سید محمد کاظمی: پخش تیتراژ سریال «باغ شیشه ای» از شبکه دو تلویزیون و استقبال مخاطبان از این قطعه باعث شد تا سری به فریدون آسرایی بزنیم و در مورد کارهای آینده اش، گپ و گفت مفصلی با او داشته باشیم. در طول این مصاحبه خیلی تلاش کردیم تا نقاط مبهم کاری این خواننده طی سال های اخیر، از زبان خودش روشن شود و تا حدی هم موفق به این کار شدیم ولی مسئله ای که ناراحت مان کرد دلخوری های بیش از اندازه فریدون از گذشته ها بود که شاید ما هم در یادآوری این خاطرات تلخ، در این گفتگو بی تقصیر نبودیم. به هر حال قطعاً صبحت های خواننده ای که طی شش ماه اول سال ۱۳۸۹ هم کنسرت اجرا خواهد کرد و هم آلبوم خود را روانه بازار می کند جذابیت های خاصی دارد.
به نظر می رسد که این روزها به شدت درگیر کارهای مربوط به برگزاری کنسرتتان هستید. بد نیست که صحبت هایمان را از همینجا آغاز کنیم. آیا برای اجرای این کنسرت هم قرار است با همراهی بهروز صفاریان به روی استیج بروید یا اینکه شرایط تغییر کرده؟
تغییرات زیادی در ارکستر جدیدمان صورت گرفته است. ما کنسرت های قبلی را با همکاری بهروز صفاریان، پدرام کشتکار و امیر علیزاده اجرا کردیم ولی در گروه جدید از حضور پاشا یثربی به عنوان رهبر ارکستر بهره مند هستیم. ضمن اینکه چند نوازنده هم از گروه آقای رضا صادقی ما را همراهی خواهند کرد. به هر حال سعی کرده ایم تا با تلفیقی از نفرات قدیم و جدید ارکستر ایده آلی را برای اجرا آماده کنیم.
این اقدام شما از تلفیق نفرات قدیم و جدید، تشکیل ارکستری ثابت برای فریدون آسرایی را خواهد داد یا اینکه یک امر موقتی است؟
به هر حال در موسیقی هیچ چیزی دائمی نیست و ما نمی توانیم از ثبات حرف بزنیم. قطعاً اگر دست خود من باشد همیشه دوست دارم با افرادی مشخص و ثابت به روی استیج بروم ولی این افراد هم حق انتخاب دارند. به همین جهت باید تا زمانی که ما را «لنگ» نمی گذارند با آنها کار کنیم و پس از آن به فکر جمع آوری ارکستر دیگری باشیم!
به نظر می رسد که دل پُری از اعضای گروه قبلی تان دارید.
بهتر است بگوییم که دل پُری از کنسرت قبلی دارم.
چرا؟
به دلیل ناهماهنگی هایی که بین تمامی افراد گروه وجود داشت ، در نهایت تمام تقصیرها به گردن خواننده افتاد. من هم مثل آنها از کنسرت سالن میلاد راضی نبودم ولی معتقدم که عوامل زیادی دست به دست هم دادند تا این نارضایتی ها به وجود بیاید. قطعاً مردم انتظار زیادی از عوامل تولید آلبوم «غریبه» داشتند خصوصاً زمانی که این گروه برای اولین بار به روی استیج رفته بود ولی متأسفانه انتظارات برآورده نشد. البته نباید فاکتور تجربه و تأثیرات خارق العاده اش را فراموش کنیم. به هر حال ما برای اولین بار بود که در پایتخت و به قصد اجرای زنده روی استیج حاضر شده بودیم و بدون شک می توانستیم به مرور بهتر و بهتر شویم ولی باید بپذیریم که اشتباه قابل بازگشت نیست.
خودتان مشکل اصلی را در کجای کار می بینید؟
در همه جای کار! نداشتن تمرین کافی، صدابرداری ضعیف و هر چیز دیگری که لازمه برگزاری یک کنسرت خوب است. البته من پس از اعتراض های فراوانی که از جانب دیگر دوستان به اجرای خودم وارد شد به آنها گفتم که کارهای بزرگ از عهده انسان های بزرگ بر می آید و قطعاً خود آنها نیز مقصر هستند. با تمام اینها کنسرت به نام فریدون آسرایی برگزار شد و این فریدون آسرایی است که باید تمام کاستی ها را به گردن بگیرد ولی فردایی هم هست! امیدوارم از این فردا به نحو احسن استفاده کنم تا اشتباه های عجیب و غریب قبلی تکرار نشود! تمام تغییرات و تلاش هایی که امروز صورت گرفته نیز در راستای همین مسئله است.
شما در مهرماه سال گذشته هم یک اجرا در جزیره کیش داشتید که سر و صدای زیادی به راه انداخت. آیا از کنسرت کیش که با همان گروه اجرا شده بود، راضی بودید؟
اجرای کیش لااقل نسبت به اجرای تهران خیلی بهتر بود.
فکر نمی کنید برخی از مسائل جانبی کنسرت تهران، مثل سیستم های خاص الکترونیکی هم عاملی برای ضربه زدن به اصل قضیه شده بود؟
نه، اصلاً! مشکل اصلی به سیستم شنیداری من و گوشی هایی مربوط می شد که باید از آنها استفاده می کردم. باور کنید در تمام مدت سانس اول کنسرت، هیچ صدایی را به صورت دقیق نمی شنیدم!
آیا همین نارضایتی از اجرای شب اول بود که باعث لغو شدن کنسرت شب دوم شد؟
راستش را بخواهید من فکر می کنم که اصلاً شب دومی در کار نبود! شاید مسئولان برگزاری این برنامه حقیقت را به ما نگفته بودند و حقیقت این بود که شب دیگری وجود نداشته است. حتی در پوسترهای تبلیغاتی مربوط به برنامه هم اثری از تاریخ دیگری به چشم نمی خورد. تمام همین ناهماهنگی های عجیب و غریب باعث شده تا همه افرادی را که قبلاً با آنها کار می کردم کنار بگذارم و از این به بعد خودم مدیریت کارها را به عهده بگیرم. باور کنید صحبت کردن در رابطه با تمامی این اما و اگر و شایدها من را آزرده خاطر می کند. بهتر است بیشتر در مورد آینده صحبت کنیم.
ما قصد کالبدشکافی گذشته را نداریم ولی خیلی سئوال ها در مورد فریدون آسرایی برای مخاطب موسیقی پاپ بی پاسخ مانده که قطعاً جواب دادن به این سئوال ها بهتر از مبهم ماندنشان است. مثلاً اینکه چرا شما از سال ۱۳۸۳ و پس از ارائه آلبوم پرفروش «غریبه» تا سال ۱۳۸۷ هیچ اجرای زنده ای نداشته اید؟
عامل تمام کارهای انجام نشده ما اعم از عدم ارائه آلبوم، عدم اجرای کنسرت و عدم استفاده از همه فرصت ها یی که نصیب مان شده بود به من، شرکت تهیه کننده ام و آقای بهروز صفاریان مربوط می شود. ما همه این فرصت ها را فقط به خاطر کوتاهی ها، ناهماهنگی ها و اختلافات بین خودمان از دست دادیم. ناراحتی های من به جایی رسید که تصمیم گرفتم از ایران بروم. حضور مسائل حاشیه ای هفتاد، هشتاد درصد از انرژی لازم برای کار را از ما می گیرد. ما درگیر شده بودیم و انرژی مان را صرف کار نکردیم.
بنابراین معتقدید که این درگیری ها انرژی لازم برای کارهای مثبت را از شما گرفت.
دقیقاً. اگر شرایط به صورت عادی پیش می رفت من باید از سال ۸۳ تا به امروز لااقل دو آلبوم پاپ و قابل دفاع دیگر در حد و اندازه های «غریبه» راهی بازار می کردم. باور کنید در این وادی با من به گونه ای رفتار شد که حتی هزینه پرداخت دستمزد ترانه سرا و آهنگساز را نداشتم چه برسد به اینکه آلبومی تولید کم. چرا باید مدیریت و برنامه ریزی های یک شرکت تهیه کننده آثار موسیقی اینقدر ضعیف باشد تا کار به اینجا برسد؟ خیلی ها پس از ما آمدند و از همین راه میلیاردر شدند ولی درگیری ها به ما اجازه نداد که حتی به حق خودمان در موسیقی دست پیدا کنیم.
ممکن است کمی واضح تر در رابطه با این درگیری ها صحبت کنید و دلایل عدم ادامه همکاری تان با بهروز صفاریان را توضیح دهید.
قرارمان نبود این همکاری منتفی شود. ما می خواستیم پس از آلبوم غریبه آلبوم دیگری را تهیه کنیم و به شرکت ارائه دهیم ولی اختلافاتی که بین آقای صفاریان و شرکت تهیه کننده پیش آمد تمام محاسبات را به هم ریخت. من و بهروز صفاریان قرارداد داشتیم که آلبوم دوم را نیز در کنار یکدیگر تولید کنیم اما مسائل و اختلافات حاشیه ای این اجازه را ندادند. البته این اختلافات حاشیه ای چندین و چند بار دیگر هم تکرار شده بود. بعد از آلبوم غریبه ما پیشنهادات زیادی برای برگزاری کنسرت داشتیم ولی بهروز صفاریان ترجیح داد برای جمع آوری آلبوم برادرش یا همان آلبوم «شبح» بهنام، به خارج از کشور سفر کند. پس از بازگشت ایشان ما قرارداد دیگری امضا کردیم ولی باز هم شرایط تغییر کرد.
ظاهراً برای آلبوم «از تو دورم» شما کارتان را با بهروز صفاریان استارت زده بودید. اینطور نیست؟
بله. ما آلبوم «از تو دورم» را با ایشان استارت زده بودیم و قصد تولید یک اثر خاص را داشتیم نه یک پروژه زمان بَر! به هر حال اختلافی که بین صفاریان و شرکت پیش آمد مانع از ادامه همکاری شد و آقای پدرام کشتکار جایگزین ایشان شدند.
ایده تولید آلبوم «ریمیکس» را خودتان مطرح کرده بودید؟
بله، به این خاطر که احساس کردم مدت زمان عدم همکاری بین من و بهروز صفاریان خیلی طولانی شد و شاید ارائه یک اثر با فضای ریتمیک و به روز تا حدی شرایط را تلطیف کند.
که حتی با «ریمیکس» هم نتوانستید دل مخاطب آلبوم غریبه را به دست آورید!
حق با شماست ولی شک ندارم که سال ۱۳۸۹، سال بسیار خوبی برای من خواهد بود. به همین خاطر تمام انرژی ام را برای اجرای کنسرت و ارائه آلبوم به کار گرفته ام. در حال حاضر که با شما صحبت می کنم هم برنامه کنسرت کرج قطعی شده، هم تهران. قرار بر این است که بیستم خرداد در شهر کرج به روی استیج برویم و بیست و یک، بیست و دو و بیست و سوم تیر را نیز در تهران اجرای زنده داشته باشیم.
آلبوم چهارمتان چه زمانی به بازار می آید؟
همیشه دوست داشته ام که در مردادماه آلبومی را به بازار عرضه کنم چرا که پانزدهمین روز از همین ماه مصادف با روز تولد من است. به همین خاطر فکر می کنم امسال موفق به این کار شوم و «غریبه ۲» را در یکی از روزهای دومین ماه تابستان به دست مخاطب برسانم!
اسم آلبوم جدیدتان را گذاشته اید «غریبه ۲»؟!
این عنوان برای آلبوم صد درصد نیست و به این خاطر که هنوز اسم مناسبی انتخاب نکرده ایم از آن به عنوان «غریبه ۲» یاد می کنم. همانطور که گفتم این اثر باید پس از آلبوم «غریبه» به بازار می آمد و حالا با یک وقفه پنج، شش ساله مواجه شده.
با چه افرادی در تولید این اثر همکاری داشته اید؟
ملودی های آلبوم از ساخته های خودم، مهران خالصی و پاشا یثربی است. ضمن اینکه من همیشه از ملودی های دیگر دوستان هنرمند استقبال کرده و خواهم کرد. در بخش تنظیم هم علاوه بر پاشا یثربی و مهران خالصی، از حضور آقای رسول رسولی نیز استفاده می کنیم. اما در رابطه با ترانه سرایان این اثر باید بگویم که هنوز همه چیز مشخص نشده چرا که ما چند ملودی بدون ترانه داریم. چیزی که مشخص به نظر می رسد فعلاً حضور عبدالجبار کاکایی و آقای امیرمسعود میردامادی است.
در کنسرتی که قصد برگزاری آن را دارید، قطعه ای از آلبوم جدیدتان هم اجرا می شود؟
صد درصد این کار را انجام خواهم داد. تمام تلاشم بر این است که لطف علاقه مندان و دوستان خودم را جبران کنم. باور کنید در تمام این بیست سالی که به کار موسیقی مشغول هستم هیچگاه آنطور که باید خودم را باور نداشته ام و این تشویق اطرافیانم بوده که به من روحیه داده است. در هر صورت قصد دارم تا امسال تکلیف خودم را با موسیقی روشن کنم و هر کاری که از دستم بر می آید انجام خواهم داد تا بتوانم موسیقی را در ایران ادامه دهم.
دو سال پیش که از کشور رفتید، خیلی ها مسئله عدم بازگشت شما به ایران را مطرح کردند. آیا واقعاً قصد ماندگاری در خارج را داشتید؟
بله. به تمام دوستان و اطرافیانم خصوصاً آقای صفاریان و شرکت تهیه کننده گفته بودم تا زمانی که برنامه ای برای اجرای زنده یا تولید آلبوم تدارک نبینید به ایران بازنخواهم گشت. دلیل بازگشت من، هماهنگ شدن برنامه ها جهت اجرای کنسرت بود بعد هم بیماری مادرم باعث شد تا تصمیم بگیرم به عنوان یکی از فرزندانش در کنارش باشم.
این روزها شاهد پخش صدای شما روی تیتراژ سریال «باغ شیشه ای» از تلویزیون هستیم. کمی در رابطه با این قطعه و اتفاقات عجیبی که برای آن رخ داده صحبت کنید!
پیشنهاد اجرای این تیتراژ از طرف آقای کاکایی به من ارائه شد و ظاهراً پیش از من توسط فرد دیگری اجرا شده بود که مورد تأیید سازمان قرار نگرفته بود. شاید فقط به خاطر شخص آقای کاکایی بود که حاضر به اجرای این اثر شدم وگرنه همه می دانند که فریدون آسرایی معمولاً از ملودی های خودش استفاده می کند. شبی که برای اجرای این قطعه به استودیو رفته بودیم، زمان زیادی در اختیار نداشتیم و فقط توانستیم که کار را در حد «اتود» اجرا کنیم تا برای دریافت مجوز به صدا و سیما فرستاده شود و پس از آن در زمانی مناسب نسخه اصلی کار را تهیه کنیم ولی متأسفانه عوامل سریال تا مدت ها از همان اتود کار روی تیتراژ «باغ شیشه ای» استفاده کردند. در نهایت فکر می کنم از قسمت هشتم مجموعه بود که نسخه اصلی و نهایی کار با صدای من به روی آنتن رفت.
چند ماه پیش قطعه ای از شما با نام «خداحافظ نگو» به روی اینترنت آمد که با استقبال خوبی از جانب مخاطب مواجه شد. ماجرای این قطعه چیست؟ آیا تصمیم داشتید که از آن در قالب آلبومی استفاده کنید؟
همیشه دوست داشتم که یک قطعه موسیقی با مضمون خداحافظی اجرا کنم و این اتفاق قبل از آنکه به کانادا سفر کنم رخ داد. ترانه ای از آقای حسین غیاثی به دستم رسید که با ملودی خودم و تنظیم آقای رسول رسولی تبدیل شد به کار «خداحافظ نگو». این قطعه در اختیار برخی از دوستان قرار داشت و ظاهراً زمانی که من در ایران نبودم سر از اینترنت درآورد.
قطعه «گل ناز» هم که قبلاً در قالب آلبوم «از تو دورم» آن را شنیده بودیم، طی ماه های اخیر بارها با ورژن جدیدتر و همراهی یک خواننده رپ با نام تهی از شبکه های ماهواره ای پخش شده است. البته شما چند وقت پیش در رابطه با این مسئله واکنش نشان داده بودید ولی بد نیست که اصل ماجرا را به صورت مفصل از زبان خودتان بشنویم.
ما این قطعه را در یکی از استودیوهای دبی ضبط کرده بودیم و همه اتفاقات، به همان استودیو ارتباط پیدا می کند. البته زمانی که آقای تهی و همکارانشان در حال انجام این کار بودند، یکی از دوستان با من تماس گرفت و قضیه را به من گفت ولی هیچگونه دسترسی به آنها وجود داشت. ضمن اینکه نه آقای تهی را می شناختم و نه قبلاً کاری را با صدای او شنیده بودم. علاقه ای به تماشای شبکه های موسیقی ماهواره هم ندارم. همیشه تلویزیون و سریال هایش را به اینگونه شبکه ها ترجیح داده ام. به هر حال این آقا برای انجام این کار هیچ اجازه ای از من نگرفت و حتی من اطلاعی از کلیپ شدن این قطعه تا مدت ها نداشتم. ما بی تجربه نیستیم و قبلاً دیده ایم که چه مشکلاتی پس از پخش کلیپ مجاز آقای رضا صادقی از طریق ماهواره برای ایشان به وجود آمد. پس قطعاً به دنبال دردسر نبوده و نیستیم.
جدا از تمام این صحبت ها، فکر می کنید ورژن پاپ – رپ «گل ناز» از تلفیق جالبی برخوردار است؟
برای چنین تلفیق هایی باید از قبل برنامه ریزی شود. اصلاً نمی توانم در مورد این حرکت و نتیجه آن اظهارنظر کنم چرا که هیچ ارتباطی به من پیدا نمی کند.
باز هم کنسرت تهران را در سالن همایش های میلاد برگزار می کنید؟
نه. این بار در سالن اریکه ایرانیان به روی استیج خواهیم رفت. ضمن اینکه خودم اریکه را خیلی بیشتر از میلاد می پسندم. همانطور که خودتان هم درسئوال اشاره کردید سالن میلاد ویژه همایش هاست نه اجرای موسیقی. باور کنید دیدن بسیاری از سیستم های صدابرداری سالن میلاد، برای من عجیب بود و بیشتر به یاد سیستم های صوتی یک میهمانی یا یک عروسی می افتادم!
فکر نمی کنید خیلی وقت ها مشکل از فقدان امکانات پیشرفته سرچشمه می گیرد؟
اصلاً اینطور نیست. ما تمام امکاناتی را که امروزه در موسیقی و صدابرداری آن خارج از ایران استفاده می شوند در اختیار داریم. مشکل به فقدان آدم های متخصص در عرصه صدابرداری مربوط می شود.
بین آلبوم هایی که طی یک سال اخیر روانه بازار شده اند، کدام را بیشتر پسندیده اید؟
خیلی کم پیش می آید که آثار پاپ ایرانی را گوش کنم. اگر هم قرار باشد به سمت موسیقی های داخل کشور بروم ترجیح می دهم کارهای سنتی و خاص را برای شنیدن انتخاب کنم. علاقه خاصی هم به صدای علیرضا افتخاری دارم. ضمن اینکه از کارهای استاد شجریان هم غافل نمی شوم. در غیر این صورت ترجیح می دهم بیشتر به موسیقی های «نیو ایج» گوش کنم.
در آلبوم «شبح» بهنام صفاریان، قطعه ای با نام «خیام» اجرا شده بود که در آن از آوازهای ایرانی با صدای شما استفاده شده بود. پیشنهاد اجرای آن قطعه از طرف چه کسی مطرح شد و آیا از این حرکت راضی بودید؟
پیشنهاد خاصی نبود. قطعه «خیام» حاصل آوازهایی بود که به صورت جسته و گریخته و به خواسته آقای صفاریان ضبط کرده بودیم ولی خودم همیشه از تلفیق موسیقی اصیل و موسیقی روز استقبال می کنم. ما خیلی وقت ها می توانیم موسیقی اصیل را به گونه ای ارائه دهیم که لااقل جوان ها را به خیلی از مسائل ارزشمند علاقه مند کنیم. خصوصاً به کلام شاعران بزرگ تاریخ مثل حافظ، خیام، مولانا و خیلی های دیگر.
احتمال دارد در آلبوم جدیدتان هم از چنین تلفیقی استفاده کنید؟
هیچ وقت نمی خواهم پا در جایگاه افرادی بگذارم که برای موسیقی سنتی مان زحمت های فراوانی کشیده اند چرا که علم و دانش لازم آن را ندارم. ولی اگر شرایط مناسب و فضای کاری خاصی پیش بیاید قطعاً از اینگونه تلفیق ها استقبال خواهم کرد.
بدون شک محبوب ترین قطعه ای که تا به امروز اجرا کرده اید، «گل هیاهو» یا همان «آهای خوشگل عاشق …» بوده. آیا در آلبوم چهارم فریدون آسرایی قرار نیست که قطعه ای با همان حال و هوا بشنویم؟
برخی مواقع یک سری اتفاقات خاص رخ می دهند که قابل تکرار هم نیستند. در عرصه موسیقی هم همینطور است و برای بعضی از خواننده های ما اتفاقات خوبی پیش آمده که شاید دیگر به هیچ عنوان تکرار نشده و نخواهند شد. خوشبختانه این موفقیت برای من در اولین آلبوم رسمی ام رخ داد و بابت این مسئله خوشحالم. تمام تلاشم را انجام می دهم تا باز هم کارهای مخاطب پسند بسازم و اجرا کنم که البته کار ساده ای نیست. از همین جا هم به تمام دوستان فعال در عرصه موسیقی اعلام می کنم که اگر فکر می کنند کاری مناسب برای صدای من در اختیار دارند، حتماً از آنها استقبال می کنم.
اگر فکر می کنید صحبت خاصی از قلم افتاده، بفرمایید.
تا شقایق هست زندگی باید کرد. به عنوان یک آوازه خوان سعی می کنم که روز به روز بیشتر بیاموزم و بهتر بخوانم. هنوز اول راه هستم!
دیدگاهتان را بنویسید