×
×

گفتگوی سایت «خبرآنلاین» با «آکا صفوی»

  • کد نوشته: 179800
  • 22 اردیبهشت 1397
  • ۰
  • خبرآنلاین نوشت: خواننده گروه لیان درباره ویژگی‌های موسیقی بوشهری و آیین خیام خوانی در این استان توضیح داد و تاکید کرد که خیام خوانی باید براساس تحریرهای بوشهری اجرا شود. غزال ساکی: از دیرباز تا به امروز موسیقی با زندگی مردم، پیوندی ناگستنسی داشته است. هر جامعه ای موسیقی را با ابزار و سبک و سیاق […]

    گفتگوی سایت «خبرآنلاین» با «آکا صفوی»
  • خبرآنلاین نوشت:

    خواننده گروه لیان درباره ویژگی‌های موسیقی بوشهری و آیین خیام خوانی در این استان توضیح داد و تاکید کرد که خیام خوانی باید براساس تحریرهای بوشهری اجرا شود.

    غزال ساکی: از دیرباز تا به امروز موسیقی با زندگی مردم، پیوندی ناگستنسی داشته است. هر جامعه ای موسیقی را با ابزار و سبک و سیاق خود می نواختند. اما این موضوع تنها مشخصه بارز این پیوند نیست.

    بلکه آنچه اهمیت دارد این است که، موسیقی با عواطف و ارزش های افراد و ارتباط است و همین امر فارغ از اشتراکات زبانی، قومی، و ملیتی توانسته افراد را دو جهان به هم نزدیک تر کند.

    این موضوع در ایران و در مناطق جنوب کشور به علت داشتن هوای گرم و آفتابی و وجود منابع الهام بخش هم چون دریا نمود بیشتری دارد.

    بندر بوشهر واقع در جنوب ایران، نمونه بارز اشتراکات قومی و ملیتی و فرهنگی است. که به دلیل موقعیت جغرافیایی که داشته و از دیرباز جز بنادر مهم تجاری بوده است، افراد بسیاری از شهرهای مختلف ایران و همچنین به دلیل مراودات دریانوردان ایرانی با کشورهای مختلف، ملیت های بسیاری از درخود جای داده است، که هر کدام ردپایی بر فرهنگ خود در این شهر به جا گذاشتند.

    در ابتدا شاید این موسیقی بوده که از فرهنگ مردم نشأت می گرفت و آینه ای از آداب و رسوم و اتفاقات زمان خود بود، اما به مرور باگذشت زمان کم کم موسیقی بخشی از فرهنگ هر مرز و بومی شد و به عنوان رکنی از ارکان جامعه بر فرهنگ تأثیر انکار ناپذیری گذاشت.

    به طور کلی می توان گفت هم موسیقی بر فرهنگ جامعه اثر می گذارد و هم فرهنگ بر موسیقی و اینکه تأثیر کدام یک بیشتر است بستگی به عوامل متعددی دارد و بسیار نسبی است. در همین رابطه با آکا صفوی پژوهشگر موسیقی و مدرس آواز و خواننده گروه لیان یکی از مهمترین گروه های موسیقی در زمینه موسیقی بومی درباره تأثیری که موسیقی می تواند بر جامعه داشته باشد یا بالعکس و انواع مختلف موسیقی در بوشهر گفت وگو کردیم.

    قوم و نژادی که بیشترین تأثیر را بر جامعه، فرهنگ و موسیقی بوشهر گذاشتند؟

    موسیقی شهر بوشهر، تحت تأثیر آفریقایی ها بوده است. اما در تقسیمات کشوری در بحث کلان، بخش بزرگی از بوشهر جز مناطق «لر» نشین و لر «زبان» هستند. موسیقی بوشهری با موسیقی لری بسیار در هم تنیده شده است. گاهی اوقات تمیز دادن آنها از هم و اینکه چه ریشه ای در کجا داشته بسیار سخت است.

    البته اشتراکات موسیقی ما با قوم لر، بیشتر با بختیاری ها و بویر احمدی هاست. چرا که موسیقی لرستان بیشتر در دستگاه ماهور است. اما این تأثیر نتوانسته بر موسیقی سنتی و اصیل بوشهر غالب شود بلکه در کنار موسیقی اصیل بوشهر از موسیقی لری و آفریقایی استفاده می شود به بیان دیگر این نوع موسیقی را ما با فرهنگ و گویش اقلیم بوشهر انطباق دادیم و عرضه کردیم، به طور مثال؛ کارگردان آفریقایی به بوشهر آمده بود و با دیدن دمام که سازی آفریقایی است در اینجا به ما گفت: با این ساز چه کرده اید که من هیچ احساس غرابتی با آن نمی کنم.

    موسیقی آفریقایی در کجای موسیقی بوشهر نمود پیدا کرده است؟

    آفریقایی ­ها در بندر بوشهر و جزیره خارگ تاثیرات گسترده ای از خود بر موسیقی فرهنگ این شهرها برجا گذاشته اند. طبق گفته های کریستین نیگور که حدود ۳۵۰ سال پیش به جزیره خارگ سفر می کند و با مراسمی به نام لیوا یا زار آشنا می شود و در آن باسو می نویسد که طایفه ای در جزیره خارگ زندگی می کنند به نام «بانتوها» که این نوع مراسم را اجرا می کنند- البته هنوز هم ذکرهای آنها وجود دارد که معنا و مفهوم خاصی را در بر نمی گیرد اما رمز و راز نهفته ای در آن وجود دارد که این مراسم را با آن برگزار می کنند.

    در این مراسم از سازهایی که شباهتی زیادی به «دوم دوم» دارند و یک دمام که روی یک پایه کوتاه است، از یک طرف خالی است و طرف دیگرش پوست است. که بسیار سنتی کوک می شود که نام اصلی این ساز «شیخ فرج» است. این ساز در اندازه های کوچکترش به نام بچه های «شیخ فرج» خوانده می شود.

    ساز دیگر این مراسم حلبی است که با چوب برآن می کوبند به این صورت که میان یک حلبی را تا می کنند و یا چوب برآن می کوبند که به آن «توسیلک» گفته می شود.

    اقوام مختلف بر روی سازها و دستگاه های موسیقی بوشهر چه تأثیر آشکاری گذاشتند؟ چه آیین ها و سنتی ها از آنها به جا مانده؟

    یکی از آیین ها در بوشهر «رقص دواری» است. که بین بوشهری ها، لرها و ترک ها مشترک است. هم چنین آیین چوب بازی، دورهم حلقه بزنند و براساس ریتم چهار دستمال حرکت می کنند. البته کردها هم بر موسیقی ما تأثیراتی داشتند. دو قوم بزرگ کرد در بوشهر هستند به نام های «زنگویی» و «زنگنه» که در دوره ی اول کوچ به اجبار آنها را به بوشهر منتقل کردند. به طور مثال ملودی که خیلی از ما همیشه زمزمه می کنیم را مورد بررسی قرار دادم و تأثیر موسیقی کردی را در آن مشاهده کردم. یکی از ملودی ها، «صبحدم» بود که در موسیقی کردی هم مشابه آن را دادیم.

    موسیقی بوشهر یک موسیقی پلی قومیتی و پلی ملیتی است. به طور مثال موسیقی که از اقوام مختلف در ایران و ملیت های مختلف که در اثر ترانزیت و تجارت با بوشهر مراواتی داشتند، بسیاری از سازها و ملودی ها را با خود به بوشهر آوردند.

    یکی از نمونه ها، برده داری بود که هنوز بازماندگانشان را در بوشهر مشاهده می کنیم که از افریقا و هند وارد بوشهر شدند.

    بسیاری از غذاها مانند «دال عدس» و از هندی های گرفته شده یا «چپاتی» است.

    هندی ها در حرف زدن و اصطلاحات بوشهری ها هم نقش داشتند واژه هایی را وارد گویش بوشهری کردند. خیلی از اصطلاحات و واژه های ما که از گذشتگان به جا مانده به زبان انگلیسی یا هندی است.

    به طور مثال: سه چرخه که گاری می گفتند یا «گوشه» را «سیک» تلفظ می کردند. اما گویش غالب بوشهرها لری است …. اما مخرجش متفاوت است.

    جایگاه خیام در میان مردم بوشهر؟

    به علت شرایط زندگی مردم در بوشهر که اکثراً دریانورد بودند با خیام همذات پنداری می­کردند. یعنی فلسفه و مضمون رباعیات خیام در زندگی مردم بوشهر بسیار پررنگ است.

    بطور مثال: ۴ پیرمرد را در جایی در زیر درخت گل ابریشم می بینید که دارند از حسرت ایام شباب خود صحبت می کنند که این نشان از در لحظه زندگی کردن مردم بوشهر دارد. شرایط زندگی در بوشهر به صورتی بوده که هرچه که داشتند را خرج می کردند و اصلاً انسان هایی آینده نگر نبودند که نماد بارز در لحظه زندگی کردن آنهاست.

    یکی دیگر از دلایلی که خیام جایگاه ویژه ای میان مردم بوشهر دارد، فلسفه نشاط و شادی آن در زندگی است.

    به زعم خود من سختی را که خیلی ها نتوانستند راجع به فلسفه زندگی بیان کنند خیام بسیار لطیف و ساده بیان کرد؛ خیام را باید دید و دنبال کرد… زمانی که به حقایق اندیشه و فلسفه خیام پی می برید نگاهتان به زندگی زیباتر می شود که این خود زندگی است.

    جایگاه و علاقه مردم بوشهر به خیام چه تأثیری بر موسیقی بوشهر گذاشت؟

    همذات پنداری با خیام و تأثیر از رو حوضی ژانری در موسیقی بوشهر به نام خیام خوانی پدید آورد. که پیرو آن سبک دیگری از خیام خوانی را با ساز «نی جفتی» ابداع کردند به نام «خیام خوانی شکی» یکی از اتفاقات خوبی در خیام خوانی افتاده که شروع کننده آن هم گرمولیان بوده است. براساس همین پوست اندازی، خیام دیگر براساس موتیف های بوشهری خوانده می شود نه براساس موسیقی روحوضی و این در خیام خوانی «شکی» نمود بیشتری دارد.

    البته هنوز هم هستند کسانی که تحریرهایی خراباتی از خیام خوانی ارایه می دهند که می توان از خِدِر عزیززاده یا «عاموخِدِر» پیشگام این سبک نام برد. اما من به شخصه در خوانش خیام خوانی خیلی دقت نظر دارم که براساس تحریرهای بوشهر خوانده شود.

    آیا شما با خیام خوانی خراباتی مخالف هستید؟

    بله من با این جریان مخالفم چرا که دون آن به سر آمده است، باید این سبک از خیام خوانی در چارچوب آوازهای بوشهری خوانده شود و آنرا بومی کنیم. که البته این نظریه بومی کردن را محمدرضا درویشی پژوهشگر موسیقی مطرح کرده است.

    خیام خوانی «آکا صفوی» باتوجه به شناختی که از موسیقی کلاسیک ایرانی دارد و آوازهای محلی را می شناسد براساس موتیف های بوشهری توانسته جایگاه ویژه ای در موسیقی بومی داشته باشد.

    درباره فرضیه آمدن خیام به بوشهر و تأثیرش بر موسیقی این مرز و بوم چه نظری دارید؟

    کاملا این فرضیه را رد می کنم و به هیچ وجه چنین چیزی نبود و خیام خوانی آنچنان قدمتی در موسیقی بوشهر در قیاس با «شروه» ها که بسیار کهن هستند یا «بیت خوانی» که قدمتش به پیش از اسلام می رسد ندارد.

    شروه ها در بوشهر به لحاظ قدمت، همپای آوازه هایی در کردستان به نام «هوره» و در لرستان به نام «مویه» می رسد.

    شروه از دالان بسیاری کلمات عبور کرده تا به این واژه رسیده است. «چروه»، «شرفک» و امروز در کسوت شروه خودنمایی کرده است. شروه به معنای صدا یا آهنگ است که از زبان پارسی گرفته شده است که در فرهنگ نامه معین و دهخدا راجع به شروه توضیحاتی داده شده است، به معنای صدای پا یا آهنگ یا صدای لب.

    آیا شروه تنها در مراسم عزاداری خوانده می شود؟

    به هیچ وجه اینگونه نیست متأسفانه در چهل سال اخیر، کاربری شروه را تفسیر داده اند. من به عنوان یک پژوهشگر آواز موسیقی محلی، به هیچ وجه ارتباطی میان شروه با مرگ و عزاداری نیافته ام.

    این آواز کاملاً عاشقانه است و حزن درون آن کاملاً دربرگیرنده عواطف عاشقانه است. دوبیتی هایی که در شهر مورد استفاده می شود، پیوندی با مرگ ندارد. تمامی آوازهایی سوگ در بوشهر براساس شروه ها ساخته شده است اما میان شروه و مرثیه فاصله بسیار زیادی است.

    در شروه حزن مقدسی وجود دارد اما، انسان در زمانی که بسیار خوشحال هم هست گریه می کند. شادی ندارد آن که ندارد به دل غمی به طورمثال؛ بیت خوانی در عروسی ها و بیت خوانی در عزا، در بسیار مرسوم اما بیت خوانی در عزا براساس بیت خوانی در عروسی شکل گرفته است.

    در دشتستان همان بیت خوانی که مادر بوشهر در عزاداری ها می خوانیم همان را در عروسی می خوانند. این اتفاقاتی که برای شروه ها افتاد بیشتر از زمانی که آغاز شد شیعه رسمیت پیدا کرد و عزاداری برای امام حسین مرسوم شده این شروه ها استفاده کردند.

    درباره موسیقی خیام خوانی به عنوان یکی از مهم ترین سبک های موسیقی در بوشهر و خیام خوان های ماندگار از دیرباز تا به امروز را توضیح دهید؟

    خیام خوانی در بوشهر به زعم من خیام خوانی یک ژانری از موسیقی محفلی بوشهر است. یک ژانر معاصر است که از قدمت آنچنانی برخوردار نیست. آقای محمدرضا درویشی (پژوهشگر موسیقی ایرانی) و مؤلف دایره المعارف سازهای ایرانی با در رابطه با خیام خوانی گفته است: در خیام خوانی، برگرفته از موسیقی روحوضی در تهران است.

    در ابتدای خیام خوانی آوازی به سبک کوچه بازاری خوانده می شود و بافت این ژانر موسیقی به موسیقی کلاسیک ایرانی نزدیک تر است که این نظریه را محتمل تر می کند.

    چرا که عمده موسیقی بوشهری خصوصاً (آوازها) موسیقی شور و دشتی است و به ندرت آوازی در دستگاه بیات ترک یا ماهور خوانده شود.

    به علت موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیکی بوشهر اقوام مختلفی به این شهر سفر می کردند، که یا ماندگار شدند و یا مقطع کوتاهی در اینجا ساکن شدند که تأثیر خود را بر فرهنگ بوشهر به جا گذاشته اند. تأثیراتی از قبیل، فرهنگی، موسیقیایی و حتی تأثیری که بر زبان و گفتار این اقلیم بسیار مشهود است.

    به طور مثال رگه هایی از زبان و موسیقی و فرهنگ آفریقایی درباره موسیقی خیام خوانی به عنوان یکی از مهمترین موسیقی در بوشهر صداهایی که موجود است، افرادی همچون «بخشو»، «سلمان سلمانی» «عزیزعزیزاده» و در حال حاضر از آن نسل «خدر عزیزاده» شاید پیش از این افراد هم بوده اما صدایی از آنها به جا نمانده است.

    چرا موسیقی در بوشهر نسبت به هنرهای دیگر جایگاه والاتری دارد؟

    در همه جای دنیا همین گونه است. چرا که موسیقی همدیگر است و همه اقشار جامعه را در برمی گیرد. مثل خوشنویسی نیست که یک طیف خاصی را در بربگیرد. موسیقی در هرجایی می توان شنید در دسترس قرارداد و با آن ارتباط برقرار کرد بدون آنکه زبان مشترکی داشته باشید. تنها هنری است که نیاز به تصرف و توضیح ندارد و تنها باید شنیده شود.

    پیام هایی را که موسیقی دارد و می تواند در وجود هر کسی بنشیند که در هنرهای دیگر آن ها را نمی توان یافت و به آسانی دریافت کرد.

    فرکانسی که از موسیقی متبادر می شود نه تنها برانسان بلکه بر حیوان و گیاه هم اثر گذار است. شاید دلیل اصلی این باشد که مردم بوشهر، بسیار شاد و خوش گذران هستند.

    چه سازی از قدیم در مراسم و آیین های بوشهری استفاده می شده؟

    سازها نقش پررنگی در مراسم ما نداشته است. که خیلی کهن باشد. تنها سازی که می توان از آن نام برد «نی جفتی» است که بسیار قدمت دارد در مراسم شادی «یزله» از آن استفاده می شده است.

    که نمونه مشابه آن «دوزله» در کردستان و «پُشمه» در شمال خراسان یا کلمه دوزله جفتی در بندرعباس است.

    نی انبان قدیمی ترین تصویری که از نی انبان موجود است در بوشهر بوده است. که در همین زبان کتابی از محسن شریفیان در حال انتشار است.

    کسانی که از قدیم نی انبان را می نواختند کولی های بندر بودند. می توان از «حاجی احمد» نام برد که هفتاد سال دارد. «علی شرفی» که در مراسم شادی می نواختند.

    درباره ارتباط افسانه ها و موسیقی در بوشهر کمی توضیح دهید.

    یکی از افسانه هایی که در شبه جزیره بوشهر مرسوم بوده و مردم در آن ساز می زدند «دی زنگرو» یا ماه گرفتگی است. مردم براین اعتقاد بودند که زمانی که ماه گرفتگی می شود یک موجودی به نام «دی زنگرو» که معادل آن در خارج از بوشهر «کُر زنگرو» گفته می شود که جانوری است شبیه گورکن است که برای ترساندن بچه ها از آن استفاده می شده، اما در بوشهر فرق می کند، اعتقاد داشتند زمانی که ماه گرفتگی می شده، یک موجود پلیدی روی ماه را می گرفته و می خواسته روشنایی ماه را از آن بگیرد که مردم بوشهر برای از بین رفتن آن از «دمام» یا «حلبی» استفاده می کردند و آنها را به صدا در می آوردند که این موجود پلید بترسد و ماه را رها کند. که اشعاری همراه با موسیقی و ساز را با صدای بلند می خواندند.

    دی زنگرو ماه ول کو/ ماه چارده ول کو

    ماه گرفتی دوباره/ چی گرفتی دوباره

    اما این افسانه ها کمرنگ شده و کم کم دارد از بین می رود و جای آنها را خرافات گرفته است.

    زنان در موسیقی بوشهر چه جایگاهی داشتند و دارند؟

    زنان جز لاینفک موسیقی بوشهر بودند. زنان نقش بسیار مهمی در این اقلیم داشتند چرا که مردان اکثراً دریانورد و ماهیگیر بودند و مت های طولانی از خانواده دور می ماندند مثلاً با لنج های بادبانی به افریقا سفر می کردند که سفر سال گفته می شود و یکسال طول می کشید، که بروند و برگردند و تمام بار زندگی بر دوش زنان بوده است.

    زنان در موسیقی بوشهر به جرأت می توان گفت در تمام آوازهای مذهبی به طور مثال فاطمه شریفیان با بخشو بطور همزمان در مسجد می خوانده است.

    یعنی یکی می خوانده و دیگری پاسخ می داده است. در تعزیه تنها شهری که زنان اجرا می کنند با صدای خودشان، بوشهر است.

    در تمام ابعاد موسیقی بوشهر حضور داشتند و در مراسم مذهبی نقش پررنگتری داشتند چرا که عزاداری و آوازهای مخصوص به خود را داشتند.

    به طور مثال: شوره که، یک سوگ یا آواز زنانه است مانند شروه که با صدای زنان اجرا می شود. یا تمام لالایی ها که از شروه تأثیر گرفته اند. در عزاداری های زنانه «کل» کشیدن مخصوص به خود را دارند که در انتها به جیغ تبدیل می شود و «کِلِ وارو» نام دارد و دست زدن های خاص خود را که به دست وارو معروف است و در عزاداری ها زنان از آنها استفاده می کنند.

    «بیت خوانی» در بوشهر مخصوص زنان است اگر بخواهی بیت خوانی زیبایی بشنوی باید با صدای زنانه بشنوی. به طور مثال: «دومن دولی» که رقابت ۲ خواننده است که متشکل از یک زن و یک مرد است که در ایران باستان از آن به عنوان «رَسیتی» کردن یاد می شود.

    معیارهای موسیقی بوشهر

    مردمی بودن تاریخی که با خود به همراه دارد. اما بارزترین از معیار آن، همه پسند بودن این موسیقی است.

    انتخاب متون موسیقی بوشهر از کجاست؟

    یک حقیقتی وجود دارد که در حوزه ترانه و تضنیف ضعیف بودیم و الشعاری که خوانده می شد به لحاظ ادبی ارزش آنچنانی نداشت.

    اما در حوزه ترانه، به خصوص دوبیتی، بوشهر قدرتمندترین دوبیتی های تاریخ ادبیات ایران را دارد که می توان از «فایزدشتی» در این زمینه یاد کرد که در صنعت گری سروگردنی از باباطاهر بیشتر داشته. اما در حوزه شعر جدی و داستان بسیار قوی ظاهر شدیم. در حال حاضر اگر آهنگی ساخته شده است به کوشش کسانی است که اکنون در حال تلاش برای از بین بردن این ضعف هستند. البته نباید از این مهم بگذریم که «محسن شریفیان» تصنیف سازی را در موسیقی بوشهر باب کرد. منظور اینکه یک ملودی در موسیقی ما تکرار می شد و کاری که شریفیان کرد؛ تلفیق چند ترانه با هم بود که کارهای فاخری را در این زمینه ارایه داد.

    به طور مثال «لابی» یک موتیف بسیار کوچک بود که در واقع یک مادر بوشهری برای مادرش می خوانده که شریفیان آن را به صورت تصنیف در آورده است.

    اما در حوزه آواز بسیار قدر هستیم. هیچ آوازی را با آوازهای بوشهری نمی توان مقایسه کرد. موسیقی آوازی بوشهر هم دارد قدمت است هم تنوع. به طور مثال تنها ۳۰ شیوه «شروه» داریم. که در دستگاه شور و دشتی خوانده می شوند.

    البته در نیشابورک نوا هم داریم اما کوکی که برای شور انجام می دهیم نوارا هم می توانیم استفاده کنیم که به لحاظ فواصل بسیار به هم نزدیک هستند. در ردیف های کلاسیک ایران، آوازی به نام دشتی وجود دارد که چارچوب و شاکله آن از بوشهر است.

    گوشه هایی مصل دشتستانی و تنگسیری که خاص بوشهر است.

    خیام خوانی آوازش بیات ترک است اما در گوشه عراق افشاری خوانده می شود خیامی (شکی) که یک قطعه ضربی در موسیقی بوشهر است شورو دشتی است. که با «نی جفتی» خوانده می شود. دو نوع خیامی (شکی و افشاری) که می شود در نوار و ماهور هم خوانده شود که آکاصفوی خود در این زمینه تبحر بسیاری دارد.

    آی من بی می ناب زیستن نتوانم/ می باده کشیدن بار تن نتوانم

    من بنده می آن رسم که ساقی گوید/ یک جام دگر بگیرد و من نتوانم/ امان دل من

    موسیقی بوشهر بیانگر عواطف است یا ارزش ها

    به نظر باید بررسی شود که چه عواملی در بوجود آمدن یک موسیقی دخیل بوده، عوامل متعددی در بوجود آمدن یک آواز وجود داشته که همگی براساس عواطف بوده است. در بوشهر عبور «تش بادها» قحط سالی ها، جنگ ها، ظفرمندی ها، داستان ها در شکل گیری موسیقی بوشهر نقش بسزایی داشتند.

    به طور مثال: چرا باید موسیقی بوشهر خزن انگیز باشد و موسیقی لرستان طرب انگیز؟ تنها دلیل آن بافت و طبیعت و اقلیم آنهاست. باید و عواطف را سنجید که چه عواملی توانسته در شیوه خواندن نمود پیدا کرده باشد.

    آوازها خرده انگیزند و نصیف ها و ترانه ها طرب انگیز هستند. در بوشهر مثلاً شروه سفیر آلمام همگانی است در بوشهر وقتی شروه خوان می خواند یک تاریخ فریاد می زند.

    شروه صدای مردم است و در بردارند و همه آن چیزی است که برآنها گذشته است. تنها شروه نیست و بیان احساس شروه خواهد بلکه تاریخ است که فریاد می کشد.

     موسیقی چطور می تواند این چنین عواطف را بیان کند؟

    روان بودن آن است. آن حسی که با خود دارد. موسیقی بیان عواطف و احساسات است.

    در ابتدا نت وجود نداشته است. و تنها با احساس و عواطف است که می توان یکبار تیم بوجود آورد. در درون هر انسانی هر زبانی و گویشی عاطفه ای وجود دارد که بر روی کاغذ به صورت نت در می آید. نت ها براساس عواطف نوشته می شوند.

    بوشهری ها چگونه به صورت عاطفی به موسیقی واکنش نشان می دهند؟

    از تولد تا مرگ در بوشهر موسیقی همراه ماست. به طور مثال متولد که می شود انسان برایش لالایی خوانده می شود.

    آن چیزی که در آن دوران می شنوید و واکنش نشان می دهید. در ادوار مختلف زندگی با شما همراه است. تار و پود وجود انسان ها در بوشهر، با موسیقی پیوند گرفته است.

    به طور مثال وقتی «خیامی» می شنود با دست زدن واکنش خود را نشان می دهد که ناخودآگاه است و در آن فرد نهادینه شده است. یا با شروه واکنش های عاطفی عاشقانه نشان می دهد.

    تمامی آرزوهای فروخفته پدران و مادرانی برای فرزندانشان در قالب بیت گفته در عروسی ها خوانده می شود.

    علم جامعه شناسی موسیقی یک علم نوپاست و بسیاری از موارد جامعه شناسی را باید از بطن موسیقی بیرون کشید. چرا که در ایران یک سری از رفتارهای اجتماعی و تاریخی ما هیچ سندیت مکتوبی ندارد و هر کسی که تمایل دارد یک جامعه را بشناسد باید موسیقی آن جامعه را بررسی کند و راجع به مردم یک قوم یا یک جامعه قضاوتی تاریخی انجام دهد. موسیقی در برگیرنده زبان، اندیشه، فرهنگ و رفتارهای اجتماعی در یک جامعه است. موسیقی به تنهایی یک تاریخ را به دوش می کوشد.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *