«اینهایی که فکر میکنند، میتوانند جلوی یک هنرمند و کار هنریاش را بگیرند؛ فراموش کردهاند که عزرائیل، جان همه را میگیرد جز هنرمندان. جسم مجید انتظامی روزی از بین خواهد رفت؛ ولی موسیقی «از کرخه تا راین» از بین نمیرود، «بوی پیراهن یوسف» از بین نمیرود، «آژانس شیشهای» از بین نمیرود، «روز واقعه» از بین نمیرود، «بایسیکلران» از بین نمیرود، اینها هیچ کدام از بین نخواهند رفت.»
اینها را «مجید انتظامی» گفته است. او راست میگوید؛ آنقدر در این سالها کار کرده و اثر به یادگار گذاشته که خیالش راحت باشد برای همیشه نامش زنده میماند؛ به لیستِ کارهایی که او از آنها نام برده؛ البته میتوان آثارِ بسیارِ دیگری را نیز نام برد. آثارِ سمفونیکاش و قطعاتی کهگاه و بیگاه نوشته است. حالا او حضورِ کمرنگی در عرصهٔ موسیقی دارد؛ مثلا در حالیکه شب گذشته، سیوششمین جشنوارهٔ فیلم فجر به پایان رسید، او هفتمین سالی است که در آن حضور ندارد و آهنگسازی هیچ فیلمی را به عهده نگرفته است. کسی که رکورد دار دریافت سیمرغ آهنگسازی در جشنواره فجر است. او لابد برای کمکاریاش دلایلِ خاصِ خودش را دارد؛ اما هرچه هست، نمیتوان خلا حضور آهنگسازِ کهنهکار را در عرصهٔ موسیقی فیلم نادیده گرفت.
جشنوارهٔ فیلم فجر؛ بهانهای شد برای مرورِ کارنامهٔ هنری آهنگسازِ کهنهکار و رهبرِ ارکسترِ کارکشته که در تمامِ این سالها بیهیاهو و آرام نشسته است و کارش را کرده، آهنگهایش را ساخته و سمفونیهایش را نوشته است. خودش میگوید از اینکه ممکن است این آثار حالا – در زمان حیاتش- به اجرا درنیاید، نگران نیست؛ او میداند که هیچ اثرِ هنریای از بین نمیرود. میماند در کشویِ تاریخ تا روزی روزگاری اجرا شود. البته که امیدواریم سایهاش سالها بر سرِ موسیقی ایران بماند؛ اما خودش یادمان انداخته عزراییل، جانِ هر کسی را که بگیرد؛ جانِ او را نمیگیرد. او میماند و نواهایی که برای همیشه طنینانداز است.
- مجید انتظامی کیست؟
«آهنگساز، رهبر ارکستر، نوازندهٔ ابوا و مدرس»؛ اینها خلاصهٔ آن چیزی است که میتوان دربارهٔ مجید انتظامی گفت. میشود روزها دربارهٔ کارنامه و عملکردش سخن گفت و در نهایت اشاره کرد که او فرزندِ «عزتالله انتظامی» – آقای بازیگر- است. او از آنهایی نیست که نامش را از پدرش وام گرفته باشد، آن هم پدری به بزرگی «عزتالله» که در تاریخ سینمای ایران نمونههایش اندک است. بسیار اندک. «مجید، فرزند عزتالله» اما فعالیتهای فردی و ارکسترال بسیاری را نیز در این سالها انجام داده است؛ اگرچه او را بیشتر به موسیقی فیلم میشناسند. دههٔ ۵۰ بود که فعالیت در حوزهٔ آهنگسازی فیلم را شروع کرد و حالا در سالِ ۱۳۹۶، حاصلش شده است موسیقی ۸۱ فیلم. او طی این سالها، چهار بار سیمرغِ بلورینِ جشنوارهٔ فیلم فجر را برای آثاری چون بای سیکلران، روز واقعه، آژانس شیشهای و دیوانهای از قفس پرید دریافت کرده است تا به همراه حسین علیزاده و محمدرضا علیقلی برندهٔ بیشترین سیمرغهای بلورینِ جشنوارهٔ فجر باشد.
او نیز مانند فرزندِ جمشید مشایخی، از همان ابتدا راهِ موسیقی را برای خودش انتخاب کرد و خیلی زود به ارکستر سمفونیک رفت تا زیرِ نظرِ «آنتوان کاتلوس»، ابوا را فرا بگیرد. سازی که تا امروز همراهش مانده است. سلفژ و تئوری و هارمونی را نیز نزد ثمین باغچهبان و مصطفی کمال پورتراب آموزش دید و نخستین تجربههایش در زمینهٔ نوازندگی با همراهی همین استادِ پیشکسوت بود که مدتی است از دنیا رفته. «مجید» به اینها اما بسنده نکرد؛ به آلمان رفت و در کنسرواتوار برلین موسیقی خواند. در سالهای حضورش در آلمان با ارکسترهای زیادی همچون ارکستر سمفونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک آلمان همکاری کرد، بعد به ایران بازگشت تا در ارکستر سمفونیک فعالیت کند و از همان زمان تدریس – در دانشگاه- را نیز ادامه داد.
- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
«انتظامی» از آلمان به ایران باز میگردد. هنوز انقلاب نشده است. از ارکستر سمفونیک تهران بیرون میآید و کارش در هنرستان و دانشگاه را هم از دست میدهد. این اما بهانهای میشود برای شروعِ یک همکاری ارزشمند با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
نوازنده و آهنگسازِ جوان یک روز که از تمام عالم و آدم ناامید بوده، از خانهٔ پدری هم کوچ میکند. همان روزها با «آذرنوش صدرسالک» آشنا میشود. صدر سالک در ارکستر همچنان مینوازد و کمک خرجِ نامزدش است؛ «مجید انتظامی» خانهای در میدان امام حسین کرایه میکند. خودش میگوید از آن خانههای قمرخانمی بوده که دورتا دورش اتاق بوده و هر اتاق را به کسی کرایه داده بودند. یک روز بیهدف در خیابانها قدم میزده که میرسد به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان. آنجا «احمدرضا احمدی» را میبیند که با پدرش رفاقت داشته است: «به آقای احمدی گفتم مشکل دارم و پولی برای زندگی ندارم. روی میزش دو، سه کاست بود. گفت یکی از اینها را بردار و آهنگ بساز.»
شاعرِ بزرگ برایش پیانویی میخرد که بتواند با آن نوازندگی کند و انتظامی جوان در خانهٔ او ساکن میشود تا اثری را بسازد. اولین تجربهاش در همکاری با کانون روی اشعاری از «فروغ فرخزاد» است؛ اثری که به شدت مورد استقبال قرار میگیرد: «کاری که انجام دادم، مقبول واقع شد و مدام می پرسیدند این کار را چه کسی انجام داده. چون کاملا متفاوت از موزیکهای آن زمان بود. موزیکهای آن موقع همه شاد و ریتمیک بودند و خوانندهها می خواندند. یکهو یک موسیقی غمگین با نتهای کشیده و صدای فروغ فرخزاد خیلی اثرگذار شده بود و مسئولان آن زمان که این محل را می گرداندند خیلی خوششان آمده بود و خواسته بودند بیشتر کار کنم.» او دو کار دیگر هم تحت عنوانِ «صدای شاعر» روی اشعارِ یدالله رویایی و نصرت رحمانی انجام میدهد. آن زمان کامبیز روشنروان، فریدون شهبازیان و اسماعیل تهرانی نیز با کانون همکاری داشتهاند.
- ارکستر سمفونیک تهران
«مجید انتظامی» فعالیتهای بسیاری با ارکسترِ سمفونیکِ تهران دارد؛ ارکستری که میگویند قدیمیترین ارکسترِ خاورمیانه است. او سال ۵۶ به عنوان نوازنده در این ارکستر مینواخت. آن زمان ارکستر سمفونیکِ تهران برای خودش بروبیایی داشت و یکی از قدرتمندترین ارکسترهای آسیایی بود. رهبران کارکشتهٔ بسیاری از سراسرِ دنیا به عنوان رهبر مهمان در آن فعالیت میکردند و البته نوازندگانِ خارجی بسیار هم در آن حضور داشتند. میگویند ۸۰ درصدِ نوازندگان آن زمانِ ارکستر خارجی بودند؛ در چنین شرایطی نواختن در آن کارِ آسانی نبود، شما باید نوازندهای طرازِ اول بودید تا میتوانستید در آن بنوازید و «مجید انتظامیِ»، آنقدر مهارت داشت که بتواند در این جایگاه قرار گیرد. بعد از انقلاب اما بسیاری از نوازندگانِ خارجی ارکستر از آن جدا شدند و ارکستر ماند با ۲۰ نوازندهٔ ایرانی که «انتظامی» نیز یکی از آنان بود. خودش دربارهی آن روزها میگوید: «ارکستر سمفونیک قطعا نمیتوانست با ۲۰ نفر کنسرت بدهد، چون تعداد نوازندگان گروه زهی، بادی، ضربی و غیره مشخص است و ما از رهبر بگیرید تا کوچکترین جزئیات، هیچ چیز استانداردی نداشتیم. ما هم کارمند رسمی وزارت فرهنگ و هنر سابق و ارشاد بعد از انقلاب بودیم. هر روز صبح میرفتیم، کارت میزدیم، چای میخوردیم، گپ میزدیم و برمیگشتیم خانه.»
این روند اما نمیتوانست برای مدت زیادی ادامه داشته باشد؛ نوازندگان از این بلاتکلیفی خسته میشوند، دیگر نه ارکستر سمفونیکی مانده بود و نه ارکستر مجلسی و به همین خاطر به دیدارِ آیتالله بهشتی میروند. میروند و به آیتالله شهید میگویند که فتوایی بدهند تا ما بتوانیم کارمان را بکنیم؛ پاسخِ شهید بهشتی را اما هنوز تمامِ آن ۲۰ نوازنده خوب به خاطر دارند: «آیتالله بهشتی به ما گفتند مگر برای اینکه بتهوون بتواند کار کند کسی فتوا داد؟! یا مگر برای موتزارت کسی فتوا داد که من برای شما بدهم؟! شما اگر در مسیر مردم حرکت میکنید و بهحقید، بروید حقتان را بگیرید و اگر ناحقید که هیچ.»
همین انگیزهای میشود برای نوازندگانِ جوان. خودشان تصمیم میگیرند تا به صورتِ مقطعی «بیژن قادری» را به عنوان رهبر ارکستر انتخاب کنند و بتوانند برای اینکه همصدایی خود را با مردم نشان دهند، سرودهای انقلابی اجرا کنند؛ اما ارکستر بدون رهبر؟ نمیشود. خیلی زود به این نتیجه میرسند و برای همین سراغِ «حشمت سنجری» میروند. مردی که موسیقی سمفونیک و ارکسترال ایرانی بسیار به او مدیون است و در فاصلهٔ سالهای (۱۳۳۶–۱۳۳۴)، (۱۳۵۱–۱۳۳۹)، (۱۳۶۸–۱۳۵۸) به عنوان رهبر دایم ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرده است. «انتظامی» در کنارِ ۱۹ نوازندهٔ دیگر در سالن رودکی – وحدت – بتهوون و موتزارت را اجرا میکنند.
در آن سالها ارکستر کنسرت ندارد و برای همین به اجرا در برنامههای مختلف میپردازد، مثلا در کنفرانسها و جلسات، سرود ملیِ آن زمان ساختهٔ «محمد بیگلریپور» را با نام «پاینده بادا ایران» اجرا میکند.
او و نوازندگانِ ارکسترهمچنان با رهبری «حشمت سنجری» و خوانندگی «حسین سرشار» برنامههای متعددی اجرا میکنند. مثلا یکبار دعوتشان میکنند میدانِ توپخانه و در حالی که جلوی پستخانه، برایشان صندلی چیده بودند، به اجرای برنامه میپردازند: «چله زمستان بود و ما در حالی که برف میآمد، سرودهای انقلابی اجرا میکردیم. کسانی که آن ساعت پیاده یا با اتوبوسهای دو طبقه سر کار میرفتند هاج و واج تماشایمان میکردند و فکر میکردند دیوانهایم که در آن هوای گرگ و میش و سرد نشستهایم و ساز میزنیم. بعضیها هم میآمدند و میگفتند اینها چیست که میزنید، موسیقی فلان خواننده را بزنید!»
حالا ارکستر سمفونیک تهران، اجراهای متعدد و منظمی دارد؛ همین چند وقت پیش بود که در ایتالیا اجرایی روی صحنه برد که با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد؛ در این سالها «مجید انتظامی» گاهی این ارکستر را رهبری کرده است؛ اگرچه آثارِ او نیز مانند دیگر آهنگسازانِ ایرانی، کمتر توسط این ارکستر اجرا میشود؛ اما چه کسی است که میتواند این مساله را انکار کند که فعالیتهای ارکستر در حالِ حاضر، مدیون پافشاری «انتظامی» و آن ۱۹ نوازندهٔ دیگر است. آنها جدا از نوازندگی در ارکستر، نوازنده هم تربیت کردند.
- «حماسه ایران، سرود شهیدان» انتظامی برای ارکسترِ سمفونیک
آن زمان ارکستر سمفونیکِ تهران، ناگزیر به این بود تا نشان دهد که با مردم همصداست و از این رو مجید انتظامی، قطعهٔ «حماسه ایران، سرود شهیدان» را در اعلام همبستگی با مردم نوشت و توسط ارکستر اجرا شد. برای ضبط آن قطعه، هیچکدام از نوازندگان پولی دریافت نکردند. خودِ انتظامی هم کرایهٔ استودیو را پرداخت و زندهیاد «حسین سرشار» خوانندگی آن قطعه را برعهده گرفت. در آن قطعه همچنین «فرزانه تاییدی» و «عزتالله انتظامی» دکلمهٔ آثار را انجام دادند. ساختِ سمفونی «خرمشهر» همان زمان به فکرِ انتظامی رسید؛ هرچند که سالها بعد محقق شد.
- اولین تجربه سینمایی
«مجید انتظامی» اما اولین تجربه موسیقی تصویری خود را برای فیلم کوتاه «زال و سیمرغ» در سال ۱۳۵۶ انجام داد؛ اتفاقی که بعدها با نوشتنِ «سفر سنگ» به شکلِ حرفهای ادامه پیدا کرد. «زال و سیمرغ» به کارگردانی «علیاکبر صادقی» هم اما داستانِ جالبی دارد. تصاویر را به او میدهند و میگویند روی آن موسیقی بساز. داستان در مورد زال و سیمرغ است و اینکه سیمرغ، زال را بزرگ میکند و زال برای خودش یلی میشود. انتظامی دربارهٔ آن تجربه میگوید: «علیاکبر صادقی، بسیار مرد محترمی بود و واقعا لذت بردم. تمام مدتی که در استودیو بودم، پابهپای من در استودیو بود و برایم غذا میخرید و از من مواظبت میکرد. ما معمولا خانوادگی موسیقی ضبط میکردیم. آذر و گلنوش و سروش میآمدند و همه به استودیو میرفتیم تا کارم تمام شود، بهخصوص زمانی که موشکباران بود همه با هم بودیم. مدتی گذشت.»
- بچههای کوه آلپ و مارکوپولو
پس از مدتی موسیقی ساخته شده برای «زال و سیمرغ» از صدا و سیما پخش شد و روی «بچههای کوه آلپ» نشست؛ بیآنکه خود انتظامی چیزی از این ماجرا بداند. یک روز که دخترش –گلنوش- مشغولِ دیدنِ کارتنِ «بچههای آلپ» بوده و او مشغولِ نوشتنِ موسیقی، برای ریختن چای بلند میشود و موسیقی را میشنود. تعجب میکند و به کانون اطلاع میدهد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از تلویزیون شکایت میکند. «انتظامی» میگوید: «این بخش از موسیقی مربوط به صحنهای بود که زال متولد شد و به خاطر اینکه سفید است، میگویند او را در فلان کوه بگذارید و بعد نشان میدهد که اسبسوارها تاخت میکنند و صدای پای اسبها میآید و ویولونسل، نالهٔ این بچه است. سعی کردم در موسیقی این اثر هم ریتم فیلم را حفظ کنم و هم غم را نشان دهم که روی کارتن «بچههای کوه آلپ» هم بهخوبی نشسته بود بهویژه جایی که بچهها در حال دویدن بودند. چند نسل با این موسیقی بزرگ شدند بدون اینکه بدانند مربوط به چه کسی است.»
- بایسیکلران
«بایسیکلران» که در سال ۱۳۶۷ در ایران به نمایش درآمد، نخستین فیلمی بود که برای انتظامیِ آن زمان جوان، سیمرغ بلورین به همراه آورد. فیلم داستان مردی افغان به نام نسیم است که برای تامین هزینه بیمارستان همسرش کاری پیدا نمیکند و سرانجام سوژه یک شرطبندی درباره توانایی او برای رکاب زدن دوچرخه میشود. مرد دورهگردی (اسماعیل سلطانیان) که میداند نسیم در گذشته قهرمان دوچرخهسواری بوده، به او پیشنهاد میکند دور میدان با دوچرخه به مدت یک هفته رکاب بزند و در برابر، هزینهٔ درمان زنش را دریافت کند. نسیم شرط را میپذیرد. در نهایت پس از اینکه مسابقه تمام شد و خبرنگاران نسیم را احاطه کرده بودند، او همچنان در حال رکاب زدن بود. «مجید انتظامی» برای این اثر، برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن از هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۷ شد.
- بوی پیراهن یوسف
«بوی پیراهن یوسف» از دیگر تجربههای «مجید انتظامی» در ساختِ موسیقی فیلم است. کارگردانِ این اثر «ابراهیم حاتمیکیا» ست و موسیقی آن از علاقههای خودِ «انتظامی». این فیلم دربارهٔ آزادگانِ سرافرازِ ایرانی است. انتظامی از آن آهنگسازانی است که میگوید یک بار روی ایده تصویر موسیقی کار نمیکند وگاه تا ١۵، ٢٠ بار این کار را انجام میدهد؛ او دربارهٔ تجربهٔ همکاریاش با «حاتمیکیا» میگوید: «در بوی پیراهن یوسف صحنه تونل را یکی، دو هفته بود که کار میکردم و ماکتی درست کرده بودم؛ آقای حاتمیکیا دیدند و گفتند خیلی عالی است؛ همین را میخواهم. گفتم این در استودیو یک دنیا فرق میکند؛ چیزهایی اینجا ضبط شده و چیزهایی در ذهنم است که پیاده کنم. گفت چرا بیخودی پولت را خرج میکنی؛ همین خوب است. وقتی آن را ضبط کردم و شنید، دیگر سراغ قبلی را نگرفت. در آن تونل میخواهم بگویم یوسف زنده است و ملائک او را دربر گرفتهاند، تعداد یوسفها را زیاد میکردم، چند تا شدند، یوسفها بودند. برای خودم تخیلاتی میساختم. بیشتر اوقات شبها یا صبحهای خیلی زود کار میکردم. مثل همیشه هنوز هم سحرخیز هستم. آن زمان چهار صبح شروع به کار میکردم و واقعا گاهی اوقات حس نمیکردم روی زمین هستم. من با یوسف پرواز میکردم. قضیه آنقدر جدی بود که برایم کار نبود. موسیقی وقتی به ذهن شما میآید، قالب ندارد. چیزی گسترده و معلق در فضاست و شما با آن پرواز میکنید. وقتی مداد به دست میگیرید، قالب پیدا میکند؛ یعنی تمامش میرود و یک ملودی میماند و باید سعی کنید آن فضا را با سازهای دیگر تا حدودی پیاده کنید. نمیتوانید کاملا پیادهاش کنید به همین خاطر میگویم پرواز میکنم چون هنوز که من آن موسیقی را میشنوم، آن را در آن حالت میشنوم.»
- روز واقعه
«روز واقعه» نوشتهٔ «بهرام بیضایی» و کارگردانی «شهرام اسدی» یکی از موفقترین آثاری است که تاکنون دربارهٔ قیامِ عاشورا ساخته شده است؛ اما «روز واقعه» را باید حاصلِ تلاشهای بیضایی، اسدی و انتظامی دانست. موسیقی در این اثر به عنوان یکی از مهمترین عواملِ تاثیرگذار است و نمیتوان فیلم را بدون موسیقی شاخصِ آن تصور کرد. عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا میتازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا میرسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه میبیند. قصهٔ بینقص، کارگردانی اسدی و حضور برترین بازیگران سینمای ایران به تنهایی کافی بود برای ماندگاری این اثر و البته موسیقی باشکوهِ «مجید انتظامی». او موسیقی این اثر را بر اساس گام «شور عربی» نوشت. او موسیقیهای متنوعی را برای صحنهٔ پایکوبی و رقص برای عروسی تا غروب سراسر سوگ کربلا استفاده کرد و این چالش بزرگی برای آهنگساز بود؛ چرا که فرم ملودی نمیتوانست تغییر چندانی کند؛ «انتظامی» با استفاده از یک ملودی منسجم و تنها با تغییر ریتم، این کار را به خوبی انجام داد. در قطعهٔ «ندا» فضای ساختهشده توسط عود و قانون، یک فضای کاملاً بزمی عربی را به نمایش میگذارد. در این قطعه ارکستر زهی نیز به اثر اضافه میشود. خودش میگوید: «این موسیقی آنقدر دشوار بود که خودش «روز واقعه» شده بود. ما نزدیک ۲۵ روز در استودیو بودیم، در حالی که کارهای ما اغلب سه روزه به اتمام میرسید. ما برای این فیلم هم سینمایی و هم سریالی کار میکردیم که این کار هم وقت گیر بود و هم سخت. من چون به موسیقی به صورت بدوی نگاه کرده بودم به دنبال سازهایی بودم که آنچنان در گوشها نباشد.»
از آنجا که ساختارِ این فیلم مذهبی بود، انتظامی تمامِ تلاشِ خود را انجام میدهد تا شبیه موسیقی متنِ «محمد رسولالله» نشود: «در جریان ساخت موسیقی روز واقعه و برای انتخاب صحنههای عاطفی به این نتیجه رسیدم که تمها باید عربی و کلاسیک باشد و در عین حال صدایی بینالمللی به ما بدهد. تمی که نه حتماً عربی؛ بلکه حسی عربی داشته باشد و برای همه دنیا قابل فهم باشد. یعنی طوری هارمونی را در سازها قسمت کنیم که اگر یک آلمانی هم آن را شنید، احساس بیگانگی نکرده و آن را درک کند. من دوست داشتم بعضی قسمتها را با «کرنا» شروع کنم؛ اما «کرنا» بد و ناکوک صدا میدهد و در ارکستر حل نمیشود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که با تلفیقی از سازهای «ترومبون» و «هورن» صدای مشابهی به دست آورم که بد هم صدا ندهد. از این دو ساز استفاده کردم که تقریباً به صدای «کرنایی» دست یافتم که کوک شده بود.»
او در صحنههای رمانتیک از ساز «قانون» و «عود» استفاده میکند: «درست است که عاشورا با عزاداری همراه است؛ اما زمانی که من صحنههای آتش زدن خیمهها و بسته شدن عدهای با زنجیر و… را در فیلم دیدم، بیشتر به حماسه بودن این حادثه پی بردم هرچند که حس شیون و زاری هم با دیدن این صحنهها به انسان دست میدهد؛ اما من با دیدهٔ حماسی به این فیلم نگاه میکردم. من موسیقی «روز واقعه» را به صورت بدوی نگاه کردم اما کنون دیده میشود که قصد دارند واقعه عاشورا را حتی با ساز گیتار هم تصویر کنند، در حالی که این ساز هیچ سنخیتی با آن فضاها، نوع لباسها و… ندارد.»
-
- آژانس شیشهای
«آژانس شیشهای» دیگر همکاری انتظامی با حاتمیکیا، فیلمِ بعدی بود که برای انتظامی، سیمرغِ بلورین به ارمغان آورد. این فیلم در سالِ ۷۶ ساخته شد و بر پایهٔ چند نظرسنجی، آژانس شیشهای عنوان بهترین فیلم ایرانی پس از انقلاب ۵۷ را بهدست آورده است. داستان فیلم در مورد یک رزمندهٔ بسیجی است که برای درمان همسنگر خود اقدام میکند ولی با بیمهری مسئولان مواجه میشود. این فیلم، علاوه بر موسیقی، هشت سیمرغ جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص داد، موسیقی آن اما یکی از تاثیرگذارترین آثار موسیقی فیلم ایران است. همکاری «ابراهیم حاتمیکیا» کارگردان فیلم آژانس شیشهای، با «مجید انتظامی» داستان جالبی دارد. انتظامی فیلم را میبیند و به حاتمیکیا میگوید: «ساخت موسیقی برای این فیلم کار دشواری است.» و حاتمی کیا هم پاسخ داده بود: «برای همین به سراغ تو آمدهام چون این کارِ هرکسی نیست.» این اثر ۱۶ قطعه با نامهای نامهای به فاطمه، پرواز، بحران، وادع با کاظم، دیدار، انقلاب درون، راز دل، بازگشت، به سوی او، در تاریکی، به دنبال قربانی، وصیت، ظلمت، انفجار، به یاد فاطمه و پلاک است و نوازندگانِ نامداری چون «خاچیک بابایان»، «ارسلان کامکار»، «ابراهیم لطفی»، «سهیل ده بستی»، «رضا عالمی»، «سیاوش ظهیرالدینی»، «لعیا اعتمادی»، «کریم قربانی»، «محسن تویسرکانی»، «جاوید مجلسی»، «مسعود غریب نواز»، «منوچهر بیگلری»، «آندره آرزومانیان» در آن حضور دارند. «کانون فرهنگی هنری نی داوود» آلبوم موسیقی فیلم آژانس شیشهای را منتشر کرده است.
-
- دیوانهای از قفس پرید
«دیوانهای از قفس پرید» سومین فیلم بلند «احمدرضا معتمدی» و با بازی نیکی کریمی است که در سالِ ۸۱ ساخته شد و در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم، سه سیمرغ به دست آورد که یکی از آنها متعلق به انتظامی برای موسیقی متنِ آن شد. این اثر از معدود آثاری است که خود انتظامی نیز به عنوان نوازنده در آن حضور دارد و علاوه بر آن آندره آرزومانیان (پیانو)، ناصر چشمآذر (آکاردئون) و پاشا هنجنی (نی) نواختهاند. انتظامی دربارهٔ موسیقی این اثر گفته است: «در این فیلم با آقای معتمدی صحبت کردیم که هر شخصیت یک ساز داشته باشد. براساس این تم انتخاب کردم که ابوا ساز مهجور خوشصدای آسمانی برای پرویز پرستویی باشد، برای پدرم آکاردئون گذاشته بودم. کسی که به هیچ چیز اعتقاد نداشت، جز اینکه جیبش را پر کند. جواب خوبی هم از آن گرفتم. این موسیقی فیلم یکی از موسیقیهای موفق من بود. آن موسیقی را خیلی دوست دارم.»
-
- دوئل
«دوئل» به کارگردانی «احمدرضا درویش» را میتوان یکی از مهمترین فیلمهای عرصهٔ دفاع مقدس دانست. این فیلم، نگاهی جسورانه به مقولهٔ جنگ داشت. واقعگرایی در روابطِ آدمهایی که ناگهان با مقولهٔ جنگ روبهرو میشوند، یکی از نکات حایز اهمیت در این اثر است. سعید راد، پرویز پرستویی و پژمان بازغی در این فیلم که داستانی متفاوت از سالهای جنگ تحمیلی روایت میکند، بازیهای ماندگاری از خود به جای گذاشتهاند و «مجید انتظامی» موسیقی این فیلم را بهترین اثرِ خود در حوزهٔ موسیقی فیلم میداند. انتظامی دربارهٔ موسیقی این اثر میگوید: «فیلم دوئل را بهعنوان یک فیلم کلاسیک و عاشقانه با توجه به جغرافیای داستان و واقعهٔ جنگ، نیازمند موسیقی ویژهای بود.»
پایهٔ موسیقی فیلم را «نی انبان» تشکیل میدهد که در تلفیق با کمانچهٔ «اردشیر کامکار» و به همراه ارکستر و سینتی سایزر ریتمهای مناطق جنوبی ایران القا میشود. در لحظات پر آشوب و پر تنش جنگ، سازهایی چون هورن، ترومپت و ترومبون به همراه گروه کُر تلفیقی را به وجود میآورند که بتوان هر چه بیشتر التهاب درونی این لحظات را به تماشاگر منتقل نمود. انتظامی در این اثر نیز از نی پاشا هنجنی بهره برده است. در این اثر نوازندگانی چون اردشیر کامکار، مسعود غریبنواز، حسین میرزایی، حسین شریفی، علی جعفری پویان، نیما زاهدی، ایراهیم لطفی، بهرام دهقانیار حضور داشتهاند و «آذرنوش صدرسالک» بهعنوان دستیار آهنگساز در این پروژهٔ موسیقی شرکت داشتهاند. آلبوم این اثر نیز با ۲۰ قطعه منتشر شده است.
-
- از کرخه تا راین
«از کرخه تا راین» به کارگردانی «ابراهیم حاتمی کیا» دیگر تجربهٔ همکاری این کارگردانِ شناخته شده با «انتظامی» است. این فیلم محصول سال ۱۳۷۱ است به سرنوشت قربانیان بمبهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق میپردازد. موسیقی این اثر در برنامههای گوناگونی از صدا و سیما پخش شده است. حالا که ۲۰ سال از ساختِ این اثر میگذرد، میتوان با جرات گفت اساسیترین یادمان آن، موسیقیاش است. انتظامی در این اثر برای اولینبار تجربیاتی بدیع انجام داد و توانست با نوایی که خلق میکند، به بار ملودرام اثر کمکِ بسیاری کند. سوتِ این اثر را زندهیاد «علیرضا خورشیدفر» نواخته است، بخشی که میتوان آن را یکی از بهیادماندنیترین بخشهای موسیقی دانست، «انتظامی» دربارهٔ همکاریاش با زندهیاد «خورشیدفر» میگوید: «من و علیرضا ۳۰ سال در کنار هم کار کردیم و متوجه خوب سوت زدنهای او شدم. زمانی به او گفتم روزی موسیقیای مینویسم که تو در آن سوت بزنی. علیرضا حرف من را به شوخی گرفت و زمانی که موسیقی «از کرخه تا راین» را نوشتم او را غافلگیر کردم. من در موسیقی فیلمهای «از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» جای خالی سوت را احساس میکردم و به همین دلیل از هنرمند برای همکاری کمک گرفتم چون به توانایی سوت زدن او اطمینان کامل داشتم و با شوق بسیار هم از این کار استقبال کرد. بعد از اینکه موسیقی فیلم مورد استقبال مردم قرار گرفت خیلیها تمایل داشتند بدانند این سوت دستگاه است یا سوت زنده انسان. زمانی که متوجه شدم اغلب آهنگسازان به سمت استفاده از سوت انسان رفتهاند، کار را کنار گذاشتم، اما علیرضا با دوستان دیگری چون زنده یاد بابک بیات در این زمینه همکاری کرد؛ اما مردم او را با «از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» میشناسند.»
جوایز و افتخارات
برنده سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری برای فیلم «دیوانهای از قفس پرید» در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «بایسیکلران» در هفتمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «آژانس شیشهای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «روز واقعه» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «راز خنجر» در یازدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «از کرخه تا راین» در یازدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دیوانهای از قفس پرید» در هفتمین جشن خانه سینما
برنده تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «نورا» در ششمین جشن خانه سینما
برنده لوح زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «ترن» در ششمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دوئل» در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «اعتراض» در هجدهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «نون و گلدون» در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «راه افتخار» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دوئل» در نهمین جشن خانه سینما
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «عروس افغان» در هشتمین جشن خانه سینما
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» در ششمین جشن خانه سینما
-
- دوری هفت ساله
هفت سال است که رکورد دار دریافت جایزه موسیقی فیلم جشنواره فیلم فجر در این رویداد برزگ فرهنگی حضور ندارد. او لابد برای کمکاریاش دلایلِ خاصِ خودش را دارد؛ اما هرچه هست، نمیتوان خلا حضور آهنگسازِ کهنهکار را در عرصهٔ موسیقی فیلم نادیده گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید