سایت خبری و تحلیلی موسیقی ایرانیان – سیامک قلیزاده/ محمد خلیلیان: این مصاحبه به شدت پرتنش است اما با صلح تمام میشود؛ دو ساعت بحث و دعوا و خنده. پس از پایانش به این فکر کردیم که مگر مصاحبه باید تا این حد چالشبرانگیز باشد؟ کم کم فکر کردیم چند مصاحبهی خوب با هنرمندان جهانی خواندیم که تا این حد پرتلاطم باشد؟ نمونهای به یاد نداشتیم. به این نتیجه رسیدیم که شاید در مسیر اشتباهی هستیم اما راه دیگری هم وجود نداشت. به خودمان یادآوری کردیم که تمام مصاحبههای حوزه موسیقی ایران را هم میخوانیم و بیش از ۸۰ درصدش سفارشی یا فاقد هر نوع نگاهی است. این شکل مصاحبه آن چیزی که میخواستیم نبود اما حداقل کنشی به همهی آن مصاحبههایی است که میخوانیم و هیچ کمکی به موسیقی ایران نمیکند. «اشکان خطیبی» و گروهش بدون هیچ گاردی با صبر و حوصله پاسخ سوالاتمان را دادند و با وجود اینکه شاید ما برای رسیدن به پاسخهایمان، بسیار نفرت انگیز به نظر میرسیدیم این مصاحبه را به پایان رساندند. آنها همچنین تغییراتی در کارشان دادهاند و با اجرای دیروز ۲۹ تیر به صحنه تالار وحدت بازگشتند و قرار است کنسرت تئاتر ده سال تنهایی را ۱ و ۲ مرداد دوباره اجرا کنند.
شما در رابطه با شکل گیری پروژه «راک دِ پن» قبلاً صحبت کردهاید. به همین دلیل از نوازندهها میپرسم که این پروژه برای شما چه جذابیتی داشت که واردش شدید؟
آرش سعیدی: داشت یا دارد؟
دارد.
اشکان خطیبی: خب خوشحال شدم خداحافظ شما. (میخندند)
اشکان آبرون: به نظرم کاور کردن موسیقی برای نوازندهها جذاب است. تیمی هم که برای این پروژه وجود داشت موثر بود و البته اشکان که آرتیستِ کاربلدی است.
نیما رمضان: در ابتدا من خیلی غر زدم که این قطعات را نزنیم اما وقتی برای دفعه اول نواختیم نیشهایمان باز شد. انرژی اشکان هم خیلی خوب بود. وقتی کنار هم قرار گرفتیم همه چیز باحال بود. هر قطعهای را که میزنیم احساس میکنیم باید یک بار دیگر اجرایش کنیم چراکه حال خوبی با هم داریم. خاصیت موزیک هم همین است باید حال کنیم و دغدغه دیگری نداشته باشیم. دغدغههای مالی هم نباشد. اشکان حتی یک بار هم حرف از این مسائل نزده است و بچه ها هم همینطور. این پروژه یک راه فرار است؛ از پروژههای اصلی.
سعیدی: در ادامه میتوانم بگویم ما این آهنگها را با رویکرد خودمان کاور میکنیم و در سالنهای کوچکی که دوست داریم با مخاطب احساس نزدیکی کنیم اجرا میکنیم. البته انرژی گروه هم نکته مهمی است.
تمایز این پروژه با پروژههای دیگر چیست؟
سعیدی: بیشتر تفاوت مطرح است چرا که این قطعات با جریان اصلی موزیک ایران تفاوت دارد. کار گروهی هم شکل میگیرد که نکته مهمی است.
آبرون: استاندارد بالایی هم دارد.
آن چیزی که علاقه شخصی خودتان است را کجا دنبال میکنید؟
آبرون: پروژههای شخصی.
رمضان: اینجا هم دستمان بسته نیست. جذابیت راک دپن این است که یک پروژه داریم و نه یک گروه. بنابراین رئیس و رهبر نداریم. همه به یک اندازه دخیل هستیم و خوشحالیم از اینکه هر چه میخواهیم انجام میدهیم. این افراد هرچیزی در لحظههای متفاوت بنوازند بهترین است و کسی نمیگوید این کار را نکن و اشتباه است. در تئاتر «ده سال تنهایی» کمی فضا بستهتر است چون فرمی وجود دارد اما در اجراهای راک د پن همه چیز آزادانه شکل میگیرد.
این که میگویید هرکس هرچه دلش بخواهد انجام میدهد دقیقاً چه مفهومی دارد؟
رمضان: چارچوب آهنگ را داریم اما در آن محدوده آزاد هستیم که با خلاقیت شخصی هر کاری انجام دهیم. با توجه به زیباییشناسی که خودمان داریم کار میکنیم. در عین حال من میدانم هرکدام از این افراد در قسمت مربوط به خودشان بهترین را انجام میدهند. کانسپت اصلی همین است که آدمها بتوانند در کنار هم رضایت داشته باشند.
اتفاقاً از بیرون برعکس به نظر میآید. اینکه شما قطعاتی را انتخاب کردهاید و به هرحال مجبور هستید آنها را اجرا کنید.
سعیدی: من گفتم با رویکرد خودمان میزنیم.
رمضان: من شخصاً احساس بسته بودن نمیکنم.
آبرون: چارچوبی وجود دارد اما در جزئیات هر کدام از ما خلاقیت خودمان را به خرج میدهیم.
البته آنچنان تغییری هم در قطعات ایجاد نمیکنید. اشکان تو هم تجربههای متفاوتی مانند کار در گروه ترافیک، با علی عظیمی و ارکستر ایستگاه داشتی. این پروژه برای تو چه تفاوتی دارد؟
خطیبی: من و دیگر اعضا به زور کاری نمیکنیم و هر فعالیتی که انجام میدهیم پاسخگوی بخشی از نیازهای موسیقایی ما است. آنچه در راک د پن اتفاق میفتد و دستشان را برای بروز خلاقیت و توانمندی باز میگذارد به قطعات انتخاب شده بازمیگردد. ساخت این قطعات، گروهی شکل گرفتهاست. تولید موسیقی در دهه هفتاد چنین شکلی داشت. چند نفر باهم هفتهها و شاید ماهها در یک مکان زندگی میکردند و برآیند آن در ملودی، نوازندگی و تنظیم جریان پیدا میکرد. الان این اتفاق افتادهاست. این که نیما میگوید نیشهای همه باز شد همین است. حتی در تئاتر صد سال تنهایی هم به مناسبت اینکه داستانی وجود دارد مجبور بودیم قطعه «لاو استوری» را بنوازیم در حالی که هیچ کداممان دوستش نداشتیم. وقتی اجرایش کردیم حس خوبی داشتیم چرا که آن را از جنس خودمان نواختیم. اگر میگویید تغییر خاصی در قطعات ندادهاید یا خیلی کلی نظر میدهید یا خوب گوش ندادهاید. مثلاً نه قطعه «کام تووگِدر» که اجرا کردیم ربطی به اجرای اصلی دارد و نه «دیوید بوویی» یا «جانی کَش». در برخی از قطعات هم نمیشد تغییر خاصی ایجاد کرد. وقتی نیما با تکنیک نوازندگی امروزش و با سَمپِلهای امروزی به آهنگ دهه هفتاد نگاه میکند بدون شک «پینک فلویدی» که امروز نواخته میشود ربطی به نسخه قدیمی آن ندارد. حتی اگر یک سال دیگر هم آن را اجرا کنیم باز هم ممکن است ربطی به این نسخه نداشته باشد. بنابراین کاور کردن معنای خاص خودش را دارد. شکاف بزرگی در سلیقه موسیقایی مردم سرزمین من افتادهاست. از اواخر دهه هفتاد میلادی ارتباط پیوسته ما با موسیقی جهان قطع شده بنابراین سلیقهی موسیقایی هر روز تحلیل رفتهاست. تعدادی افراد دلمشغولیهایی داشتند و موسیقی روز دنیا را تعقیب میکردند و الان به خوبی میدانند که چه اتفاقی افتادهاست اما حقیقت این است که از آن جایی که قطع شده ناگهان به «ریکی مارتین» و «لیدی گاگا» وصل شدهاست. نه اینکه اینها بد باشند. من دوست داشتم در درجه اول وصله بزنم بین آن زمان و امروز؛ یادآوری کنم آن زمان پدر و مادرهایمان این نوع موسیقی را گوش میدادند. دوم اینکه فکر کردم چگونه جذابیتی از جنس امروز برای این کار ایجاد کنم که جوان امروزی موسیقی دهه هفتاد را گوش کند. خود ما هم برخی از این موزیکها را به سختی گوش میکنیم. فکر کردیم که جذابیت بصری و نمایشی ایجاد کنیم تا این کار انجام شود. مثل بچهای که گولش میزنی تا دارو بخورد. نوازندههایی که انتخاب کردم پیش از این با همدیگر حال خوبی داشتند. این موسیقی دهه هفتاد هم به گونهای است که حال خوبی دارد. در دهه هفتاد اعضای «بند» در کنار هم و آنقدر نزدیک بودند که برای مثال اعضای بندِ «مودی بلوز» همزمان با هم خودکشی کردند. همه چیز برای ما لازم و ملزوم بود. نکته دیگر اینکه این گروه یا هر اسم دیگری که دارد حقیقتاً هیچ سرکردهای ندارد. همه با هم کار را جلو میبریم. خیلی هم صریح هستیم. همه فکر میکنند پروژه برای خودشان است. اجرای جدیدمان تهیه کننده دارد و برای اجرای آخر تعداد بلیت مهمان کم بود. هومن نامداری که به عنوان آخرین نفر به ما اضافه شدهاست گفت: این کار که کار خودمان است. هومن با چند گروه کار میکند و اینکه پروژه را کار خودش میداند یعنی حال خوبی دارد. اگر این پروژه مانند دیگر همکاریها در ایران تبدیل به کار روزمره شود و به سمتی برود که فقط منبع درآمد باشد و حال خوبی نداشته باشد بسیار خطرناک است.
دستاور هنریِ این پروژه برای موسیقی ایران چیست؟ از این منظر میپرسم که به نظر قصد تاثیرگذاری خاصی دارید.
خطیبی: برای موسیقی ایران نمیدانم اما برای اجرای در ایران قطعاً دستاورد خوبی دارد. به فعالین این عرصه نشان میدهد که مخاطب بیشتر از دو بار بلیت نمیخرد که همان اجرای قبلی را ببینید. میفهمند که باید کمی از هدفهای مالی چشم بپوشند تا حال تماشاچی را بهتر کنند.
آبرون: توقع مخاطب از پرفورمنس بالاتر میرود. کسی که فردا میخواهد چنین کاری انجام دهد حتماً باید چنین سطحی از پرفورمنس را اجرا کند وگرنه نمیتواند مخاطب را راضی گرداند.
سعیدی: در ایران هیچ وقت کار گروهی نداریم. بَند نداریم. نه اینکه نداریم بلکه کار گروهی در ایران مشکل دارد.
امروز بیشتر کسانی که در سبک شما کار میکنند بند هستند و هر روز با هم تمرین میکنند.
رمضان: خب چند گروه را میتوانیم نام ببریم که هنوز دوام آوردهاست.
به جز آنچه که موسیقی پاپ و سنتی است بقیه کسانی که فعالیت میکنند گروه هستند؛ از پالت و دال و دنگ شو گرفته تا جالبوت و داماهی و گره.
رمضان: ما چون در جزئیات این داستانها هستیم شرایط را میدانیم و به همین دلیل با خودمان مقایسه میکنیم. من شخصاً نام این کار را بند نمیگذارم و «پروژه» را برایش بهتر میدانم چرا که کلمه بند تعهداتی را همراه دارد که میدانم بر اساس تجربههای قبلی برای شخص من اشتباه است. وقتی پروژه باشد دیگر فقط به فکر لذت بردن از کارم هستم و اگر دیگر لذت نبرم انجامش نمیدهم. من با خیلی از گروهها همکاری کردم و گروه داشتم و با اعضای خیلی از این گروهها دوست هستم. در نهایت کار گروهی در ایران سخت است چراکه فرهنگش را نداریم. در گروه بازی قدرت شکل میگیرد و همه میخواهند رئیس باشند. روند همه این گروهها را ببینید.
همه گروههای جهان هم رئیس دارند و کشمکشهای درونی بینشان شکل میگیرد.
رمضان: خیر. آنها اگر مشکلی دارند در روند تولید موسیقی است. اما در ایران گروهها در تولید آلبوم دوم و سوم به مشکل میرسند. چند گروه در ایران میِشناسیم که آلبوم دومش از آلبوم اول بهتر است؟ کانسپت (مفهوم) گروه این است که در کنار هم پیشرفت کنند.
اتفاقاً گروه شما یعنی «کامنت» نمونه درخشانی برای این ماجرا است.
رمضان: بهتر است بگویید بود.
در کامنت تولید داشتید اما اینجا تولیدی وجود ندارد و همکاری به معنای درهمآمیختگی کاری وجود ندارد.
رمضان: من هم به همین دلیل میگویم راک د پن را پروژه تعریف کنیم.
اما مثالهایی که زدید از گروههای در ایران بود.
خطیبی: از حرف آرش آغاز شد. اما منظور آرش گروه نبود بلکه کار گروهی بود.
یعنی کار گروهی در ایران نیست؟
سعیدی: اگر دقت کنید این را هم گفتم که کار گروهی وجود دارد اما ضعیف است.
این ضعیف یا قوی بودن را ما که بیرون هستیم از کجا بفهمیم.
رمضان: همین که آیا آلبوم دومشان بهتر از آلبوم اولشان است؟
باز هم به مثال گروه اشاره میکنید.
رمضان: پروژه که در ایران نداشتیم. با هم پیش میرویم و حس خوبی داریم. مخاطب هم حس خوبی دارد چراکه هر بار اجرا داشتیم تمام بلیتها فروخته شد.
خطیبی: در سینما آدمهای زیادی درگیر هستند اما بازهم کار گروهی وجود ندارد. این مشکل از مناسبات شروع میشود و پس از آن هم مسائل اقتصادی. حالا در ایران خوانندگی راحتترین راه رسیدن به پول است. پس روی کار گروهی تاثیر میگذارد. من با این انگیزه، کار در این پروژه را آغاز نکردم و امیدوارم هیچ وقت هم آلوده نشوم. برای نوازندهها هم همینطور بودهاست و دغدغه مالی باعث نشده در این پروژه باشند.
شما جریان موسیقی راک را در ایران چطور میبینید؟ مجموعه اتفاقاتی که افتاده و اینکه کجای راه هستیم؟
رمضان: جریان راک امروز به دو بخش تقسیم میشود. دسته اول آنهایی هستند که کاور میکنند و خودشان دو رویکرد دارند؛ کاور با تنظیمِ جدید یا دقیقاً مشابه نسخه اصلی. دسته دوم تولید کننده موسیقی راک هستند که عملاً در این قسمت چیزی نداریم. تعداد آلبومهایی که تولید میشود قابل مقایسه با راک ده سال پیش کشورهای دیگر جهان هم نیست. هیچ اتفاقی هم به وجود نیامدهاست. مثلاً «اوهام» یک اتفاق بود. همه چیز را تغییر داد اما امروز هیچ اتفاقی خاصی رخ نمیدهد.
آبرون: فکر میکنم گروههای الکترونیک میتوانند در سطح جهان بهتر عمل کنند تا راک. البته در تمام جهان هم حس و حال راک کم شدهاست.
سعیدی: به نظرم در مفهوم واقعی هیچوقت راک در ایران وجود نداشتهاست. بستر تولید این موسیقی در کلوب بوده که در ایران اصلاً مکان و شرایط تولیدش وجود ندارد. از لباس پوشیدن تا غذا خوردنش یک فرهنگ است که در ایران چنین چیزی نمیبینیم.
رمضان: کمتر از ده گروه خوب راک در ایران داشتیم و داریم که آنها هم نسبت به استاندارد جهانی پایینتر هستند.
به هر حال شرایط تغییر کردهاست. ده سال پیش این تعداد اجرای راک به شکل رسمی در ایران وجود نداشت. فعالیت زیاد شدهاست. شاید امروز پویاترین حالت راک در ایران است.
رمضان: در زمان آقای خاتمی هم چنین فضایی شکل گرفت. آن زمان «فارابی» تبدیل به محلی برای این اجراها شد. گروه «میرا» یا گروههای دیگری مانند ایماژ، کهت میان و.. بودند. امروز دسترسی راحت است و تعداد گروه ها بیشتر شده. موسیقی متال هم محبوب شده چراکه تکنیکال است و تکنیک راحتترین راهی است که بتوانید خودتان را نشان دهید. مانند بدنسازی است. همه تو را نشان میدهند. به طبع تعداد اجراها هم بیشتر شدهاست اما تفکر خاصی وجود ندارد. خلقی که باعث اتفاق شود وجود ندارد. حتی در نوازندگی هم همینطور است.
خطیبی: فرهنگش قطع شدهاست. در تمام دنیا هم چنین است. در کشورهای دیگر هم اگر به مکانهای شهری (نه کنسرت) بروید مخاطبان موسیقی راک بالای ۳۵ سال هستند. شاید هم حتی خیلی بالاتر. در ایران جریان موسیقی قطع شد و وقتی دوباره توانست جانی بگیرد شکل اعتراض یا «رپ» به خود گرفت. الان دهه هفتاد و هشتادیها به شدت پتانسیل درگیر شدن با موسیقی راک را دارند به شرطی که بشنوند. کسی که به هر حال موسیقی خارق عادتی را گوش میکند و خوراکش موسیقی پاپ نیست یعنی میتواند به سمت موسیقی راک بیاید که اگر اینگونه نباشد به سمت رپ میرود.
اما این تعداد رویداد راکی که داریم همیشه پر از مخاطب است.
خطیبی: بازه سنی مهم است. در ضمن خود ما هستیم که میرویم و کار را نگاه میکنیم.
سن زیادی هم ندارند. در سنین مختلفی هستند.
خطیبی: به هر حال در اروپا هم موسیقی راک با همین ایونتهای کوچک جان گرفت. کلوبهایی که رولینگ استون در آنها و در آلمان اجرا میکرد به اندازه همین کافه بودهاست.
شما خودتان را کجای این جریان در ایران میبینید؟
خطیبی: برای قضاوت در این مورد زود است. اینکه ما با چند اجرا برای خودمان جایگاهی در نظر بگیریم اشتباه است. من ترجیح میدهم انرژی را روی کاری که شروع کردیم بگذاریم و در آینده تاثیراتش را ببینیم نه اینکه از الان به فکر جایگاه باشیم.
رمضان: کانسپت این پروژه این است که حال کنیم و بتوانیم این حال را انتقال بدهیم. نه مسابقه تکنیک داریم نه مسابقه زور داریم و نه هیچ چیز دیگری.
قسمت دوم و پایانی این مصاحبه طی روزهای آتی از طریق سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» منتشر خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید