صبا رادمان: بیست وهفتمین جشنواره موسیقی فجر شب گذشته در حالی به پایان رسید که هنرمندان، علاقهمندان و مخاطبان همیشگی موسیقی برای آغازآن مدتها بود که منتظر بودند !
منتظر برای فرا رسیدن یک اتفاق بزرگ که بیست و شش دوره از آغاز آن می گذشت . آنها می خواستند تا در طول اجراهای جشنواره به تماشای دستاوردهای هنری نوظهور کشور بنشینند و بتوانند از آن بهره لازم ببرند! با این دور نما ، انتظار می رفت که این جشنواره با استقبال زیادی روبرو باشد ، به خصوص که حضور محمد میرزمانی در سمت مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد با توجه به سابقه فعالیت های هنری اش (حضور یک آهنگساز برای نخستین باردرمهم ترین منصب موسیقایی کشور) ، نوید بخش رخدادهای بسیار به یادماندنی و خوب بود به ویژه این که میرزمانی در اولین قدم خود در این پس با اعطای مجوز انتشار آلبوم محمد رضا شجریان فضا را برای امیدواری های هرچه بیشتر مخاطبان آماده کرده بود.
به این ترتیب با توجه به وضعیت دفتر موسیقی ارشاد، انتظارمی رفت ، جدول برنامه های بیست و هفتمین جشنواره موسیقی فجر، مملوازنام های بزرگ عرصه موسیقی باشد!
بنابراین بی تردید شرایط برای برپایی یک جشنواره موفق و خوب به نظر فراهم بود ! اما با آغاز جشنواره ، تالارهای خالی ، حکایتی دیگر روایت کردند ! بیست و هفتمین جشنواره موسیقی فجر، به هیچ عنوان با استقبال روبرو نشد! بسیاری از اجراها، در تالارهایی انجام شد که بخش زیادی از ظرفیت تالار خالی مانده بود !
همین امر نشان می داد که برخلاف دوره های پیشین جشنواره با ضعف ها و کاستی هایی روبروست ، ضعف ها و کاستی هایی در زمینه نحوه اجرا و برپایی جشنواره ! و با توجه به آنچه گفته شد در واقع باید این ضعف و کاستی را درجایی جست که وظیفه اجرایی جشنواره را برعهده دارد. به واقع مدیریت اجرایی یک جشنواره ، میزان درایت و هدفمندی آن است که موجب استقبال یا عدم استقبال از آن می شود و این مساله ای است که چشم اسفندیار یا به قول فرنگی ها پاشنه آشیل یک جشنواره به شمار می رود . اگر مدیریت اجرایی یک جشنواره درست و توانا عمل کند و با هوشمندی و درایت سکان آن را در دست گیرد، در آن صورت جشنواره نیز با استقبال روبرو می شود و اگرازعهده وظایف خود برنیاید، مخاطب از جشنواره رویگردان می شود وجشنواره با سردی روبرو می شود واین اتفاقی است که جملگی آرزوهای مخاطبان وهنرمندان را برای حضورقدرتمند یک جشنواره که مشخص نیست چرا نام بین المللی را با خود یدک می کشد .
حتما به یاد دارید چند روز پیش در همین صفحه توسط دوست نویسنده مان خانم قاضی زاده در مطلبی تحت عنوان «دلمان خواسته بگوئیم «بینالمللی» هستیم!» یاد شد که اگر به جدول گروههای خارجی حاضر در جشنواره امسال نگاه کنید میبینید که تنها از کشورهای سوئیس، سوئد، آلمان، روسیه و ارمنستان و البته کشور دوست و برادر سوریه گروههای موسیقی حاضرند که این میشود شش کشور نه ۹ تایی که اعلام کردند . جالب این جاست که سه گروه «بازار»، «بازار بلو» و «رونین» که همهشان از سوئیس و سوئد آمدهاند نیز عملا یک گروهاند، صرفا اسامی مختلفی را یدک میکشند! انقدر تعداد اعضای مشترک در این گروههای کم جمعیت زیاد و البته شاخص است که نیازی به تحقیق نیست. از سویی دیگر یک پای ثابت این گروهها ایرانیها هستند مثلا خانم «آزیتا حمیدی» که نام یکی از همین گروههای «بینالمللی» هم به نام ایشان است!
یک گروه دیگرهم خیلی «بینالمللی» است؛«تریوی زهی عابدیان» که البته این گروه هم کلا از نامش میزان «بینالمللی» بودنش مشخص است. طبیعتا آن چنانکه از عنوان گروه برمیآید، این گروه متشکل از سه نفر است که شنیدن اسامیشان جالب است: سرپرست گروه طاها عابدیان است، نوازنده دیگر نیما نراقی و نفر سوم کریستیان شولتز که میبینید خارجی است!
و این کل عنوان بین المللی ای بود که پس از بیست و هفت دوره برگزاری جشنواره موسیقی، دبیر اجرایی آن برای جشنواره ای با این همه شورو شوق تدارک دیده بود .
به هرتقدیربیست وهفتمین جشنواره موسیقی فجرچه داخلی وچه بین المللی برپا شد، درحالی که بسیاری ازکنسرت ها نتوانستند مخاطبان راجذب خود کنند وبخشی بزرگی ازظرفیت آنها خالی ماند، این نقیصه چنان حاد بود که حتی اجراهای کنسرت های پاپ که به شکل طبیعی باید با دامنه وسیعی از مخاطب همراه باشد ، نیز با آن دست به گریبان بود و نتوانست مخاطبان را آن گونه که باید و شاید به خود جلب کند.
این نقیصه وقتی حاد شد که در طول اجرای جشنواره نه تنها برای رفع مشکلات تلاشی انجام نشد ، بلکه امور اجرایی آن مانند وظیفه ای اداری پنداشته شد که به هرتقدیر و با هر کیفیتی طی می شود ، حال می خواهد با نارضایتی هنرمند ، مخاطب یا هردو همراه باشد!
ازهمه مهم تربرخوردغیراصولی با اهالی رسانه بود که به دلیل انجام وظیفه حساس و اطلاع رسانی شفاف خود ازاتفاقات و حوادث جشنواره ، با بدعت گذاری نوینی توسط مدیران برگزاری جشنواره روبروشد به حدی که از حراست سالن ها خواسته شد تا مانع ورود برخی از خبرنگارانی به سالن ها شوند که به طور کامل به امر اطلاع رسانی کم و کاستی های جشنواره مشغول بودند .
اگر چه در هر حال هنرمندان به صحنه آمده وآثار خود را اجرا کردند وجشنواره بی آنکه مطالبات به حق آنان یا مخاطبان را برآورده کند ، به پایان رسید . گویی چشم ها به روی درخواست های هنرمندان بسته شده است ، آن هنگام که محسن شریفیان؛ هنرمند بوشهری، از مدیر اجرایی جشنواره در خواست کرد تا از دستمزد آنان در طول ۱۸ سال حضور در جشنواره موسیقی فجر هم که شده ، به درمان بیماری سرطان پیشکسوت نوازندگی ساز نی انبان بشتابند ! و البته هم او که صحبت از اوست ، یعنی پیشکسوت نوازندگی ساز نی انبان ، در همین دوره از جشنواره فجر به همراه گروه سازینه در حالی در تئاتر شهر به روی صحنه رفت که در تالار اصلی تئاتر شهر ، جمعیتی به چشم نمی خورد و صندلی ها خالی بود ! و این همان نکته ای است که همگان را به تعجب واداشته است ، گروه سازینه، نام های بزرگی را در خود جای داده است و برخی از بزرگان موسیقی محلی ایران در آن به اجرای برنامه می پردازند ، هدف این گروه نیز ارایه آثار اصیل محلی ایران است و انتظار این است که برنامه ریزی به گونه ای باشد که برنامه این گروه با استقبال همراه باشد ، نه آنکه برخی از بهترین نوازندگان و خوانندگان موسیقی محلی ایران در تالاری به روی صحنه روند که بخش بزرگی از صندلی های آن خالی است ، آن هم البته تالار تئاتر شهر ، نه تالار وحدت یا برج میلاد ! زیرا تعداد صندلی های تالار اصلی تئاتر شهر به مراتب کمتر از تعداد صندلی های تالار وحدت یا برج میلاد است.
در نهایت ، این دوره جشنواره موسیقی فجر به انتها رسید ، برنامه ها اجرا شدند ، و از آن برای دلسوزان موسیقی تنها خاطره ای باقی ماند که بسیاری دوست ندارند آن را یاد آور شوند، چه هنرمند پیشکسوتی که دست همکاری به جشنواره داده است ، نمی خواهد و نباید که خاطره ناخوش تالاری را در ذهن تکرار کند که صندلی های آن خالی بوده است ! این هنرمندان نشان داده اند در طول سال ها که هنرشان توسط جامعه ارج گذارده شده است وعلاقه مندان زیادی دارند ، آنچه مانده است قضاوت مخاطب در مورد کم و کیف برگزاری جشنواره است و سالن های خالی ای که دست کم سال های گذشته مملو از جمعیت بود !
دیدگاهتان را بنویسید