×
×

سرمایه‌های موسیقی باید حفظ شوند

  • کد نوشته: 213472
  • موسیقی ایرانیان
  • پنجشنبه, ۲۲ام آذر ۱۳۹۷
  • ۰
  • سارا حیدرنژاد: آدم‌ها یک مشت گوشت، پوست و استخوان هستند و روحی که در میان گروه‌ها مختلف، هر چند یکسان است اما روحیاتشان متفاوت است. در این میان هنرمندان، روحیه‌ای حساس تر و از نظر برخی، شاید شکننده‌تر داشته باشند. آدمها روز دارند و شب. شبها و روزهایی هست که روز تو نیست. یا درد داری یا فکر. شاید فکر مردمان پایین دستی که نان شب ندارند. جایی نوشته بود: «دل آدم ها تردتر از تنگ ماهی است. باید مراقب باشم کاری نکنم ناخواسته بشکند چراکه بعدتر هیچ مرهمی این ارزشمندترین داشته آدمی را مثل روز اول سر پا نمی کند.»

    سرمایه‌های موسیقی باید حفظ شوند
  • سارا حیدرنژاد: آدم‌ها یک مشت گوشت، پوست و استخوان هستند و روحی که در میان گروه‌ها مختلف، هر چند یکسان است اما روحیاتشان متفاوت است. در این میان هنرمندان، روحیه‌ای حساس تر و از نظر برخی، شاید شکننده‌تر داشته باشند. آدمها روز دارند و شب. شبها و روزهایی هست که روز تو نیست. یا درد داری یا فکر. شاید فکر مردمان پایین دستی که نان شب ندارند. جایی نوشته بود: «دل آدم ها تردتر از تنگ ماهی است. باید مراقب باشم کاری نکنم ناخواسته بشکند چراکه بعدتر هیچ مرهمی این ارزشمندترین داشته آدمی را مثل روز اول سر پا نمی کند.»

    حالا با چنین مقدمه ای پس از آرام شدن نسبی فضا، قرار است چند کلمه‌ای درباره یک خواننده به بحث بنشینیم. نه اینکه آن خواننده تافته ای جدای از جامعه است نه! بلکه این مرقومه به این دلیل مکتوب شده که او یکی از سرمایه‌های موسیقی این کشور است. سالار عقیلی. خواننده ای که بخش زیادی از عمر خود را صرف خواندن از عشق کرده و صرف همدلی با مردم این دیار! خواننده ای که بخشی از مردم صدای او را برای روزها و شب های تنهایی و عاشقی و دل تنگی پذیرفته اند.

    همین چندی پیش بود که به برنامه فرمول یک دعوت شد. از همان ابتدا مشخص بود، آن شب، شب سالار عقیلی نیست. یک چیزی به نظر، درست نمی‌رسید. بعد از آن شب هم رخدادهایی دومینو وار، فضای مجازی را علیه او شوراند. گروهی به این سرمایه ملی، سنگ زدند و معلوم نیست چه لذتی است در سنگ زدن به انسان های رونده که دشمنان سکون اند اما در این سال ها این سنگ زدن ها نخستین بار نبوده و آخرین بار هم نخواهد بود.

    سالار خودش در جمعی خصوصی این را توضیح داده بود که: «از مدتی قبل عوامل برنامه «فرمول یک» درخواست کردند برای روز تولدم در خدمت مردم ایران باشم. همیشه گفته ام برای خدمت به این مردم حاضر بوده ام و این بار نیز پذیرفتم چرا که همیشه دوست داشته ام شادکامی و وقت خوش سهم آنهایی باشد که مرا پذیرفته اند و کم نگذاشته اند در این مسیر.»

    مطابق اطلاعات موجود قبل از روز موعود و حضور او دربرنامه، پایش شکسته اما طبق آشنایی‌ای که با او داریم بر سر عهدی که با مردم بسته است، مانده و با سختی بسیار خودش را به جام جم رسانده و به استودیو می رود. پیش روی مجری می نشیند و همچون همیشه همراه مردم میشود. بعدتر اما از شواهد چنین بر می‌آمد که انگار دوستان برنامه مذکور یا نمی دانند چه شیوه ای برای برنامه سازی برگزینند یا قصدشان ناراحتی مردم بوده است.

    سوالات مطرح شدند مشخص بود از خواننده آواز ایرانی سوالاتی می پرسند که به موسیقی کلاسیک مربوط می شد، مثل اینکه از جراح چیره دست مغز درباره شیوه های نوین جراحی بینی بپرسند و از جوان درس خوانده ای که قصد وکالت دارد سوالی درباره فلان قانون متروکی که بعضی از وکلای کارآزموده هم پاسخش را نمی دانند.

    اینکه پاسخ به آن سوالات چه بوده اهمیتی ندارد اما برداشت نگارنده این است، انگار مجری می خواست نشان دهد در هماوردی با خواننده ای محبوب دستی بالا دارد. او اصلا نمی دانست سالار عقیلی آن شب را تا رسیدن به استودیو چطور گذرانده است. مردم هم نمی دانستند. مجری سنگی را در چاه انداخته بود که حالا دیگر هزار عاقل هم توان بیرون آوردن آن را نداشتند. او سنگی پرانده بود که از چله کمان خارج شده و به دست خوش نشین های فضای مجازی افتاده بود. اما به نظر می رسید عقیلی این بار هم صبر کرده است. صبر به خاطر مردمی که با او خاطره دارند. با صدایش. صبر چون مردم به نظاره نشسته بودند.

    این چند سطر نه به خاطر سالار عقیلی است و نه به خاطر آشنایی و دوستی. به خاطر سرمایه ای است که باید از آن حراست شود. باید از او حراست شود نه به این دلیل که ما او را دوست داریم یا نداریم بلکه به این دلیل که او برای مردم خاطرات خوشی را رقم زده و حالا جزوی از زندگی آنهاست. او سرمایه موسیقی ماست.

    https://musiceiranian.ir/?p=213472
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *