كه در كار و همراهي بوده و جناب شفقي‌نژاد مدت مديدي از سال‌هاي آغازين دهه 80 رهبر اركستر، آهنگ ساز و نوازنده پيانو در تمامي كنسرت‌هاي حضرتش بوده‌اند. ثانياً گروه كُر فيلارمونيك ايران گروهي مستقل بوده و نه در آغاز و نه اكنون، صرفاً مجري برنامه‌هاي استاد نوري نيست. اين گروه با نام هم‌آواز، در سال 1379 به همّت آقاي شفقي‌نژاد، با اجتماع گروهي از دوستان و شاگردان ايشان كه عمدتاً دانشجويان و دانش‌آموختگان دانشكده موسيقي بودند، شكل گرفت و پس از اجراي چندين برنامه و تنها پس از آغاز همكاري ايشان با استاد نوري و چند اجرا در برخي كنسرت هاي استاد، و اضافه شدن تعدادي ديگر از شاگردان هر دو بزرگوار – كه جمع اعضا را افزون بر صد نفر نمود – به پيشنهاد استاد نوري به «گروه كر نوري» تغيير نام داد و اين نام و فخر و مباهات بدان تا سال پيش تداوم داشت. اما در همين ايام هم گروه به فعاليت‌هاي مستقل از استاد مشتغل بود كه شايد بتوان به معروف‌ترين آن‌ها كه اجراي ركوئيم موتسارت و ركوئيم فوره به همراه اركستر زهي بوده، اشاره كرد.
    در چند سال اخير، گروه مصمم شد، تا با عنايت به توانائي‌ها و البته ضعف‌هاي خود، از بهره جويي از نام استاد دوري كرده، تا مگر ناكامي ها دامنگير استاد نباشد اگر كاميابي بود – كه بود – در سايه نام جناب نوري ديده شدن جوانان گروه را ناممكن نكند. لذا با استأذان از استاد به نام كنوني، تغيير نام داد. باشد كه گروه، همچنان و تا هميشه از ناميده شدن به نام استاد، به خود مي بالد و اعضاي آن معناً و ماداً خود را شاگرد حضرتش مي دانند. ثالثاً: آقاي سرير بزرگوار! در ايام ابتلاي استاد نوري، گروه جمعاً يا منفرداً با تلفن يا حضوري، جوياي احوال استاد بوده و عجباً كه در هيچ يك از اين ملاقات‌ها زيارت جنابعالي ميسّر نشد و حال چگونه است كه ما به بي خبري از حال او متهميم و شما خود را اقرب از هر كس به استاد مي‌دانيد؟
    در ادامه اين جوابيه آمده است: جناب سرير، راستي آيا غرضي در كار اين همه تندي و تلخي و هم بافي درباره ما، دخيل است؟
    3- در مصاحبه مذكور جناب سرير متعرض تبليغات و درج آگهي كنسرت بزرگ نوري در يك نشريه كثير الانتشار شده بودند – هر چند كه حتي اشاره اي كوچك هم به نام و نشان نشريه موهوم نكرده بودند – در ارتباط با اين موضوع گفتني است:
    اولاً : گروه، اساساً هيچ گونه تبليغات رسانه‌اي نداشته است و اين از سر فروتني نبوده! گروه كر فيلارمونيك ايران، گروهي خودگردان است و بضاعت اين قبيل كارها را ندارد. كه اگر داشت بروشور كنسرت را رنگين مي‌نمود!
    نشريه مذكور – اگر موجود باشد – از سر لطف يا بي‌مهري – هر چه باشد – بي‌اطلاع گروه به درج چنين خبري اقدام نموده بود، معترفيم كه اين از كم‌كاري ما بوده كه آني متذكر اين اشتباه نشده‌ايم، باشد كه به كل از وجود چنين نوشته‌اي هم نامطلع بوديم.
    ثانياً : اينكه عده‌اي مصدّع شما شده‌اند تا از صحت و سقم ماجرا و ارتباط آن با استاد نوري در شرايطي كه تمام رسانه‌ها از بستري بودن ايشان خبر داده بودند، مطلع شوند، اسباب ناراحتي ماست! ما را ببخشيد!
    ثالثاً : عجيب است كه در جريان برگزاري كنسرت، حتي يكي از حضار محترم كه كم تعداد هم نبودند، جوياي اين مسأله نشدند و نه در قالب اعتراض و نه در قالب گلايه سخن از سودجويي و بهره برداري ابزاري اين گروه از نام بزرگ استاد نوري نگفتند. شايد پيش از آن؛با تماس با شما، تكليف ايشان روشن شده بود! شايد!!
    در پايان هر چند هجمه تلخ و تند جناب سرير بيش از اينها پاسخ مي طلبيد اما به ايشان «سلام» مي‌گوييم و آرزو داريم آن چه فرموده‌اند آگهي و آدرس نادرست دوستان ايشان بوده، اگر نه غرضي در كار نيست! اما راستي برهوت هنر اين روزهاي سرزمين ما چرا اين چنين با هر رويشي تلخي مي كند؟!
    و كلام آخر اينكه؛ جناب سرير! دوستتان داريم و با همه بي مهري هايتان به شما سلامي دوباره مي گوييم و اين جنگ را از آن جا كه دون شأن هنر و هنرمند مي دانيم از جانب خود، پايان يافته تلقي مي كنيم حتي اگر تيغ كلام شما در پاسخ ما تند تر و زهرآگين تر هم شود.
    ابتلاي استاد نوري در ايام اخير نشانه‌اي است بر «آدمي و دمي و آني و …» ما دوست‌تر داريم كه دايره دوستي‌مان گسترده‌تر شود و نه دشمنان‌مان و خاطر استاد را به وكالت! و نيابت و خيرخواهي! يا نام جويي و هماورد طلبي! مكدّر نمي‌كنيم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *